■ نقش دین و نماز در درمان بیماری های روانی
کتاب «نقش باورهای دینی در رفع نگرانی ها» اثری از حبیب الله طاهری است که فصول چهارده گانه این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم حضور شما فرهیختگان می گردد.
فصل پنجم: دین و نماز در درمان بیماری های روانی
چنان چه در فصل پیشین اشاره شد تعلیم مربوط به سلامت روان انسان در اسلام، بخشی جنبه بهداشتی و بخشی جنبه درمانی دارد. بخش بهداشتی در فصل قبل مورد توجه و بررسی قرار گرفت اینک به بخش درمانی آن می پردازیم. در اسلام نخست کوشش بر این است که انسان ها مبتلا به بیماری های روانی نشوند، اما اگر کسی به هر دلیل مبتلا شد برای درمان آن هم دستورهایی داده شد که اگر بیمار به آن دستورها عمل کند شفا خواهد یافت. حال به بعضی از آن تعالیم درمانی اشاره می کنیم:
عوامل درمان بیماری های روانی
1. صبر و شکیبایی
صبر یکی از اساسی ترین روش های مقابله با استرس و عوارض ناشی از آن می باشد. عامل اصلی پیروزی بر مشکلات و حوادث صبر است؛ لذا در اسلام برای پیروزی برشداید و مشکلات و حتی پیروزی و غلبه بر دشمن ظاهری در میدان جنگ دستور صبر داده اند و فرمودند از صبر کمک بگیرید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ای مومنین در برابر حوادث سخت و دشوار زندگی از صبر و استقامت و نماز کمک بگیرید زیرا خدا با صابران است».
علی علیه السلام می فرماید: آنی که متکفل پیروزی است صبر است؛
الصَّبرُ کفیلُ الظَّفر» و اگر می خواهی در برابر حوادث سر بلند و پیروز باشی باید صبر پیشه کنی؛ إِصبِرْ ظَْْفَرْ».
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و تنها چیزی که از آن امید فرج و نجات در برابر مشکلات است صبر است؛
بِالصَّبْرِیتَوَقَّعُ الفَرَجَ».
علی علیه السلام فرمود: کلید درک مطلوب و رسیدن به هدف، صبر است؛ الصَّبْرُ مَفتَاحُ الدَّرک».
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«انَّ النَصْرَمَعَ الصَّبْرِ؛ پیروزی تنها با صبر میسر است»، خواه در میدان جنگ و خواه در برابر مشکلات و حوادث. علی علیه السلام عامل نگهدارنده و حافظ انسان در برابر ناملایمات را صبر معرفی می کند: «
اَلتَّصَبُّرُ عَلَی المَکروُهِ یعْصِمُ الْقَلْبِ» لذا اگر می خواهی در این عالمِ پر درد و رنج از عواقب دردناک ناملایمات در امان بمانی خودت را به صبر عادت ده، زیرا صبر بهترین مخلوقی است که خدا آفریده است؛
عَوِّدْ نَفْسَک التَصَبُّرُ عَلَی الْمَکروُهِ فَنِعْمَ الْخَلْقُ الصَّّبْرُ».
این است که در قرآن کریم حدود هفتاد مورد از صبر سخن به میان آمده و مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین، به عکس آنچه بعضی گمان می کنند، صبر به معنای تحمل بدبختی ها و تن دادن به حوادث ناگوار، و تسلیم در برابر آنها نیست؛ بلکه صبر به معنای پایداری، استقامت و وسیله ای برای پیروزی و غلبه بر مشکلات است؛ زیرا صبر موجب افزایش ظرفیت برخورد با حوادث استرس زا و مانع بی تابی و اختلال در تدبیر و چاره اندیشی است. این است که صبر یکی از عوامل درمان بیماری های روانی است.
