■ حال و هوای روزهای انقلاب؛ حمله شهربانی به مسجد و اقامه نماز جماعت در خیابان
انقلاب اسلامی خورشیدی بود که پرتو امید بخشش تا دوردستها را گرم کرد و بارقههای امید و آزادی را در دل مردم روشن ساخت.
جریانی که به معنای واقعی کلمه، انقلاب کرد و حرکتهای آزادی خواهانه و مبارزاتی بر ضد رژیم ضد اسلامی پهلوی را انسجام و وحدت بخشید.
حرکتهایی که از نهضت مشروطه تا واقعه مدرسه فیضیه قم تداوم یافته و با رهبری هوشمندانه امام خمینی(ره) به بزرگترین نهضت آزادیخواهی قرن مبدل شد.
نهضتی که دامنه آن تا دوردستها کشیده شده و سر سلسله آن علما و روحانیون مجاهدی بودند که در اوج خفقان حکومت پهلوی و باوجود تهدیدها و شکنجهها به تبیین مبانی اسلام پرداختند.
مجاهدانی چون «آیتالله سید محمّد میرشاهولد» که نقش ارزشمندی در بیداری مردم داشته و گروههای مبارزاتی پراکنده را گرد هم جمع کرد.
او سال 1309 خورشیدی در یکی از خاندانهای بزرگ و اصیل ملایر متولد شد. پدرش مرحوم آقا سیّّد اسدالله از سادات دارای احترام بود که همواره به اقامه مراسم عزا برای سید و سالار شهیدان میپرداخت.
سید محمّد میر شاه ولد در آزمون نهایی دوره ششم ابتدایی که بین سه شهرستان ملایر، نهاوند و تویسرکان برگزار شد؛ مقام اول را کسب کرد و با داشتن چنین امتیازی میتوانست با استفاده از بورسیه ادامه تحصیل دهد، اما به دعوت وزارت فرهنگ دست رد زد.
او به دلیل علاقه وافر به کسب معارف دینی در سال 1322 خورشیدی وارد حوزه علمیه ملایر شد که بهتازگی و با تلاش شیخ شهابالدین مصطفوی(ره) ایجاد شده بود؛ عالمی که سید محمّد میر شاه ولد به او بسیار علاقهمند بود و همواره از او به نیکی یاد میکرد.
سید محمّد برای گذراندن دوره تکمیلی به حوزه علمیه قم رفت، اما از سال 1337 به زادگاه بازگشته و با پذیرش مسئولیت حوزه علمی به خدمت مردم ملایر کمر همت بست.
او از 1342 با نهضت امام خمینی(ره) همراه شد؛ او بهوسیله فرزندانش سید عبدالحمید و سید محمدحسین، اعلامیههای امام را از قم به ملایر میآورد و بلافاصله، تکثیر کرده و در اختیار مردم میگذاشت.
حمله شهربانی به مسجد و اقامه نماز جماعت در خیابان
سید عبدالحمید میر شاه ولد، خاطرات مبارزاتی پدر را اینگونه روایت میکند: «ارتشبد ازهاری با ایجاد حکومت نظامی، دستور تعطیلی مساجد در شبها را داده بود. محرم بود و مجلس روضه بعد از ظهرها در مسجد انقلاب(حسیب خانی) مجلس برقرار بود و تنها این مسجد بود که بیاعتنا به حکومت نظامی تعطیل نمیشد و نماز جماعت مغرب و عشاء به امامت آیتالله میر شاه ولد(ره) در آن اقامه میشد.
روز هفتم ماه، مأموران رژیم اطراف مسجد را محاصره کرده و هشدار دادند که نماز مغرب و عشاء نباید اقامه شود؛ آیتالله میر شاه ولد ابتدا مقاومت کرد، اما چند دقیقه بعد مسجد را ترک کرد تا مبادا این مکان مقدس هتک حرمت شود.
او به همراه مردم به خیابان کنار مسجد رفت و درحالیکه مأموران، مردم را محاصره کرده بودند؛ رو به قبله ایستاد تا همانجا نماز را اقامه کند که ناگهان مأموران به نمازگزاران حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
سپس پدرم، من و برادرم را با ضرب و شتم به شهربانی برده و بهقدری وحشیانه رفتار کردند که پدر بر اثر ضربه قنداق تفنگ به سرش بیهوش شد.
رئیس شهربانی، دستپاچه دکتر خبر کرد و برای پدرم دستگاه تنفس مصنوعی وصل کردند؛ همان شب حجتالاسلام صادق عباسی را در مسجد چهارده معصوم(ع) دستگیر کرده و میخواستند هر دو عالم را زندانی یا تبعید کنند، اما وقتی حال بد پدرم را دیدند؛ منصرف شدند.
وقتی شهربانی، موضوع را به همدان و تهران گزارش داد بهشدت توبیخ شد و پس از بهبود حال پدرم از ترس اینکه نکند مردم فردا به شهربانی حمله کنند؛ تصمیم گرفتند تا ما را نیمهشب به منزل منتقل کنند.
پدر وقتی از بازداشت حجتالاسلام عباسی مطلع شد؛ تأکید کرد که او هم باید آزاد شود، اما موافقت نکردند و فردا پس از تظاهرات مردم، او را هم آزاد کردند».
فرزند آیتالله میرشاهولد با اشاره اقدامات پدر برای بیدار ساختن مردم هم بیان میکند: «پدرم بارها بهوسیله ساواک دستگیر شد، اما دست از راهنمایی مردم و پخش اعلامیههای امام برنداشت تا جایی که خانه ما به کانون مبارزات انقلابی تبدیل شده بود و بیشتر وقتها، خانه پر از جمعیتی بود که برای شنیدن سخنرانی و برنامهریزی برای تظاهرات آمده بودند.
حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی که امام(ره) فرمان جمعآوری سلاح را صادر کردند؛ سلاحهای شهر ملایر تا مدتی در منزل ما نگهداری میشد.
من و برادرم هم به همراه سایر جوانان در مبارزات انقلابی و تکثیر و پخش اعلامیهها همکاری داشتیم و در اوج روزهای مبارزه به تنها مشروبفروشی شهر حمله کرده؛ شیشههای مشروب را داخل خیابان ریخته و آنجا را به آتش کشیدیم».
سید عبدالحمید با اشاره به دیگر کارهای ارزشمند آیتالله میر شاه ولد در ملایر میگوید: «پدر در کنار مبارزات انقلابی، کارهای فرهنگی و اجتماعی متعددی مانند ساخت مسجد و کتابخانه، رسیدگی به محرومان و برطرف کردن مشکلات مردم را انجام میداد.
مردمداری و اخلاص ویژگی بارز او بود و سعی میکرد ارتباط صمیمانهای با قشرهای مختلف داشته باشد و همین رمز نیکنامی و ماندگاری او در قلب مردم است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم با دریافت حکم امام خمینی (ره) بهعنوان نخستین امام جمعه ملایر پس از انقلاب منصوب شد، اما دو سال بعد به دلیل بیماری شدید استعفا داد تا اینکه پس از بهبودی از سال 1375 در کنار آیتالله فاضلیان، امام جمعه ملایر بهعنوان امام جمعه موقت ایفای نقش کرد.
سرانجام پدرم 25 بهمن 84 پس از عمری مجاهدت دعوت حق را لبیک گفت و پیکرش در کنار آستان مقدس امامزاده عبدالله(ع) ملایر به خاک سپرده شد.
او در کنار مبارزات انقلابی و رهبری دینی و سیاسی ملایر، تألیفاتی هم دارد که از مهمترین آنها میتوان «تفسیر سوره حمد»، «مهدی منتظر»، «ستاره درخشان» و «شیعه و رجعت» را نام برد».
مردم ملایر در دوران مبارزات انقلابی همراه با سایر هموطنان، فریادی استقلال از سلطه بیگانگان و آزادی را سر داده و جوانان عزیز خود را در راه اعتلای اسلام فدا کردند.
بیست و یکم بهمن 57 از روزهایی است که مردم ملایر هرگز آن را فراموش نمیکنند؛ روزی که 6 نفر از جوانان به شهادت رسیدند.
آن روز مردم پس از تظاهرات مقابل شهربانی تجمع کرده و از مأموران خواستند تا خود را تسلیم کنند، اما اجازه ورود به مردم را ندادند تا اینکه آیتالله میرشاهولد برای آرام کردن جمعیت به میان آنها آمد و به مأموران شهربانی هم تأکید کرد که هیچ اقدامی برای سرکوبی مردم انجام ندهند.
او در حال رایزنی با مسئولان شهربانی برای تسلیم بود که ناگهان با فشار جمعیت خشمگین، درب شهربانی شکسته شد و مردم وارد آن شدند؛ مأموران هم شروع به تیراندازی کرده و 6 نفر شهید و تعدادی هم زخمی شدند.
مجمع عالی بسیج در سال 93 به پاس سالها مجاهدت آیتالله سید محمّد میر شاه ولد 21 بهمن نزدیک به روز درگذشت این روحانی مجاهد را به نام روز ملی ملایر نامگذاری کرد.