مولی محسن فیض کاشانی؛ اهمیّت و اسرار نماز

■ مولی محسن فیض کاشانی؛ اهمیّت و اسرار نماز

مولی محسن فیض کاشانی؛ اهمیّت و اسرار نماز
بارى اى عزيز! اسرار نماز آنگاه حاصل شود كه شش چيز حاصل باشد:
 
اول : حضور دل ، يعنى : دل را به هنگام نماز، به هيچ چيز جز پروردگار جلت عظمته تعلق نباشد.
 
دوم : فهم كردن معانى قرائت و ذكر و تسبيح نماز، به طورى كه دل در فهم آن الفاظ، مطابق زبان باشد.
 
سوم : تعظيم ، يعنى ، در آن حالت ، عظمت معبود و جلال و جبروتش در خاطر نمازگزار باشد.
 
چهارم : هيبت ، يعنى : از غايت عظمت پروردگار، خوف بر دلش هجوم آرد كه مبادا در اين عبادت تقصيرى باشد.
 
پنجم : اميد كه مقام كرم وجود خداوند اكرم الاكرمين بر او معلوم باشد، كه از نهايت مرحمت ، او را محروم و بى نصيب نخواهد فرمود و گناهانش را خواهد بخشيد.
 
ششم : شرم ، يعنى : خود و عبادت خود را كوچكتر از آن بداند كه شايسته درگاه باشد وعبادت خود را در نهايت شرمسارى و بندگى را با سرافكندگى ، به انجام رساند.
 
همچنانكه براى انجام هر كارى ، اسباب و لوازم خوب و مناسب ، سبب پيشرفت آن و به نتيجه مطلوب رسيدن است ، در اين مقام نيز بايد ادعيه و اخبارى كه در نماز وارد است مد نظر آورد كه يكى از آنها حديثى است كه درباره نماز اول وقت است .
 
در روايت آمده است كه اختبروا شيعتى بخصلتين ، فان كانتا فيهم فهم شيعتى حقا؛ محافظتهم لاوقات الصلوة و مواساتهم فى المال مع اخوانهم المؤمنين ، وان لم يكونا فيهم ، فاعزب ثم اعزب ثم اعزب با دو خصلت زير، شيعيان مرا باز شناسيد. اگر اين دو خصلت در ايشان بودت شيعه واقعى هستند يكى از آن دو، رعايت اوقات نماز است به اين معنى كه : نماز را در اول وقت آن ، بجاى آورند. ديگر آنكه در ثروت و مال خود، با برادران ايمانى به مواسات رفتار نمايند ليكن اگر از اين دو خصلت ، عارى و بى بهره باشند، از آنان ، سخت برحذر باش واز ايشان دورى گزين ، دورى گزين و دروى گزين .
 
و در حديث ديگر آمده است كه : ان الصلوة اذا ارتفعت فى وقتها، رجعت اليب صاحبها و هى بيضاء مشرقة و تقول : حفظتنى حفظك الله ، و اذا ارتفعت فى غير وقتها و بغير حدودها، رجعت الى صاحبها و هى سودآء مظلمة تقول : ضيعتنى ضيعك الله
 
نماز، چون در وقت آن گزارده شود، سپيد و درخشان نزد، صاحب خود باز مى گردد و مى گويد: همان طور كه مرا رعايت كردى ، خداوند تو را مورد رعايت و حفظ خويش قرار دهد. ليكن اگر نماز، در غير وقت آن گزارده شود و رعايت حدود آن نشود، سياه و ظلمانى نزد صاحب خود مى آيد و مى گويد: همان گونه كه مرا ضايع ساختى خدايت ضايع و تباه سازد. حال ببين اين نمازى كه ما، چشم شفاعت به آن داريم چگونه به ما نفرين مى كند ويل لمن كان شفعائه خصمائه واى به حال كسى كه شفيعان او، دشمنانش باشند.
 
در هر حال ، بايد كه توفيق و تا توفيق و مرحمد ذات احديت كرد كه اوست ولى توفيق و تا توفيق و مرحمت ذات احديت نباشد هيچ كس را شايستگى انجام عبادتى ، حاصل نخواهد گرديد.
 
