■ وضو در فرق اسلامی
رضا اخوی، مرکز تخصصی نماز
به راستی چه شد که مسلمانان در امرى چونان وضو كه پيامبرشان در مدت بيست و سه سال هر روزه چندين بار در برابر ديدگان مسلمانان انجام مىداد اختلاف کردند و اين عمل مشهور، دستخوش ابهام گرديد؟
بر پايه گزارشهاى تاريخى، در عهد ابوبكر (11ـ13ق) و عمر (13-23ق) اختلافى در خصوص وضو نقل نشده است و وضوی همه مسلمانان، تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته، مانند وضوی کنونی شیعه بوده است.
زمان حکومت عثمان بن عفان (23ـ 35ق) بود که او کيفيت وضوى پيامبر را با نوعی تغییر براى مردم حكايت كرد و غَسل رِجلين(شستن پاها) را جزء وضو دانست.[1]
موارد اختلافی در وضو
الف: شستن دستها
از دیگر موارد مورد اختلاف بحث وضو، کیفیت شستن دستها است. شیعه اماميه میگوید: شستن دستها از آرنج تا سر انگشتان، همراه با خودِ آرنج واجب است و همچنين تقديم دست راست بر دست چپ در شستن واجب است.[2]
اما مذاهب چهارگانه میگویند: هرگونه شسته شود صحیح است، لیکن بهتر این است که از انگشتان شروع و به آرنج ختم گردد. البته شستن خودِ آرنج واجب است، ولی تقديم دست راست بر دست چپ واجب نيست، اگرچه افضل است.[3]
دلیل اهل سنت
اهل سنت برای جواز شستن دست از انگشتان و ختم به آرنج، به جمله «الی المرافق» در آیه ششم از سوره مائده تمسک کرده و می گویند: مقتضای اطلاق امر به غَسل در آیه، جواز شستن دست از سر انگشتان تا آرنج است. به تعبیر ساده: وقتی به کسی میگویید دست خود را بشوی، او از آرنج نمیشوید، بلکه از انگشتان خواهد شست!
پاسخهای شیعه
یک: این آیه هیچ اشارهای به آغاز و پایان شستن ندارد، بلکه فقط حد(محدوده) شستن را بیان کرده و تنها همین مقدار را افاده میکند که دست را با آرنج بشویید، ولی درباره اینکه آیا از طرف آرنج باید شروع کند یا از سر انگشتان، چیزی نمیفرماید و باید کیفیت آن را از سنت و سیره پیامبر(ص) اخذ کرد.
به تعبیر دیگر: كلمه «الى» در آيه فوق، تنها براى بيان «حدّ شستن» است نه كيفيت شستن؛ زيرا هنگامى كه گفته شود دست را بشویید، ممكن است به ذهن چنين برسد كه دستها را تا مچ بشویید-زيرا غالباً اين مقدار شسته مىشود- براى رفع اين توهم مىفرمايد، تا آرنج بشویید (الى المرافق). اين نوع تفسير مربوط به خصوص اين آيه نيست. در كلمات روزمره ما نيز اين نوع تركيبها كه ناظر به بيان مقدار و اندازه است نه نحوه و كيفيت كارزياد وارد شده است، مثلاً انسان به كارگرى سفارش مىكند ديوار اطاق را از كف تا يك متر، رنگ كند. بديهى است منظور اين نيست كه ديوار از پایین به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه اين مقدار بايد رنگ شود نه بيشتر و نه كمتر. همینطور اگر به شما بگويند پاهايت را تا زانو بشوی، آيا اين به ذهنتان میرسد كه پاهايتان را بالا ببريد و از انگشتان به سمت زانوهايتان را بشویید؟![4]
دو: مراجعه به احادیث اهلبیت پیامبر (ص) نیز بیانگر همین مبنای فقهی شیعه است، همانگونه که امام باقرعلیه السلام درباره شیوه وضوی پیامبر فرمودند: فَغَسَلَ یَدَهُ الیُمنَی مِنَ المِرفَقِ اِلَی الأصابِعِ وَ لَا یَرُدُّ المَاءَ اِلَی المِرفَقَینِ: دست راست خود را از آرنج تا نوک انگشتان شست و آب را به سوی آرنجها باز نمیگرداند.[5]
سه: ضمن اینکه به اعتراف فخر رازی،[6] جمهور فقهای اهل سنت گفتهاند که شستن از بالا به پایین اشکالی ندارد، بنابراین شیوه شستن شیعه قطعاً صحیح است، ولی در شیوه وضوی اهل سنت احتمال خطا وجود دارد، زیرا در روایات وضوی پیامبر نیز از چنین وضویی خبری نیست.
ب: مسح سر
از دیگر موارد اختلافی بین مذاهب اسلامی در بحث وضو، مسأله مسح سر است. فقهای امامیه فتوا به وجوب مسح كردن قسمتي از جلوي سر داده و شستن و پاشيدن آب، به جاي مسح را کافی نمیدانند.[7] در حالی که عموم اهل سنت معتقدند که مسح كردن تمام سر و گوشها واجب و فرض است و و شستن يا پاشيدن آب هم كفايت ميكند.[8]
دلیل شیعه
امام باقر(ع) در استدلالی متین، در پاسخ از چرایی مسح بعض سر فرمود: خداوند میفرماید: «اغسلوا وجوهکم» پس با این کلام به ما آموخت که تمام صورت را باید شست. آنگاه فرمود: «و ایدیکم الی المرافق»پس حکم دستها را به حکم صورت یعنی شستن ملحق فرمود. پس فهمیدیم که هر دو دست را باید از مرفق شست. سپس بین دو جمله تفصیل و فرق قائل شد و فرمود: «وامسحوا برؤوسکم» پس وقتی که فرمود: «برؤوسکم» به ما آموخت که مسح با قسمتی از سر محقق میشود، به خاطر وجود باء. سپس حکم پاها را نیز متصل به حکم رأس کرد، همانطور که حکم دستها را متصل به حکم صورت فرموده بود، لذا فرمود: «و ارجلکم الی الکعبین» پس هنگامی که حکم رجل را به حکم رأس متصل کرد، به ما فهماند که مسح قسمتی از پا کافی است.[9]
مهمترین مسأله اختلافی وضو، مسح یا شستن پاها هنگام وضو است که بر طبق نظر فقهای اماميه، پاها بايد با رطوبت باقيمانده در دستها مسح شود و شستن به جاي مسح باطل است، اما عموم فقهای مذاهب چهارگانه به وجوب شستن پاها تا کعبین(قوزک پا) فتوا دادهاند.
دلايل شيعه
الف: قرآن
فقه شیعه مى گوید باید پاها را، مسح کرد، نه غَسل؛ به این دلیل که ظاهر آیه ششم سوره مائده حاکى از آن است که انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظیفه دارد: یکى شستن (در مورد صورت و دست) و دیگرى مسح (در مورد سر و پاها). این مطلب از تقارن و مقایسه دو جمله زیر روشن مى شود:
1. ( فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیدیَکُمْ إِلَى المَرافِق)؛
2. (وَ امْسَحُوا بِرُؤوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الکَعْبَیْنِ).
چنانچه ما این دو جمله را به فرد عرب زبانى که ذهن او مسبوق به مشرب فقهى خاصى نباشد ارائه کنیم، بى تردید خواهد گفت که طبق این آیه وظیفه ما نسبت به صورت و دست، شستن; و نسبت به سر و پاها، مسح است.
از نظر قواعد ادبى، لفظ (أرجلکم) باید عطف بر کلمه (رؤوسکم) باشد که نتیجه آن همان مسح پاهاست، و نمىتوان آن را بر جمله پیشین (و أیدیکم) عطف کرد که نتیجه آن شستن پاها مىباشد؛ زیرا لازمه این امر آن است که میان معطوف (وَ أرجلکم) و معطوفٌ علیه (وأیدیکم) جمله معترضه (فامسحوا برؤوسکم) قرار گیرد، که از نظر قواعد عربى صحیح نیست و مایه اشتباه در مقصود مى باشد.
ضمناً در این قسمت (مسح کردن پاها) فرقى میان قرائت جرّ و قرائت نصب وجود ندارد و بر مبناى هر دو قرائت، کلمه (أرجلکم) عطف بر کلمه (رؤوسکم)است، با این تفاوت که اگر بر ظاهر آن عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود.
ب: روایات
روايات متعددى از كتابهاى شيعه و سنى بر وجوب مسح در وضو دلالت دارند. از «رفاعة بن رافع» نقل شده است كه نزد پيامبر اكرم(ص) نشسته بود و ايشان فرمودند: به راستى كه نماز هيچكس درست نيست، مگر اين كه وضو را به كمال و تمام، همان طور كه خداى تعالى فرموده، به انجام رساند؛ يعنى صورت و دستهايش را تا مرفق بشويد و سر و پايش را تا كعبين مسح كند.[10]
امام باقر(ع)نیز فرمودند: آيا براى شما وضوى پيامبر را نقل نمايم؟ سپس آن حضرت يك مشت آب را برداشته و بر صورتش ريخت و آنگاه يك مشت آب را بر ذراع راستش ريخت و بعد از آن همين كار را براى ذراع ديگرش انجام داد و سپس سر و پاهايش را مسح كرد.[11]
ناگفته نماند که اهلسنّت براى وجوب غسل پاها، افزون بر آيه شريفه سوره مائده، به دلايل ديگرى نیز تمسك كردهاند که از جمله آنها میتوان به روايات نبوى، دليل احتياط (مقتضاى احتياط، غسل پاهاست؛ زيرا غسل، مشتمل بر مسح بوده، ولى عكس آن صحيح نيست)،[12] استحسان (پاها بيشتر در معرض آلودگىها و نجاسات هستند، شستن موجب تطهير آنها مىشود)[13] اشاره کرد که با تأمل در آیه وضو، روایات فراوان و نیز سیره پیامبر
اعظم(ص) و صحابه و تابعین، نادرستی این توجیهات مشخص میگردد.
[1]. صحيح بخارى، ج1، ص52؛ صحيح مسلم، ج1، ص204.
[2]. نک: المقنعه، شیخ مفید، ص43؛ النهایه، شیخ طوسی، ج1، ص217؛ تذکرة الفقها، ج1، ص157 و ...
[3] . الفقه علی المذاهب الخمسه، مغنیه، ص36؛ تذكرة الفقها، ج1، صص159ـ157.
[4] . ر.ک: تفسير الميزان، ج5، ص356.
[5] . تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص56.
[6] . التفسیر الکبیر، ج11، ص160.
[7] . المقنعه، ص44؛ الخلاف، شیخ طوسی، ج1، ص82.
[8] . المغنی، ابن قدامه، ج1، ص111؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، ص36. الام، ج1، ص41، باب مسح الرأس؛ بدایة المجتهد، ج1، ص14، باب مسح الرأس.
[9]. کافی، ج3، ص30.
[10] . سنن ابن ماجه، ج1، باب57، ح460، شماره 453؛ سنن ابى داود، شماره730؛ سنن نسائى، شماره1124.
[11] . وسائل الشيعه، ج1، باب15، ابواب الوضوء، ص391.
[12] . مفاتيح الغيب(تفسیر کبیر رازی)، ج11، ص161؛ روح المعانى، ج3، ص74.
[13] . این قول از محمد رشید رضا، در کتاب المنار نقل شده است. نک: درسنامه فقه مقارن، ص75.