■ نقش نماز در تربیت روحی انسان برای آخرت
تأمل در فلسفه خلقت جهان و انسان، از مهمترین و برجستهترین مسائلی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته و هیچ چیزی نتوانسته است مانع شود تا بشر در این مسئله بنیادین تأمل نکند. چه در دوران پیشا مدرن و دشواریهایی که بشر در قلمرو ابزار زندگی داشته وچه دردوران مدرن و پیشرفت تکنولوژی و بیش فعالی بشر در عرصه تسخیر طبیعت و کسب لذتهای این جهانی، همواره اینکه برای چه خلق شدهایم و این قافله به کدام سو ره میبرد، ذهن انسانها را به اندیشه واداشته است. درک مسائل اصلی و فرعی و تلاش برای انجام تکالیف اصلی زندگی و سرگرم نشدن به مسائل فرعی، نقطه عزیمت انسان به سوی کمال اوست. مکاتب گوناگون بشری و الهی دقیقا در همین نقطه با هم تفاوت دارند. ادیان الهی نقطه آغاز را در زمین و نقطه پایان را در آسمان معرفی میکنند؛ اما مکاتب بشری خط سیری افقی از زمین به زمین برای انسانها ترسیم میکنند. از این رو مسائل اصلی و فرعی از نگاه این دو جریان بسیار متفاوت مینماید. کسانی که نگاه زمینی به انسان و مسائل او دارند، رفتارهای مؤمنان در اتصال دائم به مبدأ هستی را مسئلهای فرعی و پیش پا افتاده تلقی میکنند. در نوشتار حاضر موضوع مختار بودن انسان در تعیین سعادت یا شقاوت خود، اهمیت خودسازی و جامعه سازی برای نیل به سعادت و نقش نماز در تنظیم ارتباط انسان با خدا و با زندگی دنیایی تبیین شده است.
انسان، صاحب اختیار در رقم زدن سعادت و شقاوت برای خود
جهان انسانی جهانی متکثر و متنوع است. مسائل گوناگونی در عرصه حیات فردی و جمعی و ابعاد مادی و معنوی برای بشر وجود داشته و خواهد داشت. مسلما شناخت مسئله یا مسائل اصلی زندگی کاری مهم و ضروری است. ادیان آسمانی دقیقا برای همین به یاری بشر آمدهاند که او را به مسائل اصلی زندگی هدایت کرده و از سرگرم شدن به مسائل فرعی به قیمت از دست رفتن اصول زندگی بازدارند! از نگاه ادیان آسمانی، مسئله اصلی بشر سعادت معنوی فردی و جمعی است و انسانها میبایست همه امور زندگی را در چارچوب ارزشهای اصلی و با هدف تحقق کمال معنوی خود تنظیم کنند. از آنجا که انسان موجودی طبیعی است و از دل طبیعت زاده میشود، همواره به صورت غریزی میل به امور طبیعی و سرگرم شدن به طبیعت و لذتهای مادی دارد و همین میل غریزی ممکن است او را از مسائل اصلی و ارزشهای حقیقی زندگی غافل کند. نماز، به مثابه نمادی از سبک زندگی دینی، در واقع روشی برای زدودن غفلتها و تنظیم افکار و انگیزههای انسان در جهت مسائل اصلی زندگی است. از این رو هم گفتوگو و نجوای عاشقانه بشر با خداوند و هم گوش سپردن خداوند به نجواهای انسان مهمترین رفتاری است که تحقق ارزشهای اصلی انسان را میسر میکند.
