■ در روایت امام صادق(ع) منظور از اینکه خداوند «شهرت در نماز» را دشمن میدارد، چیست؟
در جامعه انسانی همیشه عدهای بودهاند که در بین مردم از شهرت و معروفیت بیشتری بر خوردار بودند، این موضوع در همه جوامع قابل رؤیت است.
امروزه؛ ما به اسامی افرادی بر میخوریم که اسطورههای ملی یا مذهبیاند و برخی همچون انبیای الهی شهرت جهانی در همه دوران بعد از خود، داشتهاند. قهرمانان ملی و دینی، نیز از جمله کسانی هستند که شهرت فراوانی دارند، چنین امری طبیعی است. اما سؤال این است که چه چیزی در اسلام نهی شده است؟ شهرت یا شهرت طلبی؟
تبیین موضوع
در بیان این موضوع باید گفت؛ انسانها که با یکدیگر در یک جامعه زندگی میکنند، دارای استعدادها و تواناییهای مختلف جسمی، مالی و .. اند، اما اسلام خواسته است که افراد در عین وجود اختلافات ذاتی یا طبیعی که دارند، خود را به سبب این گونه امور، در بین مردم انگشت نما نکنند.
شهرت طلبی و کسب شهرت و عواملی که باعث بروز آن میشود، بدین سبب در اسلام نهی شده است تا جامعه بتواند از حسادتها، چشم و هم چشمیها، عقده گشاییها و غرور و تکبر در امان باشد.
آنچه در اسلام نهی شده، کسب شهرت جهت دست یافتن به منافع شخصی و دنیوی است، حال به هر راه و روشی که باشد. به بیان دیگر؛ مشهور شدن عدهای، امری طبیعی است ولی اینکه خود شخص، به روشهای متفاوت در این راه گام بردارد یا وقتی خود را در این مسیر یافت، از این مسیر بر نگردد، چنین امری نامطلوب است.
وقتی به روایات نگاه میکنیم میبینیم، معصومان(ع) شهرت طلبی را به طور مطلق مطلوب نمیدانند.[1]
شهرت طلبی که میتواند به عنوان یک بیماری روانی نیز مورد بررسی قرار گیرد، در لباسهایی مختلف خود را نشان میدهد، گاه کسب شهرت از طریق پوشیدن لباس است؛ لباسهای فاخر و گرانقیمت یا حتی لباسهای مندرس و کهنه! گاه شهرت با وسیلهی نقلیهای است که در چشم مردم موجب شهرت شود،[2] و گاه عدهای از طریق عبادات و نماز در پی کسب شهرتاند.
امام رضا(ع) میفرمایند: «کسی که خودش را به عبادت مشهور کند،[3] او را در دینش پاک و بىغل و غش ندانید که خدا شهرت به عبادت و شهرت به لباس را مبغوض و دشمن داشته. سپس فرمود: خداوند متعال بر مردم در شبانه روز فقط هفده رکعت نماز واجب کرده، هر کس که آنها را انجام دهد از غیر آنها مورد سؤال واقع نمیشود.
پیامبر اکرم(ص) دو برابر آنها را (34 رکعت) بر آنها اضافه نمود[به عنوان نافله] که اگر نقصانى در فرائض و نمازهاى واجب رخ دهد و کمبودى از حیث خشوع و خضوع و آداب نماز پیدا شود با این نوافل جبران گردد. البته بدیهى است که خداوند براى نماز و روزه زیادى و مستحبى کسى را عذاب نمیکند ولى اگر در رفتار و کردار خود بر خلاف سنت و روش اسلامى و دینى عمل نماید مورد مؤاخذه و کیفر قرار میگیرد».[4]
یکی از دلائل مستحب بودن مخفی نگاه داشتن عبادات و اعمال خیر همین است که انگیزه شهرت طلبی به وسیلۀ عبادات در انسان از بین برود؛ لذا در برخی از روایات آمده است؛ بالاترین عبادات از نظر اجر و پاداش، عباداتی است که مخفیانه انجام شود.[5]
روایت امام رضا(ع) شامل هر عبادتی میشود که به این قصد انجام گیرد، اما درباره برخی از اعمال عبادی مانند نماز روایات بخصوصی داریم که در کنار این روایات عام، قابل توجه است.
