بهترين وسيله ياد خدا در قرآن

■ بهترين وسيله ياد خدا در قرآن

بهترين وسيله ياد خدا در قرآن

"إنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري""؛[1]

به يقين اين منم خدااى يكتا كه جز من معبودى نيست؛ پس مرا پرستش كن و نماز را به ياد من بر پا دار.

مقدمه

از آیه نهم این سوره داستان حضرت موسىj شروع مى‏شود و در بيش از هشتاد آيه، بخش‌‌هاى مهمى از سرگذشت پرماجراى او تشريح مى‏گردد، تا دلدارى و تسليت خاطرى باشد براى پيامبرd و مؤمنان كه در آن ايام در مكه، سخت از سوى دشمنان در فشار بودند، تا بدانند اين قدرت‌‌هاى شيطانى در برابر قدرت خدا تاب مقاومت ندارند و اين نقشه‏ها همگى نقش بر آب است.

در نقل‌های تاریخی نيز مى‏خوانيم كه حضرت موسىj هنگامى كه مدت قراردادش با شعيب در مدين پايان يافت، همسر و فرزند و همچنين گوسفندان خود را برداشت و از مدين به سوى مصر رهسپار شد. وی راه را گم كرد، شبى تاريك و ظلمانى بود، گوسفندان او در بيابان متفرق شدند، مى‏خواست آتشى ‌‌افروزد، تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند؛ اما به‌‌وسيلة آتش‏زنه آتش روشن نشد. در اين اثنا همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد. طوفانى از حوادث سخت، او را محاصره كرد. در اين هنگام بود كه شعله‏اى از دور به چشمش خورد؛ ولى آتش نبود، بلكه نور الهى بود. حضرت موسىj به گمان اينكه آتش است، براى یافتن راه يا برگرفتن شعله‏اى، به سوى آتش حركت كرد:[2] "إِذْ رَأى‏ ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً؛" هنگامى كه ]موسیj [ نزد آتش آمد، صدايى شنيد كه او را مخاطب ساخته مى‏گويد: اى موسى! "فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى‏".

"إنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً"؛[3] من پروردگار توام، كفش‌‌هايت بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدس طوى هستى!

سپس از همان گوينده اين سخن را نيز شنيد: "وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى‏"؛ و من تو را براى مقام رسالت برگزيده‏ام. اكنون به آنچه به تو وحى مى‏شود، گوش فرا ده!

و به دنبال آن، نخستين جمله وحى را موسى به اين صورت دريافت كرد: "إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا"؛ من "اللَّه"هستم! معبودى جز من نيست. اكنون كه چنين است "فَاعْبُدْنِي"؛ تنها مرا عبادت كن! "وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي"؛ و نماز را برپاى دار، تا هميشه به ياد من باشى!

در اين آيه پس از بيان مهم‌‌ترين اصل دعوت انبيا كه مسئلة توحيد است، عبادت خداوند، يك ثمره براى درخت ايمان و توحيد بيان شده، و به دنبال آن، به نماز ـ يعنى بزرگ‌‌ترين عبادت و مهم‌‌ترين پيوند خلق با خالق و مؤثرترين راه براى فراموش نكردن ذات پاك او ـ دستور داده شده است.

اين سه دستور با فرمان رسالت كه در آية قبل بود، و مسئلة معاد كه در آية بعد است (إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى‏) يك مجموعة كامل و فشرده از اصول و فروع دين را بازگو مى‏كند كه با دستور به استقامت كه در آخرين آيات مورد بحث خواهد آمد، از هر نظر تكميل مى‏شود.[4]

واژه

اعْبُدْني‏: مرا پرستش كن. فعل امر حاضر، ثلاثی مجرد، از ماده عبد.[5]

نکته‌های تفسیری

1. نماز بهترين وسيله ياد خدا

در آية فوق به يكى از فلسفه‏هاى مهم نماز، اشاره شده است، و آن اينكه انسان در زندگى اين جهان با توجه به عوامل غافل كننده به تذكر و يادآورى نیاز دارد؛ تذکر با وسيله‏اى كه در فاصله‏هاى مختلف زمانى، خدا و رستاخيز و دعوت پيامبران و هدف آفرينش را به ياد او آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بي‌خبرى حفظ كند. نماز اين وظيفة مهم را بر عهده دارد.

انسان، صبحگاهان از خواب برمى‏خيزد؛ خوابى كه او را از همه چيز اين جهان بيگانه كرده. او که مى‏خواهد برنامه زندگى را شروع كند، قبل از هر چيز به سراغ نماز مى‏رود؛ از آن نيرو و مدد مى‏گيرد و آماده سعى و تلاش مى‏شود.

