■ ارکان و واجبات نماز در فرق اسلامی
رضا اخوی، مرکز تخصصی نماز
میدانیم که اركان و واجبات نماز در بین شیعیان يازده چيز است که عبارتند از: 1. نيت، 2. قيام، 3. تكبيرة الاحرام، 4. ركوع، 5. سجود، 6. قرائت، 7. ذكر، 8. تشهد، 9. سلام، 10. ترتيب، 11. موالات که از اين يازده مورد، پنج مورد اول ركن است، یعنی زياده و نقيصه عمدي و سهوي آن، موجب بطلان نماز است، ولي واجب غير ركني، تنها زياده و نقيصه عمدي آن موجب بطلان است.[1]
این ارکان و واجبات در مذاهب مختلف اسلامی، مورد اختلاف قرار گرفته است که پس از بررسی اجمالی آن، به تبیین و توضیح برخی موارد اختلافی آنها خواهیم پرداخت.
واجبات نماز از نگاه مذاهب اسلامی
حنبلیه: حنبليها معتقدند که فرايض نماز چهارده چيز است: 1. قيام (در نماز فريضه)، 2. تكبيرة الاحرام، 3. قرائت فاتحه، 4 و 5. ركوع و بلند شدن از آن، 6. اعتدال، 7 و 8. سجده و سربلند كردن از آن، 9. نشستن بين دو سجده، 10. تشهد آخر، 11. نشستن براي تشهد و سلام، 12. طمأنينه، 13. ترتيب فرايض، 14. دو سلام.
حنفيه: بنا بر اعتقاد حنفیها، ركن دو گونه است: اصلي و زايد. ركن اصلي آن است كه هنگام عجز ساقط ميشود و ركن زايد آن است كه در بعضي از حالات ساقط مي شود؛ مانند قرائت كه از مأموم ساقط است.
آنها میگویند: نماز چهار ركن دارد: قيام، ركوع، سجده و قرائت كه قرائت فقط ركن زائد است. كسي كه اين چهار ركن را ترك كند به او نمازگزار نمي گويند. به علاوه، صحت نماز مشروط به اموري خارج از حقيقتِ نماز است و آن ها دو قسم است: 1. اموري كه خارج از ماهيت نماز است: طهارت از حدث و خبث، ستر عورت، قبله، دخول وقت، نيت و تحريمه.
2. اموري كه داخل نماز است: ايقاع قرائت در قيام، ركوع بعد از قيام، سجود بعد از ركوع؛ اينها شرايط نماز است كه از آن به «فرايض» هم تعبير مي كنند، اما نشستن آخر، به اندازه تشهد را فرض ميدانند و برخي آن را ركن مي شمرند و اما خروج از نماز با سلام و مانند آن، فرض نيست بلكه واجب است.
شافعيه: بزرگان شافعی معتقدند که فرايض نماز سيزده چيز است: پنج فريضه قولي و هشت فريضه فعلي:
1. تكبيرة الاحرام، 2. قرائت فاتحه، 3. تشهد آخر، 4. صلوات بر پيامبر (ص)، 5. سلام اول، 6. نيت، 7. قيام، 8. ركوع، 9. اعتدال از ركوع، 10. سجده اول و دوم، 11. نشستن ميان دو سجده، 12. نشستن آخر، 13. ترتيب، اما طمأنينه شرط محقق ركوع و اعتدال و سجده و جلوس است.
مالكيه: در مذهب ملکیه، فرايض نماز پانزده تا است:1. نيت، 2. تكبيرة الاحرام، 3. قيام براي تكبيرة الاحرام، 4. قرائت فاتحه، 5. قيام براي قرائت، 6 و 7. ركوع و بلند شدن از آن، 8 و 9. سجده و سربلند كردن از آن، 10. سلام، 11. جلوس به اندازه سلام، 12. طمأنينه، 13. اعتدال در ركوع و سجده و سر برداشتن از آنها، 14. ترتيب ادا ، 15. نيت اقتداي مأموم.
- حكم بسمله
گفتن «بسم الله» نماد باورهای دینی مسلمانان است و آنان کاری انجام نميدهند، مگر پس از گفتن بسم الله الرحمن الرحيم كه آيه توحيد و سبب طرد مشركان است.
آیا بسمله جزء سوره فاتحة الکتاب است؟ این پرسش از موارد مورد اختلاف بین شیعه و سنی در نماز است که باعث اختلاف نظر بین مذاهب اسلامی شده است.
بی تردید سیره مسلمانان خواندن بسمله در نماز بوده است و کسی در جزئیت بسم الله برای فاتحة الکتاب تردیدی نداشت، به همین دلیل، وقتی معاویه به مدينه آمد و در آنجا نماز خواند و بسم الله نخواند و هنگام رفتن به ركوع و سجود هم تكبير نگفت، وقتی سلام نماز را گفت، مهاجران و انصار ندا دادند: «یا معاویه! سرقت صلاتک؟! أینَ بِسم الله الرحمن الرحیم و...»: اي معاويه، از نماز دزديدي، بسم الله كو؟ تكبير هنگام ركوع و سجود كو؟ سپس نماز را همراه بسم الله و تكبير دوباره خواند. شافعي میگويد: معاويه حاكمي نيرومند و با شوكت بود و اگر آشكار گفتن بسم الله نزد همه مهاجران و انصار امري ثابت نبود، نميتوانستند به سبب نگفتن بسم الله به او اعتراض كنند.[2]
با توجه به روایات فراوانی که از طریق اهل سنت[3] و اهلبیت(ع)[4] نقل شده است، نه تنها جزئیت بسمله قطعی است، بلکه بر طبق روایات، پیامبر آن را به جهر(آشکارا) میخواندند[5] و همگان را نیز به چنین شیوهای امر میکردند.
نکته
الف: گفته شده اولین کسی که بسم الله الرحمن الرحیم را آهسته خواند، سعيد بن عاص بود كه مردي خجالتي بود.[6]
- دست بسته نماز خواندن
یکی از حالات نمازگزاران اهل سنت این است که در حال قیام دست راست خود را بر روی دست چپ، بالا یا پایین ناف قرار میدهند که به چنین عملی تکتّف، تکفیر یا قبض گفته میشود.
در میان مسلمانان، کسی قائل به وجوب تکتف در نماز نیست و مذاهب چهارگانه (جز مالكيه): قرار دادن دست راست بر چپ، بالا يا پايين ناف را سنت میدانند،[7] ولی علمای شیعه، آن را حرام و مبطل نماز میدانند.[8]
درباره مالكيه هم از پیشوای آنان (مالک) نقل شده است که در نماز فریضه[واجب] آن را درست نمی دانست و از این عمل کراهت داشت، ولی در نمازهای نافله هرگاه قیام طول میکشید در این عمل اشکالی نمیدید تا به واسطه آن رفع خستگی کند».[9]
نقد و بررسی
در زمان رسول خدا(ص)، كسى از صحابه و اهلبيت عليهمالسلام در نماز قبض انجام نمىداد و در روايات توصیف نماز پيامبر، با وجود ذكر همه جزئيات از واجبات و مستحبّات، مسأله قبض در آن مطرح نشده است. پس از رحلت آن حضرت، مردم از طرف خلفا امر شدند كه در نماز آن را انجام دهند و اين كار، نوعى احترام ايرانيان باستان به پادشاهان به شمار مىآمده است. مسلمانان نیز در اثر ارتباطى كه به ويژه پس از فتوحات اسلامى با ديگر ملتها برقرار كردند، با آداب و سنن آنان آشنا شدند و در ميان آنها، نكات مثبت و منفى وجود داشت. برخى از صحابه از روى اجتهاد و رأى خود اين نوع احترام و عمل را وارد نماز كردند. از عمر(خلیفه دوم) حكايت شده كه وقتى اسيران ايرانى را پيش او آوردند، به نشانه احترام جلوى او تكفير (قبض) انجام دادند. او از اين عمل پرسيد، پاسخ دادند كه ما اين كار را براى تواضع و خضوع پادشاهان خود انجام مىدهيم، پس عمر اين كار (قبض) را در نماز نيكو شمرد.[10]
حضرت على علیه السلام مىفرمايد: «لا يجمع المسلم يديه فى صلاته و هو قائم بين يدى اللّه عزوجل يتشبّه باهل الكفر يعنى المجوس»: مسلمان نبايد دو دستان خود را در نمازش جمع كند؛ زيرا در حالى كه در پيشگاه خداوند ايستاده، به اهل كفر (زرتشتيان) شبيه مىشود».[11]
بنابراین، با توجه به مخدوش بودن روایات اهل سنت، همچنین نبود این عمل در روایات صفت نماز پیامبر(ص)، باید به اصل اولی این عمل رجوع نمود که همان ارسال و رها بودن دست است که هر فردی به مقتضای خلقت خویش در مییابد که دستهای خود را در حالت عادی رها نماید و روی یکدیگر قرار ندهد.
یکی از سنتهای رایج در نماز اهل سنت این است که پس از قرائت سوره حمد، با صدای بلند آمین میگویند و معتقدند که این آمین گفتن، نسبت به دعاى قبلى یعنی(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ) است؛ زیرا آمين نوعی دعا به معناي «اللّهمّ اسْتَجِب» ميباشد.
این سخن صحیح نیست، زیرا در شریعت اسلام، عبادات اعم از واجب و مستحب، توقیفی و محدود هستند؛ به این معنا که انجام آن در کمّ و کیف، متوقف به همان صورتی است که از شریعت و دین به ما رسیده است و انسان به هیچ وجه حق کم و یا زیاد نمودن آن را ندارد و نمىشود هر کس بر اساس اندیشه و خواست خود برنامهاى براى کیفیت آن انتخاب نماید. به عبارت سادهتر، در عبادات حق اِعمال سلیقه نداریم و عبادات توقیفی است و هر گونه حذف و اضافه در عبادات بدعت محسوب میشود.
ضمن اینکه بر فرض که آمین نسبت به دعاى قبلى باشد، ولى بسیارى از نمازگزاران -به خصوص غیرعربها- هرگز به ذهنشان نمىرسد که در آیات سوره فاتحه، دعایى است که به آن آمین بگویند.
به همین دلیل، این عمل به اجماع مسلمانان، جزء نماز نیست[12]و مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز گفتن آن را سنت شمردهاند، ولی بزرگان شیعه با تبعیت از ائمه اهلبيت عليهم السلام به عنوان يكي از «ثقلين»، این عمل را مخالف سیره پیامبر(ص) دانسته، گفتن آمين را حرام و مبطل نماز دانستهاند.[13]
یکی از شبهات و نقدهای اهل سنت به شیعه این است که میگویند چرا شما بر روی مهر نماز میخوانید؟ این عمل شما همانند رفتار بتپرستان است که به جای اینکه به خدا پرستش کنند، به سوی بتهای دست ساخته خود پرستش میکردند! حال شما هم همان کار را به گونهای دیگر و در قالب بتهای کوچکی به نام مُهر انجام میدهید!!
قبل از هر چیز باید دانست که مهر در نماز موضوعیت ندارد، بلکه ما یصح السجود علیه (آن چه که سجده بر آن صحیح است) مطرح است. فقه شیعه معتقد است که سجده بر امور خوردنی و پوشیدنی و بعضی از معادن صحیح نیست و سجده مثلاً بر سنگ، گیاه غیر خوراکی، خاک، چوب و... صحیح است و نمیتوان مثلاً بر فرش (که از پشم یا پلاستیک و مواد نفتی باشد) سجده کرد. اکنون که زندگی ما به گونه ای شده است که بعضی مواقع در مکانی نماز می گزاریم که زیر انداز ما، قابل سجده صحیح در نماز نیست؛ ما قطعه ای از آنچه که سجده بر آن صحیح است را تهیه کرده و به عنوان محل سجده استفاده می کنیم. بنابراین اگر ما در بیابانی نماز بخوانیم و زیر پای ما علف (غیر خوراکی برای انسان) یا خاک و یا سنگ و شن باشد، احتیاجی به گذاشتن مهر نداریم.
ضمن اینکه، شيعه كه بر تربت سجده ميكند آن را مسجود له قرار نميدهد، بلكه آن را مسجود عليه قرار مي دهد؛ يعني شيعه براي تربت سجده نميكند، بلكه بر روي تربت و براي خداوند متعال سجده ميكند و اصولاً تمامي مسلمانان جهان بر چيزي سجده ميكنند، در حالي كه سجده آنان براي خداست. تمام زائران خانه خدا بر سنگهاي مسجدالحرام سجده مي كنند، در صورتي كه هدف از سجده آنان، خداست.
پرسش اول: چرا شيعه مقيّد به سجده كردن بر خاك يا برخي از گياهان است و چرا بر تمام اشياء سجده نميكند؟
پاسخ: همانگونه كه اصل يك عبادت بايد از جانب شرع مقدّس بيان شود، شرايط،أجزاء و كيفيت آنها نيز بايد از طرف شارع به وسيله پيامبر گرامي اسلام (ص) بيان شده باشد و خود حضرت فرمود: «صلّوا كما رأيتموني اُصلّي»: همانگونه كه من نماز ميخوانم، شما هم مانند من نماز بخوانيد.[14]
مراجعه به سیره عملی مسلمین در عصر پیامبر اکرم(ص) که برگرفته از رفتار و گفتار آن حضرت بود، بیانگر سجده بر زمین مسجد بود که با ریگ، کف آن مفروش شده بود و وقتی هوا گرم می شد آنان مشتی ریگ را در دست میگرفتند و خنک میکردند تا سجده بر آن آسان باشد. جابر بن عبدالله انصاری میگوید: با پیامبر(ص) نماز ظهر می گزاردم که یک مشت از ریگها را در کف گرفتم تا سرد بشوند و بتوانم بر آنها سجده کنم.[15]
یکی از صحابه از این که پیشانیش به خاک برسد اجتناب می کرد و پیامبر بدو فرمود: که پیشانیت را بر خاک بگذار.[16]
و روایات دیگر اهل سنت دلالت دارند که پیامبر(ص) بر حصیر و خُمره (حصير کوچکي که از برگ درخت خرما درست مي شود) سجده میفرمود.[17]
و جالب اینکه نقل شده که عمر بن خطاب دستور داد تا كف مسجد النبي(ص) را با ريگ فرش كنند تا نمازگزاران بر آن سجده كنند.[18] حتي نقل شده كه بعض تابعين به تبعيت از اصحاب پيامبر(ص)، در موقع مسافرتها با خود گِل خشكيده اي حمل مي كردند تا در موقع نماز بر آن سجده كنند.[19]
با توجه به مجموعه این ادله، بيپايه بودن سخن كساني كه شيعه را به خاطر همراه داشتن مُهر بت پرست مينامند، عیان گشته، معلوم ميشود كه پيشتازان تاريخ اسلام به اين كار مبادرت ميورزيدهاند.
پرسش اول: چرا تربت کربلا؟
از دیگر اشكالات اهل سنت و وهّابيون اين است كه چرا شما شيعيان بر خاك كربلا سجده ميكنيد؟
پاسخ: عالمان شيعي سجده بر تربت امام حسين(ع) را واجب نميدانند، بلكه حكم به جواز سجده بر هر نوع تربت و خاكي نمودهاند، ولي از آنجا كه تربت امام حسين(ع)داراي امتيازات ويژهاي است، حكم به استحباب سجده بر آن دادهاند. فلسفه آن هم اين است كه هر روز شيعه به ياد مظلوميت امام حسين(ع) و يارانش افتاده و اهداف او را يادآوري كنند كه همان احياء سنت پيامبر(ص) و امر به معروف و نهي از منكر بود؛ لذا شيعيان با پيروي از ائمه خود، سجده بر خاك كربلا را بر ساير خاكها ترجيح ميدهند و از مُهر كربلا استفاده ميكنند. همانگونه که درباره امام صادق عليه السلام نقل شده که آن حضرت کیسه ای داشتند که در آن تربت سیدالشهداء بود و هنگام نماز آن تربت را در موضع سجودشان میریختند و بر آن سجده میکردند.[20]
- صلوات و سلام پیامبر بر خودشان؟!
از واجبات قطعی نماز نزد مذاهب اسلامی، ضرورت تشهد و سلام نماز است که ابتدا نگاهی به برخی اختلاف نظرها در این مورد پرداخته، سپس به پاسخ این سؤال می پردازیم که آیا پیامبر نیز در نماز بر خود درود و سلام می فرستادند، اگر پاسخ مثبت است، چرا؟
نگاهی به سیره و سنت و نیز روایات[21] بیانگر این نکته است که آن حضرت نیز در نمازها بر خود صلوات میفرستادند؛ زیرا اولاً: پیامبر(ص) و دیگر مردم در احکام الهی مساوی هستند و پیامبر(ص) نیز مانند دیگر مسلمانان موظف بودند نماز را همانگونه که خداوند امر فرموده است، به جای آورند، لذا وقتی یکی از واجبات نماز برای همه، خواندن تشهد با الفاظ مشخص است، پیامبر نیز مخاطب این واجب بوده و باید در نماز خود آن را ذکر نماید.
ثانیاً: این مسأله، دستور قرآن کریم است که میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما»: خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستد. اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد.[22]
ثالثاً: پیامبر صلي الله عليه وآله به عنوان رهبر و پیشوای مسلمانان، به فرموده قرآن کریم، اسوه حسنه است و همگان ملزم به پیروی از ایشان می باشند.[23] خود ایشان نیز درباره نماز فرموده بود: صلوا کما رأیتمونی اصلی[24]، با نظر داشت تمام این نکات، به این نتیجه میرسیم که آن حضرت نمیتوانست تشهد و سلام نماز را به صرف بودن نام خویش در آن ترک نماید، زیرا چه بسا این رفتار، الگوی رفتاری سایر مسلمانان شده و برای همیشه نماز ناقص و باطل اقامه میشد.
خامساً: درود و سلام بر پیامبر (ص) در هر نماز، نوعی قدرشناسی از زحمات بیدریغ پیامبر اعظم (ص) و تلاشهای گسترده ایشان در جهت ارتقای مقام انسان و تبلیغ دین خاتم است که به دستور الهی بر ایشان درود و صلوات میفرستیم و از آثار و دستاوردهای فراوان مادی و معنوی آن در دنیا و آخرت بهره مند میشویم.
[1] . العروة الوثقی، ج2، ص433.
[2] . مسند شافعي، ص13؛ مستدرك حاكم، ج1، ص233.
[3] . صحیح مسلم، ج2، ص12، باب حجة من قال: لا یجهر بالبسمله.
[4] . نک: تهذیب الاحکام، ج2، ص289؛ کافی، ج3، ص312.
[5] . مستدرك، ج1، ص232.
[6] . الدّرالمنثور، ج1، ص21.
[7] . الفقه الاسلامی و ادلته، زحیلی، ج2، ص874. الفقه علي المذاهب الأربعه، ج1، ص217؛ فقه السنه، ج1، صص107و 106.
[8]. جواهرالكلام، ج11، ص15؛ العروة الوثقي، ج1، ص706.
[9]. المدونه الکبری، ج1، ص169. نیز نک: بدایة المجتهد، ج1،ص137. به نقل از ابن رشد قرطبی.
[10] . جواهرالكلام، ج11، ص19.
[11] . وسائل الشيعه، ج7، ص266.
[12] . محمد رشید رضا، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ج1، ص39.
[13] . نک: المقنه، شیخ مفید، ص14؛ الانتصار، سید مرتضی، ص144؛ الخلاف، شیخ طوسی، ج1، ص332؛ تذکرة الفقهاء علامه حلی، ج1، ص118 و ...
[14]. صحيح بخاري، ج7، ص77، كتاب الادب؛ كتاب الام، امام شافعي، ج1،ص184؛ سنن دار قطني، ج1، ص279؛ جواهر الكلام، ج8، ص5 و ص184، و...
[15]. سنن بيهقي، ج2، ص105، باب الكشف عن الجبهة في السجود.
[16]. همان.
[17]. صحيح بخاري، ج1، ص101،كتاب الصلاة ، باب الصلاة على الخمرة، صحيح مسلم، ج2 ، ص128، كتاب الصلاة، باب فضل صلاة الجماعة.
[18] . الطبقات، ابن سعد، ج3، ص284.
[19] . همان، ج6، ص79، در احوال مسروق بن اجدع.
[20] . الحدائق الناضره، ج7، ص260؛ جواهرالکلام، ج8، ص437.
[21]. در روایات آمده است: خداوند متعال پیامبرش حضرت محمد(ص) را به معراج برد. جبرئیل اذان گفت و نماز را به پیامبر آموخت، به همین کیفیت و شکلی که میخوانیم. سپس در تشهد به او فرمود: بر خودت و بر اهل بیتت درود بفرست. پیامبر گفت: صَلَّى اللَّهُ عَلَیَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِی. (کافی، ج3، ص486).
[22] . احزاب/ 56.
[23] . برای نمونه نک: اطعیوا الله و اطیعوا الرسول(نساء/59، مائده/92)؛ و أَطيعوا الله والرَسول (آل عمران/132و32)؛ وأَطيعوا اللهَ ورَسوله اِن كنتم مؤمنين (انفال/1)؛ و ما كان لِمؤمن و لا مُؤمنة اِذا قضي الله و رَسولُه أَمراً أن يكون لَهم الخيرة مِن أمرهم و مَن يعص الله و رَسوله فقد ضَلّ ضَلالاً مُبيناً (احزاب/36)؛ اِن كنتم تُحبون الله فاتَبعوني يُحببكم الله(آل عمران/31) و...
[24]. صحیح بخاری، ج1، ص155.