نماز بهتر از جهاد

■ نماز بهتر از جهاد

نماز بهتر از جهاد

مجموعه حكايات و داستانهاى نماز كه اينك به آستان مقدس شما عزيزان مكتب توحيد تقديم مى شود برگزيده هايى از انجام اين عمل شكوهمند عبادى - نماز- است كه از منابع مختلف گرد آورى شده است .

نماز بهتر از جهاد است

در جواهر العددية سليم بن قيس هلالى آمده است كه عمر هميشه با رسول خدا صلى الله عليه و آله منازعه داشت كه نماز چگونه بهتر از جهاد است ، با اينكه در جهاد، انسان از جان و مال و فرزند مى گذرد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در جواب عمر مى گفت :
هر كس در جهاد كشته شود، يك مرتبه كشته شده و به بهشت مى رود، اما براى اينكه نماز قبول شود بايد هميشه با اخلاص و حضور قلب مجاهدت كرد.
از اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله معلوم مى شود كه نماز بهترين عملى است و هيچ عبادت و عملى برتر از نماز نيست از اين روى است كه همواره در اذان و اقامه تكرار مى كنيم حى على خير العمل .

غصبى نبودن جاى نماز

ابو اسحاق شيرازى وقتى كه در نظاميه بغداد تدريس مى كرد، صداى اذان كه از گلدسته هاى مدرسه بلند مى شد، عباى خود را سر مى كشيد و براى خواند نماز در مسجدى كه نزديك مدرسه بود از مدرسه بيرون مى رفت . وقتى از او پرسيده شد كه چرا در نماز خانه مدرسه نماز نمى خوانى ؟ با اينكه از خواجه نظام الملك ، وزير مقتدر سلجوقيان حقوق مى گرفت ، با شهامت تمام گفت :
براى اينكه مى دانم هر چه در اين دستگاه وجود دارد، غصبى است !.(1)

نماز، نور چشم من است

نمازش كه تمام شد، سرباز عراقى صدايش كرد و گفت : شماها از نماز خواندن خسته نمى شويد؟ هميشه مى بينم چند نفر در حال نماز هستيد، حتى شبها و نيمه شبها. شما خواب نداريد؟
آن برادر با آرامش به سرباز عراقى جواب داد:
ما به خاطر همين نماز اينجا اسير شده ايم . نماز همه چيز ماست . نماز نور چشم ماست . مومن مگر از خواندن نماز سير مى شود؟ شما چه مسلمانى هستيد كه از نماز خواندن ما تعجب مى كنيد. گر چه تعجب كردن شما، عجيب نيست !.
عراقى كه انگار شرمنده شده باشد، پشت سرش را خاراند و رفت ؛ گرچه درك اين مسائل براى او دشوار بود.
اسير ايرانى با اين برخورد سازنده بيش از آنكه به فكر خود باشد، به فكر محو شدن درا راه عقيده و مرامى بود كه به خاطر آن ، اسير شده بود. (2)

نماز در سخت ترين شرايط اسارت

و نور مهتاب از پنجره بالاى سلول در چشمهايم افتاد. صورتم خيس بود. هواى رطوبت گرفته چهار ديوارى سلول به ريه هايم سنگين مى آمد. نمى دانستم چه وقتى از شب است . بعضى وقتها همه چيز را از ياد مى بردم .
اگر ضربه هاى شلاق عراقيها در تنم نمى دويد، حتى خودم را هم فراموش ‍ مى كردم . هر چه فكر كردم ، يادم نيامد كه آن دو مرد عراقى چه وقت سراغم آمدند. چهره هاى عصبى و ناراحتشان جلو چشمهايم رژه مى رفت . درد دنده هايم نمى گذاشت راحت نفس بكشم . از پنجره كوچك زير سقف ، آسمان را نگاه كردم ، حتى يك ستاره در آسمان نبود. خواستم بخوابم كه يادم افتاد نماز مغرب و عشاء را نخوانده ام . همانطور كه دراز به دراز افتاده بودم با هزار سختى تيمم كردم و نشسته نمازم را خواندم . مى دانستم كه اگر عراقيها ببينند، باز هم با شلاق مى افتند به جانم . نماز كه خواندم ، دلم آرام گرفت و انگار هيچ دردى را در تنم حس نمى كردم . (3)

نماز خوان هميشه مورد اعتماد همه است

يك مهندس روسى تعدادى كارگر ايرانى را براى كار استخدام كرده بود. كارگران ، بنا به وظيفه شرعى ، وقت اذان ظهر كه مى شد، براى خواندن نماز دست از كار مى كشيدند.
يك روز مهندس به آنها اخطار مى دهد كه اگر هنگام كار، نماز بخوانند، آخر ماه از حقوقشان كسر مى شود. كسانى كه ايمان ضعيف و سست داشتند، از ترس كم شدن حقوقشان ، نماز را به آخر وقت مى گذاردند، اما عده اى بدون ترس از كم شدن حقوق ، همچنان در اول وقت ، نماز ظهر و عصرشان را مى خواندند.
آخر ماه ، مهندس به آنها كه همچنان نمازشان را ظهر خوانده بودند، بيشتر از حقوق عادى ماهيانه پرداخت مى كند. كسانى كه نماز خود را به بعد از كار گذاشته بودند، به مهندس اعتراض مى كنند كه چرا حقوق آنها را زياد داده است . مهندس مى گويد:
اهميت دادن آنها به نماز و صرف نظر كردن از كسر حقوق ، نشانگر آن است كه ايمان آنها بيشتر از شماست و اين قبيل آدمها هرگز در كار خيانت نمى كنند، همچنانكه به نماز خود خيانت نكردند. (4)

نماز رهايى بخش

بازرگان مسلمانى بود كه هميشه و همه حال فكر و ذكرش خدا بود. عشق و علاقه او به نماز و دعا در سفر و در حضر زبانزد بود. به عبادت عشق مى ورزيد و به هيچ قيمت حاضر نبود از ياد خدا غافل شود.
روزى از شام به مدينه مى رفت كه در راه دزدى به او رسيد و شمشير كشيد تا او را بكشد و اموالش را ببرد. بازرگان به دزد گفت :
اى مرد! اگر پول و ثروت مى خواهى ، به تو بدهم . ولى مرا نكش .
دزد كه در غفلت و گناه غرق بود با سخت دلى گفت : هم مال تو را مى برم ، هم خودت را مى كشم .
بازرگان كه جان خود را در خطر ديد از دزد خواست كه به او مهلت دهد تا دو ركعت نماز بخواند. دزد مهلت داد.
بازرگان وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند. بعد از نماز چنان دست به دعا برداشت و انابه كرد كه دزد را تحت تاثير قرار داد. دزد ناگهان از غفلت چندين ساله بيدار شد و از كشتن و غارت بازرگان منصرف شد. (5)

(1) - خزينة الجواهر / ص 432
(2) - رملهاى تشنه / ص 84.
(3) - هشتمين رنگ رنگين كمان / ص 10.
(4) - فروع دين / ص 64 و 65.
(5) - جامع التمثيل

 

منبع: کتاب بهترين پناهگاه حكايات و داستانهاى نماز ( رحیم کارگر محمد یاری )

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 992 کلمه
1399/8/6 ساعت 09:08
کد : 2871
دسته : داستان‌های نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
حکایات نمازی
جهاد
نور چشم مومن
نماز های رهایی بخش
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز