■ چرا اصل نماز به جماعت است؟
آئین اسلام، از بعد اجتماعی مهمی برخوردار است و با عنایت به برکات آثار وحدت و تجمع و یکپارچگی، در بسیاری از برنامه هایش بر این بعد، تکیه و تاکید کرده است. برگزاری نمازهای روزانه واجب نیز به صورت جماعت و گروهی، یکی از این برنامه هاست. در اینجا به اهمیت «نماز جماعت »و آثار گوناگون آن اشاره می کنیم:
اهمیت نماز جماعت
غیر از آثار فردی و اجتماعی نماز جماعت(که به آنها اشاره خواهدشد)پاداش های عظیمی برای آن بیان شده که در اینجا به بعضی ازروایات،اشاره می شود. از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعلة فلا صلاة له » (۱) نماز کسی که صدای اذان را بشنود و بی دلیل،در نماز جماعت مسلمانان شرکت نکند،ارزشی ندارد. در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمده است:«من حقره فانما یحقر الله » (۲) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه می کند. (۳) و برای هر گامی که به سوی نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثواب و حسنه در نظر گرفته شده است. (۴) همین که کسی برای شرکت در نماز جماعت از منزل خارج می شود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعت به سر می برد پاداش کسی را دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است. (۵) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الی الله » (۶)
حدیث جالبی در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتی از آن در رساله های عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است:
اگر اقتدا کننده ۱ نفر باشد،پاداش ۱۵۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۲ نفر باشد،پاداش ۶۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۳ نفر باشد،پاداش ۱۲۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۴ نفر باشد،پاداش ۲۴۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۵ نفر باشد،پاداش ۴۸۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۶ نفر باشد،پاداش ۹۶۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۷ نفر باشد،پاداش ۱۹۲۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کننده ۸ نفر باشد،پاداش ۳۶۴۰۰ نماز داده می شود. اگر اقتدا کنندگان و امام جماعت به ۱۰ نفر رسیدند،پاداش ۷۲۸۰۰ نماز دارد. ولی،همین که عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداکسی نمی داند. (۷)
در حدیث دیگر است:
هر که نماز جماعت را دوست بدارد،خدا وفرشتگان او را دوست می دارند. (۸) در زمان پیامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت کم می شدند، آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد می پرداخت و می فرمود:شرکت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چیز سنگین تر است. (۹) قرآن نیز،از اوصاف منافقان،بی حالی و کسالت هنگام نماز را بیان کرده است. (۱۰ چرا که سحر خیزی و حضور در جماعت مسلمین،آن هم ازراه های دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ایمان و عشق نمازگزاراست. حضور در نماز جماعت،خاص یک منطقه نیست.انسان در هر جا که باشد،خوب است به فکر نماز جماعت و حضور در آن و تشویق دیگران باشد. رسول خدا(ص)در باره اهمیت جماعت،فرمود: «صلاة الرجل فی جماعة خیر من صلاته فی بیته اربعین سنة.قیل:یا رسول الله!صلاة یوم؟فقال(ص):صلاة واحدة » (۱۱) یک نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادی در خانه است.پرسیدند:آیا یک روز نماز؟فرمود:بلکه یک نماز. و می فرمود:صف های نماز جماعت،همانند صف های فرشتگان درآسمان چهارم است. (۱۲) اولین نماز جماعتی هم که بر پا شد،به امامت رسول خدا و شرکت حضرت علی(ع)و جعفر طیار(برادر حضرت علی(ع))بود.همین که ابوطالب،فرزندش علی(ع)را دید که به پیامبر اقتدا کرده،به فرزنددیگرش جعفر گفت:تو نیز به پیامبر اکرم اقتدا کن و این جماعت دو سه نفری،پس از نزول آیه «فاصدع بما تؤمر» بود،که فرمان به علنی ساختن دعوت و تبلیغ می داد. (۱۳) آثار نماز جماعت بر پایی فریضه های دینی به صورت دسته جمعتی،غیر از پاداش های فراوانی که یاد شد،در زندگی فردی و اجتماعی امت مسلمان نیز،آثارمثبت و فراوانی دارد که به برخی اشاره می شود:
۱- آثار معنوی بزرگترین اثر معنوی نماز جماعت،همان پاداش های الهی است که گفته شد.روایت است که شبی،علی علیه السلام تا سحر به عبادت مشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائی خواند و استراحت کرد. رسولخدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زنده داری علی(ع)و عذر او از نیامدن به مسجد سخن گفت.پیامبر فرمود:پاداشی که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح،از دست علی(ع)رفت، بیش از پاداش عبادت تمام شب است. (۱۴) رسول خدا(ص)فرموده است: لان اصلی الصبح فی جماعة احب الی من ان اصلی لیلتی حتی اصبح (۱۵) اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم،در نظرم محبوب تر ازعبادت و شب زنده داری تا صبح است. بخاطر همین فضیلت و پاداش هاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربیشتر شود،اگر تمام آسمان ها کاغذ،و دریاها مرکب و درخت ها قلم شودو فرشتگان بنویسند،پاداش یک رکعت آنرا نمی توانند بنویسند. (۱۶). و نماز جماعت با تاخیر،بهتر از نماز فرادی در اول وقت است. (۱۷)
۲- آثار اجتماعی نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزدیکی دلها و تقویت کننده روح اخوت است. نوعی حضور و غیاب بی تشریفات،و بهترین راه شناسائی افراداست. نماز جماعت،بهترین،بیشترین،پاکترین و کم خرج ترین اجتماعات دنیاست و نوعی دید و بازدید مجانی و آگاهی از مشکلات ونیازهای یکدیگر و زمینه ساز تعاون اجتماعی بین آحاد مسلمین است.
۳- آثار سیاسی نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمین و الفت دلها و انسجام صفوف است. تفرقه ها را می زداید،بیم در دل دشمنان می افکند،منافقان را مایوس می سازد،خار چشم بدخواهان است. نماز جماعت،نمایش حضور در صحنه و پیوند«امام »و«امت » است.
۴- آثار اخلاقی،تربیتی در نماز جماعت،افراد در یک صف قرار می گیرند و امتیازات موهوم صنفی،نژادی،زبانی،مالی و...کنار می رود و صفا و صمیمیت ونوعدوستی در دلها زنده می شود و مؤمنان،با دیدار یکدیگر در صف عبادت،احساس دلگرمی و قدرت و امید می کنند. نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صف بندی و وقت شناسی است. روحیه فردگرایی و انزوا و گوشه گیری را از بین می برد و نوعی مبارزه با غرور و خودخواهی را در بر دارد. نماز جماعت،«وحدت »در گفتار،جهت،هدف و امام را می آموزدو از آنجا که باید پرهیزکارترین و لایق ترین اشخاص،به امامت نمازبایستد،نوعی آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است. نماز جماعت،کینه ها و کدورت ها و سوء ظن ها را از میان می برد وسطح دانش و عبودیت و خضوع را در جامعه اهل نماز، افزایش می دهد. به خاطر اینهمه آثار است که به نماز جماعت،آنهمه توصیه شده است.حتی نابینایی وقتی از حضور پیامبر،اجازه خواست که به مسجدنیاید،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ریسمانی ببندد و به کمک آن،خود را به نماز جماعت برساند. (۱۸) و نیز، نابینایانی که اجازه ترک شرکت در نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود. (۱۹) از طرف دیگر،برخورد شدید نسبت به کسانی که به نماز جماعت اهمیت نمی دهند،نشان دیگری بر اهمیت و سازندگی آن است. در حدیث است که به چنان کسان،همسر ندهید (۲۰) و معرف آنان نشوید. (۲۱) امام جماعت در نماز جماعت،آنکه جلو می ایستد و مردم به او اقتدا می کنند،«امام »نام دارد.بعضی نیز به او«پیشوا»می گویند.در نظام اجتماعی سیاسی اسلام،آنکه پیشوایی جمعی را به عهده دارد،باید از یک سری فضیلت ها و برتری ها برخوردار باشد،تا فضایل او،الهام بخش دیگران نیزباشد.در نماز جماعت نیز،پیشنماز،باید در علم و عمل و تقوا و عدالت،برتر از دیگران باشد. در حدیث می خوانیم:«فقدموا افضلکم » (۲۲) و«فقدموا خیارکم »، (۲۳) یعنی با فضیلت ترین و بهترین خودتان را جلو بیندازید و به او اقتدا کنید. احادیث، در این باره،بسیار است.
به چند نمونه اشاره می کنیم:
امام جماعت،باید کسی باشد که مردم به ایمان و تعهد او اطمینان داشته باشند. (۲۴) امام صادق(ع)فرمود:امام جماعت، رهبری است که شما را به سوی خدا می برد،پس بنگرید که به چه کس اقتدا می کنید. (۲۵) ابوذر فرمود:امام شما،در قیامت، شفیع شماست.پس شفیع خودتان را از افراد سفیه و فاسق قرار ندهید. (۲۶) اقتدا کردن به افراد ناشناخته و آنان که در دین یا امامت،غلومی کنند،نهی شده است. (۲۷) افرادی که در جامعه،بخاطر گناه علنی، شلاق خورده اند،یا از طریق نامشروع،بدنیا آمده اند،حق امام جماعت شدن ندارند. (۲۸) امام جماعت،باید مورد قبول مردم باشد،و گرنه آن نماز،مورد قبول درگاه خداوند نیست. (۲۹) امام صادق(ع)در تفسیر این آیه شریفه (خذوا زینتکم عند کل مسجد) (۳۰) هنگام رفتن به مسجد، ینت خود را همراه داشته باشید) فرمود:زینت مسجد،پیشوای شایسته و امام جماعت مسجد است. (۳۱) البته پوشیدن لباس پاک و داشتن وقار و عطر زدن و. ..نیز درروایاتی به عنوان «زینت مسجد»آمده است. امام باقر(ع)فرمود:امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد. (۳۲) رسول خدا(ص)فرمود:کسی که پشت سر امام عالم نماز بخواند،گویا پشت سر من و حضرت ابراهیم،نماز خوانده است. (۳۳) امام جماعت،باید مراعات ضعیف ترین افراد را بکند و نماز را طول ندهد. (۳۴) از مجموع این احادیث،موقعیت حساس امامت جماعت شناخته می شود. انتخاب امام جماعت از آنجا که در امام جماعت،برتری و فضیلت بر دیگران شرط است،اگر در موقعیتی،چند نفر شایستگی آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود،باز هم اوصاف و شرایطی به عنوان اولویت در روایات مطرح است که آموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را می آموزد.از جمله: ۱- کسی که قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم) ۲- کسی که در هجرت،پیشقدم باشد(اقدمهم هجرة) ۳- کسی که دین شناس تر و در مراتب علمی برتر باشد (اعلمهم بالسنة و افقههم فی الدین) ۴- کسی که سن بیشتری داشته باشد(فاکبرهم سنا) ۵- کسی که انس او با قرآن بیشتر باشد. ۶- کسی که زیباتر و خوشروتر باشد. (۳۵) ۷- صاحب منزل،از مهمان در امام جماعت شدن مقدم است. ۸- امام جماعت دائمی،بر افراد تازه وارد به مسجد،مقدم است. در میان امتیازات،به مسئله «عالم بودن »بیش از هر چیزی تکیه شده است.این دانایی و اعلمیت،در همه مواردی که نوعی رهبری و پیشوایی در کار است،شرط و امتیاز است. در حدیث است: «من صلی بقوم و فیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی السفال الی یوم القیامة » (۳۶) کسی که امامت نماز و پیشوایی گروهی را به عهده بگیرد،در حالیکه میان آنان،داناتر از او هم باشد،وضع آن جامعه تا قیامت،همواره رو به سقوط و پستی است. البته همچنانکه در حدیثی گذشت،امام جماعت باید مورد پذیرش وقبول مردم باشد.این مقبولیت،از راه علم و پاکی و عدالت و تواضع واخلاق نیکو بدست می آید. نباید غفلت داشت که گاهی دشمنان و اهل نفاق،برای ضربه زدن به اسلام و روحانیت،امام جماعتی را با شایعه و تهمت و دروغ،بدنام می کنند تا او را به انزوا بکشند.هشیاری مردم،خنثی کننده این نقشه شیطانی است.پشت سر کسی نباید به جماعت ایستاد که با فسق و گناه وبدرفتاری،مقبولیت خود را از دست داده است،نه آنکه دستهای مرموزدشمن،او را از نظرها انداخته باشد!... عدالت در امام جماعت از شرایط امام جماعت،عادل بودن است. عدالت را در کتب فقهی تعریف کرده اند.فقهای گرانقدر،از جمله حضرت امام خمینی(قدس سره)می فرمایند: عدالت،یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره،و تکرار و اصرار نسبت به گناهان صغیره باز دارد. (۳۷) پاکی،تقوا،دوری از گناه،از نشانه های عدالت است.بنا به اهمیت این صفت،در نظام اسلامی یکی از امتیازات به حساب آمده ودر فقه اسلامی و قانونی اساسی،داشتن آن برای مسئولان بلند پایه ومشاغل حساس،شرط است و کارهای مهم کشور و امور مردم،باید بدست افراد عادل انجام گیرد. به برخی از این موارد که عدالت شرط است،توجه کنید: در مسائل عبادی،امام جماعت باید عادل باشد. در مسائل سیاسی عبادی،مثل نماز جمعه،خطیب و امام جمعه بایدعادل باشد. در مسائل سیاسی و حقوقی،(همچون نمایندگی مجلس و تصویب قوانین)نظر فقهای عادلی بنام «شورای نگهبان »معتبر است. در مسائل حقوقی،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،باید با گواهی افراد عادل باشد. در مسائل تربیتی،اجرای حدود اسلامی و تادیب ظالم و خلافکار،وقتی است که افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند. در مسائل اقتصادی،بیت المال باید دست افراد عادل باشد. در مسائل اجتماعی و فرهنگی،پخش و نشر خبرها،باید دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمی توان کرد، مگر پس ازتحقیق و تفحص. در مسائل نظامی،فرمانده کل قوا،با رهبری است،که عدالت شرط آنست. پس عدالت،از ارکان مهم در نظام حکومتی اسلام و واگذاری مسئولیت های اجتماعی و تنظیم امور زندگی است. راه شناخت عدالت گرچه برخورداری از عدالت،و داشتن ملکه ترک گناه،از اموردرونی افراد است،ولی با علائم و نشانه هایی که در زندگی و عمل افرادبروز می کند،می توان به بود و نبود آن در افراد،پی برد.در روایات، برخی از این علائم به چشم می خورد و بعضی ملاک ها بیان شده که باوجود آنها،می توان کسی را عادل شمرد. از امام صادق(ع)پرسیدند:عادل کیست؟ فرمود: «اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و کفه عن المظالم » (۳۸) کسی که چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه، ودستش را از ظلم حفظ کند: پیامبر خدا(ص)نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرفی می کند: «من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهم فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و ظهرت عدالته...» (۳۹) کسی که با مردم،در معاملات،ستم نکند و در سخن،دروغ نگوید و در وعده هایش تخلف نکند،او از کسانی است که مروتش کامل و عدالتش آشکار است. از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟ فرمود:همین که کسی اهل حیا و عفت باشد و در خوراک و گفتار وشهوت،خود را به گناه نیالاید،و از گناهان بزرگی مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(که مورد تهدید قرآن است)بپرهیزد،و جز در مواردی که عذر دارد،از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند،چنین انسانی عادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است... (۴۰) در روایات دیگری می خوانیم: به آنکس که نمازهای پنجگانه را به جماعت بخواند،خوشبین باشیدو گواهی او را بپذیرید. (۴۱) شاید آنچه را که فقهاء،به عنوان «حسن ظاهری »در عدالت بیان می کنند،همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین ونبودنش در مراکز فساد و گناه،مایه اعتماد مردم شود و او را از این طریق،انسان عادل و درست کاری بشناسند. امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان می فرماید: همین که اهل حجاب و از خانواده های محترم بود و از شوهر خویش اطاعت می کرد و از کارهای ناپسند و جلوه گری های ناروا پرهیز داشت،عادل است. (۴۲) در بعضی روایات،«فاسق »را کسانی می داند که به خاطر گناهان زشت علنی،در جامعه شلاق خورده،یا میان مردم مشهور به خلاف وبدکاری یا مورد سوءظن باشند. (۴۳) البته معنای عدالت در یکنفر،آن نیست که در طول عمر،مرتکب گناهی نشده باشد،چرا که این ویژگی،تنها در انبیاء و اولیاء معصوم است،ولی همین که ما،در ظاهر،از او گناه بزرگی ندیده باشیم،کافی است. این نیز ناگفته نماند که:اگر کسی خود را عادل نمی داند،و حتی به مردم بگوید که من عادل نیستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،می تواند امام جماعت شود و مردم نیز می توانند به او اقتدا کنند و اگرمردم،مایل به اقتدا باشند،نباید سرپیچی کند. (۴۴) و حتی اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود که امام جماعت،عادل نبوده،نمازهایی را که پشت سر او خوانده اند صحیح است و اعاده لازم نیست. (۴۵) چرا بعضی به جماعت نمی روند؟ با همه پاداشها و آثاری که برای نماز جماعت وجود دارد،برخی ازاین فیض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهدیم که بسیاری، به آن بی اعتنا و کم رغبت اند و حتی در همسایگی مسجد به سر می برند،ولی در جماعت مسلمین حاضر نمی شوند و مسجدها،گاهی به صورت ناراحت کننده و دردآوری خلوت است. علت شرکت نکردن افراد در نمازهای جماعت،گوناگون است. بعضی واقعا عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنی است،ولی در بسیاری موارد،بهانه هایی پوچ،بیشتر نیست.مروری به اینگونه دلایل و بهانه هامی کنیم: بعضی،از پاداشهای نماز جماعت،غافلند. برخی،از بدرفتاری برخی نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعت بی رغبت می شوند. بعضی،تنها بد اخلاقی امام جماعت را،بهانه عدم شرکت خود قرارمی دهند و آنرا منافی با عدالت او به حساب می آورند. بعضی،بخاطر همفکر نبودن امام جماعت،با دیدگاههای سیاسی آنان نسبت به موضوعات و اشخاص و...از شرکت در جماعت،دوری می کنند. بعضی،بخاطر مشغولیت های اقتصادی و اجتماعی و گرفتاری های روزمره،از پاداشهای عظیم نماز جماعت محروم می شوند. بعضی،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد می شوند و دیگرنمی روند. بعضی،عیب های بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب اومی گذارند و او را قبول ندارند. بعضی،شرکت خود را در نماز جماعتی را،مایه تقویت و بزرگ شدن پیشنماز در جامعه می دانند و از آن پرهیز دارند،بی آنکه دلیلی روشن بربیعدالتی امام جماعت داشته باشند. بعضی،از روی غرور،حاضر نیستند در نماز جماعت یک امام جوان یا فقیرزاده،اما پاک و متعهد و لایق،شرکت کنند. برخی هم،تن پرور و تنبل اند و در عبادات،بی حوصله و کسل اند ونماز جماعت را،بجای آنکه کار بدانند،بار می دانند و به سختی حاضرند دست از کارهای دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند. بعضی نیز،از طول کشیدن نماز جماعت،از مسجد می گریزند. بعضی نیز،از متولی یا دست اندرکاران مسجد،خوششان نمی آید،ازاین رو به نماز جماعت نمی آیند. اینها گوشه ای از علل سردی برخی نسبت به حضور در نماز جماعت بود. همانطور که دیدید،بیشتر اینها،بهانه هایی غیر قابل اعتناست. اگر آگاهی و رشد دینی مردم به حدی برسد که عوامل یاد شده راکنار بگذارند،و با خلوص و همدلی،در صفوفی منظم کنار هم بنشینند،به پاداش های عظیم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقی پیشنماز را،مغایر با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به برکات و آثار مثبت فراوان این «گردهمایی دینی » بیندیشند،خواهیم دید که مساجد،رونق بیشتری خواهد یافت و خلوتی نمازهای جماعت،از میان خواهد رفت. البته،صلاحیت های علمی و اخلاقی پیشنماز،و محیط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شایسته و احترام آمیز با شرکت کنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،می تواند سهم عمده ای در جذب آنان به مسجد،این کانون وحدت و معنویت داشته باشد. سهم مسئولان فرهنگی،تبلیغی و تربیتی کشور نیز در این زمینه،مهم است. اگر مربیان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعت هاشرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند،یا به مساجدبروند،الهام بخش دیگران نیز خواهد بود. اگر مدارس،در کنار مساجد ساخته شود،برای حضور دانش آموزان در نمازهای جماعت،تسهیلی به حساب می آید.
پی نوشتها:
۱- وسائل،ج ۵ ص ۳۷۵،کنز العمال،ج ۸ حدیث ۲۲۷۹۹.
۲- من لا یحضره الفقیه،ج ۱ ص ۳۷۷.
۳- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۸.
۴- کنز العمال،ج ۸ حدیث ۲۲۸۱۵ از پیامبر اسلام(ص).
۵- کنزالعمال،ج ۸ حدیث ۲۲۸۱۸ و ۲۲۸۲۷.
۶- کنزالعمال،ج ۸ ص ۲۵۸.
۷- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۷،رساله حضرت امام،مسئله ۱۴۰۰.
۸- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۸.
۹- کنزالعمال،ج ۸ ص ۲۵۶.
۱۰- و اذا قاموا الی الصلوة قاموا کسالی(نساء،آیه ۱۴۲).
۱۱- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۸.
۱۲- همان مدرک.
۱۳- همان مدرک،ص ۶۸۹،وسائل،ج ۵ ص ۳۷۳.
۱۴- سفینة البحار،ج ۱،جماعت.
۱۵- کنز العمال،ج ۸ حدیث ۲۲۷۹۲.
۱۶- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله ۱۴۰۰.
۱۷- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله ۱۴۰۲.
۱۸- وسائل،ج ۵ ص ۳۷۷.
۱۹- کنزالعمال،ج ۸ ص ۲۵۵.
۲۰- و۲۱- سفینة البحار،ج ۱،جماعت.
۲۲- و۲۳- من لا یحضره،ج ۱ ص ۳۷۷.
۲۴- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۰.
۲۵- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۱،وسائل،ج ۵ ص ۴۱۶.
۲۶- وافی،ج ۲ ص ۱۷۷.
۲۷- و۲۸- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۱.
۲۹- وسائل ج ۵ ص ۴۱۷ و مستدرک،ج ۱ ص ۴۹۲.
۳۰- اعراف،آیه
۳۱. ۳۱- نورالثقلین،ج ۲ ص ۱۹.
۳۲- و۳۳- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۲.
۳۴- من لا یحضر،ج ۱ ص ۳۸۱.
۳۵- وافی،ج ۱ ص ۱۷۷،مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۲ و ۴۹۳،وسائل،ج ۴ ص ۴۱۹.
۳۶- من لا یحضر،ج ۱ ص ۳۷۸.
۳۷- تحریر الوسیله،ج ۱،بحث امام جماعت.
۳۸- بحار،ج ۷۵ ص ۲۴۸.
۳۹- بحار،ج ۶۷ ص ۱-
۴۰- استبصار،ج ۳ ص ۱۲.
۴۱- وسائل،ج ۱۸ ص ۲۹۱.
۴۲- استبصار،ج ۳ ص ۱۳.
۴۳- وسائل،ج ۱۸ ص ۲۹۵.
۴۴- جواهر،ج ۱۳ ص ۲۷۷،تحریر الوسیله،ج ۱،شرایط امام جماعت.
۴۵- تحریرالوسیله،شرایط امام جماعت
منبع پرتویی از اسرار نماز (محسن قرائتی)