■ نگاهی به جایگاه ویژه نماز در قرآن
"لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً"؛[1]
ولى راسخانِ در علم از آنها، و مؤمنان [از امّت اسلام] به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مىآورند. [همچنين] نمازگزاران و زكاتدهندگان و ايمانآورندگان به خدا و روز قيامت، به زودى به همه آنان پاداش عظيمى خواهيم داد.
مقدمه
در آيات گذشته به چند نمونه از خلافكارىهاى يهود اشاره شده است؛ از جمله: درخواست دیدن خداوند، گوساله پرستی، پیمان شکنی، انکار آیات الهی، استهزاء وکشتن انبیاء، تهمت به حضرت مریم، ظلم وستم، ربا خواری، خوردن اموال مردم به ناحق و... پس از ذكر اعمال ناشايست آنها، كيفرهايى را كه بر اثر اين اعمال در دنيا و آخرت، دامان آنها را گرفته و مىگيرد، بیان کرد.
اما در این آیه به واقعيت مهمى اشاره میکند و آن اينكه مذمت و نكوهش قرآن از يهود به هيچ وجه جنبه مبارزه نژادى ندارد. اسلام هيچ گروهی را از جهت نژاد، مذمت نميكند؛ بلكه نكوهشهای آن، تنها متوجه آلودگان و منحرفان است. لذا در اين آيه افراد با ايمان و پاكدامن يهود را استثنا كرده و مورد ستايش قرار داده است و پاداش بزرگى به آنها نويد ميدهد؛ به همين دليل مىبينيم كه جمعى از بزرگان يهود به هنگام ظهور پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مشاهده دلائل حقانيت او به اسلام گرويدند و با جان و دل از آن حمايت كردند و مورد احترام پيامبر صلی الله علیه و آله و ساير مسلمانان بودند.[2]
واژه ها
الرَّاسِخُونَ: استواران، ثابت قدمان، ریشه داران.[3] اسم فاعل، ازماده "رسخ".
الْمُؤْتُونَ: ادا کننده گان، پرداخت کنندگان. اسم فاعل، از ماده "اتی".
سَنُؤْتي: به زودی عطا خواهیم کرد. فعل مضارع، باب افعال، از ماده "اتی".
نکته های تفسیری
1. راز تکرار ایمان
چرا در آیه میفرماید: مؤمنان کسانی هستند که ایمان می آورند؟ مگر مؤمنان ایمان نیاورده اند؟
مراد از مؤمنان در جملۀ "الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ" اهل کتابی است که به پیامبراعظمd و رهاورد وحیانی آن حضرت ایمان دارند، وگرنه این تعبیر، تکرار بوده و لغویت را در پی دارد. برای اینکه تکرار لغو پیش نیاید، باید ایمان در "المؤمنون" و "یؤمنون" را به اجمال و تفصیل تفسیر کرد؛ یعنی کسانی که ایمان اجمالی داشتند، اکنون مفصلاً ایمان میآورند؛ مانند آنچه در آیه "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ"[4] آمده است؛ یعنی این اهل کتابی که واقعاً نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند، همان گونه که به حضرت موسیj و توراتش و حضرت عیسی علیه السلام و انجیلش ایمان دارند، به پیامبر خاتمd و قرآن او هم ایمان میآورند و هرگز در جریان ادامه نبوت توقف نکرده و سرگردان نمی مانند. به دیگر سخن، مؤمنان واقعی، کسانی اند که افزون بر ایمان به پیامبران پیشین، به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و رهاوردهای وحیانی او ایمان می آورند.[5]
2. توجه ویژه به نماز
يكي از ظرافتهاي ادبي و هنري در بيان قرآني، تغيير ناگهاني سياق است؛ مثلاً در جملهاي كه چندين كلمه با اعراب رفع آمده، در اثناء، كلمهاي با اعراب نصب ذكر ميشود، تا خواننده را متوقف كرده، به تأمل وا دارد. در آيه فوق، دو وصف مقدّم (راسخون و مؤمنون) و دو وصف مؤخّر (مؤتون و مؤمنون) مرفوع هستند و در بين اوصاف مرفوع چهارگانه، يك وصف منصوب ديده ميشود و آن وصف "مقيمين" است، تا توجه متدبّران در قرآن و تاليان كتاب الهي را به اهميت نماز كه ستون دين است جلب كند؛ همان طور كه گاهی در نوشتن عبارات، برخي از كلمات مانند واژه "شهيد" با رنگ سرخ نوشته ميشود، تا توجه بيننده را جلب كند. پس گاهي با تغيير اسلوب و تعويض سياق، به ويژگي محتوايي لفظ توجه داده ميشود.[6]
و جمله: "وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ" عطف بر كلمه "راسخون" است و اگر به حالت نصب آمده و نفرموده: "و المقيمون" از باب مدح است و تقدير آن چنین است: "امدح المقيمين؛ مقیمین را مدح مىكنم".[7]
3. بنی اسرائیل و نماز
قرآن، اهتمام ویژهای به مطرح کردن جریان یهود و بنی اسرائیل دارد که علت آن عبارت است از:
الف. کثرت یهود در مدینه؛
ب. اقتدار اقتصادی و سیاسی آنان؛
ج. توطئه و عداوت و ارتباط مرموز آنها با مشرکان مکه؛
د. تأثیرگذاری آنان در اقلیتهای مجاور دیگر، مانند نصارا. اگر یهودیان در برابر اسلام خاضع میشدند، نصارای مجاور نیز تمکین میکردند.