اميرالمؤمنين (عليه السلام ) فرمودند: دوازده آيه از تورات را برگزيده و آن را از عبرى به عربى ترجمه كرده و روزى سه نوبت در آن ها تاءمل مى كنم يكى از آن دوازده آيه اين است : يابن ادم ان قمت بين يدى ، فقم كما يقوم العبد الذليل بين يدى ملك جليل و كن كانك ترانى فان لم ترانى فانى اراك اى فرزند آدم ، چنان در برابر من به نماز و نياز پرداز كه بنده اى بى مقدار در برابر پادشاهى عظيم الشاءن به پاى مى ايستد به هنگام نماز چنان باش كه مرا در برابر خود مى بينى اگر تو مرا نتوانى ديد، من تو را مى بينم و به كار و رفتار تو، واقف و آگاهم .
 
به عنوان مثال ، وقتى جماعتى در محضر سلطان حضور مى يابد، آنهايى كه چشم دارند وقتى سلطان مى آيد او را مشاهده مى كنند و به لوازم ادب رفتار مى كنند و آنهايى كه نابينا هستند و سلطان را نمى بينند وقتى به آنها گفته مى شود كه سلطان آمده است ، اگر چه سلطان را نمى بينند اما مؤدب و با خضوع مى ايستند.
 
از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) منقول است كه : چون بنده به نماز ايستد و به چيزى جز معبود جل جلاله توجه كند، خداوند فرمايد: بنده من به چه مى انديشى ، مگر از من مهربانتر و بزرگوارتر سراغ دارى ؟ و اگر بار ديگر توجه خود به جايى معطوف دارد، فرمايد: بنده من آن كيست كه از من بهتر يافته و به او توجه كرده اى ؟ و چون بار سوم ، به غير خداوند متعال توجه كند، حق تعالى او را از رحمت خود، دور و مهجور سازد و آن نماز، به فضاحت تمام به او گويد: فضحك الله فى الملاء الاعلى ، كما فضحتنى على رؤ وس الاشهاد خداوند تو را در برابر فرشتگان عالم بالا، رسوا و مفتضح سازد، همان گونه كه مرا نزد همگان ، رسوا و مفتضح نمودى .
 
اى عزيز! اين نماز نهايت ارتفاع سير هر سالك و رهرو است كه بلاواسطه با خداوند خطاب مى كند و جمله مباركه اياك نعبد و اياك نستعين را در هر نماز تكرار مى كند. اينك ملتفت باش كه در اين مقام غافل نباشى و حواس و انديشه خويش را، تنها به سوى او دارى .
 
در حديث است كه حضرت امام جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام ) وقتى در نماز به آيه شريفه بالا رسيد، آنقدر مكرر فرمود كه از خود بى خود شد و بر زمين افتاد و چون به حالت عادى باز آمد از خود بى خود شد و بر زمين افتاد و چون به حالت عادى باز آمد، سبب آن وضع را پرسيدند فرمود: لازال اكررها حتى سمعت من قائلها آنقدر آن آيه را تكرار كردم تا آن را از گوينده حقيقى آن ، باز شنيدم و ذوق اين سماع و لذت اين استماع ، مرا از هوش بر دو بى خود از خويشتنم ساخت .
 
مولانا جلال الدين رومى فرمايد:
 
چون پرى غالب شود بر آدمى گم شود از مرد، وصف مردمى
هرچه او گويد، پرى گفته شود - زين سرى نه ، زان سرى گفته شود
 
چون پرى را اين دم و قانون بود كردگار آن پرى را چون بود
پس خداوند پرى و آدمى از پرى ، كى باشدش آخر كمى
اگر حديث العبودية جوهرة ، كنهها الربوبية را شنيده باشى ، پس ‍ بدان كه عبادت آب حيات است و اگر روح انسان از اين چشمه ، نوش كرد، نعمت دنيا و عقبى را فراموش كرد.
 
از خدا نعمت جنت طلبد زاهد و ما به خدا، گر ز خدا غير خدامى طلبيم
هركسى را به تو گر هست به نوعى طلبى ما به هر نوع كه هست ، از تو، تو را مى طلبيم
آرى به قول شاعر مرا دلى است كه از يار، يار مى طلبد حضرت سيد الشهدا ارواحنا له الفداء مى فرمايد: مافقد من وجدك ، و ما وجد من فقدك آن كس كه تو را يافت ، هرچه را از دست داده و آنكس كه تو را از دست داده چه بدست آورده است ؟
 
مرا غرض ز نماز آن بود كه يك ساعت غم فراق تو را با تو زار بگزارم
وگرنه اين چه نمازى بود كه من بى تو نشسته روى به محراب و دل به بازارم
بسيار نيكو است كه قبل از مشغول شدن به نماز اين دعا كه از اساتيد و بزرگان شنيده شده است ، خوانده شود رب اعوذ بك من همزات الشياطين ، و اعوذ بك رب ان يحضرون رب اساءلك حولا من حولك ، و قوه من قوتك ، و تاءييدا من تاءييدك ، حتى لا ارى غيرك ، و لااشاهد سواك خدايا! پناه مى برم به تو از عيبجوئيهاى شيطان و پناه مى برم به تو از حضور شيطان در نمازم . خدايا! سؤ ال مى كنم از تو انتقالى از انتقالات تو را كه به وسيله آن ، از خيالات فاسده را كه به وسيله آن نماز را به جاى آورم ، زيرا كه به قوه خود نمى توانم ، و سوال مى كنم از تو توفيقى از توفيقهايت را كه به واسطه آن ، در نماز غير تو و انوار جمال و جلال تو را مشاهده نكنم ، يعنى : ريا و نظر به مخلوق نباشد.
 
جابر بن عبدالله انصارى ، رحمة الله عليه روايت كرده است كه : در خدمت مولا اميرالمؤمنين على (عليه السلام ) بودم حضرت كسى را مشاهده كرد كه سرگرم نماز است به وى فرمود: اى مرد، آيا از تاءويل نماز با خبرى ؟ عرضه داشت : مگر نماز به جز آنكه عبادت خداوند است ، تاءويلى دارد؟ امام فرمود: اى و الذى بعث محمدا (صلى الله عليه وآله ) بالنبوة ، ما بعث الله نبيه بامر من الامور، الا وله مشابه و تاءويل و تنزيل و كل ذلك يدل على التعبد فقال له : علمنى ماهو يامولاى فقال : تاءويل تكبيرتك الاولى الى احرامك ان تخطر فى نفسك اذا قلت الله اكبر من ان يوصف بقيام او قعود، و فى الثانية ان يوصف بحركة او جمود و فى الثالثة ، ان يوصف بجسم او بشبه او يقاس بقياس و تخطر فى الرابعة ان تحله الاعراض ‍ او تؤ لمه الامراض و تخطر فى الخامسة ان يوصف بجوهر او عرض او يحل فيه شى ء و تخطر فى السادسة ان يجوز عليه مايجوز على المحدثين من الزوال و الانتقال و التغير من حال الى حال ، و تخطر فى السابعة ، ان لاتحله الحواس الخمس ثم ، تاءويل مد عنقك ثم تاءويل رفع راسك من الركوع اذا قلت : سمع الله لمن حمده الحمدلله رب العالمين تاءويله الذى اخرجنى من العدم الى الوجود و تاءويل السجدة الاولى ان تخطر فى نفسك و انت ساجد منهاخلقتنى و رفع راسك تاءويله و منها اخرجتنى والسجدة الثانية و فيها تعيدنى ، و رفع راسك ، يخطر بقلبك و منها يخرجنى تارة اخرى و تاءويل قعودك عن جانبك الايسر ورفع رجلك اليمنى ، و طرحها على اليسرى ، يخطر بقلبك اللهم انى اقمت الحق و امت الباطل ، و تاءويل تشهدك تجديد الايمان ، ومعاودة الاسلام ، و الاقرار بالبعث بعد الموت و تاءويل قرائة التحيات تمجيد الرب سبحانه و تعظيمه عماقال الظالمون ونعته الملحدون و تاءويل قولك السلام عليكم و رحمة الله وبركاته تحرم عن الله سبحانه ، فمعناها: هذه امان لك من عذاب يوم القيامة ثم قال اميرالمومنين (عليه السلام ): من لم يعلم تاءويل صلوته هكذا فهى خداج
 
آرى به خداوند سوگند كه محمد (صلى الله عليه وآله ) را چخلعت پيامبرى در پوشانيد كه هيچ امرى را به پيامبر خود فرمان نداده است مگر آنكه ، عمل را مشابهى و تنزيلى و تاءويلى است كه در هر كدام ، دلالتى است بر عبادت حق متعال مرد از تاءويل نماز پرسش نمود امام فرمود: اما تاءويل تكبيرات هفتگانه كه در آغاز هر نماز مى گويى آن است كه : چون الله اكبر نخستين را بر زبان آوردى ، در دل خطور داده و اعتراف كره اى كه خداوند، والاتر از آن است كه به قيام و قعود توصيف گردد و در تكبير دوم خداى را برتر از توصيف به حركت و سكون و در تكبير دوم ، خدا را برتر از توصيف به حركت و سكون دانسته اى و در سومين تكبير او را از توصيف به جسم بودن و شبيه داشتن و يا آنكه به چيزى مقايسه گرديدن ، بالاتر شناخته اى و در چهارمين از آن كه اعراض به حق تعالى عارض شود و يا آن كه امراض ‍ رنجوريش دهد و در پنجمين از آنكه جوهر و يا عرض باشد يا آن كه چيزى در او حلول كند. و در ششمين ، از آنكه حالت زوال و نيستى يا انتقال و دگرگونى كه بر موجودات حادث ، عارض مى شود و بالاخره در تكبير هفتم او را از آنكه حواس پنجگانه را در ذات مقدسش راهى باشد، برتر و بالاتر خوانده اى پس از آن فرمود: تاءويل گردن كشيده تو به هنگام ركوع نماز، آن است كه به زبان دل مى گويى : خداوندا! به تو ايمان دارم ، گرچه گردنم را به تيغ جدا كنند، و تاءويل سر برداشتن از ركوع و فتن ذكر سمع الله لمن حمده آنكه خداوند را سپاس كه از عدم به وجودم آورده است . و تاءويل نخستين آنكه در قلب خود خطور دهى كه : خداوندا مرا از اين خاك آفريده اى و در سر برداشتن از سجده در دل خود گويى : پروردگارا مرا از اين خاك بيرون كشيده اى و در سجده دوم گويى : مرا در اين خاك ، باز خواهى گردانيد و در سربرداشتن از دومين سجده گويى : خداوندگارا، تو مرا دوباره از اين خاك بيرون خواهى كشيد و اما تاءويل آن كه به هنگام نشستن به جانب چپ نشسته و پاى راست را بر پاى چپ خود قرار دهى ، آن است كه در باطن خود مى گويى خدايا، حق را زنده و باطل را مى ميرانم و تاءويل تشهد، همانا تجديد ايمان و اظهار مكرر اعتقاد به اسلام و تسليم در برابر امر حق متعال و اقرار به بعث پس از مرگ است و تاءويل تحيات عبارت از اذعان به مجد و عظمت پروردگار سبحان و تعظيم و تكريم و تنزيه وجود اقدس او است ، از آنچه سمتكاران گفته اند و ملحدان و كافران درباره او توصيف كرده اند.
 
و تاءويل جمله السلام عليكم و رحمة الله و بركاته ترحم از سوى خداوند پاك و در حقيقت امان نمازگزار است از آتش دوزخ و عذاب روز واپسين پس از آن امام (عليه السلام ) فرمود: هر آنكس كه بدينگونه تاءويل نماز خويش نداد، عملش ناقص و ناتمام خواهد بود.
 
اهل دلى گفته است :
 
اين پيشنمازيم ، نه از روى رياست حق مى داند كه از ريا مستثنى است
اين يك خوشم آمده كه در وقت نماز پشتم به خلايق است و رويم به خداست
در روايت آمده است كه امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: قال الله عز و جل فى بعض ما اوحى : انما قبل الصلوة ممن يتواضع لعظمتى ويكف نفسه من الشهوات من اجلى ، و يقطع نهاره بذكرى ، و لايتعظم على خلقى و يطعم الجائع ، و يكسوالعارى ، و يرحم المصاب و يواسى الغريب ، فذلك يشرق نوره مثل الشمس اجعل له فى الظلمة نورا و فى الجهالة علما (حلما) اكلاه ، بعزتى و استحفظه ملائكتى ، يدعونى فالبيه ، ويساءلنى فاعطيه فمثل ذلك العبد عندى كمثل جنات الفردوس لايسبق اثمارها و لايتغير عن حالها
 
خداوند متعال ، در وحى خود فرمود: نماز كسى را خواهم پذيرفت كه در برابر عظمت من ، متواضع و فروتن باشد و براى رضاى من از تمايلات و شوات خود صرفنظر كند؛ روزها را در ياد من به سر آورد، و بر خلق بزرگى نفروشد و گرسنگان را خوراك و برهنگان را جامه بخشد و با مصيبت ديدگان به مهربانى رفتار كند و غريبان را با مواسات و الطاف خود، دلخوش سازد چنين بنده را پرتوى از نور خواهد بود كه چونان خورشيد مى تابد براى او نورى مقرر خواهم داشت كه ظلمات او را روشنى بخشد و علم و حلمى كه جهالت را از او مرتفع سازد خود از او حمايت مى كنم و فرشتگان را محافظ و نگهبان او قرار خواهم داد دعايش را اجابت و خواسته اش را برآورده خواهم كرد مثل اين چندين بنده نزد من ، مثل باغستانهاى بهشت است كه ميوه اش را نارسى و يا فساد و تباهى نخواهد رسيد.
 
روايت شده است كه سلوا الله حوائجكم السنية فى صلواة الصبح حاجات مهم خود را در نماز صبح از خداوند مساءلت كنيد.
 
اى عزيز! بدان كه اطباء جسمانى معجونى ساخته اند و اسم آن را ترياق كبير و حافظ الصحة گزارده اند، و اگر كسى آن ترياق را در ايام طاعون و وبا بخورد، وبا و طاعون به او اثر نمى كند، و اگر افعى او را بگزد زهرش در او اثر ندارد اما بايد دانست كه اثر اين ترياق تا وقتى كه زهر به قلب آدمى نرسيده باشد ولى اگر به قلب رسيده باشد اين ترياق بى فايده است و شخص به هلاكت مى رسد همچنين طبيب آسمانى معجون براى روح آدمى ساخته است به نام نماز، كه حكم همان معجون جسمانى را دارد اگر كسى ، از ابتدا نمازگزار باشد، وساوس شيطانى در او اثر نمى كند و اگر مبتلاى به وساوس شد؛ در حالى كه هنوز سياهى ، تمام قلب را نگرفته است نماز موجب رفع مهالك مى شود اما اگر قلب بكلى خراب شد و مشمول آيه كريمه ختم الله على قلوبهم گرديد يعنى : خداوند مهر بر دلهاى آنان زد ديگر بر آن نماز، اثرى مترتب نمى گردد. ثم كان عاقبة الذين اساءوا السواى ان كذبوا بايات الله ، سوره روم آيه 10 سپس پايان كار كسانى كه مرتكب زشتى شدند، اين بود كه آيات و نشانه هاى خداوند را تكذيب كردند.
 
مولی محسن فیض کاشانی

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2769 کلمه
مولف : مولی محسن فیض کاشانی
1399/4/2 ساعت 12:39
کد : 2806
دسته : اسرار نماز,اهمیت و جایگاه نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
مولی محسن فیض کاشانی
اسرار نماز
حضور قلب
عبادت
اهمیت نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز