■ نقش والدين در ترغيب فرزندان به نماز1
جايگاه تربیتی خانواده در اسلام
حجت الاسلام دکتر محمد داودی، هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز تخصصی نماز
خانواده در اسلام از جايگاه ممتازي برخوردار است. خانواده اولين سنگ بناي اجتماع است و هر اندازه اين بنا محكم باشد، جامعه استوارتر خواهد بود. خانواده در ساختمان جامعه اسلامي همچون اتم در ساختمان اجسام طبيعي است. در ساختمان اتم، دو جزء اصلي به نام "الكترون" و "پروتون" وجود دارد كه اين دو جزء در جذب و انجذاب يكديگر قرار دارند. پروتون، هسته مركزي است و الكترون ضمن تكاپوي شبانهروزي همواره بر گرد مركز خود ميچرخد و از حوزه جاذبه آن خارج نميشود و از آن فاصله نميگيرد. اگر اين دو جزء مكمل از حوزه جذب و انجذاب يكديگر خارج شوند، نيروي عظيمي رها ميشود كه ميتواند ويرانيهاي فراواني به بار آورد. زن و مرد دو جزء مكمل يكديگر و سازندة اتمِ "خانواده" هستند. مرد الكترونوار بر محور زن كه در حكم پرتون است، ميچرخد و از حوزة جذب و انجذاب او خارج نميشود. زن نيز بايد جاذبه وجودي خود را در كنش شوهر تقويت كند تا اين اتم متلاشي نشود. اگر اين اتم متلاشي شود و گره يا پيوند خانواده از راه طلاق پاره شود، نيرويي رها ميشود كه "عرش عظيم" خدا را به لرزه در ميآورد. از همين روي، رسول گرامي اسلام dميفرمايد: "ما بَني بناءً في الاسلام اَحَبّ الي الله عزوجل مِن التَّزويج"؛ در اسلام هيچ بنايي نزد خدا محبوبتر از بناي ازدواج نيست و ميفرمايد: "تزوّجوا و لا تُطَلِّقوا فإنّ الطّلاق يهتزُّ منه العرش"؛ زن بگيريد و طلاق مدهيد زيرا عرش از وقوع طلاق مىلرزد.[1]
چرا در اسلام اين همه بر ازدواج و تشكيل خانواده تأكيد و امري مقدس تلقي شده با اينكه در اكثر موارد، يكي از انگيزههاي ازدواج، ارضاي شهوت و كسب لذت است؟ يكي از علل آن اين است كه ازدواج اولين قدمي است كه انسان از خودپرستي و خوددوستي به سوي ديگردوستي برميدارد. تا قبل از ازدواج، فقط "من" وجود داشت و همه چيز براي "من" بود. اولين مرحلهاي كه اين حصار شكسته ميشود، يعني يك موجود ديگري هم در كنار اين "من" قرار ميگيرد و براي او معنا پيدا ميكند، در ازدواج است. هر يك از زن و شوهر كار ميكند، زحمت ميكشد و خدمت ميكند؛ اما نه براي "من" بلكه براي او. پس از آنكه صاحب فرزند ميشوند، ديگر "او"، به "آنها" تبديل ميشود، و گاهي آنچنان در "آنها" فاني ميشود كه "من" فراموش ميشود. بنابراين، ثمرة تشكيل خانواده رشد و شكوفايي يك ارزش اخلاقي است و اين يكي از دلايل تقدس ازدواج در اسلام است.
يكي از نيازهاي اساسي هر انسان داشتن همسري مناسب است كه او را از زندان تنهايي آزاد كند، در سختيها و خوشيها همراهش باشد، محرم اسرارش باشد و به او تكيه كند. به عبارت روشنتر، هر انساني نيمة گم شدهاي از جنس مخالف دارد كه تا او را پيدا نكند، ناقص و ناتمام است و همين او را به تلاش و فعاليت واميدارد و تنها پس از پيدا كردن آن نيمة گمشده است كه به آرامش و سكون ميرسد. خداوند در قرآن به اين مطلب به صورتي بسيار زيبا اشاره ميكند: "و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا اليها ..."؛[2] یكي از نشانه هاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني آفريد تا در كنارشان آرامش بیابید.
افزون بر اين، از نظر اسلام، خانواده كانون محبت و دوستي است و همين زن و شوهر را به يكديگر پيوند ميدهد و آنها را در سختيها و خوشيها در كنار يكديگر نگاه ميدارد. خداوند در ادامة آية كريمه ميفرمايد: "و جعل بينهما مودة و رحمة"؛[3] و (خداوند) محبت و دوستي بين زن و مرد ايجاد كرد. هنگامي كه زن و مرد در كنار يكديگر در كانون خانواده به آرامش رسيدند و از چشمة بيپايان محبت و مودت يكديگر سيراب شدند، آمادگي و توانايي تلاش و فعاليت در مسير رشد و كمال معنوي و مادي و دنيوي و اخروي را مييابند. بدين صورت، خانواده به منبع لايزال توانايي و گاهوارهاي براي بالندگي و شكوفايي همسران تبديل ميشود. به همين سبب، پیامبر اکرمd فرموده است: "من سعادة المرء الزوجة الصالحة"[4]؛ يكي از عوامل خوشبختي مرد، داشتن همسري صالح است. و در روايت ديگر فرمود: "ما استفاد امرؤ مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة، تسرّه اذا نظر اليها، و تطيعه اذا أمرها، و تحفظه اذا غاب عنها في نفسها و ماله"؛[5] مرد مسلمان، پس از نعمت اسلام، سودي برتر از همسر به دست نياورده است؛ همسري كه هر وقت به او نگاه كند مسرور و شاداب گردد و هنگامي كه به او دستور بدهد اطاعت نمايد، و در غياب او، حافظ ناموس و مال همسرش باشد.
در آموزههاي اسلامي بر اين مطلب بسيار تأكيد شده است كه ازدواج و تشكيل خانواده عامل مهمي در رشد و كمال معنوي و ديني همسران است. پيامبر گرامي اسلامd ميفرمايند: "من تزوّج أحرز نصف دينه"؛[6] هر كس ازدواج كند، نصفِ دينش را حفظ كرده است. همچنين مطابق برخي روايات، دو ركعت نماز مرد [يا زن متأهل] برتر از عبادت فرد مجردي است كه روزها را روزه بگيرد و شبها را نماز بخواند. امام باقرj ميفرمايد: "الركعتان يصلّيهما رجل متزوج أفضل من رجل أعزب يقوم ليله و يصوم نهاره".[7] شايد به همين جهت، امام صادقj يكي از اسباب سعادت را داشتن همسري صالح ميداند كه يار و ياور او در امر دنيا و آخرت باشد.[8]
تجربه نيز، چنانكه شهيد مطهري گفتهاند، همين مطلب را تأييد ميكند:
"تجربههاي قطعي نشان داده است كه افراد پاك مجرّد كه براي اينكه بيشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به اين بهانه ازدواج نكردهاند و يك عمر مجاهده نفس كردهاند، اولًا اغلبشان در آخر عمر پشيمان شدهاند. و ثانياً با اينكه واقعاً عالم بودند، در فقه و اصول مجتهد بودند، حكيم و فيلسوف بودند، عارف بودند، اما تا آخر عمر و مثلًا در هشتاد سالگي، هنوز يك روحيه کودکی و جواني و نوعا خاميهايي در اينها وجود داشته است. مثلًا مشاهده میشود که يك حالت سبكي خاصي كه گاهي يك جوان دارد، در اين آدم هشتاد ساله هست. اين نشان ميدهد كه نوعی پختگي وجود دارد كه جز در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا نميشود، نه در مدرسه، نه در جهاد با نفس، نه با نماز شب و نه با ارادت به نيكان."[9]
چنانكه پيش از اين گفتيم، خانواده جلوهگاه ديگردوستي، ماية آرامش، كانون مهر و محبت و ميدان رشد و كمال است. خانواده با اين ويژگيها بهترين محيط براي اقامة نماز و بهترين محيط براي آموزش نماز به فرزندان است. زن و شوهر همانگونه كه براي رشد و كمال و سعادت خود تلاش ميكنند و در اين راه يار و ياور يكديگر هستند، به صورت طبيعي دوستدار رشد و كمال و سعادت فرزندان خود، كه ميوة زندگي مشترك آنان و ادامة وجودي آنانند، نيز هستند و براي رشد و كمال آنان از هيچ كوششي دريغ ندارند. به همين سبب، اسلام در هدايت فرزندان به سوي نماز و آموزش نماز به آنان، والدين را مسئول دانسته و اين وظيفه را در درجة اول به عهدة آنان گذاشتهاند.
خداوند متعال در قرآن از پيامبرd ميخواهد تا خانواده خود را به نماز امر و بر آن پايداري كند؛ "وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا".[10] در تفسير نورالثقلين در ذيل اين آيه از امام رضا jروايت شده است كه ايشان فرمود:
"اين از ويژگي ما اهل بيت است كه علاوه بر اينكه خداوند ما را همراه با مردم امر به نماز كرد، به صورت جداگانه نيز ما را به اين كار مأمور كرد. پيامبرd بعد از نزول اين آيه نُه ماه هر روز هنگام اوقات نماز، بر در خانه علي و فاطمه bميايستادند و ميفرمودند: "نماز! خداوند شما را مشمول رحمت خود كند."[11]
پيامبرd و اهل بيت bنيز به پيروي از خداوند متعال والدين را به آموزش نماز به فرزندان دستور داده و اين وظيفه را به عهدة آنان گذاشتهاند. مالكبنحويرث ميگويد:
"ما كه چند جوان همسال بوديم نزد پيامبرd رفتيم و بيست شب نزد ایشان مانديم. پيامبرd مهربان و نرمخو بود. هنگامي كه دانست ما ميل به خانوادمان داريم. از خانوادمان پرسيد و ما جواب داديم. آنگاه فرمود: به سوي خانواده خود برگرديد و در خانوادههايتان نماز را برپا داريد و به آنان بياموزيد و آنان را ]به نماز [امر كنيد.[12]
اميرالمؤمنينj نيز ميفرمايند: "علموا صبيانكم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا ثمانى سنين"؛[13] نماز را به فرزندان خويش بياموزيد و چون به هشت سالگى رسيدند آنان را به خواندن اين فريضه الهى وادار نماييد.
[1]. پاینده، نهج الفصاحة، ص 384.
[2] . روم: ۲۱.
[3] . همان.
[4] . کلینی، الكافي،ج5 ص327.
[5]. عاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 23.
[6]. عاملي، وسائل الشيعه، ص ۲۰، ج ۱۷.
[7].عاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 7.
[8] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ j : "ثَلَاثَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فِيهَا رَاحَةٌ .... وَ امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ" (كليني، الكافي، ج 6، ص 525.)
[9]. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 22، ص 777.
[10] . طه: 132.
[11]. حويزى، نورالثقلين، ج3، ص 408.
[12]. بخاری، صحيح بخارى، ج 8، ص 132.
[13]. عاملی، وسايل الشيعه، ج 3، ص 12.