■ آداب باطنی نماز 2 (اخلاص)
اهداف مقاله:
1. آشنایی با معنای اخلاص.
2. آشنایی با رابطه نیت و اخلاص.
3. شناخت چگونگی کسب و حفظ اخلاص.
مقدمه
زرگرها ارزش طلا را با عیار میسنجند. طلا هر چه خالصتر باشد، عیارش بالاتر و ارزشش بیشتر خواهد بود. ملائکة خداوند ارزش انسان را با اعمال او میسنجند. نیت در عمل هر چه خالصتر باشد، اعمال انسان قیمتیتر و مقام و منزلتش نزد خدا بیشتر خواهد بود. ارزش اعمال هر کس، بستگی به نیت او دارد.[1] آدمهای ریاکار، اعمال قلابی و بیارزش خود را رنگ میکنند و به جایش دل قیمتی مردم را میخرند. اگر هم مردم آنها را نشناسند، در بین ملائکة آسمان، خوب شناخته شده هستند و حنایشان رنگی ندارد. عدهای قرآن را فرا میگیرند، برای اینکه مردم بگویند فلانی قاری است. برخی آن را میآموزند، تا با صدای خوش بخوانند و مردم بگویند فلانی صوتی خوش دارد. در اینها خیری نیست (کارشان ارزشی ندارد).[2] روز قیامت به آنها گفته میشود: "عملت را از بین بردی و اجرت را ضایع نمودی. برو اجرت را از کسی بگیر که عمل و عبادتت را برای او انجام دادی".[3] امام صادق7فرمود: "صاحب عمل خالص، تعریف و تمجید خدا را اراده میکند نه خلق خدا را".[4] کسی که عبادت خالص خود را به سوی خدا بفرستد، خدا هم بهترین مصلحتها و سعادتها را برای او به ارمغان میآورد.[5]
معنای اخلاص
اخلاص به معني پاك بودن رفتار و كردار آدمي از تظاهر و ريا و ساير امور شركآميز است و از صفات بسيار ارزندهاي است كه خداوند متعال برخي از بندگان خود را به دارا بودن مراحل عالي آن ستوده است. خداوند دربارۀ حضرت موسي ميفرمايد: "به ياد آور در كتاب، موسي را؛ به درستي كه او مخلص بود و رسول و پيامبر بود".[6] امام جواد7اخلاص را يكي از صفات 313 تن ياوران امام عصر7ميدانند و آنان را به داشتن اين خصلت ميستايند و ميفرمايند: "آنگاه كه اين عده از اهل اخلاص، در خدمت حضرت مهدي7گرد آيند، آن بزرگوار امر خود را ظاهر ميفرمايد".[7]
مرحوم فیض کاشانی در محجة البیضاء در این زمینه چنین مینویسد: "حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلی پاک باشد". قرآن مجید میفرماید: در وجود چهارپایان برای شما درسهای عبرتی است؛ چراکه از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مینوشانیم.[8] شیر خالص آن است که نه رگههای خون در آن باشد، و نه اثری از آلودگی درون شکم و نه غیر آن، صاف و پاک و بدون غل و غش باشد. نیت و عمل خالص نیز همان گونه است، باید هیچ انگیزهای جز انگیزه الهی بر آن حاکم نگردد.[9] نماز خانة اخلاص و دوري از کبر است.[10] بدون اخلاص نه تنها عبادت باطل است،[11] بلکه موجب شرک و دوري از خداوند میشود.[12] مراد از اخلاص در نماز، قصد عنوان در نماز همچون: نماز ظهر ميخوانم يا نماز عصر نيست؛ بلکه فقط قصد قربت و نزديكي به خدا در قلب و جان است؛ قصد قربتی که همراه يقين باشد و فقط بر زبان يا فکر جریان نداشته باشد؛ چنانکه رسول خدا6فرمود: "پاداش كردار انسان جز بر اساس نيتها نيست"[13] و "براى هر كس همان مىماند كه نيت اوست".[14] "عملي نيست، مگر با نيت و عبادتي نيست، مگر با يقين".[15] مشرک در عبادت مشکلش اين است که جنس خود را ارزان مىفروشد؛ يا به ارزش آن ناآگاه است، يا مشترى را نمىشناسد، يا نرخ و قيمت را نمىداند. قرآن مشترىِ عملهاى نيك انسان را خدا ميداند كه هم اعمال اندك را ميخرد، هم گرانتر مىخرد و هم بدىها را مىپوشاند و رسوا نمىكند. قيمت انسان را هم، بهشت مىداند و لذّتهاى ابدى و همجوارى اولياى خدا. بيراهه رفتن و دل به غير خدا سپردن را زيان مىشمارد و مىگويد: اگر خود را به كمتر از بهشت بفروشى، ضرر كردهاى! آنكه به اين نكات توجّه كند، ديگر عبادتش براى جلب توجّه مردم نيست.
مراتب اخلاص
بنا بر آنچه در کتاب آداب الصلاة وارد شده،[16] بعضى مراتب اخلاص را اينگونه ميتوان بيان كرد:
مرتبه اول، اينكه انسان اعمال قلبي و رفتاري خود را تصفيه كند؛ به گونهاي كه در آن شائبه و احتمال جلب رضايت مخلوق و جلب قلوب آنها وجود نداشته باشد، چه براى اينكه ديگران او را مدح کنند يا براى منفعت بردن يا براى غير آن باشد و به دور از ريا انجام دهد كه اين ريا، از همۀ مراتب ريا پستتر است.
مرتبه دوم، تصفيه عمل است و آن این است که عملي را که انجام میدهد، به این انگيزه نباشد كه خداى تعالى به واسطۀ آن، نعمتهای دنیوی به او عنايت كند؛ مثل خواندن نماز شب براى توسعۀ روزى، و به جاي آوردن نماز اوّل ماه مثلاً براى سلامتي از آفات آن ماه، و دادن صدقات براى سلامتى، و ديگر مقصدهاى دنيوى. اين مرتبه از اخلاص را بعضى از فقها شرط صحت عبادات شمردهاند.
مرتبه سوم، آن است كه انسان عملش را از خوف عقاب و عذابهاى جسمانى كه وعده داده شده، تصفيه كند. در نظر اهل معرفت فرق نميكند كه انسان عملى را از خوف حدود و تعزيرات در دنيا انجام دهد، يا برای ترس عقاب و عذاب آخرتى، يا اينكه براى رسيدن به مقاصد دنيایى، يا براى رسيدن به حوري بهشتى. در هر حال هيچ يك از اين اعمال براى خدا نيست، و اين عبادت نيز در نظر اهل معرفت قيمتى ندارد.
رابطۀ اخلاص و نیت
اخلاص در نیت به معنای خالص نمودن قصد و انگیزه برای خداست. نیت، زمانی برای خداوند خالص میگردد که انسان برای عبادت یا کار و تلاش خود، هیچ انگیزهای جز خداوند نداشته باشد و هیچ عاملی جز تقرب و رضای خداوند او را به عبادت و عمل وادار نکرده باشد. با توجه به این که هواهای نفسانی، به شکل بسیار وسیع و قوی، انسان را در محاصره قرار دادهاند، داشتن نیت خالص در عمل و عبادت و حضور چهره الهی آن در ذهن، کاری بسیار دشوار و مشکل است. اخلاص در نیت، با آگاهی و توجه کامل به خداوند تحقق مییابد. در هر کجا توجه به خداوند نباشد، غفلت است. هر جا که غفلت باشد، شرک و ریا تحقق یافته است. کسی که توجه به مقصد ندارد، غافل است و کسی که از هدف غفلت دارد، از حرکت باز ایستاده است. اخلاص در نیت، به این معنا است که صاحبش در نظام هستی جز به خداوند دل نبسته است و جز برای او تلاش نمیکند. خداوند در قرآن ميفرمايد: "روزی که مال و فرزندان هیچ سودی نمیرساند، جز آنکه خدا را با قلب سالم یابد".[17]
کسب و حفظ اخلاص
اکنون با توجه به اهمیت فوق العاده اخلاص و تأثیر عمیق آن در پیمودن راه حق و رسیدن به مقامات عالیه قرب الی الله، این سؤال پیش میآید که اخلاص را چگونه میتوان به دست آورد و پس از به دست آوردن چگونه میتوان از آن محافظت نمود؟ یکی از راههای کسب اخلاص عبادت در خلوت و پنهانی است. پنهان کردن عبادت و عمل نیک مؤمن، مطلوب خداوند و مورد ترغیب اوست؛ زیرا این کار نفس انسان را از گرفتار شدن به بعضی از رذائل اخلاقی مانند عجب، ریا، تکبر، حب مقام حفظ میکند و عمل او را از اختلاط با هدفهای نادرست، خالص میکند.
