■ رستگاری در قرآن
"قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى"؛ [1]
به يقين رستگار شد كسى كه پاكى جست و خود را تزكيه كرد و آن كه نام پروردگارش را ياد كرد سپس نماز خواند!
واژهها
أَفْلَحَ: رستگار شد، پیروز شد.[2] فعل ماضی، باب افعال، از ماده «فلح».
تَزَكَّى: پاکی ورزید. فعل ماضی، باب تفعل، از ماده«زکو».
رب: پروردگار.[3] اسم از ماده «ربب»[4].
نکتههای تفسیری
1. نماز، راه رستگاری و رسیدن به خدا
فلاح و رستگاري، هدف نهايي انسان است؛ زیرا خداوند، هدف خلقت را عبادت معرفی کرده (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ)[5]و عبادت، انسان را به فلاح و رستگاری میرساند (وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)[6]و چون رستگاری انسان در رسيدن به كمال مطلق است و كمال مطلق جز خداوند سبحان نيست، پس فلاح انسان در لقاء الله است. براي رسيدن به لقاي الهي، باید گامهاي نخست را با هدايت فطري و تقواي اعتقادي، عبادي و مالي برداشت؛ آن گاه تا به سر منزل مقصود بايد از هدايت و رهبري قرآن ناطق و صامت، پيروي كرد.[7]
یکی از بهترین راههای رسیدن به لقای الهی، نماز است؛ چرا که در مورد نماز از پیامبر اکرمd نقل شده است که "الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن"؛[8] آنچه که باعث تقرب انسان به خدا میشود و انسان را به معراج میبرد، نماز است. همان طور که پیامبرd وقتی به معراج رفتند، آن قدر به خدا نزدیک شدند که با چنین تعبیری از آن یاد میشود: "فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى"[9]، میتوان گفت هر انسانی که در راستای اقامه نماز به معراج میرود، به خدا و کمال مطلق نزدیک میشود.
2. تزکیه، نخستین عامل فلاح
محور اصلي فلاح، همان تزكية نفس است (قد افلح مَن تزكّي). "تَزَكّي" از مادة "تزكية" چنان كه راغب در مفردات آورده، در اصل به معنای نمو و رشد دادن است، و زكات نيز در اصل به معناى نمو و رشد است. سپس اين واژه به معناى تطهير و پاك كردن نيز آمده است. شايد به اين مناسبت كه پاكسازى از آلودگيها سبب رشد و نمو است، و در آية مورد بحث هر دو معناى "رشد و نمو" و "پاكسازى از آلودگيها" امكان دارد.
آرى؛ رستگارى از آن كسى است كه نفس خويش را تربيت كند و رشد دهد، و از آلودگى به خلق و خوى شيطانى و گناه و كفر، پاك سازد. در حقيقت، مسئلة اصلى زندگى انسان نيز همين تزكيه است كه اگر باشد، انسان سعادتمند است، وگر نه بدبخت است و بينوا.[10]
3. تزکیه، مقدمة برپایی نماز
در اينكه منظور از تزكيه چيست تفسيرهاى گوناگونى ذكر كردهاند:
الف. منظور، پاكسازى روح از شرك است؛ به قرينه آيات قبل، و نيز به قرينه اينكه مهمترين پاكسازى، همان پاكسازى از شرك است.
ب. منظور، پاكسازى دل از رذائل اخلاقى و انجام اعمال صالح است؛ به قرينه آيات فلاح در قرآن مجيد؛ از جمله آيات آغازین سورة مؤمنون كه فلاح را در گرو اعمال صالح مىشمرد، و به قرينه آية نهم سورة شمس كه بعد از ذكر مسئلة تقوا و فجور مىفرمايد: "قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها"؛ رستگار شد كسى كه نفس خود را ]از فجور و اعمال زشت[ پاك كرد.
ج. منظور، زكات فطره[11] در روز عيد فطر است كه نخست بايد زكات را پرداخت و بعد، نماز عيد را به جا آورد؛ چنان كه در روايات متعددى از امام صادقd اين معنا نقل شده است.[12]
بعضى نيز تزكيه را در اينجا به معنى دادن صدقة مالى دانسته اند.
