■ قرآن و اقامۀ نماز در سختترین شرایط
"فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ"؛[1]
و اگر [به سبب جنگ، يا خطر ديگرى) ترسيدید، [نماز را]؛ در حال پياده يا سواره انجام دهيد؛ اما هنگامى كه امنيت خود را بازيافتيد، خدا را ياد كنيد [یعنی نماز را به صورت معمولى بخوانيد]؛ همانگونه كه خداوند، چيزهايى را كه نمىدانستيد، به شما آموخت.
واژه ها
خِفْتُمْ: ترسیدید. فعل ماضی، از ماده"خوف".[2]
رِجال: پیاده ها. اسم، جمع مکسرِ راجل، از ماده"رجل".[3]
رُكْبان: سوارهها. اسم، جمع مکسرِ راکب، از ماده"رکب".
نکته های تفسیری
1. اداي نماز در شرايط مختلف
در بین عبادات نماز، جایگاه خاصی دارد و خداوند، اهمیتی که به نماز داده به هیچیک از عبادات دیگر نداده است. وجوب همه عبادات مثل حج[4]، روزه[5]، زکات، خمس و... مشروط به شرایطی است و با نبود بعضی از شرایط، وجوب آن برداشته میشود؛ ولی وجوب نماز، آن هم روزانه در پنج نوبت در هیچ حالتی از انسان برداشته نمیشود؛ در حالت سفر و حضر، سلامتی و مریضی، فقر و توانگری، جنگ و صلح و... تنها در سختترین شرایط، کیفیت نماز تغییر میکند و خداوند اجازه داده است نماز در حال نشسته، دراز کشیده و بر روی مرکب خوانده شود؛ ولی اصل نماز، در هیچ حالی ترک نمیشود.
ادلهای که بر وجوب نماز در همه حالات دلالت دارند دو نوعند:
الف. ادلّۀ خاص که فقط مربوط به نماز است؛ نظير آيه فوق كه بر تركنشدن نماز در هر حالتي حتي در حالت خوف، دلالت دارند.
ب. قواعد و ادلّۀ عام که تنها به نماز اختصاص ندارند و عموم آنها نشانه این است که نماز را در هیچ حالی نباید ترک کرد.[6] پس اگر در حال ترس نمیتوانید نماز را به صورت عادی و طبیعی و با رعایت تمام آداب و شرایط آن بخوانید، این امر، نباید باعث شود که آن را رها کنید؛ بلکه به اندازه توان باید آن را انجام داد.[7]
2. دلیل تأکید بر نماز
ممكن است كسانى تصور كنند كه تا اين حد، اصرار و تأكيد دربارۀ نماز، يك نوع سخت گيرى بیش از حد محسوب مىشود.
برای بیان سبب این اصرار و تأکید بر نماز، میتوان دلایل زیر را برشمرد:
الف. نماز، عامل تقويت روحيه
معمولاً انسان در حالات سخت (مانند جنگ و...) بيش از هر چيز به تقويت روحيه نياز دارد و اگر ترس، وحشت و ضعف روحيه بر او غلبه كند، شكست او تقريباً قطعى خواهد بود. در این میان، چه عملى بهتر از نماز و پيوند با خدا، مىتواند روحيه سربازان مجاهد يا كسانى را كه با خطرى رو به رو شدهاند تقويت كند؟ شواهد فراوانى در مجاهدات مسلمين صدر اول ديده مىشود که نماز، نقش فوقالعادهای در تقویت روحیه آنها داشته است.[8] رسول خداd فرمودند:
"الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّينِ وَ فِيهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ... كَرَاهَةُ الشَّيْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْكَافِر"؛[9] نماز از دستورهای دین و مایه رضایت و خشنودی خداوند است.... و عامل ناراحتی شیطان و سلاحی در برابر کافراست.
بى شك نماز اگر با همه آداب به ویژه با حضور قلب كه روح آن است انجام شود، تأثير فوقالعاده مثبتى در فرد و جامعه دارد، و مىتواند بسيارى از مشكلات را حل كند، و جامعه را از بسيارى از مفاسد برهاند و در حوادث سخت و پيچيده، يار و ياور انسان باشد.[10] پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
"لايَزَالُ الشَّيْطَانُ يَرْعَبُ مِنْ بَنِي آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَيْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِي الْعَظَائِمِ"؛[11] مادامی که انسان بر نمازهای پنجگانه محافظت بورزد، شیطان پیوسته از او در هراس است؛ اما همین که آنها را ضایع کرد، شیطان بر او جرأت مییابد و او را به انجام گناهان بزرگ گرفتار میکند.
ب. نماز، رمز تداوم دین و نام پیامبرd
هشام بن حكم، دربارۀ علّت وجوب نماز از امام صادقj پرسیدند: با اينكه اين عبادت مردم را از برآوردن نيازمنديهايشان باز میدارد و بدنهايشان را به رنج مىاندازد، چرا خداوند، نماز را بر آنها واجب كرده است؟
حضرت فرمودند:
[این همه تأکید، برای آن است که] در نماز، اسراری است. اگر مردم به حال خود رها میشدند و هيچ تذکری از ناحيه نبى اكرم متوجه ايشان نمىشد و كتاب خدا صرفاً در دستشان باقى مىمانْد، حالشان همچون حال مردمان گذشته مىشد؛ زیرا آنها با وجود آنکه دين را گرفتند و كتابها برایشان آوردند، مردمانى را هم به كيش و آيين خود فرا خواندند و احياناً با آنها به جنگ پرداختند، پس از رفتن از اين دنيا اسمشان از يادها رفت و كهنه گرديد. گويی اصلاً در اين دنيا نبودهاند. خداوند متعال اراده كرد دين و آيين پیامبرd فراموش نشود و از بین نرود؛ بدين سبب بر امتش نماز را واجب کرد. در اين نماز، هر روزه مردم پنج بار با صداى بلند، اسم پيامبر را برده، با انجام افعال نماز، خدا را عبادت میکنند و او را ياد مىنمايند و بدين ترتيب از خداوند، غافل نشده، فراموشش نمىكنند و در نتيجه یادش كهنه نمىشود.[12]
از این رو تکریم رسول خداd در نماز که ستون دین است، نیز تعبیه شده است، و در آغاز و انجام آن، نام مبارک آن حضرت باعظمت برده میشود. در اذان و اقامه که طلیعه عبادت است با گفتن "اشهد أنّ محمداً رسول الله" به رسالت آن حضرت داده شهادت میشود که نشانه تکریم است. در سلام پایان نماز نیز تنها کسی که به شخص او سلام داده میشود، وجود مبارک پیامبرd است: "السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته". بنابراین همه مسلمانان در عبادتهای شب و روز خود ـ اعم از واجب و مستحب ـ بر آن حضرت درود میفرستند، و این، همان رفعت الهی است که خداوند سبحان، پیامبرش را به آن میستاید: "وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك"؛[13] و آوازه تو را بلند ساختيم.[14]
ج. عبودیت، ارمغان نماز
حضرت رضاj فرمودند:
علّت واجب شدن نماز اموری است:
نماز، اقرار به ربوبيّت خداوند عزّ و جل و نفی مثل، مانند و همتا از او است؛
نماز، ايستادن در مقابل خداوند با حالتى خوار و نيازمندانه است؛
نماز، خضوع و اعتراف به گناه و درخواست عفو و بخشش از گناهان است؛
نماز، گذاشتن صورت در هر روز، پنج بار روى خاك به سبب تعظيم و بزرگداشت خدواند است؛
نماز، عامل یاد خدا و فراموش نكردن اوست؛
نماز، باعث خضوع خشوع در مقابل خداوند و سبب رغبت انسان به دین است؛
نماز، انسان را از غیر خدا منزجر میکند؛
نماز، مداومت بر یاد خداوند عزّوجل در شب و روز است، در نتیجه بنده، سيّد، سرور، مدبّر و خالق خود را فراموش نمیكند. فراموش کردن خداوند باعث طغیان انسان میگردد؛ اما یاد او باعث میشود كه بنده، مرتکب گناه نشود و از انواع فساد، كناره بگيرد.[15]
3. مراد از خوف
دربارة مراد از خوف در "فأذا خِفتُم فرِجالاً و رُکبانا" میتوان گفت، ترس، از مواردي است كه سبب تغيير در كمّيت يا كيفيّت نماز ميشود و مصداقهایی دارد كه عبارتند از:
الف. ترس از حيوان درنده و دزد و حوادث طبيعي: اين قسم از ترس تنها كيفيّت نماز را تغيير ميدهد، نه کمیت آن (مانند تعداد رکعات را).
ب. ترس از دشمن در جنگ: نماز در ميدان نبرد "صلاة خوف" نام دارد كه از نظر كيفيّت با نماز معمولي، متفاوت است؛ ولي از نظر كمّيت در ميان فقها بحث است كه مطلقاً شکسته است يا در صورت طي مسافت معيَّن و صدق سفرِ شرعي، شکسته خوانده ميشود.[16]
كيفيّت نماز خوف را در ذیل آیة "و اِذَا ضَرَبتُم فِي الاَرضِ فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوة... فَلتَقُم طَائِفَةٌ مِنهُم مَعَك..."[17] بررسی خواهیم کرد.
ج. ترس از دشمن در حالت جنگِ تن به تن[18]
جمله "فَاِن خِفتُم فَرِجَالًا اَو رُكبَانا" حكم هر سه نوع ترس را بيان ميكند؛ زيرا در روايات براي نوع سوم از ترس (جنگ تن به تن) نيز به اين آيه استشهاد شده است.[19]
در این باره باید به دو نکته دقت کرد:
الف. ملاك اعتبار خوف، عقلايي بودن آن است؛ بنابراين ترسِ افراد ترسو يا ترس ناشي از توهم چندان، اعتباري ندارد و مجوّز تغيير در كيفيّت نماز نميشود.
ب. موضوع خوف مانند ضرر و حرج، امري شخصي است و در اصل ترس و حالاتي كه انسان را از خطر احتمالي حفظ ميكند، مراعات حال شخصي لازم است، نه حالات ديگران؛ چنانكه وجوب تيمّم به لحاظ فردي است كه آب براي او ضرر دارد، هرچند براي افراد ديگر، زيانبار نباشد.[20]
4. شرایط تغيير در كيفيّت نماز
الف. نمازگزار در حالتي باشد كه تغيير در كيفيّت نماز، او را از آسيب حفظ كند؛ مانند قرائت در حال نشستن بر اسب و تبديل ركوع و سجده به اشاره، پس اگر نمازگزار در هر حال آسيب ميبيند، تغيير كيفيّت نماز، بيمعناست.
ب. در همه اوقات نماز احتمال آسيب ديدن باشد؛ از اينرو اگر در اوّل يا وسط وقت، خواندن نماز معمولي سبب آسيب نمازگزار ميشود و در آخر وقت میتواند نماز کامل بخواند، باید نماز را در پایان وقت با کیفیت معمول بخواند.[21]
5. نماز در حال نشسته و خوابيده
چرا در آیه فوق به نماز در حال نشسته و خوابیده اشاره نشده است؟ آیا انسان در حال ترس فقط مجوز نماز در حال سواره یا پیاده را دارد؟
در آيه فوق به نماز در حال نشسته و خوابيده اشاره نشده است؛ ولي اطلاق آیه و احاديث، بر صحيح بودن نماز انسان ترسيده، در حالتهای نسشته و خوابیده نیز دلالت ميكنند. پياده و سواره بودن، خصوصيتي ندارند؛ پس انساني كه در حال ايستاده از خطر ايمن نيست، بايد نشسته نماز بخواند و كسي كه در حال نشسته امنيّت ندارد، نماز را خوابيده ميخواند.
آيات "اَلَّذينَ يَذكُرونَ اللهَ قِيمًا وقُعودًا وعَلي جُنوبِهِم"[22] و "فَاِذا قَضَيتُمُ الصَّلوةَ فَاذكُروا اللهَ قِيمًا وقُعودًا وعَلي جُنوبِكُم"[23] اگرچه در روايات به نماز انسان سالم و بيمار تطبيق شده است[24]، به شخص بیمار اختصاص ندارد؛ زیرا علت تجویز نماز در حال نشسته و خوابیده برای بیمار، قادر نبودن او از اقامه نماز معمولی است که این علت و ملاک در حال ترس هم هست؛ یعنی او هم قادر به اقامه نماز معمولی نیست. پس نماز نشسته يا خوابيده در حال ترس نيز صحيح است.[25]
بحث روايي
1. نماز در حالتِ ترس از دزد و درنده
عبدالرحمن بن أبي عبدالله میگوید:
"سألت أبا عبداللهj عن قول الله عزّوجلّ: "فَاِن خِفتُم فَرِجَالًا اَو رُكبَانا" كيفَ يُصلّي و ما يَقُول اذا خَافَ مِن سبعٍ أو لُصٍّ، كيفَ يُصلِّي؟" قال: "يُكبِّر و يُوميء إيماءً بِرأسِه"؛[26]
از امام صادقj راجع به آیه فوق که میفرماید: "اگر ترسیدید، در حال پیاده و سواره نماز بخوانید" و همچنین از کیفیت نماز در حال ترس از درنده و یا دزد پرسیدم. حضرت در جواب فرمود: تکبیر میگوید و با اشارۀ سر، اعمال را انجام میدهد.
و از امام كاظم علیه السلام نیز روايت شده است كه در پاسخ اين سؤال كه اگر شخصى گرفتار حيوان درندهاى شود، و وقت نماز فرا رسد و از ترس آن درنده نتواند حركت كند، چگونه نماز بخواند؟ فرمود:
با همان وضعى كه دارد بايد نماز را بخواند، هر چند پشت به قبله باشد، و ركوع و سجود را با اشاره در حالى كه ايستاده است، انجام دهد.[27]
2. نماز در ميدان نبرد
در حديثى از امير مؤمنان على علیه السلامنقل شده كه در بعضى از جنگها دستور داده اند نماز را به هنگام جنگ با تسبيح و تكبير و "لا اله الا اللَّه" به جا آورند.[28]
در حديث ديگرى آمده است:
"... وَ أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله صَلَّى يَوْمَ الْأَحْزَابِ إِيمَاءً"؛[29] پيامبرd در جنگ احزاب با اشاره نماز خواند.
پیامها [30]
1. نماز، در هيچ حالى حتی سختترین شرایط ساقط نمىشود (فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً).
2. در اسلام، عسر و حرج نيست. وقتى امكان استقرار بدن يا ايستادن به سوى قبله و يا ساير شرايط نباشد، این شرایط حذف مىشوند (فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً).
3. نماز، شكر نعمت است (فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ).
4. نماز، ذکر خداست (فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ).
5. نماز، تکلیفی است که از سوی خداوند آموخته شده و باید طبق این آموخته انجام شود (فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ).
6. باید آن گونه به یاد خدا بود که او به انسان آموخته است (فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ).
[1]. بقره: 239.
2. "خشيت" آن است كه انسان قلباً به مؤثر چيزي يا شخصي معتقد باشد و بر اساس اعتقاد مزبور بترسد و متأثّر شود. شكي نيست كه چنين اعتقادي دربارۀ غیر خدا مذموم است؛ چون در جهان امكان، مؤثّري جز خداي سبحان نيست؛ از این رو خداوند ميفرمايد: "الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه؛ [پيامبران] پيشين كسانى بودند كه رسالتهاى الهى را تبليغ مىكردند و [تنها] از او مىترسيدند، و از هيچ كس جز خدا بيم نداشتند" (احزاب: 39)؛ برخلاف "خوف" كه صرف ترتيب اثر عملي است و از اعتقاد به استقلال در تأثير نشأت نميگيرد؛ مثل اينكه انسان از گزنده ميترسد و از آن فاصله ميگيرد. پيامبر (ص) پس از عهدي كه با مشركان بست از عدم وفاي آنان خوف داشت، از اين رو خداوند به آن حضرت ميفرمايد: "وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواء.. ؛ اگر عهدي با مشركان بستي و ميترسي به عهد خود وفا نكنند، عهدنامه را به سويشان بيفكن" (انفال: 59) (تسنيم، ج 3، ص 461 و460، با اندکی تصرف).
[3]. "رِجالًا" و "رکبانا" در آیه فوق، حال هستند که عامل آنها جمله "صلوا" یا "حافظوا علیها" بوده است که تقدیر آن "فصلوا أو فحافِظوا عليها رِجَالا" است. این جمله، جواب شرط است (إعراب القرآن و بيانه، ج1، ص 358).
4. "فَمَن كانَ مِنكُم مَريضًا اَو بِهِ اَذي مِن رَأسِهِ فَفِديَةٌ مِن صِيامٍ اَو صَدَقَةٍ اَو نُسُك؛ و اگر كسى از شما بيمار بود، يا ناراحتى در سر داشت [و ناچار بود سر خود را بتراشد] بايد فديه و كفّارهاى از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد" (بقره: 196).
5. "فَمَن كانَ مِنكُم مَريضًا اَو عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنيّامٍ اُخَر؛ هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد، تعدادى از روزهاى ديگر را [روزه بدارد] (بقره: 184)
6. مانند عموم قاعدة "الميسور لايسقط بالمعسور؛ کار قابل انجام به سبب سخت بودن قسمتی از آن، تمام آن از گردن ساقط نمی شود" (عوالي اللئالي، ج4، ص58؛ كفاية الاصول، ص370) و قاعده "ما لايدرك كلّه لايترك كلّه. آنچه که تمام آن قابل انجام و دسترسی نیست، نباید بعضی از آن را هم که قابل دسترسی است، رها کرد" (تفسیرتسنیم، ج 11، ص 487 و 488، با اندکی تصرف).
[7]. تسنیم، ج 11، ص 487 و 488، با اندکی تصرف.
[8] . در اخبار مربوط به جنگ چهارم مسلمانان با صهيونيستها كه در رمضان سال 1393ق روى داد، مىخوانيم كه توجه سربازان اسلام به نماز و مبانى اسلام، اثر فوقالعادهاى در تقويت روحى آنها و پيروزى بر دشمن داشت (تفسیر نمونه، ج 2، ص 209).
. [9] مستدرک الوسایل، ج 3، ص 76، باب 29.
[10]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 209و210، با اندکی تصرف.
[11]. بحارالانوار، ج 79، ص 202، باب 1.
[12] . هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِj عَنْ عِلَّةِ الصَّلَاةِ: فَإِنَّ فِيهَا مَشْغَلَةً لِلنَّاسِ عَنْ حَوَائِجِهِمْ وَ مَتْعَبَةً لَهُمْ فِي أَبْدَانِهِمْ. قَالَ: فِيهَا عِلَلٌ وَ ذَلِكَ أَنَّ النَّاسَ لَوْ تُرِكُوا بِغَيْرِ تَنْبِيهٍ وَ لَا تَذْكِيرٍ لِلنَّبِيِّd بِأَكْثَرَ مِنَ الْخَبَرِ الْأَوَّلِ وَ بَقَاءِ الْكِتَابِ فِي أَيْدِيهِمْ فَقَطْ لَكَانُوا عَلَى مَا كَانَ عَلَيْهِ الْأَوَّلُونَ.... أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ لَا يُنْسِيَهُمْ أَمْرَ مُحَمَّدٍ ص فَفَرَضَ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةَ يَذْكُرُونَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ يُنَادُونَ بِاسْمِهِ وَ تَعَبَّدُوا بِالصَّلَاةِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ لِكَيْلَا يَغْفُلُوا عَنْهُ فَيَنْسَوْهُ فَيَنْدَرِسَ ذِكْرُه (علل الشرایع، ج 2، ص 317، باب 2، باب العلة التي من أجلها فرض الله عز و جل الصلاة).
[13]. انشراح: 4
[14]. عبد الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج 9، ص 323.
[15]. "أَنَّ عِلَّةَ الصَّلَاةِ أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِيَّةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلْعُ الْأَنْدَاد... لِئَلَّا يَنْسَى الْعَبْدُ سَيِّدَهُ وَ مُدَبِّرَهُ وَ خَالِقَهُ فَيَبْطَر..." (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 214، باب عِلَّةِ وُجُوبِ خَمْسِ صَلَوَاتٍ).
[16]. جواهر الكلام، ج14، ص 155 ـ 193.
[17]. نساء: 101 و 102.
. [18]که از آن به مطارده یا مسایفه یا معانقه یاد میشود .
[19]. وسائل الشيعه، ج8، ص433 ـ 450؛ البرهان، ج1، ص510 و 511. گفتني است كه نماز در حال دوم و سوم از اقسام سهگانه ترس، در كتابهاي فقهي عنوان خاص دارد؛ مانند "صلاة خوف"، "صلاة مطاردة" يا "مسايفة"؛ ولي نماز در حالت نخست در قالب استثنا در پايان ابواب نماز آمده است (جواهر الكلام، ج14، ص155 ـ 193)
[20]. تسنيم، ج 11، ص 489 و490، با اندکی تصرف.
[21]. همان، ص491، با اندکی تصرف.
[22]. همان كسان كه ايستاده و نشسته و بر پهلوها خفته خداى را ياد مىكنند (آل عمران: 191).
[23]. هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد در حال ايستاده، و نشسته، و در حالی که به پهلو خوابیدهاید (نساء: 103).
[24]. البرهان، ج2، ص145 ـ 148 و 319.
[25]. گفتني است كه تعبير "خوف" و "اِنْ": (اِن خِفتُم... ) و تعبير "اَمْن" همراه "إذا": (فَاِذا اَمِنتُم... )، از يك سو اشاره به بیشتر بودن امنيّت نسبت به ترس و هراس و از سوي ديگر اشاره به زوال ترس و استقرار امنيّت است (تسنيم، ج 11، ص 492 و 493).
[26]. اصول کافی، ج3، ص457؛ وسائل الشيعه، ج8، ص439.
[27]. وسائل الشيعه، ج 5، ص 483 (باب 3، ح 3، با تلخيص و نقل به معنا). احاديث ديگرى نيز در اين باب به اين مضمون آمده است (تفسير نمونه، ج2، ص208).
[28]. عن أبي عبداللهj: قال: فات أميرالمؤمنين و الناس يوماً بصفين، يعني صلوة الظهر و العصر و المغرب و العشاء، فأمرهم أميرالمؤمنين أن يسبّحوا و يكبّروا و يهلّلوا. قال: و قال الله: "فَاِن خِفتُم فَرِجَالًا اَو رُكبَانا". فأمرهم عليj فصنعوا ذلك ركباناً و رجالاً (نور الثقلين، ج 1، ص 239، ح 949). أَنَّ عَلِيّاً صَلَّى لَيْلَةَ الْهَرِيرِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ بِالْإِيمَاءِ وَ قِيلَ بِالتَّكْبِيرِ (وسائلالشيعة، ج 8، ص446، باب كيفية صلاة المطاردة...).
[29]. مجمع البيان، ذيل آيه مورد بحث؛ وسائلالشيعة، ج 8، ص446، باب كيفية صلاة المطاردة... .
[30]. تفسیر نور، ج 1، ص 379؛ تفسیر راهنما، ج 2، ص 155 و 156.