■ نماز اول وقتت را ترک کرده ای . برو رعایت کن ، حل می شود
وی در این خاطره نوشت: خیلی سال پیش ، ناگهان متوجه شدم که رفتارهای من عوض شده است . خیلی بد رفتار شده بودم ، خیلی گناهانی که پیشتر از آنها دوری می کردم مرتکب می شدم - هم زبانی و هم غیر زبانی - و کلاً متوجه شدم از آن شخص یکی دو ماه پیش ، بسیار فاصله گرفته ام . فکر می کنم آن روزها حاج آقا مجتبی جلسه نداشت ؛ رفتم مسجد جامع چهلستون که ظهرها نماز می خواند . بعد از نماز به ایشان ماجرا را گفتم . حاج آقا پرسید : شغلت را عوض کرده ای ؟ گفتم : نه . دیگر سؤال دوم را نپرسید . گفت : نماز اول وقتت را ترک کرده ای . برو رعایت کن ، حل می شود . ناگهان یادم آمد کلاس های کانون زبان که همیشه ساعت یک بعد از ظهر تشکیل می شود ، به علت تغییر ساعت رسمی کشور در دو نیمسال اول و دوم ، درست مصادف شده است با اذان و نماز ظهر و عصر و من نمازم را وقتی به روزنامه می رسم ، با دو سه ساعتی تأخیر می خوانم . همان طور که مسیر بازار تا روزنامه را رکاب می زدم ، به این فکر می کردم که چگونه حاجی مثل یک طبیب ، اول یک سؤال کرد و بعد بدون اینکه سؤال دیگری بکند ، درد را تشخیص داد و نسخه را پیچید .
خاطره تقی دژاکام از آیت الله آقا مجتبی تهرانی
خبرگزاری تسنیم