باز هنگامى كه غرق كارهاى روزانه شد و چند ساعتى گذشت و چه بسا ميان او و ياد خدا جدايى افتاد، ناگاه ظهر مى‏شود و به سراغ نماز مى‏رود. در برابر معبود خود به راز و نياز مى‏ايستد، و اگر گرد و غبار غفلتى بر قلب او نشسته، آن را شست‌وشو مى‏دهد.

و باز در پایان روز، هنگامی که از کارهای روزانه فارغ شده است. با نماز شامگاهی دوباره یاد خدا در دل او زنده می‌‌گردد. [6]

2. فلسفه توجه به نماز در میان عبادات

با توجه به اینکه در این آیه، ابتدا به طور کلی به عبادت فرمان داده و سپس از میان عبادات، نماز را برگزیده و فرموده است. نماز را به پادار، معلوم می‌‌شود که اولاً نماز از جایگاه و آثار بسیار مهمی برخوردار است. علاوه بر آن می‌‌فهماند كه نماز از هر عملى كه خضوع عبوديت را به تصویر بکشد، و ذكر خداى را به قالب در آورد، آن چنان كه روح در كالبد قرار مى‏گيرد، بهتر است؛[7] از این رو امام صادقj فرمودند: "إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ"؛[8] اطاعت از خداوند، خدمت به او در زمین است و بهترین راه برای خدمت کردن به خداوند، نماز خواندن است.

3. نماز، مایه آرامش دل‌‌ها

این آیه، برپایی نماز را مهم‌‌ترین عامل زنده نگه داشتن یاد خدا می‌‌داند؛ به طوری که با توجه به نکات ادبی که در آیه لحاظ شده، مفهوم این آیه، این است که عبادت و یادآوری خود از من را با نماز تحقق ببخش.[9] از طرفی وقتی یاد خدا محقق شد، با توجه به آية 28 سوره رعد که مى‏گويد: ذكر خدا مايه اطمينان و آرامش دل‌‌ها است؛ می‌‌توان نتیجه گرفت که یکی از مهم‌‌ترین آثار نماز، آرامش قلب هاست؛ آرامشی که همة انسان‌‌ها به دنبال آن می‌‌گردند و چون روش به دست آوردن آن را نمی‌‌دانند، به هر کاری دست می‌‌زنند، غافل از اینکه آرامش واقعی دل‌‌ها در گرو نماز است.

پس زمانی که نمازگزار، در پرتو نماز به نفس مطمئنه رسید، هرگز از غير خدا نمي‏ترسد و هيچ دشمني چه از درون و چه از بيرون نمي‏تواند موجب هراس او شود؛ زيرا اهل نماز به ياد حق هستند و ياد حق، عامل طمأنينه و آرامش است.[10] فردای قیامت به این شخصی که با نماز و یاد خدا به اطمینان نفس رسیده است خطاب می‌‌رسد:

"يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي"؛[11] اى نفس مطمئنه! به سوى پروردگارت بازگرد؛ در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود؛ پس در زمره بندگانم درآى، و در بهشتم گام بگذار.

از قرار دادن اين سه آيه در كنار هم به خوبى مى‏فهميم نماز، انسان را به ياد خدا وامى‏دارد، ياد خدا نفس مطمئنه به او مى‏دهد، و نفس مطمئنه او را به مقام بندگان خاص و بهشت جاويدان مى‏رساند.[12]

4. تفاوت افراد در ياد خدا

خداي سبحان گاه با اشاره به برخي نعمت‌‌ها، بندگان را به يادآوري نعمت خويش فرا مي‌خواند: "اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ..."[13] و گاه به آنها مي‌فرمايد: به ياد خودم باشيد: "فَاذْكُرُونی".[14] همه نعمت‌‌هاي ظاهري و باطني زير پوشش "اذْكُرُونی" است؛ نه آن‌گونه كه بيشتر مفسران برآنند كه در اينجا مضافي مقدر است و مراد از "اذْكُرُونی"، "اذكروا نعمتي" است. حقيقت، آن است كه اين دو تعبير، يكسان نيست؛ بلكه تعبیر "اذْكُرُونی" از "اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ" برتر است!