اعمال خالص همیشه در معرض خطر قرار دارد؛ از این رو حفظ اخلاص بعد از عمل مشکلتر از انجام عمل بااخلاص است. اگر اعمال انسان برای خدا باشد و این انگیزه تا روز قیامت باقی بماند، استحقاق پاداش را دارد.
امام صادق7میفرمایند: "هرگاه کسی، عمل نیکی را انجام دهد، آن عمل برای او ثبت میشود که حسنهای را در پنهانی انجام داده است. اگر آن را بازگو کرد، آنچه نوشته شده است، پاک میشود و ثبت میگردد که حسنهای را آشکارا انجام داده است. اگر دو مرتبه آن را بازگو کرد، پاک میشود و ثبت میگردد که مرتکب ریا شده است".[18] کاری که بالاترین ارزش را داراست، با بازگو کردنش به گناه تبدیل میشود. وسوسهها و انگیزههای شیطانی بعد از عبادت خالص، قویتر از قبل از عمل است.
چكيده
نیت در عمل هر چه خالصتر باشد، اعمال انسان قیمتیتر و مقام و منزلتش نزد خدا بیشتر خواهد بود. ارزش اعمال هر کس، بستگی به نیت او دارد.[19]
کسی که عبادت خالص خود را به سوی خدا بفرستد، خدا هم بهترین مصلحتها و سعادتها را برای او به ارمغان میآورد.[20]
معنای اخلاص
اخلاص به معني پاك بودن رفتار و كردار آدمي از تظاهر و ريا و ساير امور شركآميز است.
نماز خانة اخلاص و دوري از کبر است.[21] بدون اخلاص نه تنها عبادت باطل است،[22] بلکه شرک و دوري از خداوند است.[23] مراد از اخلاص در نماز، قصد عنوان در نماز همچون: نماز ظهر ميخوانم يا نماز عصر نيست؛ بلکه فقط قصد قربت و نزديكي به خدا در قلب و جان است.
قصد قربتی که همراه يقين باشد و فقط بر زبان يا فکر جریان نداشته باشد، چنانکه رسول خدا6فرمود: "پاداش كردار انسان جز بر اساس نيتها نيست".[24]
مراتب اخلاص
مرتبه اول، اينكه انسان اعمال قلبي و رفتاري خود را تصفيه كند؛ به گونهاي كه در آن شائبه و احتمال جلب رضايت مخلوق و جلب قلوب آنها وجود نداشته باشد.
مرتبه دوم، تصفيه عمل است و آن این است که عملي را که انجام میدهد، به این انگيزه نباشد كه خداى تعالى به واسطۀ آن، نعمتهای دنيوى به او عنايت كند؛ مثل خواندن نماز شب براى توسعۀ روزى.
مرتبه سوم، آن است كه انسان عملش را از خوف عقاب و عذابهاى جسمانى كه وعده داده شده، تصفيه كند.