2. صلوات (نماز)
در بین عبادات هیچ عبادتی مانند نماز نیست. نماز بهترین وسیله برای ارتباط انسان با خدای متعال است و به خاطر توجه دادن نفس انسان به خدای قادر مطلق و حکیم علی الاطلاق، مصائب و مشکلات را از یاد او برده و باعث آرامش او می شود؛ لذا در قرآن کریم به موءمنین دستور استعانت و کمک جستن از نماز داده شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» از سوی دیگر گناه و منکرات از عوامل استرس زا و مشکل آفرین است و نماز مانع از گناه و در نتیجه وسیله ای برای آرامش است «انَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ» طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، اثر بازدارندگی از فحشا و منکرات دارد. انسانی که به نماز می ایستد، تکبیر می گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می شمرد، به یاد نعمت های او می افتد، حمد و سپاس او می گوید، او را به رحمانیت و رحیمیت می ستاید، به یاد روز جزای او می افتد، اعتراف به بندگی او می کند، از او یاری می طلبد، صراط مستقیم از او طلب می کند و از راه کسانی که بر آنها غضب شده و گمراهان، به خدا پناه می برد. (مضمون سوره حمد) بدون شک در قلب وروح چنین انسانی جنبشی به سوی حق و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوی، پیدا می شود و در این حالت از اطمینان و آرامش خاصی برخوردار می گردد. این است که گفته شد در شداید و مشکلات به نماز پناه برید و از آن کمک گیرید.
3. دعا و نیایش
بی تردید یکی از سرچشمه های آرامش روان، دعا و نیایش است که در حقیقت تجلی قلبی ارتباط با خداست که می تواند از اضطراب و نگرانی آدمی بکاهد و یا از بروز آن پیش گیری نماید. قطعاً ایمان به خدا، با جلوه های مختلف در زندگی روزمره انسان می درخشد و دعا و نیایش، گونه ای از تجلی ایمان به خدا در زندگی است.
در اهمیت دعا همین بس که قرآن کریم از زبان خدا می فرماید: ای پیامبر! به بندگانم بگو اگر نبود دعای شما، پروردگارم اعتنایی به شما نمی کرد: «قُلْ مَا یعْبَأُ بِکمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاوءُکمْ». به قول استاد حسن زاده آملی: دل بی دعا بها ندارد و دلی بی بها، بها ندارد: «قُل مَا یعبأُ ُبِکم رَبِّی لَولاَ دَعَائُکم» نخستین چیزی که توجه بشر را در راه مبارزه با بیماری ها، به خود جلب کرده و می کند، بهره گیری از دو روش مادی و معنوی است که امروزه نیز در اکثر نقاط جهان از این دو روش، کم و بیش استفاده می شود. منظور از راه و روش مادی، استفاده از داروها، درخواست کمک از طبیبان و بهره گیری از تمامی روش هایی است که به نوعی در بهبود سلامت انسان موءثرند که گیاه درمانی نمونه بارز آن است. منظور از راه و روش معنوی، همان دعا، نیایش، توسل و درخواست از خدای بزرگ است. این روش در نظر انسان های موءمنِ به خدا، از جایگاه والایی برخوردار می باشد. دعا، توسل، نذر، صدقه، قربانی و.... از نمونه های بارز آن است. گر چه از لحاظ تاریخی روشن نیست که بشر از چه زمانی به خواص گیاهان آشنا شده و از آن به عنوان غذا و دارو استفاده کرده است و به دعا رو آورده است ولی آن چه مسلم است، بشر در طول تاریخ زندگی خود، برای معالجه بیماران از دعا و گیاه استفاده کرده است. لذا کسی نمی تواند، نقش دعا و معنویت را برای ایجاد روحیه مقاومت و امیدواری و سلامت روان و هم چنین نقش علم گیاه شناسی و دارودرمانی را در معالجه بیماران، انکار نماید. به همین جهت است که کسانی که سخن از دعادرمانی و اهمیت آن دارند نمی خواهند نقش دارودرمانی را منکر شوند و بگویند که دانشکده های علوم پزشکی و کارخانه های داروسازی را تعطیل کنید و به سوی مساجد، معابد، مشاهد مشرفه، وآرامگاه های امام زادگان رو آورید و با تضرع و دعا خود را معالجه نمایید، بلکه با مراجعه به روایات خاندان عصمت و طهارت روشن می شود که آنان در مواردی، بیماران را به طبیب و خوردن دارو ارشاد کرده اند و در مواردی هم دستور دعا داده اند.
