■ تشویق و تنبیه فرزندان به نماز، چگونه است؟
حجت الاسلام دکتر داودی
تشويق و تنبيه اقسام گوناگوني دارد كه آگاهي از آنها براي استفادة بهجا از آنها ضرورت دارد. تشويق مادي يا غيرمادي است. تشويق مادي آن است كه براي ايجاد انگيزه در متربي براي تداوم در خواندن نماز، شيريني، شكلات، دوچرخه، اسباب بازي، لباس و مانند آن را در اختيار او قرار دهيم. تشويق غيرمادي آن است كه به جاي موارد فوق، از او تعريف و تمجيد كنيم، او را الگو معرفي كنيم، نمايندگي كلاس را به او بدهيم و مانند آن.
در تنبيه تقسيم رايج اين است كه آن را به بدني و غيربدني تقسيم ميكنند و تنبيه بدني را معادل كتك زدن ميگيرند. اما به نظر ميرسد كه تقسيم تنبيه به مادي و غيرمادي جامعتر و كاملتر است. تنبيه مادي آن است كه از عاملي مادي براي بازداشتن متربي از رفتار نامطلوب استفاده شود. اين عامل مادي ممكن است كتك زدن باشد كه دردي را بر جسم متربي تحميل ميكند، ممكن است محروم كردن از شكلات و شيريني، محروم كردن از غذاي مورد علاقه، نخريدن لباس دلخواه، محروم كردن از تماشاي فيلم مورد علاقه يا موارد مشابه باشد. روي ترش كردن، از خود راندن، قهر و قطع رابطه، سرزنش كردن، تحقير، دشنام، محروم كردن از مقام و موقعيت اجتماعي و مانند آن همگي نمونههايي از تنبيه غيرمادي هستند.
تشويق و تنبيه در هدايت فرزندان به نماز در صورتي مؤثر و كارآمد است كه با رعايت شرايط آن اعمال گردد. در غير اين صورت، نه تنها مفيد نيست، بلكه ميتواند ما را از هدف دور كند. مهمترين شرايط تشويق و تنبيه به اين شرح است:
اول. اول تشویق بعد تنبیه
زيرا تشويق است كه متربي را به سوي نماز سوق ميدهد و به حركت وا ميدارد و تنبيه تنها بازدارنده است نه به حركت درآورنده.
دوم. تشويق و تنبيه رفتار کنید نه شخصیت را
والدين بايد رفتار و عمل فرزندان را تشويق يا تنبيه كنند، نه شخصيت فرزند را. آنان بهخصوص در مقام تنبيه بايد بهگونهاي عمل كنند كه فرزندشان احساس كند به علت ترك نماز تنبيه شده است؛ نه به علت شخصيتش. حتي گاهی لازم است اين مطلب را صريح به فرزند خود گوشزد كنند تا اعتمادعزت نفس و شخصيت او آسيب نبيند.
سوم. بخوردی متناسب با عمل او داشته باشید
كودكي كه نماز را كامل و در اول وقت ميخواند با كودكي كه نماز را با عجله و آخر وقت ميخواند يكسان نيستند. همچنين كودكي كه تازه به نماز رو آورده با كودكي كه چند سالي است كه در مسير نماز قرار دارد يكسان نيستند. هر كدام از اينها بايد به نوع و ميزاني خاص تشويق شوند. كسي كه نمازش را در اول وقت ميخواند در مقايسه با كسي كه نمازش را در آخر وقت ميخواند، بايد بيشتر تشويق شود. همچنين فرزندي كه تازه به نماز رو آورده، هرچند نماز را ناقص و در اول وقت به جا نياورد، در مقايسه با فرزندي كه دو سال از او جلوتر است، بايد بيشتر تشويق شود؛ چرا كه او فعاليت بيشتري انجام داده و پيشرفت بيشتري داشته است. اين مطلب در مورد تنبيه هم صادق است.
چهارم. برخورد بههنگام داشته باشید
فرزند خردسال ما هنگامي كه براي اولين بار نماز پدر يا مادرش را تقليد ميكند، اگر بلافاصله تشويق شود، اين رفتار در او تثبيت ميشود؛ اما اگر با فاصله و مثلاً بعد از دو روز تشويق شود، از تأثير اين تشويق کاسته خواهد شد.
تنبيه نيز همين گونه است. فرزندي كه نماز خود را مرتب ميخوانده، در صورتي كه عمداً و بدون دليل موجهي نمازش را ترك و به آن بيتوجهي كند، اگر در همان هنگام به او تذكر داده شود، اين تذكر ميتواند مؤثر باشد؛ اما اگر فاصله زياد شد، به همان ميزان از تأثير آن كاسته خواهد شد.
پنجم. دليل برخوردتان روشن باشد
تشويق و تنبيه هنگامي حركت دهنده و باز دارنده است كه فرزند ما بداند براي كدام كارش تنبيه يا تشويق شده است؛ اما اگر بيشترين تشويق و شديدترين تنبيه صورت بگيرد، ولي فرزند ما نداند براي چه چيزي تشويق يا تنبيه شده هيچ تأثيري نخواهد داشت. بنابراين، در هنگام تشويق و تنبيه بايد به فرزند گوشزد شود كه براي كدام رفتار تشويق يا تنبيه شده است.
هفتم. برخوردی ويژگيهاي رشدي او داشته باشید
تشويق و تنبيه بايد متناسب با ويژگيهاي شخصيتي فرزند در مرحلة خاصي از رشد باشد كه فرزند در آن قرار دارد. براي توضيح بايد به اين مطلب توجه داشت: هنگامي كه انسان نيازي را در خود احساس كند براي تأمين آن به فعاليت ميپردازد و آنچه انسان را به حركت در ميآورد همين احساس نياز است. از سوي ديگر، نيازهاي انسان همگي از يك جنس نيستند و همة آنها در يك زمان و در يك مرحله از رشد بروز و ظهور پيدا نميكنند. چنانكه مازلو گفته است:
"انسان پنج نوع نياز دارد. اولين نوع نياز انسان نيازهاي فيزيولوژيك از قبيل نياز به غذا، آب، دماي مناسب و درد نداشتن است. اين نيازها در واقع نيازهاي حياتي است كه بدون تأمين آنها انسان نميتواند به زندگي خود ادامه دهد. نيازهاي نوع دوم نيازهاي ايمني است كه پس از تأمين نيازهاي دستة اول بروز و ظهور پيدا ميكند. انسان علاوه بر نياز به غذا و آب و ...، به اين نیز نياز دارد كه زندگي و موقعيت خانوادگي و شغلي و اجتماعيش در معرض تهديد و نابودي نباشد. نياز نوع سوم نياز به محبت و تعلقپذيري است كه پس از تأمين نيازهاي نوع اول و دوم بروز و ظهور مييابد. هر انساني نياز دارد با ديگران ارتباط و به خانواده، محله و جامعهاي تعلق داشته باشد. چنانكه نياز دارد كساني را دوست بدارد و متقابلاً كساني هم او را دوست بدارند. همچنين هر انساني دوست دارد از عزت نفس، اعتماد به نفس و شايستگي برخوردار بوده و مورد توجه ديگران قرار بگيرد. اين چهارمين نوع نياز يعني نياز به احترام است. بالاترين نياز كه در هر انساني وجود دارد نياز به خودشكوفايي است. هر انساني دوست دارد استعدادهاي خود را شكوفا كرده و وجود خود را رشد داده به كمال برساند".[1]
معمولا در دوران كودكي نيازهاي نوع اول اهمیت بیشتری دارد. آب نبات، بستني، اسباب بازي و مانند آن، در اين دوره ميتواند ابزار تشويق باشند. از طرفی محروم كردن از اين امور ميتواند تنبيهی برای او باشد. همچنين نيازهاي ايمني و نياز به محبت و تعلقپذيري نيز در اين دوره براي كودك مهم است و به همين جهت، محبت كردن، پذيرفتن كودك و در مقابل قهر كردن، از خود راندن و نپذيرفتن برای تشويق و تنبيه قابل استفاده است.
به موازات رشد كودك، نيازهاي نوع اول براي او كم اهميت و نيازهاي ديگر مهمتر ميشود. به تدريج كه فرزند ما بزرگتر ميشود و وارد دورة نوجواني و جواني ميشود نياز به احترام هم براي او مهم ميشود و دوست دارد مورد احترام ديگران قرار بگيرد و تحسين و قدرداني شود. در اين دوره تشويقهاي مادي تأثير چنداني ندارد و گاه ممكن است عكسالعمل منفي او را به دنبال داشته باشد و آن را بهگونهاي تحقير خود بداند.
در مراحل بالاترِ رشد، نياز به خودشكوفايي نيز براي وي اهميت پيدا ميكند. كسي كه به اين مرحله رسيده باشد، هيچ يك از موارد پيشين برايش چندان اهميت ندارد و آنچه او را به حركت در ميآورد و انگيزة رفتار او ميشود، نتايجي است كه رفتارهاي او بر رشد و تكامل او دارد.
پس از روشن شدن انواع و شرايط تشويق و تنبيه به بيان شيوههاي تشويق و تنبيه در هدايت فرزندان به نماز ميپردازيم. از آنجا كه برخي شيوههاي تشويق و تنبيه مشترك و بيشتر آنها با يكديگر متفاوت است، نخست شيوههاي خاص تشويق، پس از آن شيوههاي خاص تنبيه و در پايان شيوههاي مشترك تشويق و تنبيه را بيان ميكنيم.
- تحسين زبانی
- اعلام رضايت و محبت
- دعاي خير
خداوند متعال به پيامبرd دستور ميدهد تا به افرادي كه زكات مال خود را ميپردازند دعاي خير كند و بر آنها درود بفرستد كه اين كار ماية آرامش آنها ميشود. "خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم".[2] دعاي خير شما براي فرزند نشان دهندة بیشترین رضايت و محبت به فرزند است و تأثيري قاطع در تداوم رفتار مطلوب در فرزند دارد.
- دادن هدیه
آنچه مهم است دادن هدیه است و مبلغ و ارزش مادي آن چندان مهم نيست. بنابراين، والدين در هدیه دادن بايد از خريد هدیههاي گرانقيمت و تجملاتي بپرهيزند، زیرا اين كار هم سطح توقعات كودك را بالا ميبرد، هم از نظر اقتصادی خانواده را دچار مشکل میکند.
هميشه نميتوان منتظر ماند تا فرزند گام جديدي در نماز بردارد و به همين جهت، گاه لازم است در پيمودن مسير رشد تسريع شود. در اين موارد ميتوان از "وعده" استفاده كرد؛ به اين صورت كه به فرزند بگوييم اگر نمازت را سر وقت بخواني، اسباب بازي مورد علاقهات را برايت ميخرم. اين کار ميتواند عاملي براي تسريع در پيشرفت فرزند در نماز باشد. البته وعدهاي داده شود كه قابل اجرا براي والدين باشد و حتماً به وعدة خود عمل كنید. پيامبراكرم ص فرمود: "كودكان را دوست بداريد و نسبت به آنان مهربان باشيد و به وعدهاي كه به آنان دادهايد، وفا كنيد."[3]
در پايان توجه به اين نكات نیز لازم است که به تدريج بايد از تشويقهاي مادي به سوي تشويقهاي معنوي حركت كرد و از دفعات تشويق كاست تا نماز براي فرزند دروني شود. به عبارت ديگر، نبايد بهگونهاي از ابزارهاي تشويق استفاده كنيم كه فرزند ما تنها براي دستيابي به جايزه و تحسين و مانند آن نماز بخواند. تشويق بايد به منزلة ابزاري براي هل دادن فرزند به نماز و شروعكننده باشد، نه به منزلة عامل اصلي تداوم آن. به عبارت ديگر، تشويق بايد استارت باشد، نه موتور محركه. مرحوم آيت الله بروجرديw میفرمودند:
"در دوران نوجواني هنگامي كه پيش از اذان صبح براي نماز بيدار ميشدم، والدين مقداري پول زير سجادهام ميگذاشتند؛ ولي هنگامي كه پيش از اذان بيدار نميشدم، چيزي زير سجاده نبود. همين باعث شد كه من نماز شب را ادامه بدهم. اما به تدريج كه لذت نماز شب را درك كردم آن را ترك نكردم".[4]
چنانكه پيش از اين گفته شد، تنبيه بازدارنده است و براي جلوگيري از رفتار نادرست و تثبيت آن استفاده ميشود. براي مثال، اگر قبلاً نماز را در اول وقت ميخوانده، اكنون در اول وقت نخواند؛ يا گاهی نماز صبحش قضا بشود؛ يا نماز را در برخي موارد نخواند. در اينگونه موارد براي جلوگيري از تكرار اين رفتارها كه در واقع نوعي انحراف و عقبگرد است بايد از تنبيه استفاده كرد. در اينجا برخي از مراحل و شيوههاي تنبيه را بيان ميكنيم.
لزومي ندارد به محض مشاهدة اولين سستي در امر نماز به فرزند هجوم برد و تنبيه كرد. زیرا ممكن است به خود بيايد و به مسير صحيح بازگردد. علاوه بر اين كه اين كار مانع اصطكاك و برخورد والدين با فرزند هم ميشود. البته، اگر تغافل مؤثر واقع نشد، نوبت تذكر است.
تذكر به معناي يادآوري است. تذكر نيز مراتبي دارد. در گام اول والدين بايستي به صورت عمومي و بدون اشاره به شخص خاطي دربارة ضرورت نماز و لزوم پايبندي به آن سخن بگويند. اگر تذكر عمومي مؤثر واقع نشد، نوبت تذكر خصوصي است. والدين بايد بسيار نرم و با محبت و به صورت مخفيانه به فرزند خود يادآوري كنند كه نماز دستور الهي است و در هيچ وضعيتي نبايد تعطيل شود. اگر تذكر مخفيانه كارگر نيفتاد، ميتوانند به صورت آشكار به او تذكر دهند.
هنگامي كه هيچ يك از موارد فوق مؤثر واقع نشد، والدين ميتوانند او را از ديدن برنامة مورد علاقهاش، يا از بازي كردن با اسباب بازي مورد علاقهاش باز دارند و به او بگويند: در صورتي ميتواند از اين برنامهها استفاده كند كه وظيفة نماز خود را (متناسب با انتظاراتي كه از او وجود دارد) انجام دهد. روشن است كه در محروم كردن نيز بايد گام به گام حركت كرد و به يكباره او را از همه چيز محروم نكرد.
قهر در واقع نوعي محروم كردن است، محروم كردن از ارتباط و محبت والدين. در اين شيوه نيز لازم است والدين به تدريج و گامبهگام اقدام كنند. در مرحلة اول بايد به فرزند خود رويترش كنند و چندان با روي باز با او برخورد نكنند و حتي جواب سلام او را ندهند.
يكي از اصحاب امام كاظم jاز فرزند خود نزد امام شكايت كرد. امام j فرمود: "لَا تَضْرِبْهُ وَ اهْجُرهُ وَ لَا تُطِل"؛[5] او را نزن، با او قهر كن ولي طولاني نباشد!
تنبيه بدني اگر با رعايت شرايط انجام شود، ميتواند نقش مهمي در اصلاح رفتار ايفا كند. به همين جهت، تنبيه بدني يكي از شيوههاي تربيت مورد توجه است. البته بايد توجه داشت كه اين شيوه آخرين شيوه و در صورت ناكارامدي ديگر شيوهها مورد استفاده قرار ميگيرد.
در آموزههاي ديني نيز گرچه تنبيه بدني يك شيوة رايج تربيت به شمار نيامده، اما استفاده از آن با رعايت شرايط خاص و در آخرين مرحله، اجازه داده شده است. پيامبر اكرمd ميفرمايد: "مُرُوهُم بالصَّلوةِ وَ اضْرِبُوهُم عَلَيها لِعَشْر"؛[6] فرزندانتان را به نماز امر كنيد و در ده سالگي آنها را براي نماز بزنيد. در روايتي كه پيش از اين از امام موسي كاظمj نقل كرديم، امامj به جاي زدن، قهر را توصيه ميكند و اين نشان ميدهد كه زدن، آخرين شيوه است.
شرايط تنبيه بدني
والدين نبايد براي انگيزههاي ديگري مانند عقدهگشايي و تشفيخاطر و انتقامگيري به تنبيه فرزند خود اقدام كنند. چرا كه در اين صورت، هم اثر تربيتي تنبيه كم ميشود، هم فرزند از والدين متنفر شده و چه بسا حس انتقامجويي نيز در او برانگيخته شود. بنابراين، والدين يا مربي بايد در حالت عادي و نه در حالت خشمگيني و ناراحتي اقدام به تنبيه كنند.
اين توضيحات موجب ميشود اثر بازدارندگي و اصلاحي تنبيه بدني افزايش پيدا كند و در ضمن از اثرات مخرب تنبيه بدني مانند پيدايش احساس بيزاري و حس انتقامجويي در فرزند جلوگيري شود.
هدف از تنبيه به رخ كشيدن قدرت والدين يا آسيب زدن به كودك نيست؛ هدف اصلاح رفتار اوست. بر اساس آموزههاي ديني، تنبيه نبايد از سه ضربه بيشتر باشد و در برخي روايات تا پنج و شش ضربه هم اجازه داده شده و از سوي ديگر نبايد بهگونهاي باشد كه موجب سرخي يا كبودي بدن كودك بشود. همچنين قسمتهاي حساس بدن مانند صورت و سر نبايد در معرض تنبيه بدني قرار بگيرد. از مجموع اين روايات فهميده ميشود كه تنبيه بدني بايد بهگونهاي باشد که فرزند متوجه اوج ناراحتی ما و بزرگ بودن اشتباهش شود.
تنبيه بدني نبايد در حضور ديگران انجام شود كه اين موجب تحقير و شكسته شدن شخصيت كودك ميشود.
هرگاه از كودك رفتار ناشايست صادر شد، بايد تنبيه شود. تنبيه نا منظم، در كودك نوعي حيرت و سرگرداني به وجود ميآورد؛ او نميداند كه آيا اين رفتار نادرست و مستحق تنبيه است يا درست و غيرمستحق تنبيه و به همين امر از اثر تنبيه ميكاهد.
در تنبيه نبايد پدر و مادر هر دو به تنبيه فرزند خود بپردازند. پيش از اقدام به تنبيه والدين بايد با يكديگر هماهنگ باشند، بهگونهاي كه يكي از آنها واسطه شود و از دیگری بخواهد تا از تنبيه صرف نظر كند و او اين كار را مشروط به تعهد فرزند به اداي نماز بداند. اگر فرزند تعهد كرد، تنبيه لغو ميشود؛ ولي اگر پافشاري كرد و تعهد نكرد، پس از اولين ضربه، واسطه جديتر وارد شود و وساطت كند و تنبيه تمام شود.
[1] . فيست و فيست، نظريههای شخصيت، ص 591 ـ 596.
[2] . توبه: 103.
[3] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِd: "أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَيْئاً فَفُوا لَهُم" (عاملی، وسائل الشيعه، ج 3، ص 134).
[4]. دکتر محمد داودی، خانه بهشتی، ؟؟؟؟
[5]. مجلسي، بحارالأنوار، ج 101، ص 99.
[6]. ابن ابی جمهور، عوالی اللثالي، ج 1، ص 252.