■ کمال ایمان در قرآن
"قُلْ لِعِبادِيَ الَّذينَ آمَنُوا يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْع فيهِ وَ لا خِلالٌ"؛[1]
به بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنها روزى داده ايم، پنهان و آشكار، انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه در آن خريد و فروشی هست، و نه دوستىای.
واژه ها
يُنْفِقُوا: انفاق کنند. فعل مضارع منصوب، باب افعال، از ماده"نفق".
عَلانِيَةً: آشکار. اسم، مصدراز ماده"علن".[2]
خِلالٌ: دوستی، رفاقت. اسم، از ماده"خلل".[3]
نکته های تفسیری
1. پيوند با خالق و مخلوق
در آیات متعددی از قرآن، نماز و انفاق در کنار همدیگر قرار گرفتهاند که ما به تعدادی از آنها اشاره میکنیم، تا اهمیت همراهی این دو، روشنتر شود:
الف. مهمترين اصل عملى، بعد از اصل ایمان، اقامۀ نماز و انفاق است؛[4]
ب. از نشانههای مؤمنان حقیقی، نماز و انفاق مستمرّ و دائمى است؛[5]
ج. در مقابل مؤمنان، نشانه منافقان، نماز با کسالت و انفاق با کراهت است؛[6]
د. صبر و نماز، پيوند با خالق و انفاق و حسنه، پیوند با مردم است؛[7]
ه. نماز و انفاق، از نشانههای متواضعان و تسليمشوندگان است؛[8]
و. تواضع، سحرخيزی و انفاق، خصلت همیشگى مؤمنان است؛[9]
ز. سيماى علماى واقعى، انس با قرآن، اقامه نماز و انفاق خالصانه آشکارا و پنهانى است؛[10]
ح. راههای مبارزه با تکبر، استبداد و بخل در جامعه، نماز، مشورت و انفاق است.[11]
2. علت توجه به انفاق در کنار نماز
اسلام، ابعاد مختلفى دارد كه مىتوان آنها را در سه قسمت خلاصه كرد؛ رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خلق خدا، و رابطه انسان با خودش. اگر انسان رابطهاش با خداوند و مردم خوب شود، رابطهاش با خودش هم اصلاح خواهد شد.
نماز، مظهرى است براى هر گونه رابطه با خدا؛ چرا كه اين رابطه در نماز، بهتر از هر عمل ديگرى مشخص مىشود. همچنین انفاق از آنچه خدا روزى داده با توجه به مفهوم وسيعش كه هر گونه نعمت مادى و معنوى را شامل مىشود رمزى براى پيوند با خلق است.
انفاق، برای هر مجموعه هماهنگ و هدفدار لازم و ضروری است و زندگي اجتماعي بدون تعاون، احسان و ايثارِ اعضاي آن در برابر يكديگر تحقّق نميپذيرد و كمال فرديای كه باید در پرتو زندگي جمعي حاصل شود، به دست نميآيد.[12] به هر حال ايمان در صورتى ريشهدار است كه در عمل متجلى شود و انسان را از يك سو به خدا و از سوى ديگر به بندگانش نزدیک کند.[13]
البته انفاق هم مانند نماز، دارای شرایط و آدابی است؛ از جمله:
ـ رعایت اعتدال. "من" در "ممّا" برای تبعیض است.
ـ آنچه را انفاق ميكنند، روزي خدا بدانند، نه مال خود (رَزَقْنا).
ـ انفاق از مال حلال باشد؛ چون مال حرام، شرعاً "رزق الله" نيست.
ـ بلكه مبغوض خداست، انفاق محدود به مال نباشد؛ بلكه علم، عقل، قدرت، جاه و جان نيز انفاق شود؛ زيرا همه اينها از مصاديق رزق الهي است كه به بنده خود عطا كرده است.
3. نماز، مایۀ کمال
"قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا...؛" در این آیه، گویی خداوند میخواهد بفرماید که مؤمنان فقط به ایمان اکتفا نکنند؛ زیرا ايمان مانند درختى است که در قلب، كشت ميشود و برای بارور شدن، به مقدمات و شرایطی نیاز دارد.
مقدماتش عبارت است از اینکه زمين قلب بايد آماده، و از اخلاق پست و صفات زشت، پاك باشد، تا درخت ايمان بتواند در او رشد كند و فاسد نشود. تا قلب، از شرک، کفر و... تهی و پاکسازی نشود، زمینه رشد انسان مهیا نمیگردد.
و شرایط دیگر اينكه بايد با اعمال نیکو و عبادات صحيح كه بهترین آنها نماز است آبيارى شود[14] (یُقِیمُوا الصَّلاة...).
از این رو در این آیه، نخستین دستور به مؤمنان، اقامه نماز است؛ چرا که نماز، ستون دین،[15] سیما و چهره دین،[16] راه و روش پیامبران،[17] رأس و سر اسلام[18] و وسیله تقرب پرهیزگاران[19] است.
4. تشریع نماز در مکه
بر خلاف روزه،[20] زکات، جهاد، حجاب [21]و... که همه در مدینه واجب شده، نماز در مکه تشریع شده است؛ از این رو در بعضی از سوره های مکی دستور صریح به اقامه نماز داده شده است؛ از جمله:
"فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى... وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لانَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى"؛[22]
پس در برابر آنچه مىگويند، صبر كن و پيش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن، تسبيح و حمد پروردگارت را به جا آور. همچنين [برخى] از ساعات شب و اطراف روز، [پروردگارت را] تسبيحگوى باش، تا [از الطاف الهى] خشنود شوى... خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن، شكيبا باش. از تو روزى نمىخواهيم؛ [بلكه] ما به تو روزى مىدهيم. عاقبت [نيك] براى تقواست.
"وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرينَ"؛[23]
در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا كه حسنات، سيئات [و آثار آنها را] از بين مىبرند. اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند.
"أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً"؛[24]
نماز را از زوال خورشيد [هنگام ظهر] تا نهايت تاريكى شب [نيمه شب] برپا دار، و همچنين قرآن فجر [نماز صبح] را؛ چرا كه قرآن فجر، مشهودِ [فرشتگان شب و روز] است.
5. نماز، شرط تقرب به خدا
کلمه "لِعِبادِيَ" (که اضافه عباد به یاء اضافه تشریفیه است) و جمله "الَّذينَ آمَنُوا" بیانگر احترم بندگان در پیشگاه خداوند است؛ بنابراین فرمان خدواند به آنان برای اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است که بنده برای رسیدن به مقام ویژه و قرب، نیازمند انجام دو فریضه نماز و انفاق است.[25]
بحث روایی
1. حق فقرا در مال توانگران
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ فَرِيضَةً لَايُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَ هِيَ الزَّكَاةُ بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَ بِهَا سُمُّوا الْمُسْلِمِين و لكنَّ اللهَ فَرَضَ فِي الأَموالِ حقوقاً غيرَ الزكاةِ، وَ قَدقَالَ اللهُ تباركَ و تعالى: "وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً؛[26]
خداوند بزرگ براى فقيران در اموال توانگران، فريضهاى قرار داده كه جز با ادای آن، شايسته ستايش نيستند، و آن، زكات است كه به وسيله آن، خون خود را حفظ کرده، نام مسلمان بر آنها گذارده مىشود؛ اما خدواند حقوق دیگری غیر از زکات برای فقرا در اموال قرار داده است که آن، انفاق است؛ از این رو خداوند می فرماید: "وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً...".
2. نماز و انفاق، نخستین سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله
ابن عباس میگوید:
بعد از نزول آیه "مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا" پيامبرd نامهاى به يهودیان بنى قينقاع نوشت و طى آن، آنها را به انجام نماز و پرداخت زكات، و دادن قرض به خدا[27] دعوت کرد.[28]
پیام ها[29]
1. براى فرمان دادن، به طرف مقابل شخصيّت دهيد. (لِعِبادِيَ).
2. ذکر اقامه نماز و انفاق (پس از بیان صفت ایمان) و انتخاب این دو تکلیف از میان سایر تکالیف، بیانگر اهمیت فوق العاده این دو است (قُلْ لِعِبادِيَ الَّذينَ آمَنُوا يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ).
3. ايمان قلبى كافى نيست، نماز، انفاق و عمل صالح لازم است (آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا).
4. اسلام دين جامع است. رابطه با خدا و كمك به محرومين، در كنار هم و شرط قبولى يكديگرند (يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا).
5. اگر دنبال تجارت هستيد، در دنيا با خدا معامله كنيد؛ زيرا كه در قيامت هيچ داد و ستدى نيست (يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا... يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ).
6. اعمال نیک انسان (نماز، انفاق و...) داد و ستد و دوستی با خدواند است (قُلْ لِعِبادِيَ الَّذينَ آمَنُوا يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا... مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْع فيهِ وَ لا خِلالٌ).
[1] . ابراهیم: 31.
[2] . در همه موارد "سرّ" پیش از "علن" آمده است و دلیل تقدم "لیل" بر "نهار" نیز همانا تقدم "سرّ" بر "علانیه" است؛ زیرا صدقه مخفی، از صدقه علنی برتر است (إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُم). نیز در مواردی که شب و روز ذکر شده، برای هماهنگی با سرّ و علن، شب، پیش از روز آمده است؛ زیرا "لیل" غالباً با "سرّ" و روز غالبا با "علن" ملازم است (تسنیم، ج 12، ص 511).
[3] . خلل به معناى فاصله ميان دو چيز است و از آنجا كه دوستى و محبت در لابلاى وجود انسان و روح او، حلول مىكند و فاصلهها را پر مىنمايد، اين واژه به معناى دوستى عميق آمده است (تفسیر نمونه، ج 2، ص 258). در این که "خلال" جمع "خله" است یا مصدر، اختلاف است (اعراب القرآن، ج 2، ص 232).
[4] . "الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ [پرهيزكاران] كسانى هستند كه به غيب [یعنی آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند" (بقره: 3).
[5] . "الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ آنها كه نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، انفاق مىكنند" (انفال: 3).
[6] . "وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ؛ هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند، و نماز به جا نمىآورند جز با كسالت، و انفاق نمىكنند، مگر با كراهت" (توبه: 54).
[7] . "إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ... *وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ؛
تنها صاحبان انديشه متذكّر مىشوند...؛ و آنها كه برای ذات [پاك] پروردگارشان شكيبايى مىكنند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، در پنهان و آشكار، انفاق مىكنند و با حسنات، سيئات را از ميان مىبرند، پايان نيك سراى ديگر، از آن آنهاست" (رعد: 19 ـ 22).
[8] . "بَشِّرِ الْمُخْبِتينَ *الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرينَ عَلى ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ بشارت ده متواضعان و تسليمشوندگان را؛ همانها كه چون نام خدا برده مىشود، دلهايشان پر از خوف [پروردگار] مىگردد، و شكيبايان در برابر مصيبتهايى كه به آنان مىرسد، و آنها كه نماز را برپا مىدارند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند" (حج: 34 ـ 35).
[9] . "تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ پهلوهايشان از بسترها در دل شب، دور مىشود [و به پا مىخيزند و رو به درگاه خدا مى آورند] و پروردگار خود را با بيم و اميد مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند" (سجده: 16).
[10] . "إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ...إِنَّ الَّذينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُور؛ از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مىترسند.... كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مىكنند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، تجارتى [پرسود و] بىزيان و خالى از كساد را اميد دارند" (فاطر: 29).
[11] . "وَ الَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده، نماز را برپا مىدارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست و از آنچه به آنها روزى دادهايم انفاق مىكنند" (شوری: 38).
[12] . البته با توجه به اینکه این سوره، مکی است و زکات در مکه هنوز واجب نشده بود، منظور از انفاق در آیه، زکات نیست؛ بلکه معنای وسیعی دارد که شامل کمکهای مالی و معنوی میشود.
[13] . تفسیر نمونه، ج 10، ص 352، با اندکی تصرف.
.[14] اطیب البیان، ج 7، ص 3، با اندکی تصرف.
.[15] " الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين" (وسایل الشیعه، ج 4، ص 27، باب 6)
.[16] "لِكُلِّ شَيْءٍ وَجْهٌ وَ وَجْهُ دِينِكُمُ الصَّلَاة" (کافی، ج 3، ص 270). )
[17]. "هِيَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِيَاء" (مستدرک الوسایل، ج 3، ص 76، باب 29).
[18]."لْيَكُنْ أَكْثَرُ هَمِّكَ الصَّلَاةَ فَإِنَّهَا رَأْسُ الْإِسْلَامِ بَعْدَ الْإِقْرَارِ بِالدِّين" (تحف العقول، ص 25).
[19]. "الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ" (کافی، ج3، ص 265).
. [20] المیزان، ج 20، ص 439. حکم وجوب روزه در سوره بقره که مدنی است آمده است
. [21] در ذیقعده سال پنجم هجرت حجاب زنان پیامبر نازل شده است (المیزان، ج 16، ص 515)
. [22] طه: 130 ـ 132.
.[23] هود: 114.
.[24] اسراء: 78.
.[25] تفسیر راهنما، ج 9، ص 100.
.[26] نورالثقلین، ج2، ص 545؛ البرهان، ج 3، ص 309.
- منطور از قرض الحسنه انفاق است و
- اگردر آیه از انفاق تعبیر به قرض الحسنه شده است برای تحریک عواطف است. که انفاقهای شما در واقع قرض دادن به خداوند است.
.[28] مجمع البیان، ج 2، ص 898، ذیل آیه 181 آل عمران.
.[29] تفسیر نور، ج 6، ص 289؛ تفسیر راهنما، ج 9، ص 100.