بنابر آنچه گذشت میتوان گفت كه تزكيه، معناى وسيعى دارد كه همة اين مفاهيم را در بر مىگيرد؛ هم پاكسازى روح از آلودگى شرك، هم پاكسازى از اخلاق رذيله، هم پاكسازى عمل از محرمات و هر گونه ريا، و هم پاكسازى مال و جان به وسيلة دادن زكات در راه خدا؛ زيرا طبق آية "خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها"؛ از اموال آنها صدقهاى ]زكات[ بگير، تا آنها را به وسيلة آن، پاكسازى و تزكيه كنى، دادن زكات سبب پاكى روح و جان است؛ بنا بر اين، تمام تفسيرها ممكن است در معناى گستردة آيه جمع باشد. همة این موارد میتواند مقدمهای برای یاد خدا و برپایی نماز باشد. [13]
4. ذکر خدا، دومین عامل فلاح
عامل دیگری که باعث رستگاری انسان میشود، ذکر و یاد خداست. بعضی از مفسران گفتهاند[14]: مکلف در عمل، سه مرحله را باید بپیماید؛ نخست، برطرف کردن عقاید فاسده از قلب که همان تزکیه نفس است؛ سپس حضور معرفة اللَّه و صفات و اسما او در دل که همان یاد خداست و سوم اشتغال به خدمت. آيات فوق در سه جملة كوتاه، به اين سه مرحله اشاره كرده است.
بنابراین پس از تخلیة قلب از افکار و عقائد فاسد، بهترین گزینه همانا یاد خداست که باید جایگزین شود، تا انسان را به فلاح و رستگاری نزدیک کند. قلب، جایگاه مهمی است و در آیات و روایات ما به آن بهای فراوانی دادهاند؛ به طوری که در روایتی از امام صادقj نقل شده است که فرمودند: "الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ"؛[15] دل، حريم خداست؛ غير خدا را در حريم خدا جاى مده.
شایان ذکر است که بهترین مصداق ذکر، طبق آیات قرآن، نماز است: "أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي".[16]
5. به جا آوردن نماز، سوّمین عامل فلاح
بنابر آنچه گذشت، این آیات، عامل فلاح و رستگارى را سه چيز مىشمرد؛ تزكيه، ذكر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز.
در آیات فوق، اين نكته قابل توجه است كه نماز را فرع بر ذكر پروردگار مىشمرد. اين به دلیل آن است كه انسان تا به یاد او نباشد و نور ايمان در دل او پرتو افكن نشود، به نماز نمىايستد؛ به علاوه نمازى ارزشمند است كه همراه با ذكر او و ناشى از ياد او باشد. اينكه بعضى ذكر پروردگار را تنها به معناى"اللَّه اكبر"يا"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم"كه در آغاز نماز گفته مىشود تفسير كردهاند، در حقيقت بيان مصداقهايى از آن است[17].
6. رابطه نماز و فلاح
در قرآن کریم، علاوه بر آیة محل بحث، در آیات فراوانی نماز و فلاح در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. در سورة بقره یکی از صفات متقین را اقامة نماز برشمرده، در انتها به رستگاری آنان اشاره میکند: "هُدىً لِلْمُتَّقينَ*الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ ... أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"[18]. در سورة لقمان نیز محسنین را معرفی میکند و یکی از ویژگیهای آنان را اقامة نماز میشمرد و در انتها به فلاح و رستگاری آنان اشاره میکند: "هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنينَ*الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ*أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"[19] نیز در سورة مؤمنون به رستگاری قطعی مؤمنان اشاره کرده، نخستین صفت آنان را خشوع در نماز و آخرین صفت آنان را محافظت بر نماز معرفی مینماید: "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ*الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ... وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ"[20].
از آیات فوق و آیات دیگری که از نماز با عناوین کلی مثل عبادت[21] و عمل صالح[22] یاد شده و نتیجه آن را نیز فلاح بیان میکند، میتوان نتیجة گرفت که پیوند نماز و فلاح، پیوندی ناگسستنی است و هر کس با نماز انس داشته باشد، به رستگاری دنیا و آخرت میرسد.
بحث روایی
1. نماز، نجات و رستگاری
الف. رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
"خَمسُ صَلَوَاتٍ، مَن حَافَظَ عَلَيهِنَّ كَانَت لَهُ نوُرًا وَ بُرهَانًا وَ نَجَاة يَومَ القيَامَة"؛[23] كسى كه بر نمازهاى پنجگانه محافظت و مراقبت کند، اين نمازها براى او در قيامت، نور و وسيلة نجات خواهد بود.
ب. رسول خدا صلی الله علیه و آله: "نَجُّوا أَنْفُسَكُمْ اعْمَلُوا وَ خَيْرُ أَعْمَالِكُمُ الصَّلَاةُ"؛[24] خودتان را از عذاب نجات دهید، عمل کنید و بهترین اعمال شما نماز است.
2. نماز، سفارش انبیا
" عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ فِي أَيْدِينَا مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِمَّا كَانَ فِي صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى قَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ اقْرَأْ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى..."؛[25] ابوذر نقل میکند به پیامبر خدا عرض کردم: آیا از آنچه در کتب ابراهیم و موسی بوده در دست ما موجود است "از آنچه خدا بر شما نازل کرده است"؟ حضرت فرمودند: ای ابوذر بخوان: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى.
3. نماز، بهترین موضوع
"عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ جَالِسٌ فِي الْمَسْجِدِ وَحْدَهُ فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَتَهُ فَقَالَ لِي يَا أَبَا ذَرٍّ لِلْمَسْجِدِ تَحِيَّةٌ قُلْتُ وَ مَا تَحِيَّتُهُ قَالَ رَكْعَتَانِ تَرْكَعُهُمَا فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِالصَّلَاةِ فَمَا الصَّلَاةُ قَالَ خَيْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ أَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ أَكْثَرَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ إِيمَانٌ بِاللَّهِ وَ جِهَادٌ فِي سَبِيلِهِ قُلْتُ فَأَيُّ وَقْتِ اللَّيْلِ أَفْضَلُ قَالَ جَوْفُ اللَّيْلِ الْغَابِرُ قُلْتُ فَأَيُ الصَّلَاةِ أَفْضَلُ قَالَ طُولُ الْقُنُوت..."؛[26] از ابوذر نقل شده: بر پیامبر وارد شدم در حالی که حضرت به تنهایی در مسجد نشسته بودند، پس تنهایی حضرت را غنیمت شمردم، به من فرمود: ای ابوذر برای مسجد تحیتی است. گفتم: تحیت آن چیست؟ فرمود: دو رکعت نمازی که در آن به جا میآوری. گفتم: ای رسول خدا شما مرا به نماز امر میکنی، نماز چیست؟ حضرت فرمود: بهترین موضوع است، پس هر کس بخواهد کم انجام میدهد و هر کس بخواهد بسیار انجام میدهد. گفتم: ای رسول خدا کدام یک از اعمال در نزد خدا محبوبتر است؟ فرمود: ایمان به خدا و جهاد در راه او. گفتم: کدام وقت شب با فضیلتتر است؟ فرمود: تاریکی نیمه شب. گفتم: بهترین نماز کدام است؟ فرمود: نمازی که قنوتش طولانی باشد.
4. زکات فطره و نماز عید
"سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى. قَالَ: مَنْ أَخْرَجَ الْفِطْرَةَ. فَقِيلَ لَهُ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى. قَالَ خَرَجَ إِلَى الْجَبَّانَةِ فَصَلَّى"؛[27] از امام صادق علیه السلام درباره"قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى"سؤال شد. حضرت فرمودند: منظور کسی است که زکات فطره را بدهد، سپس گفته شد: [معناى]وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى[چيست؟] فرمود: [يعنى] به سوى صحرا بيرون رود و نماز [عيد] بخواند.
5. صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله، شرط صحت نماز
از امام صادقj نقل شده است که فرمودند: "إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّكَاةِ يَعْنِي الْفِطْرَةَ كَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِيِّ ص مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ يُؤَدِّ الزَّكَاةَ فَلَا صَوْمَ لَهُ إِذَا تَرَكَهَا مُتَعَمِّداً وَ لَا صَلَاةَ لَهُ إِذَا تَرَكَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِيِّ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ بَدَأَ بِهَا قَبْلَ الصَّلَاةِ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى. وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى"؛[28] از [شرايط] تمام بودنِ روزه، دادن زكات فطره است؛ همانطور که صلوات فرستادن بر پیامبر از [شرايط] تمام بودن نماز است؛ زیرا كسى كه روزه بگيرد، ولى زكات را نپردازد، روزه براى او نيست؛ در صورتى كه ترك زكات از روى عمد باشد و نمازی هم برای او نیست؛ در صورتی که ترک کند صلوات بر پیامبر را، خداوند عزّوجلّ زكات را در ابتدا و قبل از نماز، آورده و فرموده است: "قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى".
6. اهمیت صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله
از عبیدالله بن عبدالله دهقان روایت شده است که گفت:
"دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَاj فَقَالَ لِي: مَا مَعْنَى قَوْلِهِ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى. قُلْتُ: كُلَّمَا ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ قَامَ فَصَلَّى. فَقَالَ لِي: لَقَدْ كَلَّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذَا شَطَطاً. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَكَيْفَ هُوَ؟ فَقَالَ: كُلَّمَا ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ"؛[29] بر امام رضاj وارد شدم. امام دربارة معناى سخن خداوند "وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى" از من پرسید. عرض كردم: يعنى هر زمان كه پروردگارش را یاد کرد، بايستد و نماز گزارد. امام به من فرمود: در اين صورت، خداوند عزّوجلّ تكليف شاقّى نموده [و اين از خداوند به دور است.] عرض كردم: فدايت شوم! پس [معناى] آن چیست؟ فرمود: هر زمان نام پروردگارش را برد، بر محمّدd و آل او صلوات بفرستد.
پیامها[30]
1. قرآن در پايان برخى آيات مىفرمايد: اميد است رستگار شويد (لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ). زيرا كار خير از افرادى كه تزكيه نكردهاند، با ريا و غرور و گناه و منّتگذارى محو مىشود؛ ولى دربارة تزكيه شدگان مىفرمايد: قطعاً رستگارند (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى).
2. تزكيه بدون نماز و عبادت ارزشی ندارد (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى).
3. توجّه به جلوههای ربوبيت خداوند، انسان را به عبادت و ذكر خدا وا مدارد (ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى).
4. به جا آوردن نماز پس از ذكر نام خداوند، ماية رستگارى است (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى).
5. ياد نام و اوصاف خداوند، سوقدهندة انسان به عبادت و نماز است (ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى).
6. ذكر اوصاف خداوند و توجّه هميشگى به آنها و نماز، از آثار تزكيه است (... تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى).
7. نمازگزاران، در صورتى رستگارند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى).
8. نماز، ياد خداوند و ذكر نام او است (ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى). حرف"فاء"ممكن است بر ترتيب بين ياد خدا و نماز دلالت كند و نيز میتواند تفصيل پس از اجمال باشد. در صورت دوم، نماز، مصداق بارز ياد خدا خواهد بود. برداشت يادشده، ناظر به اين احتمال است.
[1]. أعلى: 14 و 15.
[2]. "فلاح"و"افلاح"به معناى رستگارى و نجات است. این واژه در قرآن همه جا از باب افعال به كار رفته، شامل رستگارى دنيا و آخرت است (قاموس قرآن، ج5، ص 202) . تذکر: در این آیه "أَفْلَحَ"از باب افعال است، ولی معنای لازم میدهد، نه متعدی.
واژه"فَلاح"از ماده"فلح"، چيزي است كه لازمة آن، رهايي از شرور و دستيابي به خير و صلاح است و با اين دو قيد از مادّههاي"نجات"، "ظفر"و"صلاح"امتياز مييابد. واژه"فلاح"علاوه بر معناي رهايي از موانع، معناي رسيدن به مقصود را نيز دربر دارد. البته"مُفْلِح"انساني است كه با رنج و تعب، به مقامي رسيده باشد، نه بدون رنج (تسنیم، ج 2، ص 207، با اندکی تصرف).
[3]. بهتر آن است که بگوییم معادل کلمه"رب"در فارسی وجود ندارد و برای رساندن معنای آن باید چند جمله توضیح نوشت؛ ولی نزدیکترین کلمه برای رساندن معنای آن پروردگار است. تفسیر تسنیم میگوید: ربوبيّت، سوق دادن شيء به سمت كمال آن است و ربّ كسي است كه شأن او سوق دادن اشيا به سوي كمال و تربيت آنها باشد و اين صفت به صورتي ثابت در او باشد. (تسنيم، ج 1 ص331)؛ تفسیر نور نیز"رب"را اینگونه معنا میکند: "رَبِّ"به كسى گفته مىشود كه هم مالك و صاحب چيزى است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. (تفسير نور، ج1، ص 22)
[4]. بعضی از مفسران و لغت دانان، ریشه کلمه"رب"را"ربو"گرفتهاند که صحیح نیست، در مصدر باب تفعيل نیز نبايد به جاي"تربيب"، "تربيت"به كار برد؛ زيرا "ربّ" از نظر صرفي مضاعف و "مربّي" ناقص واوي است و "مربّي" از ريشه"ربو"به معناي رشد و زيادت است.
[5]. من جنّ و انس را نيافريدم، جز براى اينكه عبادتم كنند (ذاریات: 56).
[6]. پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد، تا رستگار شويد (حج: 77).
[7]. تسنيم، ج 2، صفحه، 210.
[8]. روضة المتقين، ج2، ص 6.
[9]. تا آنكه فاصلة او با پيامبر به اندازة فاصلة دو كمان يا كمتر بود (نجم: 9).
[10]. تفسير نمونه، ج27، ص 48 و 49.
[11]. در اينجا اين سؤال مطرح است كه سورة اعلى، مكى است، و در مكه، نه زكات فطر مقرر شده بود و نه روزه ماه مبارك، و نه مراسم نماز عيد فطر.
در پاسخ اين سؤال بعضى گفتهاند كه هيچ مانعى ندارد آغاز اين سوره در مكه نازل شده باشد و پايانش در مدينه. اين احتمال نيز قوياً وجود دارد كه تفسير فوق، از قبيل بيان يك مصداق روشن و تطبيق آيه بر فرد واضح است.
[12]. من لا يحضره الفقيه، ج1، 510، باب صلاة العيدين، ص 504، ح1474. وَ سُئِلَ الصَّادِقُ j عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» قَالَ: مَنْ أَخْرَجَ الْفِطْرَةَ.
[13]. تفسير نمونه، ج26، ص 403 و 405، با اندکی تصرف.
[14]. تفسير فخر رازى، ج 31، ص147.
[15]. بحار الأنوار، ج67، ص25.
[16]. طه: 14.
[17]. تفسير نمونه، ج26، ص 404.
[18]. قرآن[ ماية هدايت پرهيزكاران است، (پرهيزكاران) كسانى كه به غيب، ايمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند...* آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند و آنان رستگارانند (بقره: 2 ـ 5).
[19].قرآن[ مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است* همانان كه نماز را برپا مىدارند، و زكات را مىپردازند و آنها به آخرت يقين دارند* آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند و آنانند رستگاران (لقمان، 3 ـ 5) .
[20]. بىترديد مؤمنان رستگار شدند* آنان كه در نمازشان فروتن هستند...* و آنان كه همواره بر نمازهايشان محافظت میکنند (مؤمنون: 2 الی 9) .
[21]. "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ"؛ اى اهل ايمان! ركوع به جا آوريد و سجده نماييد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد؛ تا رستگار شويد (حج: 77) .
[22]. "فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحينَ"؛ و اما كسى كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام داده، اميد است كه از رستگاران باشد (قصص: 67) .
[23]. جامع آیات و احادیث موضوعی نماز، ج1، ص74.
[24]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص 289.
[25]. الخصال، ج2، ص 525.
[26]. الخصال، ج2، ص 524 و 523.
[27]. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 323، ح 22؛ نورالثقلين، ج 5، ص 556، ح 19.
[28]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص 183.
[29]. كافى، ج 2، ص 494، ح 18؛ نورالثقلين، ج 5، ص 556، ح 18.
[30]. تفسير نور (10جلدى)، ج10، ص 456 و 455؛ تفسیر راهنما، ج20، ص384.