امروزه هم منشأ بسیاری از مشکلات موجود در جهان، یهودیان متمرد و سرکشند. این قوم، از گذشته تا امروز سرگذشتِ بس اسفباری نصیب خود کرده اند.
حال تنها راه برای زدودن صفات بد و ریشهای که بنی اسرائیل نیز گرفتار آن بودند، بندگی خداست که مهمترین راه تحقق آن، اقامه نماز است؛ چرا که توجه به عبادت، مخصوصاً نماز، انسان را از بندگىِ بندگان جدا، و به خالق همه قدرتها پيوند مىدهد، قلب و روح او را از آلودگى گناه مىشويد و با تكيه بر قدرت پروردگار، روح تازهاى به كالبد انسان مىدمد.
از این رو در آیات مختلف قرآن علاوه بر مطرح کردن گذشته تاریک بنی اسرائیل و عاقبت و نتیجه تمرد و سرکشی آبا و اجداد شان، آنها را به نماز سفارش میکند.
در اینجا چند نمونه از آیات را ذکر میکنیم:
ـ قرآن کریم در ضمن آیاتی، اقامه نماز را یکی از علتهای برتری بنی اسرائیل بر مردم زمان خویش میداند.[8]
ـ خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت تا خدا را بندگی و نماز را اقامه کنند.[9]
ـ خداوند به آنها تذکر میدهد که نگران نماز و عبادتهایتان نباشند؛ چرا که همه آنها نزذ خدا محفوظ است.[10]
ـ اقامه نماز، شرط همراهی خدا و ورود آنها به بهشت است.[11]
ـ در کنار اقامه نماز، به آنها دستور شهرسازی دینی میدهد.[12]
پیامها[13]
1. هدف و باورهاى مشترك مهم است، نه نژاد و قبيله و زبان (الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ... الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ).
2. ايمان به همۀ اصول در همۀ اديان الهى لازم است (بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ).
3. با آنكه نماز و زكات، در همۀ اديان بودهاند، به سبب اهمّيت، جداگانه ذكر شدهاند (بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ...).
4.. اهل نماز بايد اهل انفاق هاى مالى هم باشند (الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ).
5. نماز جايگاه مخصوص دارد. همۀ جملات آيه با واو و نون آمده (الرَّاسِخُونَ"،"الْمُؤْمِنُونَ، الْمُؤْتُونَ)؛ ولى درباره نماز به جاى "مقيمون" كلمۀ "الْمُقِيمِينَ" به كار رفته كه در زبان عربى، نشانۀ برجستگى آن است.
6. برپا دارندگان نماز و پرداخت کنندگان زکات، از پاداش بزرگ الهی برخوردار خواهند شد (أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً).
[1]. نساء: 162.
[2]. تفسیر نمونه، ج 4، ص 193 ـ 210.
[3]. رسوخ، ثبوت و استقرار کامل است؛ به گونهای که شیء از شدت استقرار، به راحتی در محلی نفوذ میکند (التحقیق، ج3، ص 119).
[4]. "اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خدا و پيامبرش، و كتابى كه بر او نازل كرده، ايمان [واقعى] بياوريد" (نساء: 136).
.[5] تسنیم، ج 21، ص 359 و 360، با اندکی تصرف.
.[6] تسنیم، ج 1 ص 52، با اندکی تصرف.
[7]. ترجمه المیزان، ج 5، ص 225.
[8]. "يا بَني إِسْرائيلَ.... وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعين*... وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ..... أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمين؛ اى فرزندان اسرائيل!... و نماز را بپا داريد، و زكات را بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد [و نماز را با جماعت بگزاريد]... از صبر و نماز يارى جوييد [و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد] و اين كار، جز براى خاشعان، گران است... [نيز به ياد آوريد كه] من، شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم" (بقره: 40 ـ 47).
[9]. "وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ؛ و [به ياد آوريد] زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد نماز را برپا داريد و زكات بدهيد. سپس [با اينكه پيمان بسته بوديد] همه شما ـ جز عده كمى ـ سرپيچى كرديد و [از وفاى به پيمان خود] روىگردان شديد (بقره: 83).
[10]. وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ؛ و نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد و هر كار خيرى را براى خود از پيش مىفرستيد، آن را نزد خدا [در سراى ديگر] خواهيد يافت، خداوند به اعمال شما بيناست (بقره: 110).
[11]. "وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ... قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ... لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ...؛ خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت... خداوند [به آنها] گفت: "من با شما هستم! اگر نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد... گناهان شما را مىپوشانم [مىآمرزم] و شما را در باغهايى از بهشت، كه نهرها از زير درختانش جارى است، وارد مىكنم" (مائده: 12).
[12]. "وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ؛ و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: براى قوم خود، خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانههايتان را مقابل يكديگر [و متمركز] قرار دهيد و نماز را برپا داريد! و به مؤمنان بشارت ده [كه سرانجام پيروز مىشوند] (یونس: 87).
[13]. تفسیر نور، ج2، ص 434؛ تفسیر راهنما، ج 4، ص 170.