قرآن كريم مأدبه و سفره الهی براي همة انسان‌‌هاست.[15] در كنار اين سفره و غذاي آماده، تودة مردم كه متوسطان از بندگان خدا هستند به"ياد نعمت"فراخوانده شده‌اند؛ اما اندکی از بندگان كه بهترين نعمت براي آنان ياد و لقاي حق است به"ياد خداوند"دعوت شده‌اند. البته "اذْكُرُونی" خطاب به عموم است؛ ليكن مخاطبان آن، برداشت‌‌هاي گوناگون دارند؛ از اين ‏رو مؤمنان متوسط، به ياد نعمت‌‌هاي خدا هستند و"خوفاً من‏النّار" (به سبب ترس از جهنم) يا "شوقاً إلي الجنّة"؛ (به دلیل شوق به بهشت) خدا را عبادت می‌‌کنند. اندکی از آنان كه مي‌گويد: طاقت و تحمل عذابت را دارم، اما تحمل فراقت را ندارم"فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِك"[16] به ياد خودِ منعم‌ هستند. و اگر ديگران در فكرِ "جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار"[17] هستند، اينان كه خدا را نه به سبب ترس از جهنم و نه براي شوق به بهشت، بلكه براساس محبت و شايستگي او براي عبادت، پرستش مي‌كنند،[18] در فكرِ "جنةاللقاء" هستند و دنيا و آخرت و نعيم و جنّت آنان خداست؛ چنان‌كه حضرت علي ‏بن الحسين امام سجادj به خداي سبحان عرض مي‌كند: "يَا نَعِيمِي وَ جَنَّتِي وَ يَا دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي"[19] .[20]

از این رو در آیه مورد بحث می‌‌فرماید: نماز را برای یاد خود من به پا دار، نه به سبب خوف از نار و یا شوق به بهشت.

5. پاداش ياد خدا در پرتو نماز

ياد خدا عبادت و حسنه است و اگر كسي به ياد خدا بود، بر اساس "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها"[21] و "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها"[22]، پاداش چند برابر مي‌گيرد.

بر اساس اين اصل قرآني كه هر كس كار خيري كند، جزاي بهتر مي‌گيرد، نه جزاي معادل، اينكه خداي سبحان فرمود: "فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم"[23] بدين معنا نيست كه هر اندازه شما به ياد من باشيد، من نيز همان قدر به ياد شما هستم؛ زيرا اولاً اگر اين معنا مراد باشد، چنين مي‌شود: "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ مثلُها"؛ حال آنكه به يقين، ياد پاداشي خداوند به انسان، بيشتر و قوي‌تر از ياد انسان به خداوند است. ثانیاً، یاد خدای سبحان همواره کاملتر و قوی‌تر از یاد عبد است، چنان که می‌فرماید: “تخصی یمن الحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر”[24] یعنی شما با نماز به یاد خدا هستید و خدا هم به یاد شماست اما ذکر خدا نسبت به شما بزرگتر از ذکر شما نسبت به خداست نه اینکه “ذکرالله” از نماز بزرگتر است.

خلاصه آنکه در قرآن كريم، در موارد گوناگون با بيان پاداش بهتر و مضاعف برخي كارها، به اين اصل كلي كه پاداش كار خير، مضاعف است، نه معادل اشاره می‌کند؛ مانند دو آیه فوق و آیه "إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم"[25]، اگر كسي خدا، يعني دين را ياري كرد، خداي سبحان نه تنها او را ياري خواهد نمود، بلكه موقعيت وي را تثبيت و او را ثابت‌قدم مي‌كند و این پاداشي مضاعف برای اوست. [26]

مطلب بعد، اینکه ذكر خداوند همانند ديگر توفيق‌‌هاي الهي محفوف به دو نعمت خداست؛ يعني اول ياد خدا نسبت به بنده ظهور مي‌كند، تا وي از غفلت به تنبّه، و از سهو و نسيان به ذكر، و از نوم به يَقظه منتقل شود؛ آن گاه او به ياد خداوند خواهد بود و سپس خداوند وي را مورد لطف خود قرار مي‌دهد و به ياد او خواهد بود و این پاداش او خواهد بود.[27]

6. كيفر غفلت از ياد خدا و نماز

همان طور که یاد خدا در پرتو نماز، دارای آثار و برکات بسیاری بود، غفلت از ياد حق، داراي آثار شوم و پيامدهاي زيانبار و تلخ است؛ از جمله:

الف. يكي از نتايج تلخ غفلت، نابينايي دل است؛ يعني همان‌گونه كه اثر ياد خدا بصيرت و بينش دل است، نسيان خدا نيز با كوري همراه است؛ چنان‌كه خداي سبحان مي‌فرمايد: ديدگان آنها ياد مرا نمي‌بيند: "أَعْيُنُهُمْ في‏ غِطاءٍ عَنْ ذِكْري"[28]. اين كوري در قيامت كه ظرف ظهور حقايق است، نمايان مي‌شود: "وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمی"[29].

اگر كسي ياد خدا را با قلب نديد، نام خدا را هم بر زبان نمي‌آورد؛ زيرا كسي كه قلب او نابيناست، به دام شيطان مي‌افتد و شيطان بر روي او خيمه زده، روپوشي مي‌گذارد كه همۀ مجاري ادراكي و تحريكي او را زير پوشش شيطنت قرار مي‌دهد: "وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين".[30]

ب. كيفر ديگر غفلت و فراموشي عمدي ياد خدا، محروميت از رحمت خاص است. توضيح اينكه خداي سبحان با اينكه به همه چيز بيناست (إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ بَصير)[31] و ممكن نيست به موجودي نگاه نكند، در قيامت به عده‌اي نمي‌نگرد و با آنان سخن نمي‌گويد (لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَة).[32] مراد، اين است كه خداوند به آنان نگاه تشريفي همراه با لطف و رحمت ندارد؛ بر همين اساس، به رسول خودd نيز فرمود از دنياطلبان اعراض كند: "فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا"[33]و حال آنكه رسول اكرم صلی الله علیه و آله رحمة للعالمين است (وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين).[34]

ج. اثر تلخ ديگر غفلت از ياد خدا و نماز، قرار گرفتن در فشار و تنگناي زندگي است (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمی)، از اين‏رو دنياطلب، هرگز آرامش و آسايش ندارد و همواره گرفتار دلهره و بين عوامل فشار است كه مبادا آنچه را دارد از دست بدهد و آنچه را ندارد، و خواهان آن است، به آن نرسد. همه همّ او اين است كه آنچه را ندارد فراهم كند و هم آنچه را دارد حفظ كند؛ از اين‏رو در فشارِ حفظ موجود و طلب مفقود زندگي مي‌كند (أَعْيُنُهُمْ في‏ غِطاءٍ عَنْ ذِكْري)[35]. اين كوري در قيامت كه ظرف ظهور حقايق است نمايان مي‌شود (نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمی). اين بدان معنا نيست كه اعراض‌كننده از ياد حق، حتماً فقير مي‌شود، بلكه مقصود، آن است كه او در زندگي در تنگنا و فشار است؛ خواه در فشار فقر و خواه در فشار مال. فشارِ در زندگي غير از فقر و غناست؛ ممكن است كسي در عين دارايي و توانمندي، گرفتار معيشت ضنك باشد.[36]

بحث روایی

اهمیت ذکر

امام باقرعلیه السلام می­ فرمایند:

"لَايَزَالُ الْمُؤْمِنُ فِي صَلَاةٍ مَا كَانَ فِي ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِماً كَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً. إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ"؛ تا هنگامی که مؤمن، مشغول ذکر خدا باشد، در نماز است؛ ایستاده باشد یا نشسته یا خوابیده. خداوند در قرآن می‌‌فرماید: همان‌‌ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند.

پیام­ها[37]

1. عبادت بايد خالصانه باشد. ارزش عبادت به ميزان خلوص آن است (فَاعْبُدْنِي).

2. هيچ معبودى جز خداوند حقيقت ندارد و شايسته پرستش نيست (إِنَّنِي أَنَا اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا).

3. آشنا کردن مردم با خداوند و وحدانيت او، پايه و مقدمه دعوت آنان به عبادت خدا است (إِنَّنِي أَنَا اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي). "فاء"در"فاعبدنى" تفريع بر جملۀ قبل است كه به معرفى خداوند و وحدانيت او پرداخته بود.

4. عبادت خالصانه، مهم­ترين وظيفه در برابر خداوند، حتى براى پيامبرانd است (إِنَّنِي أَنَا اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي).

5. فرمان بر نماز و برپاداشتن آن، از نخستين برنامه‌‌هاى عملى ابلاغ شده به حضرت موسىj در وادى طوى بود "وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي".

6. توحيد در رأس همۀ عقايد و نماز در رأس همۀ عبادات است "لا إِلهَ إِلَّا أَنَا، فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ".

7. نماز، اوّلين دستور كار و برنامه‏ى عملى انبياست "أَقِمِ الصَّلاةَ".

8. نماز، در اديان ديگر نيز بوده است "أَقِمِ الصَّلاةَ".

9. هدف از اقامه نماز، تنها رعايت قالب آن نيست؛ بلكه توجّه به قلب آن، يعنى احساس حضور است "أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي".

10. اقامۀ نماز، بارزترين جلوۀ عبوديت در برابر خداوند است "فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ".

اقامۀ نماز، خود عبادت است و ذكر نماز پس از امر به عبادت، بیانگر نقش نماز در تحقق بخشيدن به بندگى خداوند است.

11. توجه به خدا و به ياد او بودن، از اهداف و ثمرات نماز است "أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي".

12. وجود ذكر خدا در نماز، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامۀ آن است "وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي". "لذكرى"ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل‌‌ها زنده مى‌‌كند و ممكن است مراد از آن، اشتمال نماز به اذكار الهى باشد؛ يعنى اقامۀ نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

 

 


[1]. طه: 14.

[2]. مجمع البیان، ج 7، ص 10.

[3]. از آيه 30 سوره قصص "نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى‏ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ" استفاده مى‏شود كه حضرت موسى اين ندا را از سوى درختى شنيد. كه در آنجا بود از این آیه استفاده مى‏شود كه حضرت موسى هنگامى كه نزديك شد، آتش را در درون درخت (که مفسران مى‏گويند درخت عنابى بوده) مشاهده كرد، و اين خود قرينه روشنى بود كه اين آتش، يك آتش معمولى نيست؛ بلكه اين نور الهى است كه نه تنها درخت را نمى‏سوزاند، بلكه با آن هماهنگ و آشنا است؛ نور حيات است و زندگى. (تفسیر نمونه، ج 13، ص 169).

[4]. تفسیر نمونه، ج 13، ص 165 ـ 170، با اندکی تصرف.

[5]. البته نون، نون وقایه و یاء ضمیر مفعولی است.

[6]. تفسير نمونه، ج‏13، ص175، با اندکی تصرف.

[7]. ترجمه الميزان، ج‏14، ص 195.

[8]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 208.

[9]. از آنجاکه، كلمه"لذكرى"از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است و لام آن براى تعليل است، و اين جار و مجرور متعلق به كلمه"اقم"مى‏باشد، حاصل معنا اين است كه: عبادت و يادآوري است از من را با عمل نماز تحقق بده.

[10]. حكمت عبادات، جوادی آملی، ص95.

[11]. فجر: 27 ـ 30.

[12]. تفسير نمونه، ج‏13، ص 176.

[13]. بقره: 40، 47.

[14]. بقره: 152.

[15]. بحارالانوار، ج89، ص 19 و 267.

[16]. فرازی از دعای کمیل.

[17]. بقره: 25.

[18]. بحارالانوار، ج 67، ص 205.

[19]. مفاتیح الجنان، مناجات المریدین.

[20]. تسنیم، ج 7، ص520 و 521، با اندکی تصرف.

[21]. هر كس كار نيكى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد (انعام: 160).

[22]. آنان كه كارهاى خير و نيك [به آخرت‏] بياورند، پاداشى بهتر از آن دارند. (نمل: 89)

[23]. پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم (بقره: 152).

[24] . عنکبوت: 45.

[25]. محمدd : 7

[26]. تسنیم، ج 7، ص535 ـ 537، با اندک تصرف.

[27]. همان، ص 518.

[28]. ديدۀ [بصيرت‏] آنان از ياد من، در پردۀ [غفلت‏] بود (کهف: 101) .

[29]. و هر كس از هدايت من [كه سبب ياد کردن از من در همه امور است‏] روى بگرداند، براى او زندگى تنگ [و سختى‏] خواهد بود، و روز قيامت او را نابينا محشور مى‏كنيم (طه: 124).

[30]. و هر كس خود را از ياد [خداى‏] رحمان به كوردلى و حجاب باطن بزند، شيطانى بر او مى‏گماريم كه آن شيطان، ملازم و دمسازش باشد (زخرف: 36).

[31]. يقيناً او بر همه چيز بينا است (ملک: 19).

[32]. خدا با آنان سخن نمى‏گويد، و در قيامت به آنان نظر [لطف و رحمت‏] نمی­کند (آل عمران: 77).

[33]. بنابراين از كسانى كه از ياد ما روى گردانده‏اند و جز زندگى دنيا را نخواسته‏اند، روى بگردان (نجم: 29).

[34]. و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم (انبیاء: 105).

[35] . دیدۀ ]بصیرت[ آنها از یاد من در پردۀ ]غفلت[ بود (کهف: 101).

[36]. تسنیم، ج 7، ص 544 ـ 548، با اندکی تصرف.

[37]. تفسير نور، ج‏7، ص331.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3249 کلمه
مولف : محمد رضا دیانت، مرکز تخصصی نماز
1394/2/9 ساعت 10:11
کد : 267
دسته : نماز در قرآن
لینک مطلب
کلمات کلیدی
کلیدواژه: آرامش
آرامش در قرآن
نماز و آرامش
یاد خدا
پاداش یاد خدا
غفلت
کیفر غفلت
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز