■ «نماز عوام؛ نماز خواص؛ نماز اخصالخواص»
نماز صحیح، نمازی است که مقدمات و مقارنات آن مطابق دستورهای اسلام انجام شود؛ در مقابل این نماز، نماز باطل قرار دارد. نماز صحیح، دارای مراتب و اقسامی است: «نماز عوام»، «نماز خواص» و «نماز اخصالخواص». در ذیل بهطور مختصر، به شرح آنها پرداخته میشود.
▪ نماز عوام
مرتبه اول نماز که معمولاً مربوط به انسانهای عادی است، همان لقلقه زبان میباشد و اصطلاحاً به آن «نماز لسانی» گفته میشود. کلمات آن درست ادا میشود و قیام، قعود، رکوع و سجود آن به درستی انجام میپذیرد. این نماز از انسان رفع تکلیف میکند و باعث میشود چنین انسانی «تارکالصلاة» به حساب نیاید؛ یعنی جزء کافران به شمار نرود و این نماز به اندازه وسعش هم میتواند نیروی کنترلکننده از گناهان باشد.
طبق تحقیقات و بررسیهایی که به عمل آمده است، تعداد افرادی که به خواندن نماز مقید بودهاند و جرم و جنایت مرتکب شدهاند، نسبت به افراد «تارکالصلاة» که مرتکب اعمال خلاف شدهاند، خیلی کمتر است. این نتیجه نشان میدهد که همین نماز زبانی و اینکه شخصی اهل نمار جماعت و مسجد باشد، و لو اینکه آن مسجد رفتن هم ظاهری و نماز فقط با لقلقه زبان باشد، بالأخره او را در جاهایی نجات میدهد و به نفع انسان عمل میکند. این مرتبه نماز، از نظر فقهی صحیح است و قضا هم ندارد.
▪ نماز خواص
مرتبه دوم نماز که از اهمیت بالاتری برخوردار است، نمازی است که همراه با خضوع و خشوع باشد. یعنی علاوه بر آنکه نمازگزار رعایت آداب ظاهری را در نماز میکند و به ادای صحیح کلمات و حرکات نماز اهمیت میدهد، دل او نیز به یاد خدا خاشع باشد. در حالیکه زبان نماز میخواند، دل او هم نماز بخواند. وقتی شخص با زبان خود میگوید: «إیاک نعبد و إیاک نستعین»، دل او نیز واقعاً همین آیه شریفه را بخواند؛ یعنی به آن باور داشته باشد، در برابر خداوند خاشع بوده و تنها به او امید ببندد و فقط از او استعانت بطلبد.
در این صورت، خشیت خداوندی بر دل چنین نمازگزاری حکمفرما میشود، او را در شمار مؤمنین قرار میدهد و تمام گناهان گذشته او را میآمرزد: «من صلی رکعتین و لم یحدث فیهما نفسه بشیء من أمور الدنیا غفر الله له ذنوبه» (عوالیاللئالی/1/322)؛ کسی که دو رکعت نماز بگزارد و در آن دو رکعت در اندیشه امری از امور دنیا نباشد، تمام گناهان او بخشیده میشود.
خداوند متعال در قرآن شریف در توصیف مؤمنان میفرماید: «بسماللهالرحمنالرحیم، قد أفلح المؤمنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون، و الذین هم عن اللغو معرضون» (مؤمنون/3-1)؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. حقا که گروندگان رستگار شدند؛ آنانکه در نمازشان فروتناند و آنانکه از هر بیهوده و زشتی رویگردانند.
در این مرتبه از نماز، دل انسان در برابر خدای سبحان، مؤدب است. همانگونه که نمازگزار مراعات ادب ظاهری را در نماز میکند؛ به اطراف نگاه نمیکند و نظیر کسی که در مقابل بزرگی ایستاده است، دستها را با احترام روی دو پا میگذارد و نماز میخواند. به این نماز، نماز همراه با خضوع و خشوع میگویند و رستگار آن کسی است دل خود را در نماز همراه کند و خودش و دلش در برابر پروردگار متعال مؤدب باشند. لذا حضور قلب در عبادات، روح و روان آنها محسوب میشود و نورانیت و مراتب کمال عبادتها به خشوع و مراتب آن بستگی دارد. هیچ عبادتی بدون حضور قلب، مقبول درگاه احدیت واقع نمیشود و مورد لطف و رحمت ربوبی قرار نمیگیرد: «إنما یتقبل الله من المتقین»؛ (مائده/27) خدا فقط از متقین مىپذیرد.
هرکسی میتواند در نماز، خضوع و خشوع را مراعات کند، به شرط آنکه در این زمینه تمرین کافی داشته و نیز دارای ارادهای قوی باشد. البته توجه به این نکته که اینگونه توفیقات را خدا باید بدهد، ضروری است.
▪ نماز اخصالخواص
مرتبه سوم از نماز، «نماز مبرور» است. نماز مبرور بدین معناست که نماز ما علاوه بر اینکه صحیح است، خداوند متعال آنرا قبول کند، و علاوه بر اینکه قبول میشود، پروردگار عالم به اقامهکننده آن تبریک و آفرین بگوید.
وقتی نماز به این درجه از کمال میرسد که نمازگزار از اول تا آخر نماز، با خداوند مکالمه داشته باشد. مکالمه با خدا، یعنی اینکه وقتی انسان حمد و سوره میخواند، به راستی توجه داشته باشد که خدا با او حرف میزند. وقتی ذکر رکوع، سجود و مابقی اذکار را میگوید، توجه داشته باشد که با خداوند متعال حرف میزند. خلاصه اینکه خود را در محضر خدا مییابد و علاوه بر اینکه با دل خود درمییابد در محضر خداست و خدا با او حرف میزند، درک میکند که او نیز با خداوند حرف میزند.
اگر ائمه طاهرین علیهمالسلام فرمودند: نماز افضل اعمال است، برای آن است که نماز، یک مکالمه با خداست. انسان در وقتی تکبیر میگوید و دستها را بلند میکند، بدین معناست که خداوند در جلو و همهچیز پشت سر قرار دارد. خود را در محضر خدا بیابد و همه چیز، جز ذات لا یتناهی الهی را فراموش کند. در حقیقت «بیابد» که در محضر خداوند است، نه اینکه «بداند» در محضر خداست؛ «یابیدن» بالاتر از «دانستن» است. انسان میتواند در نماز به آنجا برسد که خدا را بیابد و خدا را ببیند. چنانکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز اینگونه عبادت کردن را از ما خواستهاند: «اعبداللهَ کانّک تراه و إن لم تکن تراه فإنّه یراک» خداوند را آنچنان پرستش کن که گویی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، پس مسلماً او تو را میبیند.
از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام سؤال شد: آیا پروردگار خود را دیدهاید؟ حضرت فرمودند: آیا چیزى را که نبینم، مىپرستم؟ سپس توضیح دادند که دیدن، با چشم منظور نیست، بلکه باید خداوند را درک کرد و یابید: «لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان و لکن تدرکه القلوب بحقائق الإیمان».
امام حسین علیهالسلام نیز در فرازی از دعای پر فیض عرفه میفرمایند: «عمیت عین لا تراک» کور باد چشمی که تو را نبیند. وقتی نماز به این مراحل برسد، بالاترین لذتها را برای نمازگزار خواهد داشت؛ بنابراین اگر از من بپرسند: بالاترین لذت برای پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم چه بود؟! میگویم: «نماز»؛ زیرا خود آن حضرت فرمودند: «قرة عینی فی الصلاة» روشنى چشم من در نماز است.
بالاترین لذت برای امیرالمؤمنین علیهالسلام این است که در دل شب، همراه با گریههای شوق، نماز بخوانند و با خداوند مناجات کنند و در حالت مدهوشی قرار گیرند. همانگونه که در مواقع بسیاری در نماز، «مدهوش» میشدند. لازم به ذکر است که حضرت، «بیهوش» نمیشدند، بیهوشی و عدم توجه مخصوص ماست، بلکه ایشان «مدهوش» میشدند. معنای مدهوشی آن است که به جایی میرسیدند که هیچ چیز و هیچ کسی را جز خداوند تعالی نمیدیدند و در نظر نمیگرفتند. معلوم است که این حالت، بالاترین لذت را برای یک انسان است.
وقتی نماز به صورت یک گفتوگو و مکالمه با خداوند میگردد، هرچه انسان در این راه جلوتر برود، نماز او به صورت یک معاشقه عمیقتر و محکمتر در میآید.
منبع:تبیان