از منظر جهان بینی توحیدی، این جهان ماهیتی از اویی و به سوی اویی دارد.(1) تمام موجودات جهان در یک حرکت عمومی و تحت یک جاذبه عمومی از مبدأیی واحد وبه سوی مقصدی واحد روانند.(2) در این مسیر، حرکت انسان با سایر موجودات متفاوت است؛ چرا که انسان ترکیبی از روح و بدن است و تمام حرکاتش به اختیار او بستگی دارد.(3) راهی که انسان باید بپیماید تا به مقصد برسد، باید ضامن سعادت انسان باشد؛به این ترتیب مسئله اصلی جهان، سعادت انسان خواهد بود؛ سعادتی که با انتخاب و اختیار خود انسان وبا استکمال روح در ظرف بدن میسور خواهد بود.(4) بنابر این جهان مادی میبایست به دست انسان ساخته و در جهت کمال او به کار گرفته شود و گوش سپردن خدا به سخن انسان و ستایش و نیایش انسان به پیشگاه او بهترین مکانیزم هدایت بشر و جهان بشری به سمت ساختن و کمال یافتن انسان است. در این جهان در کنار نیکیها و زیباییها، ظلمها، کژیها و کاستیهایی هم هست که به دست خود انسانها پدید آمده و میآید و تکلیف خود انسان هاست که با تربیت نفوس خویش و یاری کردن یکدیگر، از ظلمها و زشتیها بکاهند و بر خیرها و زیباییهای جهان بیفزایند.
با توجه به اینکه مسئله اصلى جهان سعادت انسان است و این مهم فقط و فقط با اختیار انسان بدست میآید طبیعی است که برخی انسانها با سوء اختیار خود دست به ظلم و کشتن انسانها بزنند و این منافاتی با وجود خداوند ندارد چرا که بنا نیست خداوند اختیار انسانها را سلب کند وامکان انجام ظلم را از انسانها بگیرد. (5)شرور طبیعی اگر از محصولات دست انسانی نباشد، که اساسا از الزامات جهان طبیعت است و اگر محصول دست و کسب انسان باشد، (6) که در بسیاری از موارد چنین است، فلسفه خلقت انسان دقیقا مبارزه و از میان بردن همین شرور به وسیله عمل صالح و از خاستگاه ایمان به خداست. قرآن کریم در سور ه مبارک عصر به همین مسئلهاشاره میکند که انسانها اگر از مسائل اصلی زندگی غافل شوند، در حقیقت بازنده زندگیاند و برنده این زندگی تنها اهل ایمان و عمل صالحند که ضمن پرداختن به تربیت نفس خویش، با نظارت و هدایت اجتماعی یکدیگر به حق و شکیبایی بر حق، راه سعادت همهجانبه جامعه انسانی را هموار میکنند.
نماز؛ عامل یاد خدا و دعوتکننده به خوبیها
خداوند مبدأ و مقصد نهایی عالم است و برای تربیت نفوس انسانها و رساندن آنان به سعادت و کمال لایقشان، راهنمایانی فرستاده است تا قلب و جان انسانها را از غبار غفلت و جهل پیراسته کرده و روح امید و اعتماد به پروردگار و انگیزه حرکت به سوی او را در آنان شعلهور سازند. (7) یکی از مهمترین تعلیمات همه انبیاء نماز یا همان ستایش و نیایش روزانه با خداست. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمودند:«نور چشم من در نماز است» (8) و در جای دیگر فرمودند: «من روزی پنج بار غبار جانم را در نهر جاری نماز شستشو میکنم!»(9). قرآن کریم نماز را عامل بازدارنده از زشتیها و ناراستیها میداند. (10) نماز نه تنها عامل بیتوجهی به امور مهم زندگی و ازجمله مبارزه با ظلمها و بیعدالتیها و کمک به دیگر انسانها نیست بلکه دقیقا برای هوشیار کردن انسان و توجه دادن او به همین خوبی هاو ارزشها قرار داده شده است. عدالت اجتماعی (11) وتوجه به فقرا (12) از ارزشهای متبلور در آموزههای دینى در کنار نماز و سایر عبادات است. بسیاری از تجلیهای خیر و نیکی به انسانها از سوی انسانهای دیندار و از خاستگاه تعلیمات دینی پدید آمده و میآید!
