■ راز و رمزهای نماز
اهداف مقاله
- آشنایی با اسرار رکوع.
- آشنایی با رازهای سجده.
- آشنایی با اسرار قنوت.
- آشنایی با اسرار تشهد.
- آشنایی با اسرار سلام.
- آشنایی با اسرار تسبیحات اربعه.
مقدمه
ركوع ادب است و سجود قُرب، و كسانى به خدا نزدیك مىشوند كه در اظهار ادب و قرب كوتاهى نكرده باشند. در بین حالات و حرکات نماز، رکوع و سجده تفسیر دیگری دارند. تواضع و خم شدن در برابر خدا و پیشانی به به خاک سائیدن نشانه شب زندهداران و عبادتکنندگان واقعی است. ذکر رکوع و سجده نیز از عالیترین مضامین نماز به شمار میروند. در این بخش معانی، آثار و آداب رکوع و سجود بیان میشود؛ سپس به سه جزء دیگر نماز یعنی قنوت، تشهد و سلام خواهیم پرداخت.
قنوت دریچه و پنجره رحمت الهی به سوی بنده را میگشاید. تشهد ادب نشستن بنده در مقابل پروردگار را به تصویر میکشد و سلام ایمنی بنده و رهایی از آتش را برای او نویدآور است. در ذیل به معانی، آداب و مستحبات قنوت، تشهد و سلام و تسبیحات اربعه پرداخته میشود.
ركوع
در نماز به دستور خداوند بزرگ به رکوع میرویم:
"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا"؛[1] اي ايمان آورندگان! رکوع کنيد!
در رکوع اسراری نهفته که همچون دیگر کارهاي نماز، ريشه آن را در معراج پیامبر6میتوان یافت. در نمازی كه پيامبر گرامي6در معراج گزارد، پس از ركوع به او خطاب رسيد: "به عرش من بنگر!" او میفرماید: "به عرش الهي چنان نگريستم كه بيهوش شدم. پس از ديدن آن عظمت، به من الهام شد که بگويم: "سبحان ربي العظيم و بحمده"؛ هنگامي که اين ذكر را گفتم، از آن حالت بيهوشي بيرون آمدم. سپس با الهامهاي پياپي هفت بار آن را گفتم. آنگاه به خود آمدم و به حال عادي بازگشتم".[2] امام صادق7میفرماید: "هر بندهاي که براي خدا به حقيقت ركوع كند، خداوند او را به نور جمال خود بيارايد و در سايه كبرياي خود جاي دهد و بر او جامه برگزيدگان را بپوشاند. نخست ركوع است و آنگاه سجود. هر كس معنا و حقيقت اولي را به جاي آورد، شايستگي دومي را مييابد. در ركوع، ادب عبوديت تحقق مييابد و در سجود، قرب به معبود. كسي كه به نيكي ادب نگزارد، سزاوار قرب نگردد. پس ركوع كن، همانند كسي كه با قلب خويش براي خدا خضوع ميورزد و زير سلطه او، خاکسار و بيمناك است. در اين ميان، اندامهاي خود را از حركتهاي بيهوده حفظ كن و مگذار كه در ميان نماز به جز آنچه باید [به آن مشغول باشند]، به کار و حالتي [دیگر] مشغول شوند".[3] بر پايه سخن امیرالمؤمنین علی7تأويل "كشيدن گردن در ركوع" این است: به خدا ایمان دارم، هر چند گردنم زده شود.[4] این تسبیح و ادب، به صورت خم شدن در برابر خدای عظیم، نمود مييابد. ذكر مستحب ركوع نيز با همين تأويل تناسب دارد: "اللَّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ، وَ لَكَ أَسْلَمْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ أَنْتَ رَبِّي، خَشَعَ لَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ مُخِّي وَ عَصَبِي و عِظَامِي وَ مَا أَقَلَّتْهُ قَدَمَايَ غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَ لَامُسْتَكْبِرٍ وَ لَامُسْتَحْسِرٍ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه"؛ بارخدايا! برايت رکوع گزاردم و تسليم شدم. به تو ايمان آوردم و بر تو توکل کردم؛ که تويي خداوندگارم. قلب و گوش و ديده و مو و پوست و گوشت و خون و مغز و پي و استخوانم و هر چه روى دو پاى خود مىكشم، در برابر تو خاشع و خاكسار است؛ بى آن كه ابا ورزم يا سر نِخوت برفرازم يا خستگى را بهانه سازم. منزه است خداوندگار بزرگ من و او را سپاس ميگويم.[5]
تأویلِ برخاستن از رکوع
مؤمن برای ادب، کمر به رکوع خم میکند. ادب این است که انسان خودش را در برابر هستیبخش چيزي به شمار نياورَد. هنگامي که وي پس از رکوع، کمر راست میکند و برای گفتن تکبیر قیام مينمايد، نشان از آن دارد که از نیستی به هستی رسیده و خداوند به او اجازه فرموده که پس از نیستی، در رکوع به هستي دست يابد و توان تکبیرگويي داشته باشد. امیر مؤمنان علی7میفرماید: "هنگامي که میگویی: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، تأویلش این است: شکر خدایی را که مرا از نیستی بيرون کرد و هستی بخشید".[6] در این ذکر، سَمِعَ به معنای شنیدن ظاهری نیست؛ زيرا خداوند هر صدایی را میشنود. در اينجا، شنيدن به معنای اجابتِ دعاي کسی است که او را حمد و ستایش میکند.
از اسرار دیگر برخاستن از رکوع، آن است که در سخن امام حسن عسکری7آمده است: "هنگامي که نمازگزار سر از رکوع برمیدارد، خداوند به فرشتگان میفرمايد: گواه باشید که زیباترین فرجام را برای او رقم ميزنم و او را به سوی بهشتم روانه ميسازم".[7]
سجود
حضرت رضا7راز سجده را چنین بیان میفرمايد: "سجده نزدیکترین حالت بنده به خدای بلند مرتبه است. خداوند فرموده است: وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب". [8],[9] بنابراين اگر بندهاي در پي نهایت قرب به خداوند است، باید آن را در سجده جستوجو کند؛ زيرا سجده در ميان عبادات بالاترین[10] و در نهايتِ درجه عبودیت است. نماز که خود، زیبایی مؤمن است، جمالش را از سجده دريافت ميکند.[11] سجده، معيار و نشانه شناخت مؤمن[12] به شمار ميرود. بیشترین و والاترین رازهای عبادت در سجده نهفته است. نزد اهل راز، سرّ سجده، همۀ نماز را در بر ميگيرد و واپسين منزل قرب و وصول است. سجده طولاني نمازگزار، او را لایق شفاعت پیامبر6و رسیدن به بهشت ميسازد. گروهي نزد رسول خدا6آمدند و گفتند: "“بهشتِ خداوندت را براي ما ضمانت فرما! فرمود: مرا با طولانی کردن سجدههايتان ياري کنید!".[13]
راز دیگر سجده، رساندن نمازگزار به نور و هدایت است. امام صادق7ميفرماید: "من نور را در دو چیز یافتم: گریه و سجده".[14] این نور واقعيتی بیرونی دارد که حتی بر زمینی که بر آن سجده شده نیز اثر مينهد. پيامبر گرامي6میفرماید: "زمینی که مؤمن بر آن سجده میکند، نورش به آسمان میتابد".[15] زمين تيرهاي كه چه بسا سجدهكننده آن را كممايه بشمرد، به بركت سجدهاي كه درون آن روشنايي است، به آسمان سبزي كه بر او سايه افكنده، پرتو ميافشاند.
قنوت
يکي از حالتهاي نمايانگر خضوع، قنوت است. قنوت عبارت است از فروتنی، گریه و زاري؛ یعنی وانهادن محبت دنيا و توجه و اخلاص در برابر خداوند جليل. خداوند که جواد است، آرزومندانش را ناامید نمیکند. خداوند فرموده است: "وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلا"؛[16] نام خدايت را ياد کن و به سوي او به طور ويژه تبتّل نما! امام صادق7میفرماید: "در اين آيه، تبتّل به معناي بالا بردن دستها [در قنوت نماز] و لابه به سوي خدا است".[17] در اصطلاح عرفاني، تَبَتّل يكي از نخستين مراحل سير و سلوك است که اولین درجه آن، دل کندن از همۀ لذتهاي نفسانى و بريدن كامل از دنيا و خشنودى به قضاى الهى و نترسيدن از مخلوقات و تسليم جان به خداوند است.[18] بنابراين معنای آیه میتواند این باشد: همواره نام خدا را يادآور باش و به كلي از غير او ببُر و فقط به او بپرداز؛ زيرا بدون بريدن از خلق، پيوستن به حق ميسر نگردد. قنوت مظهر رحمانیت الهی است. رسول رحمت میفرماید: "هر گاه بندهاي دست به سوي خداوند عزيز و غالب ببرد، خداوند حيا ميكند که آن دست را تهي برگرداند".[19] ازاينرو آنچه را وي ميخواهد، از فضل خويش در آن دست قرار ميدهد. قنوت، دست شستن از غير حق و روي آوردن کامل به خداوند و درخواست از بينياز مطلق است. اين قنوت كه جلوه دل بريدن از دنيا و پيوستن به خداوند شکوهمند و عجز و لابه به درگاه او است، انسان را به کمال ميرساند. چنين قنوتي اگر ترک شود، نماز كمال برتر خويش را از دست ميدهد.[20] این رهاسازي اگر از روی بیاعتنایی باشد، نماز در ظاهر پذيرفته ميشود و قضا ندارد؛ اما روایات، آن را نماز نمیدانند؛ زیرا حقیقت نماز را که بندگی است، با خود ندارد.[21] اين رازها و برکتها افزون بر ثمري است كه از ذكرهاي قنوت، به بنده ميرسد؛ ذكرهايي كه بيانگر فقر و درخواست عبد است.
تشهد
نمازگزار در رکعت دوم نماز خود پس از سجده مینشیند و میگوید: "اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد"؛ نمازگزار میگوید گواهی میدهم به یکتایی خدا، خدایی که شریک ندارد و گواهی میدهم که محمد6(پیامبر اسلام) بندة خدا و رسول اوست. بار خدایا! درود بفرست بر محمد و دودمان محمد6.
تشهد، ثنا گفتن خداوند است. گواهي به يگانگي خداوند و رسالت در اذان و اقامه، زمينهساز ورود به نماز است و در تشهد كه خروج از فنا به بقا است، به بنده يادآوري ميكند كه حقيقت نماز، حاصل شدن توحيد حقيقي و گواهي به يگانگي خدا است. نمازگزار باید پس از گواهي به يگانگي و الوهيّت حق، به مقام مقدّس عبد مطلق و رسول خاتم توجه يابد و از تقدّم مقام عبوديّت بر رسالت آگاه گردد كه گام عبوديّت زمينهساز همۀ مقامهاي سالكان است و رسالت، شاخهاي از عبوديّت به شمار ميرود.
در معراج، هنگامي که رسول خدا6پس از سجده خواست تا بر پا خيزد، ندا آمد: "اي محمد! بنشين!" پيامبر6نشست. در اين هنگام، وحي فرارسيد: "اي محمد! چون نعمت خويش را به تو ارزاني داشتم، نام مرا ببر!" از اين رو به وي الهام شد كه بگويد: "بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى كُلُّهَا لِلَّه". سپس خداوند به او وحي نمود: "اي محمد! بر خود و اهل بيت خويش درود فرست!" پيامبر فرمود: "صَلَّى اللَّهُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي".[22] امام علی7فرمود: "تشهد، یعنی تجديد ايمان و برگشت به اسلام و اقرار به برانگيخته شدن پس از مرگ".[23] بنابراين هنگامي که نمازگزار براي تشهد مينشيند، گويا از خوابگاه گور بر پا ميخيزد و به برانگيخته شدن پس از مرگ اقرار ميكند و به تعليم خداوند، از آنچه پس از مرگ و برانگيخته شدن از گور مشاهده كرده، براي دنيا سخن ميگويد.
سلام نماز
هنگامی که نمازگزار میخواهد پس از تشهد سلام بگوید، میگوید: "السلام علیک ایّها النّبی و رحمة الله و برکاته؛ السلام علینا و علی عبادالله الصّالحین؛ السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته".
