راه پیروزی بر مشکلات در قرآن

■ راه پیروزی بر مشکلات در قرآن

راه پیروزی بر مشکلات در قرآن

"وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إنها لَكَبِيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ* الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُون"؛[1]

]از خداوند[ به وسیله صبر و نماز، يارى بخواهيد، و يقيناً اين كار جز بر فروتنان، گران و دشوار * است، آن‌هايى كه گمان مي‌‌برند كه خود ملاقات‌كننده پروردگارشان هستند و آنها به سوى او رجوع كننده‌‌اند.

واژه‌ها

اسْتَعِينُوا: کمک بگیرید، یاری بجویید. فعل امر، جمع مذکر مخاطب، باب استفعال، از ماده «عون».

االصَّبْرِ: خويشتن‏دارى.[2] اسم، ثلاثی مجرد، از ماده «صبر».

 الصَّلاةِ: نماز، عبادت مخصوص.[3] اسم، ثلاثی مجرد، از ماده «صلو».

كَبِيرَة: سخت، دشوار و سنگین.[4] اسم، ثلاثی مجرد، صفت مشبهه از ماده «کبر».

 الْخاشِعِين: فروتنان.[5] اسم فاعل، از ماده «خشع».

يَظُنُّونَ: گمان می‌‌برند.[6] فعل مضارع، ثلاثی مجرد، از ماده «ظنن».

مُلاقُو: ملاقات کننده‌‌ها، دیدار کننده‌‌ها. اسم فاعل، ثلاثی مزید، باب مفاعله، ماده «لقی».

راجِعُون: رجوع کننده‌‌ها، برگشت کننده‌‌ها. اسم فاعل، ثلاثی مجرد، جمع مذکر، ماده«رجع».

نکته‌های تفسیری

1. راه پیروزی بر مشکلات

انسان، فقير محض[7] و در همه امور نيازمند كمك است؛ از اين رو استعانت براي او لازم است و طبق آموزه‌‌های قرآن، تنها کسی که انسان می‌‌توان از او کمک گرفت خداوند است (إِيَّاكَ نَسْتَعِين)[8] کیفیت استعانت از خدا، نزديك شدن به آن مبدأ قدرت است و اين، فقط با اطاعت امکان پذیر بوده كه صبر و نماز، دو مصداق از مصاديق آن می‌‌باشد.[9]

براى پيشرفت و پيروزى بر مشكلات، دو ركن اساسى لازم است؛ يكى پايگاه نيرومند درونى و ديگر تكيه‌گاه محكم برونى. صبرپايگاه نيرومند درونى است و نماز، پيوندى است با خداوندی که تكيه گاه محكم برونى است.[10]

2. شرط نزول نصرت الهی

چرا با وجود اینکه نصر فقط نزد خداوند است، دستور به استعانت به صبر و نماز داده شده است؟

طبق آیات قرآن، نصر و كمك فقط نزد خداست (وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ)[11]. اما یاری فرستادن خداوند، شرط دارد؛ چنان‌كه مي‌فرمايد: "إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ"[12] و شرط آن برای کسی که می‌‌خواهد مشمول رحمت خداوند قرار گیرد، انجام دستورهای الهی و به ویژه صبر و نماز است. جالب اینکه خداوند در آیة شریفه تعبیر به استعانت به صبر و نماز کرده است نه استعانت از صبر و نماز؛ یعنی به وسیله بردباری و نماز که شرط نزول نصرت الهی است از خداوند کمک بگیرید[13].

3. صبر، کلید موفقیت

صبر چگونه انسان را در برطرف شدن مشکلات یاری می‌‌کند؟

صبر، غير از سكوت است. صبر، عبارت است از وادارکردن نفس به فرمان خداي سبحان که بهترين عامل پيروزي در برخورد با مشكلات است. حتی به جا آوردن نماز همراه با خضوع و خشوع و حضور قلب و رعايت همة شرايط و خصوصيت‏هاي آن، در گرو صبر و پايداري است.[14] علت کمک گرفتن از صبر، اين است كه صبر هر بلا يا حادثة عظيمى را كوچك و ناچيز مى‏كند و در هر كارى اگر انسان با استقامت و پشت كار وارد شود و از حوادث و پيشامدها از ميدان در نرود و موانع را يكى پس از ديگرى پشت سر اندازد، موفق مي‌‌شود؛ از اين رو گفته ‏اند: "الصَّبْرمِفْتَاحُ‏ الْفَرَج"[15].

 باید یادآور شد که فضيلتي كه براي صبر است تنها براي تأثير آن در حلّ دشواري‏هاي زندگي نيست؛ بلكه براي صبغة توحيدي آن است؛ زیرا صبر، وادارکردن نفس به فرمان الهی است و هر کس اعتقادش به مبدأ بیشتر و قوی‌تر باشد، صبورتر خواهد بود.

4. نماز، کلید موفقیت

نماز، چگونه انسان را در برطرف شدن مشکلات یاری می‌‌کند؟

نماز كه روکردن به خدا، و پناهندگی به او است، روح ايمان را زنده مى‏کند و به آدمى مى‏فهماند كه به جايى تكيه دارد كه انهدام پذير نيست، و به سببى دست زده كه پاره شدنى نيست.[16] نماز، انسان را به قدرت لايزالى پيوند مى‏دهد كه همة مشكلات براى او سهل و آسان است و همين احساس، سبب مى‏شود كه انسان در برابر حوادث، نيرومند و آرام باشد[17].

خداي سبحان در جنگ با دشمن بيروني می‌‌فرماید: هرچه در توان داريد براي رويارويي با دشمن، سلاح فراهم سازيد و نيروي رزمي، بسيج كنيد (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ)[18]. در جنگ دروني نيز مي‏فرمايد: باید با سلاح دعا (الدُّعَاءُ سِلَاحُ‏ الْمُؤْمِن‏)[19] و بكا (سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاء)[20] و با سرمايه اميد و رجا (ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ)[21] كه همه آن در نماز جمع است، از نماز كمك گيريد، تا باران رحمت و مغفرت را از آسمان ملكوت، به زمينه تشنه خود سرازير كنيد[22].

5. تقدم صبر بر نماز

چرا صبر بر نماز مقدم شده است؟

در جواب سؤال مذکور به دو نکته می‌‌توان اشاره کرد؛ نکته اول آنکه ممکن است به سبب اهمیتش مقدم شده باشد؛ زیرا صبر در فرهنگ قرآني از جايگاه ويژه‏اي برخوردار است. حتّي از برخي آيات برمي‏آيد كه از برخي جهات، صبر از نماز نيز برتر است؛ مثلاً در آيه153 سوره بقره پس از جملة "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ" عوض آنكه بفرمايد: "إِنَّ اللَّهَ مَعَ المُصَلّين" آمده است: "إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ". در آیة مورد بحث نیز به جا آوردن نماز همراه با خضوع و خشوع و حضور قلب و رعايت همة شرايط و خصوصيت‏هاي آن، در گرو صبر و پايداري است.

نکتة دوم اینکه صبر يعني تحمّل چيزي كه نفس انسان از آن كراهت دارد. اين معناي جامع، همه مواردِ صبر اعم از صبر بر مصيبت و صبر در طاعت و صبر در برابر معصيت را شامل خواهد شد. نماز نیز از مصادیق صبر در اطاعت است و به سبب اهمیتش جداگانه ذکر شده است. تفسير صبر به روزه در بعضي از روايات که در بحث روایی ذکر خواهد شد، از قبيل تطبيق مفهوم جامع بر يكي از برجسته‏ترين مصاديق آن است.

6. پناهگاه همیشگی

در چه اموري بايد از صبر و نماز كمك گرفت؟

در آية مورد بحث، بیان نشده است که در چه چیزی باید از صبر و نماز کمک گرفت و همین ذکر نکردن، بر عموم دلالت می‌‌کند؛ یعنی در همة امور باید از بردباری و نماز کمک گرفت و به زمان خاصی مثل جنگ و... اختصاص ندارد[23].