رابطۀ اخلاص و نیت
نیت، زمانی برای خداوند خالص میگردد که انسان برای عبادت یا کار و تلاش خود، هیچ انگیزهای جز خداوند نداشته باشد و هیچ عاملی جز تقرب و رضای خداوند او را به عبادت و عمل وادار نکرده باشد.
اخلاص در نیت، به این معنا است که صاحبش در نظام هستی جز به خداوند دل نبسته است و جز برای او تلاش نمیکند. خداوند در قرآن ميفرمايد: "روزی که مال و فرزندان هیچ سودی نمیرساند، جز آن که خدا را با قلب سالم یابد".[25]
کسب و حفظ اخلاص
یکی از راههای کسب اخلاص عبادت در خلوت و پنهانی میباشد. پنهان کردن عبادت و عمل نیک مؤمن، مطلوب خداوند و مورد ترغیب اوست؛ زیرا این کار نفس انسان را از گرفتار شدن به بعضی از رذائل اخلاقی مانند عجب، ریا، تکبر و حب مقام حفظ میکند.
امام صادق7میفرمایند: "هرگاه کسی، عمل نیکی را انجام دهد، آن عمل برای او ثبت میشود که حسنهای را در پنهانی انجام داده است. اگر آن را بازگو کرد، آنچه نوشته شده است، پاک میشود و ثبت میگردد که حسنهای را آشکارا انجام داده است. اگر دو مرتبه آن را بازگو کرد، پاک میشود و ثبت میگردد که مرتکب ریا شده است".[26]
[1]. امام صادق7، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج67، ص21.
[2]. امام صادق7، کلینی، اصول کافی، ج2، ص608، ح6.
[3]. شیخ صدوق، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، ص337.
[4]. کلینی، اصول کافی، ج2، ص16، ح4.
[5]. علامه طباطبایی، سنن النبی، ص353.
[6]. "وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً" (مريم: 51).
[7]. شیخ صدوق، كمال الدين، ج1، باب 31، ح2.
[8]. "وَإِنَّ لَكُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِّلشَّارِبِينَ" (نحل: 66).
[9]. فیض کاشانی المحجة البیضاء، ج8، ص128 (با تلخیص).
[10]. "الصَّلَاةُ بَيْتُ الْإِخْلَاصِ وَ تَنْزِيهٌ عَنِ الْكِبْر" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص183).
[11]. امام صادق7از قول خداى متعال نقل مىكند: "لَمْ اقْبَلْ الّا ما كانَ خالِصاً لى"؛ جز آنچه را خالص براى من باشد، نمىپذيرم.
[12]. "وَلاَ يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أحَدَا"؛ احدى را شريك عبادت خدا قرار ندهيد.
[13]. "إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات" (حر عاملی، وسايلالشيعه، ج1، ص 48).
[14]. "لكُلِّ امْرِءٍ ما نَوى" (مصباح الشريعة، ص53).
[15]. "لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ وَ لَا عِبَادَةَ إِلَّا بِيَقِين" (میرزای نوری، مستدرك الوسائل، ج1، ص 89).
[16] برای مطالعه بيشتر رجوع شود به: آداب الصلاة نوشتۀ حضرت امام خمينی;.
[17]. "يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ" (شعراء: 88 و 89).
[18]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج69، ص324.
[19]. امام صادق7، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج67، ص21.
[20]. علامه طباطبایی، سنن النبی، ص353.
[21]. "الصَّلَاةُ بَيْتُ الْإِخْلَاصِ وَ تَنْزِيهٌ عَنِ الْكِبْر" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص183).
[22]. امام صادق7از قول خداى متعال نقل مىكند: "لَمْ اقْبَلْ الّا ما كانَ خالِصاً لى"؛ جز آنچه را خالص براى من باشد، نمىپذيرم.
[23]. "وَلاَ يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أحَدَا"؛ احدى را شريك عبادت خدا قرار ندهيد.
[24]. "إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات" (حر عاملی، وسايل الشيعه، ج1، ص48).
[25]. شعراء: 88 و 89.
[26]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج69، ص324.