■ نگه داشتن ماشین برای نماز اول وقت
یکی از ارادتمندان و مقلدین آیت الله العظمی سید احمد خوانساری می گوید: همراه ایشان از ساوه به تهران در اتوبوس بودم.
آقا فرمودند: میرزا حسن به نماز مغرب نزدیک می شویم و اگر صبر کنیم تا در تهران نماز بخوانیم یک ساعت و نیم از نماز مغرب می گذرد و از فضیلت نماز اول وقت محروم خواهیم شد. اگر مقدور است از راننده تقاضا کنید نگه دارد تا ما نماز بخوانیم.
بنده با احترام از راننده درخواست کردم لحظاتی نگه دارد تا ما نماز بخوانیم. راننده همان طور که حدس می زدم نگاه تندی به من کرد و گفت: «چی میگی آقا؟ نماز می خواهیم بخونیم یعنی چه؟ یک ساعت دیگر برو خانه ات بخوان. برو بنشین سر جات».
وقتی جریان را به آیت الله خوانساری عرض کردم، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، در عوض ماشین خودش نگه می دارد!!
تا جمله ایشان تمام شد ماشین ریپ زد و لحظاتی بعد خاموش شد. فقط آیت الله خوانساری و بنده از ماشین خارج شدیم نماز مغرب را دو نفری به جماعت خواندیم.
در این مدت راننده مرتب استارت می زد و خیلی سعی می کرد تا ماشین را روشن کند، ولی تاثیری نداشت.
آقا بعد از نماز مغرب، نماز عشاء را هم شروع کردند و بعد رو به من کردند و فرمودند: تعقیبات را برویم داخل ماشین بخوانیم و مردم را معطّل نکنیم.
وقتی وارد ماشین شدیم راننده را دیدیم که بعد از تلاش زیاد مأیوسانه به صندلی تکیه زده و در فکر فرو رفته بود که چه کند؟
به نظر می رسید که از رفتارش با ما پشیمان شده است ولی رویش نمی شود عذرخواهی کند.
در طول این مدت هم افراد داخل اتوبوس با تعجب ما را نگاه می کردند. وقتی روی صندلی نشستیم حضرت آقا به راننده فرمودند: «بفرمائید حرکت کنید.» تا این جمله را فرمودند یک دفعه ماشین خود به خود روشن شد و راننده و مسافرین از این اتفاق عجیب و کرامت آیت الله العظمی خوانساری شوکه شدند!!.
محمد نبی فربودی، هزار و یک حکایت عرفانی ، خلاصه ای از حکایت ۹۳۴.