■ نماز رحمتى پيوسته در همه اركان وجود
اى عزيز، بدان كه صلات چهار قسم است:(24)
1 ـ صلات حق تعالى: كه افاضه رحمت حق است و اين دوقسم است: يكى رحمت رحمانى كه همه ماسوى را فرا مىگيرد، بلكه ماسوى رحمت اوست؛ ديگرى رحمت رحيمى حق كه در نتيجه، مؤمنان از آن بهرهمند مىشوند و غير مؤمن را لياقت آن نيست.
خداوند در بسماللّه الرحمن الرحيم، هر دو رحمت را به خود نسبت داده است، چنان كه رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «إِنّما يَرحَمُ اللّه مِن عِبادِهِ الرّحماء»(25)؛ يعنى خدا رحمتش را شامل بندگانى قرار مىدهد كه سرچشمه رحمت براى بندگان خدا باشند.
هان اى عزيز، بر بندگان خدا رحمت باش، تا رحمتش بر تو مستدام گردد و صلاتِ به معناى رحمت در اين كريمه خوش جلوه مىكند كه،
«هُوالّذى يُصلّى عليكم ومَلائكتُهُ، لِيُخرجكم مِنَ الظّلماتِ إِلى النّور وكانَ بِالمُؤمنينَ رَحيما»(26)؛ يعنى اوخدايى است كه رحمت خود و فرشتگانش را بر شما افاضه مىكند تا از تاريكىهاى غفلت، خارج و به عالم نورِ ذكر، برساند و از گمراهى به هدايت و از شقاوت به سعادت واصل گرداند.
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند *** نگاهدار سر رشته تا نگهدارد
"حافظ"
2 ـ صلات ملائكه: به معناى رحمت و طلب بخشش و دعاى براى مؤمنين است (صفت رحيمي) «هُوالذى يُصَلّى عَلَيكم ومَلائكتُهُ»؛ يعنى فرشتگان خدا نيز طلب رحمت و مغفرت براى شما مىكنند و در كريمه ديگر درباره ملائكه فرمايد:
«ويَستَغفِرون لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شىءٍ رَحْمَةً وعلما فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا واتَّبَعُوا سَبيلك وَقِهِم عَذابَ الجَحيم»(27) و در آيه 9 همين سوره چنين آمده كه، «وقِهِمُ السّيئاتِ»؛ يعنى فرشتگان نيز طلب رحمت و مغفرت براى مؤمنان مىكنند و مىگويند: پروردگارا، تو كه رحمت و علمت همه چيز را فرا گرفته و تو عالِمى كه مؤمنان، محتاجترين بندگانند، به رحمت واسعه تو، پس رحمت و بخشايشت را به مؤمنانى كه از كثرات ماسوى گذشتند و راه وحدانيّت تو پوييدند، عنايت فرما و ايشان را از عذاب شعلههاى آتش بازدار و آنان را از دچار شدن به عواقب گناهان، دور فرما (يعنى از تكرار گناه و مَلَكه شدن آن دور فرما كه وقتى عصيان ملكه انسان شد، بازگشت مشكل است).
دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاى *** فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
"حافظ"
3 ـ صلات انسان: به معناى رحمت و نيايش و افعال مخصوصى كه از صاحب شريعت به ما رسيده است؛ يعنى همان نماز معروف مسلمين كه به لفظ «أَقيمُوا الصَلاةَ» و مشابه آن در قرآن زياد ذكر شده است.
4 ـ صلات همه ماسوا: به معناى تسبيح فطرى و سجود ذاتى هر موجود است كه از ظهور تجليّات حق است بر آنها و همه ماسوا فقير الى اللّهاند و اظهار فقر ذاتشان، صلات و تسبيح پروردگار خويش است و رحمت حق برايشان مستدام.
«أَلَم تَرَ اَنّ اللّه يُسَبّحُ لَهُ مَن فى السّمواتِ والأَرض، والطَّير صافّاتٍ كلٌّ قد عَلِمَ صَلاتَه وتسبيحَهُ واللّهُ عليمٌ بما يَفعَلون»(28)؛ يعنى اى محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، آيا نمىبينى (يعنى شاهدى و مىبيني) كه هركس در آسمانها و زمين است ستايشگر پروردگار خويش است و پرندگان بالهاى خود را در جوّ آسمان مىگسترانند و خداى خود را مىستايند و به درگاهش نماز مىبرند و همه، گاهِ ستايش و نيايش خود را مىدانند و خدا نيز به آن آگاه است و خواسته همه را اجابت مىكند(29).
پيكره و روح نماز
چون همه افراد انسان به درجه عقل وعرفان نمىرسند، خداوند يك رياضت بدنى وسياست تكليفى برايشان مقرّر فرمود (كه ضدّ هواهاى نفسانى آنان باشد وحافظ واقعيّت انسانى ايشان). در اين عبادت، جنبه عقلانى مراعات شده است كه با آوردن اذكار واورادى، توجّه به پروردگار را جلب وبا تكرار عبادات، فراموشى ونسيان را محوسازد تا از دركات حيوانى به در آيند وبه درجات انسانى نايل گردند.
حضرت رسول (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به هر مسلمان عاقل بالغى فرمود: به اين شكلى كه مىبينيد من نماز مىخوانم شما هم بخوانيد «صَلّوا كما رَأَيْتُمونى اُصلّى»(30) واگر فرموده بود «صلّوا كصلاتى»، كه را توان بود كه مثل حضرتش نماز بخواند؟ «لانّه كان يُصلّى وبِصَدره ازيزٌ كازيزِ المِرجَل من البكاء، وكان فى صلوته يرى مَن خلفه»؛ يعنى چنان در نماز مىگريست كه از سينهاش صداى ديگ جوشان به گوش مىرسيد (اين ظاهر وپيكر نماز اوست نه باطن وروح نماز كه آن مقام معراج است ونه هر معراجى، معراج خاتم راست) وبا مشاهده قلبى، پشت سر خود را هم مىديد؛ يعنى بين او و اسرار عالم پردهاى نبود وتا ابديّت وآخرت وجهنّم وبهشت وخلود، يعنى مقام وحدت وكثرت، ذات واسما وصفات را مشاهده مىكرد.
(24). فتوحات، ج 1، ص 386.
(25). محيىالدين، فتوحات، ج 1، ص 386.
(26). احزاب (33) آيه 43.
(27). غافر (40) آيه 7.
(28). نور (24) آيه 41.
(29). فتوحات، ج 1، ص 386 و تفاسير ديگر.
(30). تفسير ملاصدرا، ج 7، ص 238.