■ دليل بي ميلي به عبادت ؟
دليل بي ميلي به عبادت ؟
قلب انسان گاهي اوقات به معنويّات و عبادت روي ميكند . به اصطلاح « اقبال » به عبادت دارد. گاهي نيز به خاطر برخي عوامل نسبت به عبادت، حال خوبي ندارد. اين حالت را « ادبار » قلب مي گويند. همه انسانها كم و بيش در زندگي خود اين حالتها را تجربه ميكنند. امام علي(ع) ميفرمايد:«ان للقلوب اقبالاً و ادباراً فاذا اقبلت فاحملوها علي النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علي الفرائض؛ دلها (حالات متفاوتي دارند. گاهي براي دعا و عبادت و ارتباط با خدا) سر حال و با نشاطند. به آن رو مي آورند، (گاهي بي حال و کسلند. از اين رو تمايلي به عبادت و معنويات ندارند، بلکه به آن) پشت و از آن فرار مي کنند . پس آن گاه كه نشاط دارند، آن را بر انجام مستحبّات وا داريد. آن گاه كه پشت كرده و بينشاط است، به انجام واجبات قناعت كنيد». (1)
بايد در کارها و عملکردها ، افکار و انديشه ها ،خصلت ها و صفات دروني خويش جستجو کنيد ، ببينيد چه چيزي باعث ادبار قلب يا بي حالي در عبادت مي شود؟ براي برون رفت از آن چه بايد کرد؟ علتش هرچه هست، سرچشمه اش در وجود شما است. البته دواي اين درد نيز در درون شما نهفته است .
شايد علت بي نشاطي و احساس دوري اين است که ذکر قلبي و عملي نسبت به خدا کم رنگ شده است . شايد در معرض يک امتحان بزرگي قرار داريد ؟ شايد شيطان وسوسه گر براي ايجاد شک و شبهه اين و ضعيت را در شما وسوسه و تلقين مي کند . شايد هم يک نسيم رحماني هشدار دهنده باشد .که پيامش اين است : اي کسي که به نماز و روزه و ارتباط به خدا دل خوش کرده اي. چرا در جا مي زني ؟
امام سجاد عليه السلام در تحليل اين مسئله عميق در دعاي سحر ابوحمزه ثمالي عرض ميكند:
« خدايا! چه شده مرا چه دردي مرا گرفت كه هر وقت ميخواهم مناجات كنم ، دعا كنم( دعاي كميل بخوانم، مناجات شعبانيّه داشته باشم ، ذكر داشته باشم، نمازي داشته باشم، زيارت عاشورائي داشته باشم،) حواسم جمع نيست؟! يا خوابم ميآيد، يا اگر خوابم نميآيد، حالت پيلگي و چُرت است، يا اگر اين ها نيست، شادابيم ، وقتم و نيرويم درباره خاطرات تلخ ديگري صرف ميشود. آن لذّت مناجات را از من ميگيري؟ در نتيجه يا مناجات نميكنم، يا مناجات بيمحتوايي دارم.
خدايا ! هر وقتي پنداشتم سريره و درون و نيت من پاک و صالح است و به محفل توّابين نزديكم، يك ابتهالي، يك بَليهاي، يك آفت و آسيب و گزندي ميرسد كه پاي مرا ميلغزاند و نميگذارد كه من به محفل نوراني آن ها راه پيدا كنم. پروردگارا ! علتش چيست ؟ نکند که مرا از دَرِ خانهات راندي؛ شايد ديدي كه من ( با گناه صغيره يا کبيره ، گناه قلبي و فکري و ذهني يا بدني خود ) حقّ تو را سبك شمردم، مرا مطرود كردي؛ يا ديدي كه چون از تو (و ذکر تو) اِعراض كردم؛ رحمت خود را از من سلب کردي يا چون ديدي كه من در مقام دروغ گويان هستم، مرا مورد بيمهري قرار دادي و رهايم كردي؛ يا ديدي كه نعمتهاي تو را شكر نميكنم، مرا محروم كردي؛ يا ديدي كه در مجالس علما و انديشوران ديني حاضر نمي شوم ، ( و با آن ها رابطه و نيت خوبي ندارم ) . مرا طرد كردي؛ يعني به جاي اين كه در محافل علما شركت كنم ، چيزي ياد بگيرم، در مجالس ديگران شركت ميكنم . يا ديدي در بين غافلين به سر بردم ، از رحمت خاصّه خود مرا نااميد كردي؛ يا چون مرا در مجلسهاي طنزگويان و بذله گويان و باطل گرايان كه عمري را به بطالت و بي هدفي ميگذرانند ، ديدي مرا مورد بيمهري قرار دادي؛ نمي دانم خدايا ! چرا اين جوري شدم ؟
شايد اصلاً دوست نداري صداي مرا بشنوي؛ براي اين كه اين صدا و اين حنجره در غير راه تو صرف شده است. يا از اين جهت دوست نداري چهرهام را در مجلس توّابين و پاکان ببيني، كه در مجلس بَطّالين و هرزه گويان و هرزه پويان مشاهده ام کرده اي. چون ديدي كه من در مجلس علما حضور ندارم، براي همين مرا از خودت دور کردي و توفيق حضور در مجلس پرهيزكاران را به من ندادي .
شايد به جرم گناه و معصيتي که کردم ، مرا مكافات كردي، يا در اثر كم حيائي و بي شرمي ام مرا مجازات كردي...»
در محتواي اين قسمت از دعاي ارزشمند سحر دقت کنيد ، ببينيد علل بي حالي ها و ادبارها ذکر شده است . ترك واجب، فعل حرام، فكر و انديشه و نيت نادرست ، انجام کار مكروه و رها کردن اموري که از شعائر ديني و مذهبي است و مانند آن باعث ميشود كه انسان يا توفيق مناجات و نماز نداشته باشد ، يا اگر توفيقي پيدا كرد و مناجات و نمازي داشت، نماز بيحال و بدون حضور قلب انجام ميدهد. ماه مبارک رمضان ماه ميهماني خدا است. سفره کرامت و مغفرت و رحمتش به روي همه بندگان از پاکان تا نا پاکان، ز پرهيزكاران تا گناهکاران باز است . همه گناهان کوچک و بزرگ خود را به خاطر بياوريم ، ببينيم اگر بر فرض هر روزي يک گناه کرده باشيم ، در تمام عمرمان چند گناه کرديم . از همه آن ها توبه کنيم . با خدا عهد و ميثاق محکمي ببنديم . از او بخواهيم که ظلمت گناهان را از وجودمان بزدائيد. آتشي را که با اعمال خود در درون خود روشن ساختيم ، با آب توبه و جلب رحمت و مغفرت خدا خاموش کنيم . از طريق خواندن و انس و تدبر در معاني دعاهاي ابو حمزه ثمالي ، مناجات شعبانيه ، مناجات خمس عشره و دعاي کميل ( همه اين ها در مفاتيح آمده است ) با خدا حرف بزنيم. معرفت خود را نسبت به خدا زيادتر کنيم . هر چه معرفت بيش تر شود ، انسان بيش تر ازدعا و مناجات خود لذت مي برد و احساس قرب و نزديکي مي کند .
بيميلي و بيرغبتي و عدم توجه در نماز معلول عوامل متعددياست از جمله:
ا) نشناختن نماز و اهميت و سر نهفته در آن.
ب) عدمشناخت و توجه كافي نسبت به معبود؛ يعني همون كه در نماز با او سخن ميگوييم.
ج)اشتغال ذهن و فكر و انديشه و تعلق قلب به دنيا و مسائل مادي.
براي حل اين مشكل راههاي متعددي وجود دارد؛ از جمله:
1. دقت در انجام مقدمات نماز (مانند وضوي با معنويت و انجامدادن مستحباتي چون اذان، اقامه و ...)
2. گزينش مكانمناسب، دوري از جاهايشلوغ و پرسر و صدا و دورياز هرچهموجب انحراف توجه از خداوند شود.
3. گزينش وقت مناسب؛ تا آنجا كه ممكن است. اول وقت خواندن نماز.
4. تا حد امكان در مسجد و با جماعت نماز خواندن(به ويژه در جماعاتي كه بعد معنوي بيش تري دارد).
5. نماز را با اشتياق و با طمأنينه و با دقت در مفاهيم و معاني آن خواندن.
6. عدم توجه به اطراف و اطرافيان؛ در حالايستاده به مهر نگريستن و در ركوع پايين پا و در تشهد به دامن خود نظر نمودن.
7. تخليه دل از حب دنيا و امور دنيوي و آن را مالا مال از عشق خدا ساختن.
8 ـ توجه به عظمت و هيبت پروردگار و فقر و فاقه خود.
9 ـ مطالعه پيرامون كيفيت نمازهاي اهل بيت(ع) همچنين مطالعه كتابهايي چون«آدابالصلوه يا پرواز در ملكوت» (امامخميني) و «اسرارالصلوة» (ميرزا جواد ملكي تبريزي) بسيار نافع است.
10 ـ تميز بودن بدن و لباس، مسواك زدن دندان و خالي بودن معده در هنگام نماز نيز از مستحبات و موجب حضور بيش تر قلباست.
در ضمن يکي از علت هاي سستي در نماز ، شک و شبهه در اعتقادات مي باشد. توصيه مي کنيم تمام سوالات اعتقادي خود را از ما بپرسيد تا شکي در زمينه اعتقادات براي تان باقي نماند.
پي نوشت :
1. نهج البلاغه ،قصار 312.