نمازگزار پس از اقرار به بنده و رسول بودن محمد6به خدا میگوید: "درود ما بر تو ای محمد6رحمت خدا و برکاتش نیز بر تو، درود بر خود ما و بر بندگان شایسته، درود و رحمت و برکات خدا بر شما!"
برای آخرین مرتبه نمازگزار اعتراف به پیغمبری محمد6میکند و به او درود میفرستد. در این عمل، رسول خدا6را در نظر میآورد و در همین موقع است که از خود میپرسد که چرا من به محمد6درود میفرستم؟ و به خود پاسخ میدهد: محمد6غیر از اینکه پیغمبر خدا بود، مردی امین و خدمتگزار اجتماع بود. نسبت به یتیمان، بیوهزنان و بیچارگان فداکار بود... هنگامي كه پيامبر در نمازِ معراج نشست و دستورهاي تشهد و صلوات را اجرا كرد، ناگاه صفهاي فرشتگان و رسولان و پيامبران را نگريست. به او گفته شد: "اي پيامبر! بر آنان سلام كن!". او گفت: "السلام عليكم و رحمة الله و بركاته". خدا به او وحي فرمود: "من سلام، تحيت و رحمت هستم و تو و دودمانت برکت هستيد".[24] امام رضا7درباره سلام نماز چنین میفرماید: "سلام موجب بيرون آمدن نمازگزار از حالت نماز است و به جاي آن، تكبير يا تسبيح نيامده است؛ زيرا سخن گفتن مخلوق با ورود به نماز حرام است و توجه به آفريدگار براي او لازم شمرده ميشود. رهاسازي نماز و انتقال از حال نماز با آغاز كلام مخلوق، يعني سلام، صورت ميگيرد".[25] بدين سان، ورود به نماز با حرمت سخن گفتن آغاز میشود و بيرون آمدن از نماز، با حلّیت سخن گفتن با دیگران تحقق مييابد.
نمازگزاری که به حقیقت نماز برسد، خليفة الله است؛ زيرا با خدا همسخن گشته است.[26] بدين سان، رسول خدا میشود و از سوي او به نمازگزاران سلام میدهد: "السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّه الصَّالِحِين". اگر سلام از سوي خدا باشد، مبارک و طیّب میشود: "بر خويشتن سلام دهيد که درودي است مبارک و پاک از جانب خداوند".[27] بدين سان، زندگی نمازگزار نیز طیّب و مبارک میشود.
نمازگزار با سلام نمازش چنين وانمود ميكند كه نزد خدا بوده و اكنون به مردم و اجتماع رسيده است و به آنان سلام ميكند. اين سلام هنگامي صحيح است که وي با خداوند خويش در حال مناجات بوده و از هر چيز، غير از او بريده باشد. بنابراين سلام عارف در نماز براي انتقالش از حال نماز به حال ديگر است؛ ازاينرو دو سلام ميگويد؛ يكي به كسي كه از نزد او انتقال يافته و ديگري به كسي كه بر او وارد ميشود؛ مگر اين كه در نمازش نزد خدا باشد كه در اين صورت، به كسي كه از نزد او منتقل شده، سلام نميدهد؛ زيرا خداوند، خود، سلام است.[28] شیخ بهایی در سخني ظریف میگوید: من خجالت میکشم نماز را بیحضور بخوانم و در انتها بگویم: "السلام علیکم و رحمة الله و برکاته".[29]
تسبیحات اربعه
نمازگزار یک رکعت آخر نماز مغرب و دو رکعت آخر نمازهای چهار رکعتی، ذکر "سبحان الله والحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر" را زمزمه میکند. محمدبنعمران از حضرت صادق7پرسيد: "چرا در رکعتهاي آخر نماز، تسبيحات اربعه برتر از قرائت (حمد و سوره) است؟" امام فرمود: "پيامبر گرامي7در دو ركعت آخر نماز، بزرگي خداوند را مشاهده كرد و دلش از اين عظمت هراسيد و زبان به تسبيح خداوند گشود. ازاينرو تسبيح خدا در رکعتهاي آخر نماز، برتر از قرائت است".[30]
محتواي نماز، تكبير و تسبيح و تحميد است. شايد بدين معنا است كه وقتي ميخواهيد در بزرگترين عبادت خدا گام نهيد، توجه كنيد كه خداوند والاتر از آن است كه شما عبادتش كنيد. آنگاه در هر بند نيز تسبيح يا تحميد همراه با تکبير آمده است. تسبيح و تکبير با هم بدين معنا است كه خدا منزه و برتر است از اينكه شما او را عبادت نماييد. پس در همان حال كه به شما اجازه تحمید داده است او را تسبیح ميکنید و نيز تکبیر ميگوييد.[31]
چهار بخش بودن تسبيحات، برخاسته از واقعيتي بيروني است كه عرش خداوند و آنچه پايينتر از آن قرار دارد، با آن سامان يافتهاند. درباره چهارگوشه بودن كعبه گفتهاند: بيت المعمور در آسمان داراي چهار گوشه است؛ زيرا عرش الهي چهار ضلع و چهار جهت دارد. چهار ضلعي بودن عرش نيز بدان سبب است كه تسبيح چهار بخش است: "سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر".[32]
از اين سخن برميآيد كه تسبيح در بر دارنده حمد، و تكبير داراي وجودي بيروني و اثري عيني است و بر عرش الهي كه امرها و نهيها از آنجا برمیخیزد، تقدم دارد. همين سبب شده كه عرش، همانند آن شكل گيرد. حارثبنمغیره میگوید: از امام صادق7شنیدم که فرمودند: "هرکس بعد از هر نماز واجب...چهل "بار سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ" بگوید و پس از آن از خداوند درخواست کند، حاجتش برآورده میشود".[33]
چکیده
ركوع ادب است و سجود قُرب و كسانى به خدا نزدیك مىشوند كه در اظهار ادب و قرب كوتاهى نكرده باشند. ذکر رکوع و سجده نیز از عالیترین مضامین نماز به شمار میروند.
رکوع
در رکوع اسراری نهفته که ريشه آن را میتوان در معراج پیامبر6یافت. این تسبیح و ادب، به صورت خم شدن در برابر خدای عظیم نمود مييابد. بر پايه سخن امیرالمؤمنین علی7تأويل "كشيدن گردن در ركوع" این است: به خدا ایمان دارم، هر چند گردنم زده شود.[34]
مؤمن برای ادب، کمر به رکوع خم میکند. ادب این است که انسان خود را در برابر هستیبخش چيزي به شمار نياورَد. هنگامي که پس از رکوع، کمر راست میکند و برای گفتن تکبیر قیام مينمايد، نشان از آن دارد که از نیستی به هستی رسیده و خداوند به او اجازه فرموده که پس از نیستی، در رکوع به هستي دست يابد و توان تکبیرگويي داشته باشد
سجده
اگر بندهاي در پي نهایت قرب به خداوند است، باید آن را در سجده جستوجو کند؛ زيرا سجده در ميان عبادات بالاترین[35] و در نهايتِ درجه عبودیت است. نماز جمالش را از سجده دريافت ميکند.[36] سجده، معيار و نشانه شناخت مؤمن[37] به شمار ميرود.
قنوت دریچه و پنجره رحمت الهی به سوی بنده را میگشاید. تشهد، ادب نشستن بنده در مقابل پروردگار را به تصویر میکشد و سلام ایمنی بنده و رهایی از آتش را برای او نویدآور است.
قنوت
قنوت عبارت است از فروتنی، گریه و زاري؛ یعنی وانهادن محبت دنيا و توجه و اخلاص در برابر خداوند جليل.
قنوت مظهر رحمانیت الهی است. رسول رحمت میفرماید: "هر گاه بندهاي دست به سوي خداوند عزيز و غالب ببرد، خداوند حيا ميكند که آن دست را تهي برگرداند".[38]
تشهد
تشهد ثنا گفتن خداوند است. گواهي به يگانگي خداوند و رسالت در اذان و اقامه، زمينهساز ورود به نماز است و تشهد كه خروج از فنا به بقا است، به بنده يادآوري ميكند كه حقيقت نماز، حاصل شدن توحيد حقيقي و گواهي به يگانگي خدا است.
سلام
نمازگزار پس از اقرار به بنده و رسول بودن محمد6در تشهد، برای آخرین مرتبه در سلام نماز، به پیغمبری محمد6 اعتراف میکند و به او درود میفرستد. نمازگزاری که به حقیقت نماز برسد، خليفة الله است؛ زيرا با خدا همسخن گشته است.[39] بدين سان، رسول خدا میشود و از سوي او به نمازگزاران سلام میدهد: "السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّه الصَّالِحِين". نمازگزار با سلام نمازش چنين وانمود ميكند كه نزد خدا بوده و اكنون به مردم و اجتماع رسيده است و به آنان سلام ميكند. اين سلام هنگامي صحيح است که وي با خداوند خويش در حال مناجات بوده و از هر چيز غير او بريده باشد. بنابراين سلام عارف در نماز براي انتقالش از حال نماز به حال ديگر است.
تسبیحات اربعه
در رکعت آخر نماز مغرب و دو رکعت آخر نمازهای چهار رکعتی، نمازگزار ذکر "سبحان الله والحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر" را زمزمه میکند.
چهار بخش بودن تسبيحات، برخاسته از واقعيتي بيروني است كه عرش خداوند و آنچه پايينتر از آن قرار دارد، با آن سامان يافتهاند. درباره چهارگوشه بودن كعبه گفتهاند: بيت المعمور در آسمان داراي چهار گوشه است؛ زيرا عرش الهي چهار ضلع و چهار جهت دارد. چهار ضلعي بودن عرش نيز بدان سبب است كه تسبيح چهار بخش است: "سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر".[40]
[1]. حج: 77.
[2]. روحالله خمینی، سر الصلاة، ص95؛ آداب الصلاة، ص351.
[3]. مصباح الشريعه، ص89
[4]. "آمَنْتُ بِكَ وَ لَوْ ضُرِبَتْ عُنُقِي" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج82، ص116.
[5]. کلینی، اصول كافی، ج6، ص165.
[6]. قال امیرالمؤمنین7: "إِذَا قُلْتَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ تَأْوِيلُهُ الَّذِی أَخْرَجَنِی مِنَ الْعَدَمِ إِلَى الْوُجُودِ" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج81، ص254).
[7]. "فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ مَلَائِكَتِی كَيْفَ يَقُولُ أَرْتَفِعُ عَنْ أَعْدَائِكَ كَمَا أَتَوَاضَعُ لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَنْتَصِبُ لِخِدْمَتِكَ أُشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِی لَأَجْعَلَنَّ جَمِيلَ الْعَاقِبَةِ لَهُ وَ لَأُصَيِّرَنَّهُ إِلَى جِنَانِي" (میرزای نوری، مستدرك الوسائل، ج3، ص79).
[8]. "قال الرضا7: أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عزّوجل وَ هُوَ سَاجِدٌ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عزّوجل: وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب" (کلینی، اصول كافی، ج3، ص264).
[9]. علق: 19.
[10]. "قَالَ الصَّادِقُ7: السُّجُودُ مُنْتَهَى الْعِبَادَةِ مِنْ بَنِی آدَمَ" (شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص313).
[11]. "عن الصادق7: إِذَا أَحْسَنَ الْمؤمن عَمَلَهُ ضَاعَفَ اللَّهُ عَمَلَهُ لِكُلِّ عَمَلٍ سَبْعَمِائَةٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي: "وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء" (بقره: 261) فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَكُمُ الَّتِی تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اللَّهِ فَقُلْتُ لَهُ: وَ مَا الاحْسَانُ؟ قَالَ: فَقَالَ: إِذَا صَلَّيْتَ فَأَحْسِنْ رُكُوعَكَ وَ سُجُودَكَ" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص247).
[12]. "سيماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود" (فتح: 29). در نکوهش كسانی كه نشانه ايمان و سجود ندارند، امير المؤمنين7 ميفرمايد: "إِنِّی لَأَكْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ أَرَى جَبْهَتَهُ جَلْحَاءَ لَيْسَ فِيهَا أَثَرُ السُّجُود" (حر عاملی، وسائل الشيعة، ج6، ص376).
[13]. "إِنَّ قَوْماً أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ اضْمَنْ لَنَا عَلَى رَبِّكَ الْجَنَّةَ. قَالَ فَقَالَ: عَلَى أَنْ تُعِينُونِی بِطُولِ السُّجُودِ. قَالُوا: نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَضَمِنَ لَهُمْ الْجَنَّةَ" (الامالی، ص664).
[14]. میرزا جواد ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ص454.
[15]. "إِنَّ الْأَرْضَ الَّتِی يَسْجُدُ عَلَيْهَا الْمُؤْمِنُ يُضِيءُ نُورُهَا إِلَى السَّمَاء" (میرزای نوری، مستدرك الوسائل، ج4، ص485).
[16]. مزمّل: 8.
[17]. عروسی حویزی، نور الثقلین، ج5، ص450.
[18]. امير المؤمنين7نيز درباره تبتل و ترك دنيا فرموده است: "به خدا سوگند! اگر در راه خدا ناله بزنيد و از مال و فرزند جهت تقرب به خدا بگذريد، باز كم است" (رازهای نماز، ص140، به نقل از: نهج البلاغه، خطبه 52).
[19]. "عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَسْتَحِی إِذَا رَفَعَ إِلَيْهِ الْعَبْدُ يَدَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْراً" (میرزای نوری، مستدرك الوسائل، ج5، ص186).
[20]. رازهای نماز، ص140.
[21]. "عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7قَالَ: مَنْ تَرَكَ الْقُنُوتَ رَغْبَةً عَنْهُ فَلَا صَلَاةَ لَهُ" (کلینی، اصول كافی، ج3، ص340).
[22]. کلینی، اصول كافی، ج3، ص486.
[23]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج81، ص254.
[24]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج2، ص316.
[25]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج81، ص254؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص225.
[26]. "الْمُصَلِّی يُنَاجِی رَبَّه" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص215).
[27]. "فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّة مِنْ عِنْدِ اللَّه مُبارَكَة طَيِّبَة" (نور: 61).
[28]. ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج1، ص432.
[29]. استاد جوادی آملی، درس تفسیر قران کریم، 1/12/1385، قم، مسجد اعظم.
[30]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص480.
[31]. ابواب معرفت، ص242.
[32]. جامع احادیث الشیعه، ج5، ص188، ح2825.
[33]. شیخ صدوق، الامالی، ص183.
[34]. "آمَنْتُ بِكَ وَ لَوْ ضُرِبَتْ عُنُقِي" (ممدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج82، ص116)
[35]. "قَالَ الصَّادِقُ7: السُّجُودُ مُنْتَهَى الْعِبَادَةِ مِنْ بَنِی آدَمَ" (شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص313).
[36]. "عن الصادق7: إِذَا أَحْسَنَ الْمؤمن عَمَلَهُ ضَاعَفَ اللَّهُ عَمَلَهُ لِكُلِّ عَمَلٍ سَبْعَمِائَةٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي: وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء (بقره: 261) فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَكُمُ الَّتِی تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اللَّهِ فَقُلْتُ لَهُ: وَ مَا الاحْسَانُ؟ قَالَ: فَقَالَ: إِذَا صَلَّيْتَ فَأَحْسِنْ رُكُوعَكَ وَ سُجُودَكَ (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص247).
[37]. "سيماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود". (فتح: 29) در نکوهش كسانی كه نشانه ايمان و سجود ندارند، امير المؤمنين7ميفرمايد: "إِنِّی لَأَكْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ أَرَى جَبْهَتَهُ جَلْحَاءَ لَيْسَ فِيهَا أَثَرُ السُّجُود" (شیخ صدوق، وسائل الشيعة، ج6، ص376).
[38]. "عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَسْتَحِی إِذَا رَفَعَ إِلَيْهِ الْعَبْدُ يَدَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْراً" (میرزای نوری، مستدرك الوسائل، ج5، ص186).
[39]. "الْمُصَلِّی يُنَاجِی رَبَّه" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص215).
[40]. جامع احادیث الشیعه، ج5، ص188، ح2825.