■ آیت الله امینی؛ آثار و فوايد نماز
نماز، چه فایدههایی برای ما دارد و چه آثاری بر جنبههای گوناگون زندگی ما میگذارد؟ واقعیت این است که نماز، عبادتی است که آثار و فواید آن، همه جنبههای وجودی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و فرد و اجتماع را به سوی قلههای کمال، ترغیب میکند. نماز، مدرسهای است که همیشه درهای آن به سوی طالبان حق و حقیقت و علاقهمندان به پاکی و طهارت، باز است.
نماز، مکتب توحید و اخلاص و سازندگی و تربیت است. آیین و نظم و انضباط و شیوه یاد دادن طمأنینه و وقار است. درس توجه و تمرکز و آموزش چگونگی مددخواهی و خیرخواهی برای خود و بندگان شایسته است. نماز، نمایش بدون ریا و حقیقی وحدت و آرایش صفوف و یکپارچگی مردم است.
یکی از آثار و فواید نماز، تذکر و یادآوری یاد خداوند است. در آیه 14 سوره طه « أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِى » به یکی از فلسفههای مهم نماز؛ یعنی «تذكر» اشاره شده است. انسان در زندگی این جهانی با توجه به عوامل غافل کننده به وسیلهای نیاز دارد که در فاصلههای متفاوت زمانی، خدا و رستاخیز و دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد او آورد و از غرقشدن در گرداب غفلت و بیخبری حفظ نماید. نماز این وظیفه مهم را بر عهده دارد. نماز در صبحگاهان پس از خوابی که انسان را از همه چیز این جهان بیگانه کرده، در هنگام ظهر و پس از غرق شدن در کارهای روزانه و شب هنگام، پس از یک روز، فعالیت و قبل از استراحت، انسان را متوجه خالق هستی میکند و او را به یاد هدف آفرینش خود میاندازد و در نهایت یاد خداوند، موجب اطمینان و آرامش روحی و روانی خواهد شد:
« أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ »؛[1]
آگاه باشید یاد خدا، مایه آرامش و اطمینان دلهاست.
نماز، درس پیوند با قدرت مطلق و ترک ارباب گوناگون است. درس انقطاع از ماسوی اللّه و پیوند و اتصال با خداست.
در اینجا برخی از آثار و فواید نماز را یادآور میشویم:
بازداشتن از فحشا و منکر
بیتردید نمازگزاران این نکته را به خوبی درک کردهاند که نماز، انسان را از فحشا و منکرات باز میدارد:
« إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاءِ وَالمُنْكَرِ »؛[2]
نماز [ انسان را] از کار زشت و ناپسند باز میدارد.
چون در نماز، الفاظ و حرکات و رفتاری وجود دارد که دائماً امور نیک را به انسان القا میکند. اثر بازدارندگی نماز از فحشا و منکرات به قدری اهمیت دارد که در بعضی از روایات اسلامی، معیار سنجش نماز مقبول و غیر مقبول خوانده شده است. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
کسی که دوست دارد ببیند نمازش مقبول درگاه الهی شده یا نه، باید ببیند آیا این نماز او را از زشتیها و منکرات بازداشته یا نه؟ به همان میزان که بازداشته نمازش قبول است.[3]
البته نهی از فحشا و منکر، سلسله مراتب و درجاتی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایطش دارای بعضی از این شرایط است. ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری به او نبخشد؛ هر چند نمازش صوری باشد و هر چند آلوده به گناه باشد. البته اینگونه نماز، تأثیرش کم است. در روایتی میخوانیم که جوانی از انصار، نماز را به پیامبر اقتدا میکرد، اما آلوده به گناهان زشتی بود. این ماجرا را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهعرضه داشتند، حضرت فرمود:
سرانجام نمازش روزی او را از این اعمال باز میدارد.[4]
معراج مؤمن
معراج، برخاستن انسان از روی خاک و چشم دوختن به افقهای بلند معنوی است. هر انسان متعادلی که بر مبنای فطرت سالم سلوک کند، خواهان چنین معراجی است و نماز، بهترین وسیلهای است که هر روزه در چندین نوبت، نحوه عروج و بالارفتن تا خدا را به ما میآموزد. کلمات و عبارتهایی که در نماز هست یا رکوع و سجود و قنوت و دعای آن، همکلامی با معشوق و عروج معنوی است؛ همانگونه که پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «نماز، معراج مؤمن است».[5]
اگر نمازگزار، قبل از نماز، هنگام وضو در وقت گفتن اذان و اقامه، موقع تکبیرة الاحرام و در همه اذکار و اوراد نماز، متوجه کلمات و رفتار و کردار خود باشد، طعم عروج را خواهد چشید. هر قدر که این توجه بیشتر باشد، قدرت عروج روحیاش هم بیشتر خواهد بود؛ چون با حفظ آداب نماز، میتوان به اسرار آن دست یافت و روح را به معراج برد؛ در آن لحظهای که آدمی به کمال و شکوه بینهایت آفریدگار جهان میاندیشد، سراپا شیفته او میشود، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنی میگراید و با آهنگ فطرت در برابر آن همه کمال و عظمت سر تعظیم فرود میآورد. اسلام از نظر کلی برای عبادت خدای یکتا هیچ زبان یا شکل خاصی معین نکرده و هیچ قید و شرطی نگذارده است، تنها شرط مهم عبادت در اسلام این است که آنچه بندگان خدا بهعنوان عبادت بهجای میآورند به اوهام و خرافات، شرک، خودنمایی و ریا آلوده نباشد. نماز با حضور قلب و توجه، نمازی که از یاد و ذکر سرشار است، نمازی که آدمی در آن با خدای خود سخن میگوید و به او دل میسپارد، نمازی که والاترین معارف اسلام را پیوسته به انسان میآموزد، چنین نمازی انسان را از پوچی و بیهدفی و ضعف میرهاند و افق زندگی را در چشم روشن میسازد. چنین نمازی است که میتواند موجب عروج روح آدمی به سوی پروردگار هستی شود.
شست وشوى روان
جابر بن عبداللّه انصاری از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که آن حضرت فرمود:
ای مردم! بر شما باد نماز، که ستون دین شماست. بکوشید تا رنج بیداری شبانه را به خاطر ادای نماز تحمل کنید و خدا را فراوان به یاد آورید تا گناهانتان را بزداید. بدانیدکه مثل این نمازها چونان نهری است که از برابر خانه شما بگذرد و شما هر روز پنج نوبت، خویشتن را در آن بشویید. همچنان که با آن شست و شوهای مداوم از هرگونه چرکی پاک میشوید، با مداومت بر نمازها نیز از گناهان پاک میشوید.
ای مردم! هیچ بندهای نیست جز آنکه ریسمانی چند بر او گره خورده است؛ چون دو ـ سوم از شب گذشت و یک سوم آن باقی ماند، فرشتهای نزدش میآید و میگوید: برخیز و یاد خداکن که صبح نزدیک است. اگر آن بنده خدا تکانی به خود داد و به یاد خدا افتاد یک گره از وی باز شود و اگر برخاست و وضو ساخت و به نماز پرداخت، گرههای دیگر یکی پس از دیگری از تن وی گشوده شود تا بدان گاه که با دیدگانی روشن و قلبی شادمان به میدان گاه صبح درآید.[6]
عامل دورى شيطان، جلب رحمت الهى
عامل دورى شيطان
شيطان تا زمانى كه فرزند آدم به نمازهاى واجب، تعهد دارد و مراقب نمازهاى يوميه اش است از او مىترسد، اما وقتى كه نمازها را ضايع كند و به آنها بى توجه و بى قيد باشد، شيطان بر وى چيره مى شود و او را در گناهان بزرگ غرق مى كند.
جلب رحمت الهى
رسول خدا صلى اللهعليه وآله فرمود:
هرگاه بنده مؤمن به نماز برخيزد، خداوند به وى نظر مىكند تا از نماز فارغ گردد و رحمت از بالاى سرش تا افق آسمان بر او سايه مىافكند و فرشتگان، اطراف او را تا آسمان مى پوشانند و خداوند، فرشته اى را بر سر او موكل مىكند كه به او مىگويد: اى نمازگزار! اگر بدانى چه كسى به تو نظر مى كند و با چه كسى مناجات مىكنى، به چيز ديگرى توجه نخواهى كرد و هرگز از جايگاه خود كنار نخواهى رفت.[7]
نجات از عذاب
بنا بر آنچه كه از منابع روايى به دست مى آيد، نماز باعث مى شود كه انسان از عذاب جهنم، رهايى يابد. امام صادق عليه السلام در اين زمينه فرمود:
پيرمردى را در قيامت حاضر مى كنند، سپس پرونده عملش را به دستش مى دهند، پرونده به صورتى است كه مردم آن را مىبينند و در آن، به جز بدى هاى او نمىنگرند. اين برنامه به طول مى انجامد تا پيرمرد به خداوند عرض مى كند: امر مى كنى كه مرا به آتش ببرند؟
خطاب مى رسد: اى پيرمرد! من حيا مى كنم تو را عذاب كنم، در حالى كه در دنيا براى من نماز خواندى. اى ملائكه! بنده مرا به بهشت ببريد.[8]
برطرف شدن مشكلات
مورخانی که سرگذشت فلاسفه مسلمان را نوشتهاند یکی از حالتهای فیلسوف بزرگ اسلامی؛ یعنی صدرالدین شیرازی (معروف به ملاصدرا) را اینگونه نقل کردهاند که ایشان به نماز و نافله و عبادت و تهجد، بسیار پایبند بود. وی در زمان صفویه، زندگی میکرد و به امر حاکمان و دسیسه حاسدان از شیراز به روستایی دورافتاده به نام «كهك» در اطراف قم تبعید شد.
ملاصدرا در این روستا به تفکر و تألیف و تهجد و ریاضت مشغول بود. هرگاه برای ایشان مشکل علمی پیش میآمد و یا در حلّ یک قاعده فلسفی فرو میماند از کهک به قم میآمد و برای حل مشکلات علمی، دو رکعت نماز میخواند و از روح مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام استمداد میجست.
مرحوم محدث قمی در این باره مینویسد:
وقتی «ارسطو» در شهر «اسطاغيرا» از دنیا رفت. اهل آنجا استخوانهای او را جمع کردند و در ظرفی از مس گذاشتند. سپس آن را در جایی دفن کردند و آن مکان را مجمع خود قرار دادند و برای مشورت در کارها و امور مردم در آنجا جمع میشدند و هرگاه مشکلی علمی و فلسفی برای آنان پیش میآمد، عازم مدفن او میشدند و بر سر قبر او مشغول مناظره و مباحثه میشدند و اعتقاد داشتندکه آمدن بر سر قبر ارسطو بر عقل و ذکای آنان میافزاید و اذهانشان را پاکیزه و تلطیف میکند.
در صورتی که حکمای یونانی به استخوانهای ارسطو، اینگونه اعتقاد داشته باشند، جای تعجب نیست از حکیمی الهی و فیلسوفی امامی که هرگاه مسئلهای علمی برایش مشکل شود از چند فرسخی قم حرکت کند به قصد تشرف به آستان حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام که مهبط فیوضات ربانیّه و تجلیّات سبحانیه است، برای آنکه اضافه شود بر او علوم و کشف شود بر او مسائل عمیق و مشکل علمی و فلسفی.[9]
در شرح حال بوعلی سینا؛ فیلسوف بزرگ اسلامی هم آوردهاند که از نماز در گره گشایی از مسائل علمی و فلسفی، استمداد میجست؛[10] همانطور که قرآن میفرماید: « وَاسْتَعِـينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ ».[11]
لذت روحى
يكى ديگر از فوايد نماز، لذت روحى است؛ يعنى انسان نمازگزار از همين گفت و گوى خود با خدايش، لذتى نصيبش مىشود كه با هيچ لذت ديگرى قابل مقايسه نيست. در روايتى آمده است:
لو يعلم المصليّ ما فى هذا الصلاة ما انفتل؛[12]
اگر نمازگزار مى دانست كه چه چيز در اين نماز نهفته است هرگز از آن روى بر نمىگرداند.
مرحوم آية اللّه بهجت قدس سره مى فرمود:
همين نماز را كه ما با تهديد به چوب و تازيانه و عقوبت جهنمى شدن در صورت ترك آن انجام مىدهيم در نزد اهل دل از همه چيز لذيذتر است. نماز، جامى از لذتبخشترين لذتهاست كه خوشگوارتر از اين خمر در عالمِ وجود نيست.[13]
آية اللّه ميرزا حسين ميرزا خليل[14] (از علما و مراجع نجف اشرف) در سن نود سالگى مى فرموده است:
غذا خوردن براى من مانند اين است كه انبان و كيسه اى را پر كنم. من از خوردن غذا هيچ لذت نمىبرم، آنچه از آن لذت مى برم، نمازخواندن است.[15]
همچنين در حالات ايشان آوردهاند:
بعد از نماز صبح، در بالا سر حضرت على عليه السلام در مصلى مى ايستاد و تا طلوع آفتاب به نماز مشغول مى شد.
اين همه مداومت و انجام دادن نمازهاى طولانى به سبب آن است كه آنان از اين كار، لذت روحى مى بردند. آرى همكلامى با معشوق، واقعاً لذت روحى دارد.
سلامت و نشاط جسمى
از فايدههاى ديگر نماز، نشاط جسمى است. ما نماز را به انگيزه ورزش يا سلامت جسمى نمى خوانيم، بلكه فقط براى امتثال امر پروردگار و قرب به اوست كه آن را بهجا مىآوريم، اما در اين فريضه الهى، خود به خود، فوايد جسمى هم وجود دارد. نقل كرده اند كه يك طبيب نصرانى در كوفه يا بغداد به عيادت مريضى رفته و ديده بود كه يكى از رفقاى مسلمانش، وقت عصر در كنار نهر فرات يا دجله، وضو گرفت و به نماز ايستاد. به او گفت: شما مسلمانان مىگوييد دروغ نمىگوييم، پس چرا به من دروغ گفتى؟! پرسيد: دروغ من چه بود؟ طبيب گفت: تو به من گفتى كه ورزش نمىكنى، حال آنكه الآن ديدم در كنار نهر، ورزش مى كردى! مسلمان گفت: ورزش نبود، بلكه يكى از مراسم دينى و مذهبى و عبادى ما بود كه انجام دادم و هر روز، سه بار آن را تكرار مىكنيم.
طبيب پرسيد: چرا آب به صورت خود زدى و دستهايت را شستى؟ گفت: آن هم وضو است كه شرط صحت و قبولى نماز است.
طبيب گفته بود:آب ريختن در وقت صبح روى صورت، پيشانى و آرنجها، براى نشاط و سلامتى انسان، نافع است.[16]
دوباره تأكيد مى كنيم كه بهجا آوردن نماز، فقط به منظور امتثال امر حق تعالى است، نه براى ورزش يا امور ديگر؛ اما اين عبادت الهى، خود به خود، تبعات جسمى و روحى فراوانى در پى دارد كه سلامت و نشاط جسمانى نيز يكى از آنهاست.
نظم
نظم و انضباط، کوتاهترین و بیخطرترین راه برای رسیدن به موفقیت است و راز کامیابی انسانهای بزرگ و راه غلبه بر سختیها و یافتن کاستیهاست و عامل تأمین نیازهای مادی و معنوی و دستیابی سریع به اهداف و صرفهجویی در وقت و استفاده بهینه از این گوهر طلایی و محکمکاری و استحکام عمل و مراعات حقوق انسانهاست. انسان منضبط، زودتر به هدف میرسد و از نشاط و تحرک بیشتری برخوردار است.
از آنجا که نمازهای یومیه یا مستحبی در اوقات خاص، برگزار میشود، همین وقت خاص و معین، زندگی انسان نمازگزار را به نظم میکشد و بسیاری از کارهای خود را مطابق آن، تنظیم مینماید. در سیره علمای بزرگوار اسلام، جلوههای نظم را در پرتو نماز به خوبی مشاهده میکنیم.
«عنوان بصرى» در مدینه به محضر امام صادق علیهالسلام رسید و چیزهایی پرسید و سپس با اینکه کاری نداشت، همانجا نشست، امام علیهالسلام که میدید با نشستن او وقتش تباه میشود به او فرمود:
إنّی رجل مطلوب، و مع ذلک لی أوراد فی کلّ ساعة من آناء اللیل و النهار، فلا تشغلنی عن وردی...؛[17]
همانا من مردی هدفمندم و مقصدی دارم. بنابراین، در هر ساعتی از شب و روز، ذکر و عبادتی دارم. پس مرا از عبادتم باز ندار.
هنگامی دیگر، همین «عنوان بصرى»، نزد امام صادق علیهالسلام آمد و پس از شنیدن سخنان امام با اینکه لازم بود برخیزد و برود، باز هم در محضر امام علیهالسلام نشست، امام فرمود:
از نزدم برخیز و برو. تو را نصیحت کردم، ذکر و عبادتم را تباه نساز! من مردی هستم که به عمر و وقت خود، بخیل و سختگیرم.[18]
نماز و عبادت و ذکر، محور کار پیشوایان معصوم علیهمالسلام و نیز به پیروی از آنان شیوه عالمان دینی بوده و هست. روشن است که آن بزرگواران دائماً نماز نمیخواندند، بلکه به کارهای روزمره نیز مشغول بودند، اما نماز به دلیل اوقات خاصی که دارد به کارهای دیگرِ مؤمنان، انضباط بهتر و آسانتری میبخشد.
نظافت و آراستگى
یکی از آثار و فواید نماز، نظافت و آراستگی است. قبل از آغاز نماز، باید مقدمات آن صحیح باشد، وگرنه نماز، باطل است. از جمله این مقدمات، ضرورت پاک و مطهر بودن انسان نمازگزار است، مثل غسل و شست و شوی بدن (در مواقع لزوم) وضو و پوشیدن و بر تن کردن لباس پاک و غیر غصبی. لذا علاوه بر وجوب برخی مقدمات نماز از مستحبات آن نیز پوشیدن لباس پاکیزه و تمیز، عطرزدن و انگشتر عقیق به دست کردن میباشد.
این عوامل پاکیزهساز، باعث میشود که انسان در فضایی تمیز و معطر، حالت عروج به خود بگیرد و در گفت و گو با خالق یکتا، بهرههای معنوی ببرد.
وضو و غسل و بر تن کردن لباسهای پاک، نظافت را به همراه میآورد و رعایت مستحبات دیگر نماز، مثل عطر زدن، انگشتر عقیق به دست کردن و پوشیدن لباس روشن و زیبا، آراستگی را به همراه دارد.
این همه تأکید بر نظافت و آراستگی در اسلام، از آن روست که آراستگی ظاهری، عامل مهمی در جذب افراد به ارزشهاست. فرد مؤمن و نمازخوانی که میخواهد دیگران را با عملش به ارزشهای الهی فرا خواند باید در حد امکان، شکل ظاهریش آراسته باشد. روانشناسان این امر را عاملی مؤثر در کارآیی پیام و جذب دیگران میدانند و همین آراستگی، حالت و وضعیتی است که خداوند متعال آن را دوست دارد. امام صادق علیهالسلامفرمود:
خداوند، زیبایی و خودآرایی را دوست میدارد و ناداری و گدامنشی را مبغوض میدارد.[19]
قرب به خدا
فایده دیگر نماز آن است که باعث تکامل نفسانی و قرب به پروردگار میشود. قرب؛ یعنی اینکه انسان در اثر تکامل نفسانی و معنوی دریابد هر حرکت و سکونی و هر تأثیر و تأثری به اراده خداوند متعال است. هنگامی که سخن میگوید، دریابد او نیست که حرف میزند، بلکه به حول و قوه الهی است که این امر وجودی را ایجاد میکند یا وقتی نگاه میکند، همه جا آثار الهی را مشاهده میکند.
انسانها معمولاً مفهوم «قرب» را در امور مادی به کار میبرند که همان قرب مکانی یا زمانی است، اما آیا وقتی میگوییم: به خدا نزدیک میشویم منظور این است که فاصله مکانی یا زمانی ما با خداوند کمتر میشود؟ بیشک چنین نیست؛ زیرا قرب و بُعد مکانی و زمانی در مورد خداوند، بیمعناست. خداوند، هیچ نسبتی با زمان و مکان ندارد که بخواهد به زمان و مکانی نزدیکتر و از زمان و مکانی، دورتر باشد.
مفهوم قرب این است که انسان در اثر عبادت و بندگی و تکامل نفسانی به مقامی برسد که در همه حال و همه جا، خدا را حاضر و ناظر ببیند. چنین کسی در هر آن و لحظهای، مورد عنایت خاص خداست، لذا بر تک تک افعالش، نظارت و عنایت ویژه دارد.
حال که مقام قرب، تا این اندازه پر اهمیت است، باید پرسید: چگونه میتوان به آن نائل شد؟ آنچه که از تعالیم اسلام و سیره ائمه معصومین علیهمالسلام به ما رسیده، نشان میدهد که «نماز» یکی از مؤثرترین عبادتها برای قرب به خداست. امیر مؤمنان علی علیهالسلام فرمود:
نماز، برای هر شخص پرهیزگار، وسیله تقرّب به خداست.[20]
همان بزرگوار در جایی دیگر میفرماید:
مراقب نمازهای خود باشید و آن را حفظ کنید و زیاد [نمازهای مستحبی] بخوانید و به وسیله آن، تقرّب بجویید.[21]
امام کاظم علیهالسلام نیز فرموده است:
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی، تقرّب مییابد، نماز است.[22]
مرحوم آیة اللّه بهاء الدینی که از علما و عرفای بزرگ دوران بودند در فرازی میگویند:
راه رسیدن به مقامات عالی انسانی که حد و نهایت ندارد، در سایه بندگی است. انسان به میزانی که حرکتش الهی شود و خالص گردد به خداوند و اولیای او نزدیک میشود. انسان باید از انبیا علیهمالسلام تبعیت کند و راه آنان را برود تا به کمالاتی که برای او آماده کردهاند، برسد. نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله خود را پاک کرده بود و به مقام طهارت نفس رسیده بود تا به مقام خاتمیت و معراج و نبوت و ولایت رسید. در تشهد میخوانیم «اشهد أن محمداً عبده و رسوله»؛ اول عبودیت، بعد رسالت. جهان، مملو از نعمتهای الهی است، محرومیت ما از قصور و کوتاهی خود ماست.[23]
ملاحظه میشود که بر اساس روایات و کلام بزرگان، تنها راه رسیدن به کمال و تقرّب به درگاه الهی، عبودیت و بندگی خداوند بزرگ است که با خواندن نماز در وجود آدمی پدیدار خواهد شد.
تواضع
نماز، مکتب تربیتی سازندهای است که با الفاظ و حرکات خود، تواضع و فروتنی را آموزش میدهد. نماز، خود بینی و تکبر را در هم میشکند و درس تواضع در برابر خداوند را به انسان نمازگزار میآموزد؛ زیرا نمازگزار در هر شبانه روز با خواندن هفده رکعت نماز واجب، 34 بار پیشانی بر خاک و زمین مینهد و به سجده میافتد که خود همین، سمبل تواضع است. مؤمن در سجده، خود را همچون پر کاهی در میان اقیانوسی بزرگ مینگرد، بلکه نقطهای در برابر وجود بینهایت خدا میبیند و به این ترتیب، خود را بنده کوچک و ناچیز خدا دانسته و هرگونه غرور و خودخواهی را از خود، دور میسازد.
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام میفرماید:
خداوند، ایمان را وسیله پاکسازی شما از آلودگی شرک و نماز را برای دوری و پاک نمودن شما از تکبر قرار داد.[24]
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نیز به اصحاب خود فرمود: «چرا حلاوت و شيرينى عبادت را در شما نمىبينم؟ پرسيدند: شيرينى عبادت چيست؟ پيامبر فرمود: تواضع و فروتنى و نيز فرمود: هر كسى كه براى خدا فروتنى نمايد، خداى متعال، رتبه او را بلند گرداند».[25]
همچنین در روایات آمده است که خداوند متعال، خطاب به حضرت موسی علیهالسلامگفت: «اى موسى! آيا مىدانى چرا تو را كليم (همسخن) خودم كردم؟ عرض كرد: نه. خداوند به او وحى كرد: اى موسى! من بندگانم را زير و رو كردم و در ميان آنها هيچ كس را در برابر خود، متواضعتر از تو نديدم. سپس فرمود: اى موسى! تو هرگاه نماز مىگزارى، گونه خود را از روى تواضع، بر خاك و زمين مىنهى».[26]
اخلاص
اخلاص بايد ويژگى همه اعمال يك انسان مؤمن باشد. اخلاص، تابلوى روشنى است كه با آن مىتوان فهميد كه عملى، الهى است يا نفسانى. در قرآن و روايات بر اخلاص در نيت و عمل، تأكيد فراوان شده است. اما چگونه بايد خود و ديگران را به اخلاص فرا بخوانيم. بى ترديد يكى از بهترين راههاى آن، نماز است؛ زيرا روح نماز، اخلاص است و اگر عمداً در نماز، ذره اى از آلودگى شرك و ريا وارد شود آن نماز، باطل خواهد شد و نه تنها به صورت كالبدى بى روح و فاقد اثر معنوى درخواهد آمد، بلكه كانون شرك و انحراف نيز خواهد گرديد. از همين روست كه مى گوييم: يكى از آثار و فوايد مهم نماز، آموزش اخلاص است؛ زيرا شعار نمازگزار اين آيه شريفه قرآن كريم است كه:
« قُلْ إِنَّ صَلاتِى وَنُسُكِى وَمَحْياىَ وَمَماتِى لِلّهِ رَبِّ العالَمِـينَ »؛[27]
بگو: همانا نماز و تمام عبادتها و زندگى و مرگ من، همه براى خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.
امام باقر عليه السلام فرمود:
الصلاة بيت الاخلاص؛[28]
نماز، خانه و مركز اخلاص است.
[1]. رعد، آيه 28.
[2]. عنكبوت، آيه 45.
[3]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج16، ص209: قال الصادق عليه السلام: «من أحبّ أن يعلم أقبلت صلاته أم لمتقبل؟ فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر، فبقدر ما منعته قبلت منه».
[4]. همان، ج79، ص198: روي أنّ فتىً من الأنصار كان يصلّي الصلاة مع رسول اللّه صلىاللهعليهوآله، و يرتكب الفواحش، فوصف ذلك لرسول اللّه صلىاللهعليهوآله فقال: «إنّ صلاته تنهاه يوماً ما فلم يلبث أن تاب»
[5]. همان، ص303: «فإنّ الصلاة معراج المؤمن».
[6]. شيخ طوسى، تهذيب الاحكام، ج2، ص237، ح7؛ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج3، ص7، ح3:قال الصادق عليهالسلام: «...قال رسول اللّه صلىاللهعليهوآله لو كان على باب دار أحدكم نهر و اغتسل في كلّ يوم منه خمس مرّات أكان يبقى في جسده من الدرن شي؟ قلت: لا. قال: فإنّ مثل الصلاة كمثل النهر الجاري كلّما صلّى صلاة كفّرت ما بينهما من الذنوب...».
[7]. آية اللّه سيدحسين بروجردى، جامع احاديث الشيعه، ج4، ص10: قال رسول اللّه صلى الله عليه وآله: «ما من مؤمن يقوم إلى الصلاة إلاّ تتأثّر عليه البرّ ما بينه و بين العرش، و وكّل به ملك ينادي يا ابن آدم، لو تعلم مالك في صلاتك و من تناجي ما سئمت و لا التفتّ».
[8]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج70، ص390: قال الصادق عليهالسلام: «يؤتى شيخ يوم القيامة فيدفع إليه كتابه ظاهره ممّا يلي الناس لايرى إلاّ مساوىء فيطول ذلك عليه فيقول: يا ربّ أتأمرني إلى النار؟ فيقول الجبّار جلّ جلاله: يا شيخ إنّي أستحيي أن أعذّبك، و قد كنت تصلّي لي في دار الدنيا، اذهبوا بعبدي إلى الجنّة».
[9]. شيخ عباس قمى، فوائد الرضويه فى احوال علماء المذهب الجعفريه، ص380.
[10]. رضا مختارى، سيماى فرزانگان، ص171.
[11]. بقره، آيه 45.
[12]. كلينى، كافى، ج3، ص265؛ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج4، ص32.
[13]. محمدحسين رخشاد، در محضر آيهاللّه بهجت، ج1، ص122.
[14]. مقصود آية اللّه ميرزا حسين خليلى تهرانى متوفاى1326 ق است كه از مراجع ثلاث نجف در عصر مشروطه و از حاميان مشروطيت بود.
[15]. محمدحسين رخشاد، در محضر آيه اللّه بهجت، ج1، ص105.
[16]. همان، ج3، ص103 ـ 104.
[17]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج1، ص224، ح17.
[18]. همان، ص226: «قم عنّي فقد نصحت لك، و لا تفسد عليّ وردي فإنّي امرئ ضنين بنفسي».
[19]. همان، ج76، ص300، ح8 ؛ حر عاملى، وسائلالشيعه، ج5، ص7، ح9: «إنّ اللّه يحبّ الجمال و التجمّل، و يُبغِض البؤس و التباؤس».
[20]. متقى هندى، كنز العمال، ج7، ح 18917؛ كلينى، كافى، ج3، ص365، ح6: «الصلاة قربان كلّ تقيّ».
[21]. نهج البلاغه، خطبه 190: «تعاهدوا أمر الصلاة، و حافظوا عليها، و استكثروا منها، و تقرّبوا بها».
[22]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج75، ص306: «أفضل ما يتقرّب به العبد إلى اللّه بعد المعرفة به الصلاة...».
[23]. آيهاللّه بهاءالدينى، نردبان آسمان.
[24]. نهج البلاغه، حكمت 252؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج29، ص223: «فجعل اللّه الإيمان تطهيراً لكم من الشرك، و الصلاة تنزيهاً لكم عن الكبر».
[25]. محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج4، ح 21825: قال رسول اللّه صلى الله عليه وآله: «مالي لا أرى عليكم حلاوة العبادة؟! قالوا: و ما حلاوة العبادة؟ قال: التواضع. قال: من تواضع للّه رفعه اللّه».
[26]. كلينى، كافى، ج2، ص123، ح7: «...يا موسى إنّك إذا صلّيت وضعت خدّك على التراب».
[27]. انعام، آيه 62.
[28]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج75، ص183، ح8.
آیت الله امینی (ره)