7. رابطة صبر و نماز

در مبارزه با هوس و رهايي از رذايل دروني، و پايداري و پيروزي در برابر دشمن بيروني، صبر و نماز هر دو سهم دارند و يكديگر را كمك مي‌كنند. با این بیان که جزع و بي‌تابي كه در مقابل صبر و استقامت است، به وسيلة نماز، برطرف مي‌شود. مي‌توان گفت: صبر، محصول نماز است؛ زيرا انسان اگرچه فطرتاً الهي و صبور است، ليكن طبيعتاً حریص و بی‌تاب است. نماز، مانع حرص و بی تابی است و صبر را تثبيت و انسان بی‌تاب را صبور مي‌كند (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً* إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً* وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً* إِلاَّ الْمُصَلِّينَ)[24].

از سوي ديگر، خود نماز، حاصل صبر است؛ زيرا طاعت كه بايد بر آن صبر كرد شامل نماز نيز هست و كسي كه نماز مي‌گزارد بر اين طاعت صبر مي‌كند و تا انسان صبر بر طاعت نداشته باشد، نماز نخواهد گزارد.

خلاصه اينكه، نماز و صبر نسبت به يكديگر تأثيرپذیر و تأثیرگذارند و همان‌گونه كه درجه‌اي از صبر به نماز كمك مي‌كند، درجة قوي‌تري از صبر به وسيلة نماز پديد مي‌آيد و همان‌طور كه مرتبه‌اي از نماز، ماية ظهور صبر مي‌شود مرحلة برتري از نماز، بر پايه صبر قرار دارد[25].

7. مرجع ضمیر "إِنَّها"

درباره مرجع ضمیر "إنّها" چهار نظریه وجود دارد، بعضی[26] از مفسران ضمیر "إنّها" را به كلمة "استعانت" كه جملة "اسْتَعِينُوا" متضمن آن است برگردانده‌اند؛ مانند آیة "اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى"[27]. بعضی[28] دیگر گفته‌‌اند: ضمیر "إِنَّها" به همة تكاليفي كه در مجموع اين آيه و آيات قبل، ذکر شده برمی‌‌گردد. عده‌‌ای[29] نیز قائلند: مرجع ضمير، صبر و صلوة است و اين‌گونه ضمير مفرد به جاى تثنيه در قرآن بسيار است. گروه زیادی[30] از مفسران که نظرشان به حق نزدیک‌‌تر است قائلند ضمیر "إنَّها" به "الصَّلاةِ" باز مي‏گردد؛ زیرا اوّلاً نزدیک‌ترین مرجع است[31] و ثانیاً واژة خشوع در آیات دیگری از قرآن، صفت نماز قرار گرفته است؛ همچون آیه"الَّذِينَ هُمْ فىِ صَلَاتهِمْ خَاشِعُون"[32].

البته باید توجه داشت در عين حال كه ضمير "إنّها" در ظاهر به "الصَّلاةِ" برمي‏گردد، مضمون "إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ" ممكن است شامل صبر نيز بشود؛ به ويژه با توجه به اینكه صبر، وادار کردن نفس به فرمان الهي است، نه صرف سكوت، و چنين وصف بلندي بدون داشتن قلبي خاشع، ممكن نيست؛ نظير آنچه در آيه "وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها"[33] آمده كه گرچه ضمير "إِلَيْها" به خصوص تجارت بازمي‏گردد، "انْفَضُّوا إليهما" گفته نشده و در عين حال تجارت و لهو هر دو مراد است. نيز نظير آنچه در آية "الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ َ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ الله"[34] آمده كه ضمير در"لا يُنْفِقُونَها" به خصوص "فضّة" بازمي‏گردد؛ گر چه برخي بر آنند كه به دنانير و دراهم بر مي‏گردد و به جاي تثنيه آمدن به صورت مفرد آمده و در عين حال شكّي نيست كه حكم در آية شامل "ذهب" نيز مي‏شود. و نظير آية "اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوه"[35] كه مقصود، ترغيب به جلب رضاي خدا و پيامبر اوست، نه فقط رضاي خدا، با اينكه ضمير، مفرد است[36].