دنیا، پرورشگاه روحی انسان برای آخرت فراخناک
دنيا مدرسه انسانهاست و خداوند مربی انسان! مصائب و سختیها ابزار تربيت و تعالی انسان است و از این رو نه تنها وجود آن منافاتی با وجود و خیرخواهی خداوند ندارد، بلکه لازمه تدبیر و حکمت الهى است. رشد انسان در دنیا به مثابه جنینی است که در رحم مادر دوران رشد خود را طی میکند و با پایان این دوران متولد میشود وچشم در جهانی فراختر و زیباتر میگشاید؛ ورود در این دنیا و خروج از آن به دست خداست اما چگونه خارج شدن و تولد یافتن در دنیای فراختر پس از مرگ یقینا به دست خود انسان است!
از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که: مسئله اصلی جهان سعادت همهجانبه انسان در ابعاد مادی و معنوی است و فروکاهیدن آن به برخی از مسائل، برخاسته از سطحینگری است.دین برای یاری انسانها در شکوفا کردن استعدادها و بهرهگیری بهتر از توانمندیهاشان آمده است و از این رو میبایست به همه جنبههای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی وجود آنان توجه داشته باشد.جهان انسانی جهانی مبتنی بر اختیار و انتخاب آزاد است؛ بنابر این جهان در کنار زیباییها و افتخاراتی که با دست آدمی خلق میکند، چارهای ندارد که به زشتیها و جنایتهایی که با دست همین انسان آفریده میشود هم تن دهد! اساسا شرط ظهور نیکیها و خیرها، اختیار و انتخاب انسان است و آنگاه که قدرت انتخاب هست، فرصت بروز بدیها و زشتیها هم فراهم میشود. اما خوبیها و زیباییهای جهان هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت بر بدیها و زشتیها غلبه دارد!
به عبارت دیگر:
1.انسان موجودی مختار و انتخابگر است و خود میبایست شخصیت و جهانش را بسازد.
2.مسائل اصلی و فرعی زندگی بشر مهمترین موضوع اندیشه ورزی اوست و مکاتب بشری و الهی در این باره تفاوت چشمگیری دارند.
3.مسئله اصلی انسان از نگاه ادیان آسمانی، خودسازی و جامعه سازی برای نیل به سعادت فردی و جمعی است.
4. نماز «ستایش و نیایش در پیشگاه خداوند» بهترین سازوکار تنظیم غرائز، نگرشها و انگیزههای بشر در راستای تحقق مسائل اصلی زندگی است.
5. شرور طبیعی اگر از اراده انسان خارج باشد، لازمه جهان مادی است و اگر محصول دست خود انسانها باشد، اساسا هدف زندگی انسان مبارزه با همان شرور و پدید آوردن زیباییها و خیرات است.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
پی نوشتها
1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، جهانبینی توحیدى، انتشارات صدرا، سال۱۴۳۱، ص۸۵.
2. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، وحی و نبوت، انتشارات صدرا، سال۱۴۳۱، ص ۱۵۳.
3. مرتضی مطهری ، مجموعه آثار، ج۲، انسان در قرآن، انتشارات صدرا، سال۱۴۳۱، ص۲۸۶.
4. محمدحسین طباطبایی، الانسان و العقیده، ناشر باقیات، چاپخانه وفا، چاپ دوم، سال۱۴۲۸، الفصل الثانی، ص۵۲.
5. مرتضی مطهری، عدل الهی، انتشارات صدرا، چاپ دوم، سال۱۳۶۱، ص۱۱۸.
6. روم: 41.
7. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، انسان و ایمان، انتشارات صدرا، سال۱۴۳۱، مکتب وایدولوژی، ص۵۳.
8. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، تحقیق موسسه احیاء الکتاب الاسلامیه، انتشارات نور ووحی، قم، چاپ اول، سال۱۳۸۸، ج۸۲، ص۱۹۳.
9. ابن حسام هندی، کنز العمال، ضبط حیانی، بکری، انتشارات موسسه الرساله، ج۷، حدیث ۱۸۹۳۱.
10. عنکبوت: آیه ۴۵.
11. حدید:۲۵.
12. بقره: ۳.