پیشینیه دعا درمانی
اگر بخواهیم پیشینه دعادرمانی را به دست آوریم، باید قرن ها به عقب برگردیم و تاریخ حیات بشر را مورد مطالعه قرار دهیم. اگر تاریخ بشر بررسی شود، معلوم می گردد که کمتر کسی بوده که با دعا و نیایش با پروردگار جهان پیوند و ارتباط نداشته است.
بنابراین سابقه استفاده بشر از دعادرمانی هم چون سابقه استفاده او از گیاه درمانی قدمتی به طول تاریخ حیات بشر و سکونتش در کره زمین دارد. انسان ها در اثر تعالیم پیامبران، از آغاز خلقت با دعا و نیایش و تأثیر آن بر جسم و روان، آشنا بوده و برای تسکین آلام و درمان بیماری های روحی و جسمی خویش بهره ها می برده است.
پیامبران الهی خود بیش از دیگران با دعا و نیایش پیوند ناگسستنی داشته اند و پیروان خود را نیز به دعا و توجه به خدا ترغیب و ارشاد می کردند. آنان همواره از خدا درخواست کمک و یاری داشته اند و در هنگام بیماری خود و دیگران، از خدا تقاضای شفا می کردند که ذیلاً به چند نمونه از آنها اشاره می کنم:
الف: قرآن کریم در رابطه با بیماری حضرت «ایوب» و دعای او چنین می فرماید:
«وَأَیوبَ إِذْ نَادَی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ × فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَینَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِکرَی لِلْعَابِدِینَ؛ و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پرودگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالی و مشکلات به من روی آورده، و تو مهربان ترین مهربانانی؛ ما دعای او را مستجاب کردیم، و ناراحتی هایی را که داشت برطرف ساختیم و خاندانش را به او بازگرداندیم و همانندش را بر آنها افزودیم؛ تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای عبادت کنندگان باشد».
چنان چه ملاحظه می کنید حضرت ایوب با دعادرمانی، بیماری خود را معالجه کرد و مشکلاتش را برطرف نمود.
ب: نمونه دیگر دعادرمانی مربوط به حضرت زکریاست که با دعا، نازایی همسرش را معالجه کرده و سر پیری صاحب فرزند شد که داستان آن به تفصیل در اوایل سوره مریم و آیه 91 سوره انبیاء آمده است. آنجا که می فرماید: «در آن هنگام پروردگارش را در خلوت گاهِ (عبادت) پنهان خواند؛ گفت: پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پیری تمام سرم را فرا گرفته و من هرگز در دعای تو از اجابت محروم نبوده ام؛ و من از بستگانم بعد از خود بیمناکم (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند) و (از طرفی) همسرم نازا وعقیم است، تو از نزد خود جانشینی به من ببخش، که وارث من و دودمان یعقوب باشد و او را مورد رضایت خود قرار ده؛ ای زکریا! ما به تو فرزندی بشارت می دهیم که نامش «یحیی» است و پیش از این هم نامی برای او قرار نداده ایم؛ گفت پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود در حالی که همسرم نازا و عقیم است و من نیز از شدت پیری افتاده شده ام؛ فرمود: این گونه است پروردگارت گفته؛ این بر من آسان است و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی؛ عرض کرد: پروردگارا! نشانه ای برای من قرارده، فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلم (با مردم) نخواهی داشت در حالی که زبانت سالم است».
در آیه 91 سوره انبیا، پس از نقل دعای زکریا: «ربِّ لاَ تَذَرنی فَرداً» می فرماید: «فَاَسْتَجَبْناَ لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یحْیی وَ اَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ». آنچه که از آیات فوق استفاده می شود، حضرت زکریا با استمداد از دعا توانست عقیم بودن همسرش در سن پیری (طبق تاریخ 90 سالگی) صاحب فرزندی به نام یحیی شود. یعنی با دعا هم نازایی همسرش اصلاح شد و هم پیری او و همسرش؛ زیرا خود پیری نسبت به تولید مثل نوعی بیماری است که مانع است، ولی زکریا با دعا درمانی این بیماری ها را درمان کرده و به نتیجه مطلوب خود رسید.
ج: عیسی مسیح علیه السلام از انبیاء اولوالعزم و معروف ترین پیامبری است که برای درمان برخی از بیماری ها از دعادرمانی استفاده کرده است. او برای درمان بیماری های صعب العلاج از خدا طلب شفا می کرد و حتی احیاناً با دعا مردگان را زنده می کرد: «وَأُبْرِئُ الأکمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْیی الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللّهِ؛ و کور مادرزاد و مبتلا به مرض برص را شفا می دهم و با فرمان خدا مرده را زنده می کنم».
د: اصولاً دعادرمانی یکی از معجزات پیامبران الهی و نشانه حقانیت مردان خدا بود و نه تنها در باب شفای بیماران، بلکه در رفع همه مشکلات به دعا پناه می بردند و ائمه اطهار علیه السلام به دوستان شان دستور دعا در رفع مشکلات و بلاها به ویژه در رفع بیماری ها می دادند. در شب 23 ماه مبارک رمضان که شب قدر است از جمله دعاهای آن شب، دعا برای صحت بدن و جسم و طول عمر است:
«اللَّهمَّ امْدُدلی فِی عُمری، وَ أَصِحَّ لی جِسمی و بَلِّغنِی اَمَلی وَ إن کنتُ منَ الاَشِقیاء فَامْحُنی مِنَ الأشقیاء وَ اکتبنِی مِنَ السُّعداءِ بِرَحْمَتِک یآارْحَمَ الرَّاحمین؛ خداوندا عمر طولانی به من عطا فرما و جسمم را سالم نما و مرا به آرزوهایم برسان، و اگر در زمره اشقیا هستم نامم را از آن صنف محو در ردیف سعادت مندان ثبت فرما؛ به رحمت خودت ای رحیم ترین رحیم ها».
و در هر روز از ماه رمضان دستور خواندن دعای: «اللَّهُمَّ اَشفِ کلَّ مریضْ» را داده اند. دعای «مشلول» نیز شاهد دیگری بر دعادرمانی ائمه اطهار است؛ زیرا با این دعا جوانی که فلج و زمین گیر شده و از امیرالموءمنین علیه السلام کمک خواسته بود، حضرت به او دستور خواندن این دعا را داده است و او با خواندن این دعا شفا یافت. از این نمونه ها بسیار است و امروزه شفای بیمارانی که در اثر دعادرمانی، شفا می گیرند، بسیارند. و انکار آن انکار بدیهیات است. بنابراین دوران دعادرمانی همانند دارودرمانی به عصر سکونت بشر در زمین و عصر ظهور انبیاء باز می گردد.
دانشمندان بزرگ غیراسلامی نیز به اهمیت دعا پی برده و به آن توصیه می کنند. «دیل کارنگی» در کتاب خود از رهبر فقید هند «مهاتما گاندی» نقل می کند که: «اگر دعا نمی کردم (اهل دعا نبودم) از مدت ها پیش دیوانه می شدم». او پس از نقل کلام گاندی می نویسد: «ویلیام جیمز» نیز همین نظر را دارد و می گوید: ایمان یکی از نیروهایی است که به انسان امکان ادامه زندگی می دهد و فقدان مطلق آن موجب فروپاشی آن است. «الکسیس کارل» در کتاب نیایش خود می نویسد: «همان گونه که آدمی به آب و غذا احتیاج دارد به دعا و نیایش نیز نیازمند است». به هر حال بی تردید، دعا و نیایش آدمی را از چنگال افسردگی و اضطراب روحی نجات می دهد؛ زیرا انسانی که از خداوند کمک می خواهد، تکیه گاه پرقدرتی برای خو برمی گزیند که موجب تقویت روانی او می شود، چرا که در دعا نوعی رابطه عاطفی بین انسان و خدا برقرار می شود. به گونه ای که در بعضی از موارد این رابطه منحصر به فرد است؛ زیرا بعضی از مشکلات را با نزدیک ترین دوستان واقوام نیز نمی توان در میان گذاشت، ولی در دعا آنها را انسان به راحتی با خدا در میان می گذارد و در واقع با پرودگار خود درد دل می کند و از این طریق عقده ها را وا می کند. اما انسانی که از دعا و چنین رابطه ای محروم است، هنگام بروز مشکلات، خود را تنها می بیند و کسی را که با او درد دل کند و عقده هایش را وا کند، نمی بیند. این است که می گوییم: دعا وسیله آرامش روان است.
4. قرآن و بهره گیری از آن
با مراجعه به آیات و روایات روشن می گردد که قرآن نسخه شفابخش خدای سبحان برای بیماران روانی است. قرآن شفای دردهایی است که چه بسا از محدوده ناهنجاری های شناخته شده روان شناسی خارج است، یعنی ممکن است فردی از نظر روان شناسی دارای شخصیت متعادلی باشد؛ ولی در فرهنگ قرآن بیمار به حساب آید و قرآن دارویی برای شفای بیماری او باشد. قرآن کریم خود را در آیات متعدد «شفا» معرفی کرده است. منظور از شفا، شفا از بیماری های روان و قلب است. بیماری هایی از قبیل: کفر، شرک، نفاق، بخل، حسد، کینه و.... یعنی قرآن درمان و شفای آلودگی های معنوی و روانی است «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ؛ ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است، و درمانی برای آنچه که در سینه هاست (درمانی برای بیماری دل های شماست)».
و آیه دیگر «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُوءْمِنِینَ؛ و از قرآن آنچه شفا و رحمت است برای موءمنان، نازل می کنیم». و «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًی وَشِفَاء؛ بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمان است». علی علیه السلام درکلمات خود به جنبه شفا بخشی قرآن اشارات زیادی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
«... فَاسْتََشْفُوهُ مِنْ اَدْوَائِکم وَ اسْتَعینُوا بِهِ علی لَأْوَائِکم فاِنَّ فیهِ شِفاءً مِنْ أکبَرِ الدَّاء وَ هُوَ الْکفرُ و النِّفاقُ و الغی وَ الضَّلالُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ توَجَّهوُا اِلَیهِ بِحُبِّهِ؛ از قرآن برای بیماری های خود شفا بطلبید و برای پیروزی بر شداید و مشکلات از آن، استعانت جویید؛ زیرا در قرآن شفای بزرگ ترین بیماری ها یعنی کفر، نفاق، گمراهی و ضلالت است، پس آنچه می خواهید به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با دوستی قرآن به سوی خداوند توجه کنید».
«.... ذَلک القُرآن فَاسْتنْطِقوُهُ..... ألاَ إنَّ فیهِ علمَ ما یأتی و الْحدیثَ عنِ الماضی وَ دواءَ دائکم...؛ و این نور همان قرآن است آن را به سخن آرید... بدانید در قرآن علوم آینده و اخبار گذشته و داروی بیماری های (روانی) است».
«... و مَا لِلْقَلبِ جَلاءٌ غیرُهُ؛ برای قلب (زنگ زده) جلایی جز قرآن نیست».
«عَلیکم بکتابِ اللَّه فَانَّه حَبْلُ المَتینَ وَ النُّورالمبینُ والشِّفاءُ النَِافعُ وَالرَّی النَّاقعُ...؛ کتاب خدا رامحکم بگیرید زیرا رشته ای است محکم و نوری است آشکار و دارویی است شفابخش و مفید و آب حیاتی است که عطش تشنگان حق را فرو می نشاند...».
جالب این که شفابخشی قرآن آثار نامطلوب ندارد. برخلاف داروهای مادی که غالباً آثار نامطلوب در ارگان های بدن می گذارند تا جایی که در حدیث معروفی آمده است: «هیچ دارویی نیست مگر این که خود سرچشمه بیماری دیگر است؛
«ماَ مِنْ دواءٍ إلا وَ یهیجُ داءً» اما این داروی شفابخش (یعنی قرآن) هیچ گونه اثر نامطلوبی روی جان و فکر و روان آدمی ندارد؛ بلکه به عکس تمام آن، خیر و برکت است.
علی علیه السلام در این رابطه چنین می فرماید:
«شَفاءً لا تُخشی أسْقامُهُ؛ قرآن داروی شفابخشی است که هیچ بیماری از آن برنمی خیزد»
به هرحال، قرآن نسخه حیات بخشی است برای کسانی که می خواهند باجهل، کبر، غرور، حسد، کفر و نفاق به مبارزه برخیزند.
قرآن نسخه شفابخشی است برای برطرف ساختن ضعف ها، زبونی ها، ترس های بی دلیل، اختلاف ها و پراکندگی ها. قرآن داروی شفابخشی است برای آنها که از بیماری عشق به دنیا، وابستگی به مادیات و تسسلیم بی قید و شرط در برابر شهوت ها رنج می برند. قرآن نسخه شفابخشی است برای دنیایی که آتش جنگ ها در هر سوی آن افروخته است و در زیربار مسابقه تسلیحاتی کمرش خم شد و در اثر ظلم ها و ستم ها چهره اش سیاه شده است و سرانجام قرآن نسخه شفابخشی است برای آنها که پرده های ظلمانی شهوات، آنها را در رسیدن به قرب الهی مانع شده است. البته برای استفاده از قرآن و شفایابی از آن، آمادگی قبلی لازم است و به اصطلاح علاوه بر فاعلیت فاعل، قابلیت محل نیز شرط است، زیرا قرآن هم چون قطره های حیات بخش باران است که در باغ ها لاله روید و در شورزارها خس.
خداوندا! ما را از جمله کسانی قرارده که از قرآن شفا یافته و به طور کامل بهره مند گردیده است.
5. تقوا
یکی از عوامل درمان بیماری های روانی یقیناً تقوی است؛ زیرا بسیاری از عوامل اضطراب و استرس زا با تقوی از بین می رود. مثلاً انسانی که در مشکلات زندگی گرفتار آید و راه خروج و نجاتی از آن نیابد، مبتلا به انواع اضطراب ها و نگرانی ها و بیماری های روانی می شود. قرآن کریم از جمله آثار تقوی را خروج از مشکلات معرفی می کند، و یا کسانی که در گذران زندگی برای به دست آوردن لقمه نانی، گرفتار فقر و بدبختی اند و از این طریق مبتلا به ناراحتی و اضطراب اند، قرآن کریم یکی از آثار تقوی را روزی از طریق غیرمتعارف می داند. البته این معنایش این نیست که مردم از کسب و کار دست بردارند و برای به دست آوردن روزی شان به تقوی روی آورند. کسب و کار از یک سو و خیر و برکت در اثر تقوی از سوی دیگر لازم است: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حیثُ لا یحْتَسِبْ؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم کند، و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد». یقیناً مسایل مربوط به معیشت و زندگی گاهی سبب گرفتاری و نگرانی است که تقوی آن را بر طرف می سازد. گاهی در اثر مشکلات، چنان ناامیدی و یأس سایه شومش را بر انسان می گستراند که انسان خود را درمانده و مستأصل می بیند و خیال می کند دیگر برای همیشه باید با این مشکل دست به گریبان باشد، ولی آیه فوق پرده های یأس و ناامیدی را می درد و شعاع حیات بخش امید را در دل می تاباند و به تمام افراد پرهیزکار و باتقوی وعده نجات و حل مشکلات را می دهد. در حدیثی از ابوذر غفاری نقل شد که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«إنِّی لَأَعْلَمُ آیةً لَوْ اَخَذَ بهِ النّاَس لَکفَتْهُمْ و مَن یتَّق اللَّه یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً... فما زالَ یقوُلُهَا وَ یعیدُها؛ من آیه ای را می شناسم که اگر تمام انسان ها دست به دامن آن زنند برای حل مشکلات آنها کافی است. پس آیه «من یتق اللّه را تلاوت فرمود و بارها آن را تکرار کرد».
در پایان لازم به ذکر است که تقوی برای بیماری های روانی انسان هم جنبه بهداشتی و پیش گیری دارد و هم جنبه درمانی.
6. توکل به خدا
منظور از توکل به خدا این است که انسان تلاش گر کار خد را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد. خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او رحیم و مهربان است، خدایی که قدرت حل هر مشکلی را دارد. کسی که دارای روح توکل است هرگز یأس و نومیدی را به خود راه نمی دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی نمی کند، در برابر حوادث سخت مقاوم است و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرتی روانی به او می دهد که می تواند بر هر مشکلی فایق آمده و پیروز گردد. از سوی دیگر امدادهای غیبی که به متوکلان نوید داده شده است به یاری او می آید و او را از شکست و ناتوانی رهایی می بخشد. لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج از خدای سبحان سوءال کرد: پروردگارا! «اَی الاعمالِ اَفْضلُ؟ کدام اعمال برتر است؟ فرمود:
لیسَ شَیءٌ عندِی اَفضَلُ مِنَ التوَکلِ عَلی و الرِّضا بِمَا قََسَمْتُ؛ چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من و خشنودی به آن چه قسمت کرده ام نیست». بدیهی است توکل به این معنی همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است نه تنبلی و فرار از مسوءولیت ها. این نوع توکل است که قرآن کریم می فرماید: «وَمَن یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را می کند». حاصل آن که یکی از عوامل درمان بیماری روانی توکل به خداست.
تذکر: در بحث بهداشت روان در ضمن شماره عوامل بهداشت روان در اسلام، تقوی و توکل، به عنوان دو عامل برای آن ذکر شد. اینک این دو به عنوان دوعامل درمان برای بیماری های روانی مطرح می شود. ممکن است گفته شود اگر عامل بهداشت هستند، عامل درمان چرا؟ پاسخ این است که در این مشکلی نیست؛ زیرا این دو عامل، نخست عامل پیش گیری اند و نمی گذارند شخص بیمار شود، ولی اگر عوامل بیماری قوی تری باعث بیماری شخص شد، هم چنان تقوی و توکل باعث نجات او از مشکلات و بیماری روانی خواهد بود. لذا این عامل را به خاطر اهمیت شان در هر دو جا نقل کردیم.
7. توبه و استغفار
چنان چه در عوامل بیماری های روانی گفته شد یکی از عوامل بیماری روانی «احساس گناه» است که این امر در جوامع دینی تا حدی شدیدتر به نظر می رسد. همه ادیان الهی بر این آموزه تأکید دارند که پس از مرگ در عالم قبر و قیامت به حساب همه مردم رسیدگی می شود. تصور چنین صحنه ای به نوبه خود برای افرادی که مرتکب گناه شدند، اضطراب زاست. البته احساس گناه و این که انسان به یاد خطاهایش باشد و در صد جبران آن برآید تا حدی سازنده و باعث تطهیر انسان و کمال اوست، لکن اگر این حالت از حد معمول تجاوز کند، موجب وقفه و سکون می شود و باعث اختلاف در زندگی می گردد.
تفکردینی برای رفع این گونه اضطراب ها راه کارهایی ارایه نموده است که عبارتند از:
الف: توجه به رحمت خداوند و این که رحمت او بر خشم و غضبش غلبه دارد «...و رَحمَتی وَسِعَتْ کلَّ شَی ءٍ؛ و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است». و در دعاها وارد شده است:
«یا مَنْ سَبَقتْ رَحمتُهُ غَضبَهُ؛ ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است». و در آیه دیگر می فرماید: «... فَقُل رَّبُّکمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ؛ بگو پروردگار شما رحمت گسترده دارد»
ب: توجه به آمرزش خداوند و بخشش او؛ یعنی تمامی گناهان قابل آمرزش هستند. تنها وسیله و بهانه ای می خواهد که یکی از آن وسایل توبه است: «وَأَنِیبُوا إِلَی رَبِّکمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یأْتِیکمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ؛ به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آن که عذاب به سراغ تان آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید».
ج: توجه به آثار توبه و استغفار؛ هرکس بسیار استغفار کند برای او از هر اندوهی گشایشی و از هرتنگنایی راه نجاتی قرار می دهد.
د: مناجات با خدا و طلب آمرزش؛ از جمله مناجات توبه کنندگان، مناجات پانزده گانه امام زین العابدین علیه السلام و دعای کمیل ومناجات شعبانیه و... که در کاستن اضطراب بسیار موءثر است. حاصل آن که این امور اضطراب زا و سبب درمان احساس گناه اند.
8. توسل به اولیاء دین
توسل به اولیای الهی مانند پیامبران و اوصیای گرامشان یقیناً مایه امن و آرامش روان است؛ زیرا علاوه بر این که به تجربه ثابت شده که بسیاری از مشکلات و بیماری های جسمی و روانی با توسل حل و برطرف شده، در قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز به آن دستور اکید داده شده است. به عنوان نمونه آیه شریفه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، پرهیزکاری پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمایید».
وسیله در اصل به معنای تقرب جستن و یا چیزی است که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود، می باشد؛بنابراین وسیله در آیه فوق معنای وسیعی دارد و شامل هر کار و هر چیزی که باعث تقرب انسان به خدا می شود. مهم ترین آنها ایمان به خدا و پیامبر، جهاد در راه خدا، عبادات، زیارت خانه خدا، صله رحم، انفاق در راه خدا هم چنین هر کار خیر و پسندیده می باشد. و هم چنین شفاعت پیامبران، امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به خداست، در مفهوم وسیع توسل داخل است. البته منظور از توسل به پیامبر وامام یا هر عبد صالح دیگر، این نیست که چیزی را از آنها مستقلاً تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروزی از پیامبر و امام یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خدا به مقام و مکتب آنها، از خداوند چیزی را بخواهند. این معنا نه بوی شرک می دهد و نه برخلاف آیات قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون است. البته توسل به اولیای الهی مورد قبول علمای شیعه و سنی است. اهل تحقیق برای آگاهی به نظر اهل سنت به کتاب «وفاء الوفاء» نوشته دانشمند معروف اهل سنت به نام «سمهودی» مراجعه کنند که در جلد سوم ص 1371 در کتاب «التوصل الی حقیقه التوسل» روایاتی را نقل کرده و با صراحت تمام می گوید: «مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیش گاه خداوند از پیامبر صلی الله علیه و آله و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از خلقت و تولد او و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخیز سپس روایت معروف توسل آدم علیه السلام را به پیامبر اسلام از عمربن خطاب نقل کرده که آدم روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیش گاه خداوند عرضه داشت: «یا ربِّ اَسئَلک َبِحقِّ محمَّدٍ لما غَفرْتَ لی». تنها گروهی از اهل سنت یعنی وهابی ها توسل را شرک به خدا می دانند و آن را جایز نمی دانند. به هر حال یکی از راه های درمان بیماری های روانی توسل به پیامبر و خاندان معصومش می باشد.
لازم به تذکر است که عوامل درمان منحصر به این هشت امر نیست؛ بلکه امور دیگری از قبیل: دعا و اذکار خاص به ویژه ذکر یونسیه، فرو بردن خشم، خواندن سوره «الم نشرح» به مدت 27 روز، صبح و شب، ذکر خدا، توجه به رحمت و قدرت لایزال خداوند، توسل به امام زمان بالخصوص که امروزه وسیله امن وا مان اهل زمین است و ده ها عامل دیگر را می توان نام برد.
«اللَّهمَّ وفِّقنا لمَا تحبُّ و ترضی»
منبع:خبرگزاری حوزه