■ دلایل جلوگیری مأمون از اقامه نماز عید فطر توسط امام رضا (ع)
برای دست یابی به دلایل جلوگیری مأمون از اقامه نماز عید فطر به امامت علی بن موسی الرضا (ع) -با این که خود چنین پیشنهادی را داده بود- باید گفت؛ پس از این که مأمون بعد از مرگ هارون الرشید، بر اوضاع مسلط شد، نامه ای برای امام رضا (ع) نوشت و از آن حضرت دعوت کرد که به خراسان بیاید، حضرت رضا (ع) به جهات و عللی از این پیشنهاد استقبال نکردند. مأمون بار دیگر درخواست خود را تکرار کرد و اصرار نمود که باید به طرف خراسان حرکت کند، حضرت رضا چون اصرار مأمون را در این مورد مشاهده کرد به ناچار درخواست او را اجابت کرد و عازم سفر خراسان گردید.
امام (ع) پس از این که وارد مرو (خراسان) شد مأمون پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد، اما امام رضا به شدت با این تقاضا مخالفت نمود. مأمون (ایشان را تهدید کرده و) گفت: پس ولایت عهدی مرا قبول کنید، حضرت فرمود با شروطی این را میپذیرم.
مأمون گفت: شروط شما چیست؟ امام رضا فرمود: شرط من این است که در هیچ امری از امور سیاست و حکومت مداخله نکنم، و در عزل و نصب حکام و فرمانداران دخالتی نداشته باشم، مأمون نیز شروط امام را پذیرفت.
پس از آن، در یکی از اعیاد مأمون به امام رضا (ع) گفت: اکنون روز عید است، امامت نماز عید را بر عهده گیرید، و برای مردم خطبه عید را بخوانید. حضرت در جواب مأمون فرمود: خود میدانی که من پیشنهاد شما را با شروطی پذیرفتم و یکی از آن شرط ها عدم شرکت در این گونه مراسم است. مأمون بار دیگر پیغام فرستاد من در نظر دارم مردم مطمئن گردند و دل آنان به شما مایل شده و فضل تو را بشناسند.
مأمون با سماجت تمام انجام این عمل را از آن جناب خواستار شدند، حضرت فرمود: من دوست دارم که مرا از این کار معذور دارید و اگر چنانچه اصرار داری، من مانند جد خود رسول خدا (ص) نماز عید را خواهم خواند. مأمون گفت: هر طور که در نظر دارید انجام دهید.
راوی می گوید: هنگامی که اعلام شد امام رضا (ع) برای نماز عید به مصلا می روند، مردم مرو (خراسان) در کنار راهها نشستند و منتظر تشریف فرمائی آن حضرت شدند. زنان و کودکان پشت بام ها در انتظار مقدم او بودند، تمام فرماندهان لشگر و رجال کشور از هر صنف و طبقه درب منزل امام (ع) اجتماع کردند و انتظار بیرون شدن آن جناب را داشتند. هنگامی که آفتاب روز عید طلوع کرد، حضرت غسل کرد و عمامه سفیدی بر سر مبارک گذاشت یک طرف آن را روی سینه و طرف دیگر را پشت سر افکند، و جامههای خود را تا زانو بالا زد، سپس به همه غلامان و کارگزاران و خدمتکاران خود فرمان داد تا آنان نیز چنین کنند. پس از این عصای مخصوصی به دست گرفت و از منزل خارج شد.
هنگامی که حضرت حرکت کرد مردم به دنبال او براه افتادند، امام (ع) سر مبارک خود را به طرف آسمان بلند کرد و چهار مرتبه تکبیر گفت. همه فرماندهان لشگر و افسران و رجال و طبقات مختلف کشور و شخصیت های مقیم مرو با ساز و برگ های خود در کمال آرایش و زینت ایستاده بودند.
هنگامی که حضرت و همراهان او با این هیئت مخصوص وارد میدان مقابل منزل شدند، اندکی درب منزل توقف کردند و چهار مرتبه گفتند: «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، اللَّه اکبر علی ما هدانا، الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمة الانعام و الحمد للَّه علی ما أبلانا». همه همراهان این ذکر را با صدای بلند قرائت کردند.
راوی می گوید: در این هنگام چنان ضجه و شیونی از مردم بلند شد، که گویا در و دیوار شهر مرو تکان میخورد، و مردم از دیدن آن حضرت همچنان فریاد برمی آوردند. رجال مملکت و بزرگان لشگر چون مشاهده کردند حضرت رضا پا برهنه حرکت میکند، آنان نیز از مراکب خود پایین آمده و کفش های خود را به دور افکندند و پای برهنه براه خود ادامه دادند. امام رضا هر ده قدم که حرکت میکردند یک بار توقف میکردند و سه مرتبه تکبیر میگفتند، و ما چنان میپنداشتیم که زمین و آسمان و در و دیوار با وی هم آواز میشوند، و فریاد شیون و ناله از شهر مرو برآمد.
این جریان به مأمون گزارش شد و او از اوضاع و احوال مطلع گشت. این جا بود که فضل بن سهل به مأمون گفت: اگر علی بن موسی الرضا با همین وضع و هیئت خود را به مصلا برساند مردم مفتون و شیفته او خواهند شد، صلاح در این است که از وی بخواهی تا از رفتن به مصلا خود داری کند. بنابراین، مأمون پیک فرستاد و از آن حضرت درخواست کرد به منزل بازگردد. امام رضا (ع) نیز لباس ها و کفش خود را پوشید و سوار شد و به اقامتگاه خود بازگشت.[1]
بنابر این، عمده دلیل مأمون از جلوگیری اقامه نماز عید به وسیله امام رضا (ع)، احساس خطری بود که از ناحیه محبوبیت و اظهار علاقه و استقبال مردم از امام شده بود؛ چراکه به گمان مأمون و مشاورش اقامه این نماز و ایراد خطبه به وسیله امام ممکن بود حکومت وی را به خطر اندازد؛ زیرا آنان قصد استفاده تبلیغاتی از این نماز را داشته و هرگز فکر نمی کردند، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود، تا بدین وسیله خود و حکومتش از خطرات احتمالی از ناحیه امام (ع) حفظ نماید.
پاورقی
[1]. کلینی، کافی، ج 1، ص 488- 490، ح 7، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1368 ش؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الرضا علیه السلام، مقدمه، ص 64، آستان قدس (کنگره)، مشهد، چاپ اول، 1406 ق؛ اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، ص 99- 102.
منابع
وبسایت Islamquest.net