■ وقت اذان
قال رسول اللّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم): «ألا وإنّ فى أيّامِ دَهْرِكُم نَفَحاتٍ ألا فَتَعَرَّضوا لَها»؛ نفحه در تمام ايام هست، ولى بيدارى گاه گاه است وحضرت مىخواهد ما هميشه بيدار باشيم. دليل دوام نفحه:
1 ـ فيض دائم است، چون اسماءُ اللّه تعطيلى ندارند.
2 ـ اگر فيض وقفه پيدا كند وهمان گاه مرزوقى گرسنه وتشنه شود، نمىتوان گفت رازق تعطيل كرده است، بلكه بايد سلطان وقت بر قلب مؤَذّن ونمازگزار حاكم باشد. چنانكه هنگام سحر مؤذن هر چه لذت توحيد را بيشتر چشيده باشد، نغمهاش جانبخشتر است. چون با نغمه خوش، آيات ومواعظ وحكم واشعار زيبا را به ياد دوست زمزمه مىكند، به انتظار رسيدن وقت لقاء كه اوطلايهدار كاروان معراج است، خفتگان را صلا مىزند كه برخيزيد نسيمهاى بهشتى در حال وزيدن است.
گفت پيغمبر: كه نفحتهاى حق *** اندر اين ايام مىآرد سبق
گوش هش داريد اين اوقات را *** در رباييد اين چنين نفحات را
نفحهاى آمد شما را ديد ورفت *** هر كرا مىخواست جان بخشيد ورفت
نفحهاى ديگر رسيد آگاه باش *** تا از اين هم وانمانى خواجه تاش
وبراى سبقت گرفتن به اوقات فضيلت، حديث است كه:
«سيروا فَقَدْ سَبَقَ المُفْرَدون»؛ اى خفتگان برخيزيد، حركت كنيد، تك سواران پيشى گرفتند، وبه مقصد رسيدند(1).
وقت نافله شب گذشت، راكعين وساجدين، از اين حُجُب مادى گذشتند وبه حضرت دوست رسيدند، سپيده اميد دميد، شمس حقيقت از مشرق ذات در تجلّى است، قلبها را مجلاى اين تجلّيات قرار دهيد وروحها را به اين نفحات رحمانى بسپاريد تا حيات طيّبه بيابيد وقيامتتان قيام كند.
قال رسول اللّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) لِمالك بنِ الحُويرِث ولِصاحِبِه: «إِذا كُنْتُما فى سفر فَأذِنّا وأَقيما الحديث»؛ پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به مالك بن الحويرث ورفيقش فرمود: وقتى در سفر هستيد اذان واقامه بگوييد(2).
تذكر: انسان از آغاز ولادت با نَفَسهايش مسافر است، هر نَفَسى، قدمى به مرگ. قيل: «أنفاسُك خُطاك إِلى أَجَلِك» وهرگز نشايد كه در جايى درنگ كند، اگر بيش از يك نفس در مرحلهاى بماند، فعل خدا را در جان خود تعطيل كرده، چون خدا در خلق خود هر لحظه در شأنى وكارى است وبايد انسان نفَس به نفَس، مراقب فعل خدا در وجود خود باشد وجذبهها ونفحات را دريابد. هنگام طلوع فجر است ولقاء اللّه: «قد قامت الصلوة».
هين مگوفردا كه فرداها گذشت *** تا به كلّى نگذرد ايام كشت
"مثنوي"
وعن الباقر (عليه السلام): «المؤذّن يغفر اللّهُ له مَدّ بَصَرِه، ومَدَّ صَوتِه فى السَّماء، ويُصَدِّقُه كلُّ رَطبٍ وَيابِسٍ يَسْمَعُه، ولَه مِن كلِّ مَن يصلّى معَه فى مسجده سهمٌ، ولَه بِكُلِّ مَن يُصلّى بِصَوتِه حَسَنَةٌ»(3).
نقلاً عن الفقيه باب الاذان؛ يعنى امام باقر (عليه السلام) فرمود: مؤذن به اندازهاى كه قدرت بصيرت اوست وبه قدر معرفتش وآسمانى بودن صوتش، مشمول غفران ورحمت خدا قرار مىگيرد. وهر تَر وخشكى، يعنى تمام ذرّات ومجرّدات كه اذانش را بشنوند، با او همآوا هستند واين شهادتها وكلمات توحيدى را تصديق مىكنند؛ يعنى همه در ذكر، هم صدا هستند ومؤذّن از هر كسى كه در مسجد اونماز مىخواند از اين اذان ونماز سهمى دارد وهر كسى كه به صداى اذان اونماز بخواند، چه در مسجد ويا خارج از مسجد، حسَنِهاى نصيبش مىشود.
نداى اذان
اذان دو قسم است: اذان اِعلام واذان ذكر واِعظام: اِعظامُ اللّه واِعظامُ الصّلوة، وغير از حى على الصلوة، حى على الفلاح وحى على خير العمل، بقيه اذان همه ذكر است واعلام.
1 ـ در دنيا مؤذن، مؤمنان را به مجلس حضور ومعراج وزيارت حق دعوت مىكند، همچنان كه در قيامت مردم را به حضور حضرت حق مىخوانند.
2 ـ فالمعرفة فى الدنيا، بَذْرُ المُشاهَدَةِ فى الدّنيا والآخرة. كسانى كه در دنيا عارف باللّه بودند ومنتظر اين ندا تا به مهمانى دوست بشتابند، در آخرت اهل شهودند وحضور دوست وهر كه در دنيا جاهل است وغافل، در آخرت از فيض شهود، نابيناست قال اللّه: «ومَن كانَ فى هذِه أَعْمى، فَهُوفى الآخِرةِ أَعمى، وأضلّ سبيلاً»(4).
هر كه امروز نبيند اثر قدرت او *** غالب آن است كه فرداش نبيند ديدار
"سعدي"
وهر كس در دنيا، چشمش به نماز روشن است، فردا دلش به ديدار دوست روشن است وقال رسول اللّه: «وقُرَّةُ عَينى فى الصَّلوة»، چون انسان ميهمان سفره خويش است.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر: *** كاى نور چشم من بجز از كشته ندروى
تذكر: كلمات اذان با اللّه آغاز مىشود وبا اللّه ختم مىشود كه «هو الاَوّل والآخر» (اللّه اكبر، لا اله الا اللّه) تا از همه دل در اوبندى وبه اوبسنده كنى كه عاشقان را جز تمنّاى وصال يار نيست.
(1). سبزوارى، اسرارالحكم، ص 479.
(2). فتوحات، ج 1، ص 401.
(3). وسائل الشيعه، ج 2، ص 619، بعض از حديث فوق؛ مَحَجّة البيضاء، ج 1، ص 337.
(4). اسراء (17) آيه 72.
مهدی سمندری نجف آبادی