امام صادق(ع) میفرمایند:« خداوند دو شهرت را دشمن میدارد، شهرت در لباس و شهرت در نماز.»[6]
شاید به این علت که نماز؛ واجبی است که هر روزه باید اقامه شود و معمولاً در منظر مردم انجام میشود، از میان همه عبادات، به تنهایی ذکر شده، و به نوعی مانند لباس شخص است که دیده میشود؛ لذا در کنار شهرت در لباس آمده است.
به هر ترتیب، اسلام نمیخواهد تا عدهای در جامعه انگشت نما شوند که هم خودشان به غرور و تکبر گرفتار شوند، و هم آرامش روحی و روانی افراد و جامعه را به خاطر برانگیختن حساسیتهای مختلف، از بین ببرند؛ لذا از هر گونه خودنمایی در سطح جامعه، نهی کرده، اگرچه اختلافات معمولی بین افراد جامعه را پذیرفته است.
در مسئلۀ شهرت و مشهور شدن هم، اگرچه دین اسلام شهرت طلبی را مذموم دانسته، اما با مشهور بودن – در صورتی که مشهور شدن؛ خواست انسان نباشد و برای آن تلاش نکرده باشد- که امری طبیعی است و در هر جامعهای امکان ظهور و بروز دارد؛ برخوردی نداشته است.
شایان ذکر است، گاهی کسب شهرت نه به عنوان یک هدف، بلکه به عنوان وسیلهای جهت خدمت به دیگران است. مانند اینکه فرد ناچار باشد برای رسیدن به هدفی مقدس، خود را در معرض عموم قرار داده و ویژگی و برجستگیهای خویش را در بین مردم بیان کند که قطعاً این امر مورد نظر این نوشتار نبوده و چه بسا عنوان شهرت طلبی به این امر تطبیق نگردد.
[1]. در کتاب شریف کافی، مرحوم کلینی بابی به عنوان «کراهیة الشهرة» آمده است که در آن روایات مربوط به شهرت طلبی را آورده است. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 444، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[2]. امام صادق(ع) میفرمایند: «کَفَى بِالرَّجُلِ خِزْیاً أَنْ یَلْبَسَ ثَوْباً مُشَهِّراً وَ یَرْکَبَ دَابَّةً مُشَهِّرَةً». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 76، ص 313، موسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[3]. همانطور که در این روایت دیده میشود،(عبارت: شهّر نفسَه) شهرت به عبادتی ناپسند شمرده شده است که خود شخص در این مسیر گام بردارد و قصدش از کثرت عبادت، مشهور شدن به همین صفت باشد و گرنه بسیاری از ائمه(ع) مشهور به زهد و عبادت بودهاند.
[4]. «عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: مَنْ شَهَّرَ نَفْسَهُ بِالْعِبَادَةِ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِینِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ شُهْرَةَ الْعِبَادَةِ وَ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا فَرَضَ عَلَى النَّاسِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ سَبْعَ عَشْرَةَ رَکْعَةً مَنْ أَتَى بِهَا لَمْ یَسْأَلْهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَّا سِوَاهَا وَ إِنَّمَا أَضَافَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَیْهَا مِثْلَیْهَا لِیَتِمَّ بِالنَّوَافِلِ مَا یَقَعُ فِیهَا مِنَ النُّقْصَانِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُعَذِّبُ عَلَى کَثْرَةِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ لَکِنَّهُ یُعَذِّبُ عَلَى خِلَافِ السُّنَّةِ»، بحار الانوار، ج 67، ص 252.
[5]. «أَعْظَمُ الْعِبَادَةِ أَجْراً أَخْفَاهَا»، همان، ج 67، ص 251.
[6]. بحارالأنوار، ج 81، ص 261.