■ داستان راستان در برکت نماز استسقاء
مرحوم بهجت العلمای بحرانی از علمای بنام کازرون در چند مقطع مختلف که کازرون دچار خشکسالی گردیده ، به درخواست مردم نماز و دعای باران را به جا آورده که دو نماز ایشان که در همان موقع منجر به باران گردیده بسیار معروف است. اما بزرگان و کهن سالان حاضر تنها یکی از آن نمازها را عینا به خاطر دارند و نماز دیگر به لحاظ گذشت سالیان تنها سینه به سینه نقل کلی گردیده.
اما نماز باران ایشان را که هنوز پیرمردان و پیرزنانی که بیش از 70 سال سن دارند آن را به خاطر می آورند، مربوط به بیش از 65 سال پیش و زمانی است که نزول رحمت الهی به تاخیر افتاده بود و کشت و زراعت کشاورزان و دامداران در گرو بارش باران بود. همچنین خشکسالی عامل بی رونقی اقتصاد و معیشت و عامل بروز بیماری خصوصا برای مردم عموما فقیر آن زمان گردیده بود. مردم هم برای گشودن گره از این قهر الهی، چون همیشه رو به علمای بزرگ شهر آوردند و مردم کوی علیا درخواست نماز استسقا را پیش امام جماعت مسجد جامع شیخ یعنی مرحوم شیخ عبدالطیف بحرانی (بهجت العلما) می برند.
ایشان تاکید می نماید که همه بیایند. مادران با کودکان و نوزاد در بغل، چوپانان با احشام و دام و مرغ و خروسها و مردان با خضوع و لبهای تشنه. خود ایشان هم از سه روز قبل روزه گرفته و روز موعود خیل عظیم جمعیت مردم با کودکان و احشام در مسجد جامع شیخ تجمع کرده و سپس در حالی که تنها لکه های ابری در آسمان بوده پشت سر مرحوم بهجت العلمای بحرانی به سوی خرمنگاه مرحوم حاج حسین شریف (محل احداث هتل بیشاپور فعلی پشت تپه شادی) به راه می افتند. در طول مسیر مرحوم شیخ نجف پناه (نوه دختری مرحوم شیخ یوسف مجتهد بحرانی) با صدای زیبا و رسای خود فریاد می زده " فریاد یا محمدا" و مردم پاسخ می گفته اند. همچنین ایشان چوشی /chovshi (چاووشی) و اشعاری در ثنای حضرت حق قرائت می کرد.
به گفته حاضران در این مراسم در محل خرمنگاه شیخ بحرانی نماز و دعای استسقا را رو به چند جهت مختلف به جا می آورد و پیرزنان و پیرمردان امروز حتی عباراتی را که مرحوم بهجت العلما بر لب جاری می ساخته را به یاد دارند که چه معصومانه خداوند را فریاد می زده " الهاَ، واحداَ، احداَ، صمداش و..." و هم آنان با چشمهای اشکبار بیان می دارند که چگونه تا به خانه رسیدند از شدت باران سراپا خیس گردیده بودند.
سایت کازرون نما