8. مراد از سنگین‌بودن نماز

 مراد از سنگین‌بودن نماز، سخت و شاق بودن آن است، و اطلاق کلمة "کبیر" بر امور دشوار در زبان عرب، مشهور است؛ زیرا سختی و مشقت از لوازم بزرگی یک کار است؛ مانند آیة 13، سوره شوری "كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ"؛ بر مشركان، دينى كه آنان را به آن مى‏خوانى، گران و دشوار است.[37]

9. سنگيني نماز بر سركشان

نماز، به دلیل داشتن اجزايي چون ركوع و سجود، تجسّمي از خضوع و خاكساري است، و هر كسي حاضر به انجام آن نيست، و بر سرکشان بسیار سنگین است؛ از اين‏ رو در آية محل بحث، امري بزرگ و سنگين معرّفي شده است (وَ إنها لَكَبِيرَةٌ).

تنها كساني مي‏توانند به آساني نماز را تحمّل كنند، آن را برپادارند، از آن استعانت بجويند و به نتيجه برسند كه به خشوع قلبي رسيده باشند[38]؛ چرا که استعانت از نماز، به دو ویژگی نیاز دارد؛ یکی امید به لقای خداوند و دیگری یقین به معاد و این دو ویژگی در سر کشان وجود ندارد؛ و برعکس، کسی که امید به لقای الهی دارد، اميدش آميخته با نگراني از سوء عاقبت و احتمال نرسيدن به آن نعمت‏ها و كرامت‏ها است؛ از اين رو پيوسته حزني ممدوح بر قلب او چيره شده و دلش شكسته‏است و اين دل شکستگی و حزن، سبب خشوع او می‌‌شود.

از طرفی دیگر انسان مؤمن، به آخرت يقين دارد. اين يقين، انسان را خاشع و خاكسار مي‏سازد؛ خشوعي كه بتوان با آن، بار سنگین نماز را كه امانت الهي است بر دوش كشيد. البته جريان احتضار و مرگ و قيامت، چنان دردناك است كه گمانش نيز براي خاكسار شدن انسان كافي است. ياد مرگ و قيامت، همة توان انسان را گرفته، قلب او را مي‏لرزاند و وي را خاشع مي‏کند؛ زيرا همه غرورها و "من و ما" گفتن‏ها از اين‏روست كه مرگ و عذاب قيامت از يادها رفته است، وگرنه آنان كه به حساب و ميزان و بهشت و جهنّم يقين دارند يا دست‏كم گمانش را مي‏برند و از حال احتضار و احوال قبر غافل نيستند، خاكسار و خاشع و دل‏شكسته شده، به استعانت از نماز رو مي‏آورند (الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُون)[39].

10. رابطه خشوع و نماز

چرا برخی نماز می‌‌خوانند و در عین حال، خشوع ندارند؟

پاسخ این است که نمازگزاران، دو گروهند؛ برخی نمازشان اصلاً نماز نیست و به تعبیر قرآن "وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً"[40]؛ و نمازشان نزد خانه خدا، جز سوت كشيدن و كف زدن نبود. به تعبیر پیامبر[41]d بعضی نمازها مانند نوک زدن کلاغ است و هیچ اثری ندارد. اگر کسی با این نماز از دنیا برود، بر دین پیامبرd از دنیا نرفته و معلوم است که چنین نمازی با خشوع همراه نیست. گروه دیگری هستند که نمازشان همراه خشوع هست؛ ولی باید توجه داشت که خشوع، مراتبی دارد؛ آنها که نماز نمی‌‌خوانند، هیچ مرتبه‌‌ای از خشوع را دارا نیستند و آنها که نماز می‌‌خوانند، حداقل خشوع در آنها وجود دارد؛ ولی ممکن است این خشوع در مرتبه بسیار پایینی قرار داشته باشد.

بحث روایی

1. وظیفة مؤمنان در هنگام بروز مشکلات

امام صادقj فرمودند: "يَا مِسْمَعُ مَا يَمْنَعُ‏ أَحَدَكُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ غَمٌ‏ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيَا أَنْ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ فَيَرْكَعَ‏ رَكْعَتَيْنِ فَيَدْعُوَ اللَّهَ فِيهَا؟ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ."؛[42] ای مسمع! هنگامی که غمی از غم‌‌های دنیا به یکی از شما روی می‌‌آورد، چه چیز مانع می‌‌شود که وضو گرفته، به مسجد وارد شود و دو رکعت نماز بخواند و در نماز برای رفع گرفتاری‌اش دعا کند؟ آیا نشنیده‌‌ای که خداوند می‌‌فرماید: از صبر و نماز کمک بگیرید!

2. سفارش شیعیان به صبر و نماز

فضیل از امام باقرj نقل می‌کند که حضرت فرمودند: "يَا فُضَيْلُ بَلِّغْ‏ مَنْ لَقِيتَ‏ مِنْ مَوَالِينَا عَنَّا السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ إِنِّي أَقُولُ إِنِّي لَا أُغْنِي عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِلَّا بِوَرَعٍ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ"؛[43] ای فضیل! هر کسی از دوستان ما را ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان و به آنها بگو: من نجات و رستگاری شما را تضمین نمی‌‌کنم، مگر به واسطة ورع و پرهیزکاری؛ پس زبان‌‌هایتان را حفظ کنید و دست‌‌هایتان را از ظلم و معصیت نگه دارید و بر شما باد به صبر و نماز، که خداوند، با صابران است.

3. دستگیری نماز و صبر در قبر

امام صادق علیه السلام فرمودند:

"إِذَا دَخَلَ الْمُؤْمِنُ فِي قَبْرِهِ كَانَتِ الصَّلَاةُ عَنْ يَمِينِهِ وَ الزَّكَاةُ عَنْ يَسَارِهِ وَ الْبِرُّ مُطِلٌ‏ عَلَيْهِ‏ وَ يَتَنَحَّى الصَّبْرُ نَاحِيَةً فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ الْمَلَكَانِ اللَّذَانِ يَلِيَانِ مُسَاءَلَتَهُ قَالَ الصَّبْرُ لِلصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْبِرِّ دُونَكُمْ صَاحِبَكُمْ فَإِنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ"[44]؛ هنگامی که مؤمن در قبرش وارد شود، نماز در سمت راستش و زکات در سمت چپش وکارهای نیکش بر او مشرف می‌‌شود و صبر در گوشه‌‌ای قرار می‌‌گیرد؛ پس هنگامی که دو فرشته‌ای که مسئول سؤال کردن هستند بر او وارد می‌‌شوند، صبر به نماز، زکات و نیکی صبر به نماز و زكاه و احسان میگوید رفیق خود (میت) را یارى دهید اگر ناتوان شدید من در كنار او براى یاریش آماده هستم.

4. سیرة علوی در هنگام بروز مشکلات

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: "كَانَ عَلِيٌّj إِذَا هَالَهُ شَيْ‏ءٌ فَزِعَ إِلَى الصَّلَاةِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ؛ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة"؛[45] هنگامى كه مشكل مهمى براى ]حضرت[ علىj پيش مى‏آمد، به نماز بر مى‏خاست؛ سپس اين آيه را تلاوت ‏فرمود: "از صبر و نماز، کمک بگیرید".

5. مصداق‌‌های صبر و صلوة

از حضرت امام صادق دربارة آیه: "وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ" نقل شده است که فرمودند: " يَعْنِي بِالصَّبْرِ الصَّوْمَ. وَ قَالَj: إِذَا نَزَلَتْ‏ بِالرَّجُلِ‏ النَّازِلَةُ أَوِ الشِّدَّةُ فَلْيَصُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ یَعْنِي الصِّيَام‏"؛[46] منظور از صبر در آیه مذکور، روزه است. و فرمود: هنگامی که شخص با مشکلی مواجه می‌‌شود پس روزه بگیرد؛ زیرا خداوند می‌‌فرماید: "وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ"؛ یعنی از روزه کمک بگیرید.

سلمان به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: "يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ أَقَامَ وَلَايَتَكَ‏ قَالَ: نَعَمْ يَا سَلْمَانُ‏ تَصْدِيقُ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى فِي الْكِتَابِ الْعَزِيزِ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إنها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‏، فَالصَّبْرُ رَسُولُ اللَّهِ وَ الصَّلَاةُ إِقَامَةُ وَلَايَتِي فَمِنْهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَ إنها لَكَبِيرَةٌ وَ لَمْ يَقُلْ وَ إِنَّهُمَا لَكَبِيرَةٌ لِأَنَّ الْوَلَايَةَ كَبِيرَةٌ حَمْلُهَا إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ‏ وَ الْخَاشِعُونَ هُمُ الشِّيعَةُ الْمُسْتَبْصِرُون‏"؛[47] ای برادر رسول خدا! آیا هر کس نماز را اقامه کند، ولایت شما را اقامه کرده است؟ حضرت فرمودند: بله؛ ای سلمان! خداوند در کلامش آن را تصدیق کرده است؛ آنجا که فرمود: "وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إنها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‏"؛ پس صبر، پیامبرصلی الله علیه و آله  است و نماز، اقامة ولایت من است؛ به همین سبب، خداوند]به صورت مفرد فرمود: "إِنَّها لَكَبِيرَةٌ" و ]به صورت تثنیه[ نفرمود: "إِنَّهما لَكَبِيرَةٌ". زیرا حمل ولایت سنگین است، مگر بر خاشعان، و افراد خاشع، همان شیعیانی هستند که بصیرت یافته‌‌اند.

6. خشوع ظاهر و باطن

 روایت شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردی را دیدند که در نمازش با ریش خود بازی می‌کند؛ پس فرمودند: "أَمَا إِنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ"؛[48] قطعاً این شخص اگر قلبش خاشع بود، اعضای بدنش هم خاشع می‌‌شد.

7. معنای خاشع و مصداق‌‌های بارز آن

از امام باقرj روایت شده است که درباره آیه: "وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إنها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ" الخاشع: الذليل في صلاته المقبل عليها، يعني رسول الله و أمير المؤمنين علیه السلام"؛[49] خاشع، کسی است که در نمازش ذلیل است و به آن، توجه دارد و مصداق بارز آن، پیامبر و امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.

پیام‌ها[50]   

1. صبر و نماز، دو اهرم نيرومند در برابر مشكلات است (اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ). پس هر چه انسان در برابر خدا بیشتر اظهار عجز و بندگى كند، امدادهاى او را بيشتر دريافت كرده، بر مشكلات پيروز خواهد شد.

2. سنگين بودن نماز، نشانة تكبّر در برابر خداست و برپایی نماز، کاری سنگین و دشوار است، مگر برای خاشعان و فروتنان (وَ إنها لَكَبِيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ).

3. کسانی که لقای خدا را باور داشته، بازگشت به خدا را قبول دارند، مردمی فروتن و منزّه از خودبزرگ‌بینی هستند (... إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ، الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُون).

 


1. بقره: 45 و 46.

2. صبر، دارای اقسامى است كه هر یک به اسم خاص، نامیده مي‌‌شود؛ مثلاً صبر در برابر شهوات نفسانى، عفت است؛ صبر بر كظم غيظ، حلم است؛ صبر بر حفظ اسرار، كتمان سرّ است؛ صبر بر انجام تكاليف شرعى، طاعت است؛ صبر در ميدان جنگ، شجاعت است (أطيب البيان، ج‏2، ص 19).

3. "صلاة" چنانچه ريشة آن "صَلِي" باشد، يعني لام الفعل آن ياء باشد به معناي نزديك كردن به آتش و عرضه كردن بر آن است. "صَلَيتُ اللّحمَ"؛ يعني گوشت را كباب كردم به مناسبت همين معنا اين ريشه در قرآن كريم براي ورود به آتشِ جهنم به كار رفته است: "حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها؛ جهنم براى آنان كافى است، وارد آن مى‏شوند (مجادله: 8).

 اما اگر"صلاة"از ريشه"صلو" باشد، يعني لام الفعل آن واو باشد، در صورتي كه با حرف"علي"به كار رود به معناي هرگونه ثناي جميل و ستودن نيكوست "إنّ اللهَ وملائكته يُصَلُّون علي النبي يأيّها الذين‏ءامنوا صلّوا عليه". (احزاب: 56) و اگر بدون حرف"علي"به كار رود، به معناي عبادتي ويژه است كه از زبان آرامي و سرياني گرفته شده است (تسنيم، ج7، ص 571).

4. "كبيرة"به معنای بزرگ است و اگر در آیه، به سنگین ترجمه شده. از باب ملازمة بین بزرگی و سنگینی است. سپس این کلمه به هرچه بر نفس، سخت و گران است، گفته مي‌‌شود (ترجمه مجمع البيان، ج‏1، ص159، با اندکی تصرف).

5. خشوع، بيشتر دربارة دل و درون و خضوع، دربارة اعضا و جوارح گفته مي‌شود (پرتوى از قرآن، ج‏1، ص 143).

1. در مورد معنای ظن در این آیه، دو احتمال در بین مفسران مطرح است، بعضى تفاسیر مانند تفسير نمونه (ج‏1، ص 216) و تسنیم (ج4، ص174) که جملاتی از آنها در متن آمده است، ظن را به معنای یقین گرفته‌‌اند و معتقدند اعتقاد به آخرت، از مواردى است كه هر كس بايد بدان يقين حاصل كند و ظن کفایت نمی‌‌کند. البته روایت امیرالمؤمنین j هم این نظر را تأیید می‌‌کند: "الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ‏ يَعْنِي يُوقِنُونَ‏ أَنَّهُمْ يُبْعَثُونَ‏ وَ يُحْشَرُونَ وَ يُحَاسَبُونَ وَ يُجْزَوْنَ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فَالظَّنُّ هَاهُنَا الْيَقِينُ خَاصَّة" (تفسير نور الثقلين، ج‏1، ص 76)؛ امیرالمؤمنین j فرمودند: "يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ‏" یعنی آنها یقین دارند که مبعوث می‌‌شوند، محشور می‌‌شوند، محاسبه می‌‌شوند و به ثواب و عقاب مجازات می‌‌شوند. پس ظن در اینجا فقط یقین است؛ ولی بعضی دیگر از تفاسیر مانند المیزان (ج‏1، ص 152، 153) و پرتوی از قرآن (ج‏1، ص146) ظن را به معنای خودش گرفته و در رد قول اول گفته‌‌اند:

بعضی ظن را به معناى باور و يقين گرفته‏، و توجه نكرده‏اند كه در اين مورد، ظن بليغ‏تر از يقين است؛ زيرا ظن به ملاقات رب هم موجب خشوع و نگرانى است، چه رسد به يقين؛ چنان كه همه نگراني‌‌ها و اميدها و جنب و جوش‌ها از ظن برمي‌‌خيزد. و سرزنشى دربارة مخاطبين اين آيات است كه اگر گمان هم به ملاقات رب داشته باشند، نبايد چنين باشند؛ چه رسد به آنكه اینها خود را اهل باور و يقين مي دانند. (پرتوی از قرآن، ج‏1، ص 146، با اندکی تصرف).

بنابر این ممكن است علت به کار بردن ظن، اين باشد كه براى حصول و پيدايش خشوع در دل انسان، مظنه قيامت و لقای پروردگار كافى است؛ لذا ‏آیة مورد بحث با آية: "فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ، فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً"؛ هر كس اميد ديدار پروردگارش دارد، بايد عمل صالح كند (کهف: 110)، قريب المضمون مي‌‌شود؛ چون در اين آيه نيز، اميد به ديدار خدا را در وادارى انسان به عمل صالح كافى دانسته است (ترجمه الميزان، ج‏1، ص 230 و 229، با اندکی تصرف).

2. إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي‏ غِنَايَ‏ فَكَيْفَ لَا أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي‏ (دعای عرفه) .

3. حمد: 5.

4. تسنیم، ج4، ص162، با اندکی تصرف.

1. تفسير نمونه، ج‏1، ص 218، با اندکی تصرف.   

2. و يارى و نصرت جز از سوى خداى تواناى شكست‏ناپذير و حكيم نيست. (ال عمران: 126)

3. اگر شما خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌‌کند. (محمد: 7)

4. تسنیم، ج 7، ص 570 و 571 و 578، با اندکی تصرف.

5. همان‏، ج 4، ص 169.

6. أطيب البيان، ج‏2، ص 20، با اندکی تصرف.

1. ترجمه الميزان، ج‏1، ص 229، با اندکی تصرف.

2. تفسير نمونه، ج‏1، ص 219، با اندکی تصرف.

3. هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها [دشمنان‏]، آماده کنيد! (انفال: 60) .

4. الکافی، ج 2، ص 468.

5. مفاتیح الجنان، دعای کمیل.

6. همان.

7. تسنيم، ج 4، ص 172، با اندکی تصرف.

1. تسنيم، ج 7، ص 580، با اندکی تصرف.

2. همانا انسان، حريص و بى‏تاب آفريده شده است* چون آسيبى به او رسد، بى‏تاب است* و هنگامى كه خير و خوشى [و مال و رفاهى‏] به او رسد، بسيار بخيل و بازدارنده است* مگر نماز گزاران (معارج: 19 و 22).

1. تسنيم، ج7، ص 584، با اندکی تصرف.

2. تفسیر جوامع الجامع، ج1، ص43.

3. عدالت كنيد كه آن (عدالت) به پرهيزگارى نزديكتر است. (مائده: 8) .

4. التحرير و التنوير، ج‏1، ص 463؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج‏1، ص 134.

5. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص 21.

6. المیزان، ج1، ص152؛ تسنیم، ج4، ص170.

7. قاعده"الاقرب یمنع الابعد"شامل آن می‌‌شود.

8. مومنون: 2.

9. هنگامى كه آنها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مى‏شوند و به سوى آن مى روند. (جمعه: 11)

10. كسانى را كه طلا و نقره مى‏اندوزند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند (توبه: 34).

1. در حالى كه شايسته‏تر، اين است كه خدا و رسولش را راضى كنند (توبه: 62).

2. تسنیم، ج4، ص170 و 171.

3. التحرير و التنوير، ج‏1، ص 463 و 464 (ترجمه شده).

4. تسنيم، ج 4، ص172، با اندکی تصرف.

1. تسنيم‏، ج 4، ص 163 و 173 و 177 و 178، با اندکی تصرف.

2. انفال: 35.

3. زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ j قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِd جَالِسٌ فِي الْمَسْجِدِ إِذْ دَخَلَ رَجُلٌ فَقَامَ يُصَلِّي فَلَمْ يُتِمَّ رُكُوعَهُ وَ لَا سُجُودَهُ فَقَالَ ص نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرَابِ‏ لَئِنْ مَاتَ هَذَا وَ هَكَذَا صَلَاتُهُ لَيَمُوتَنَّ عَلَى غَيْرِ دِينِي‏ (اصول کافی، ج‏3، ص 268)

1. تفسير كنز الدقائق، ج‏1، ص 409.

2. كتاب التفسير (عیاشی)، ج‏1، ص 68.

1. به کمک صاحب خویش برسید اگر عاجر شدید من کمکش می‌کنم، اصول کافی، ج‏2، ص 90.

2. اصول کافی، ج‏3، ص480.

3. تفسير نور الثقلين، ج‏1، ص 76.

1. تسنيم‏، ج 4، ص 191.

2. مجمع البيان، ج‏7، ص‏157.

1. البرهان، ج‏1، ص 209.

2. تفسير نور، ج‏1، ص 107 و 106؛ تفسیر راهنما، ج 1، ص 135، 137، با اندکی تصرف.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4161 کلمه
مولف : محمدرضا دیانت، مرکز تخصصی نماز
1394/2/9 ساعت 10:50
کد : 275
دسته : نماز در قرآن
لینک مطلب
کلمات کلیدی
کلیدواژه: راه پیروزی
صبر
کلید موفقیت
صبر
سنگینی نماز
دستگیری نماز
سیره علوی
شیعیان
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز