■ اصول هدايت و راهنمايي فرزندان به نماز2
حجت الاسلام دکتر محمد داودی، هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز تخصصی نماز
انسان موجودي آگاه و هدفمند بوده، براي رسيدن به هدف خود ناگزير از فعاليت و تلاش است؛ اما فعاليت و تلاش در صورتي به نتيجه ميرسد كه بر اساس اصولي دقيق و كارآمد انجام شود. اين قاعده در مورد تربيت عبادي كه يكي از مصاديق آن هدايت و راهنمايي فرزندان به نماز است نيز صادق است. اصول هدايت فرزندان به نماز دستورالعملهايي كلي هستند كه در چگونگي انجام فعاليتهاي مربوط به هدايت فرزندان به نماز نقش مهمي ايفا ميكنند. در اين فصل، مهمترين اين اصول را به اختصار معرفي ميكنيم.
در مقاله قبلی به 5 اصل اشاره کردیم. در ایم مقاله به شش اصل دیگر اشاره می کنیم
شش. اصل اعتدال
اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط يكي از مصاديق اصل رفق و مداراست. افراط و تفريط خواه از طرف متربي و فرزند خواه از طرف مربي و والدين هر دو مذموم است. اميرالمؤمنين jافراط و تفريط را نشانه جهالت تلقي ميكند و ميفرمايد: "لاتري الجاهل إمّا مُفْرِطاً أو مفرِّطا"؛[1] نادان يا افراط و زيادهروي ميكند يا تفريط و كوتاهي. انسان افراطكار مانند رانندهاي عصباني و عجول است كه وسيلة نقليهاش بر اثر فشار زياد معيوب ميشود و خود وي نيز به مقصد نميرسد و چه بسا در ميانة راه به واسطة سرعت زياد از جادة راست منحرف شده، خود و وسيلهاش را نابود كند.
در عبادات و بهويژه نماز نيز اسلام همين قاعده را جاري دانسته و پيروان خود را از افراط برحذر داشته است. چرا كه افراط در عبادت، بهخصوص اگر افراطكار در ابتداي مسير عبادت باشد، موجب دلزدگي و در نهايت رويگرداني از عبادت ميشود. پيامبر گرامي اسلامd در سفارشي به اميرالمؤمنينj ميفرمايد:
"يا علي، ... عبادت پروردگارت را بر خودت ناخوشايند مكن كه افراط كار نه پشتي [سالم براي مركبش] باقي ميگذارد و نه راهي ميپيمايد".[2]
امام صادقj فرمود:
"در جواني بسيار عبادت ميكردم. پدرمj به من فرمود: پسرم، كمتر از اين كه ميبينم عبادت كن كه خداوند عز و جل هرگاه بندهاي را دوست بدارد، به اندك عمل او هم راضي ميشود."[3]
بدين ترتيب، اصل اعتدال اقتضا ميكند والدين فرزندان خود را از افراط در نماز بازدارند، چنانكه اقتضا دارد از تفريط و بيتوجهي و اهميت ندادن به آن نیز بازدارند.
افزون بر اين، اصل اعتدال اقتضا ميكند كه والدين انتظاراتي بيش از اندازه از فرزند خود نداشته باشند. چرا كه انتظار بيش از اندازه، بهويژه در سنين كودكي و نوجواني، چنانكه در سخنان پيامبرd و ائمهb آمده است، موجب خستگي و دلزدگي و در نهايت بيميلي و بيعلاقگي فرزند به نماز شده، او را از نماز دور ميكند و چه بسا به ترك نماز بينجامد. انتظار بيش از اندازه دو پيامد منفي دارد: اگر فرزند مطابق انتظار والدين عمل كند، از نماز بيزار و دلزده ميشود و اگر مطابق نظر آنان عمل نكند، موجب ناراحتي والدين و تنش ميان آنها ميشود؛ اين تصور در فرزند به وجود ميآيد كه در عمل به وظايف دينياش كوتاهي ميكند و همين موجب ميشود اعتماد به نفس فرزند ضعيف گردد. از سوي ديگر، والدين نبايد سطح انتظارات خود را بسيار پايين بياورند كه نتيجة آن سهلانگاري و بيتوجهي به نماز يا ترك نماز خواهد بود.
يكي از سنتهاي الهي در جهان هستي اين است كه موجودات زنده هر چند از يك نوع باشند و ويژگيهاي مشتركي با يكديگر داشته باشند، كاملاً شبيه يكديگر نيستند و هر يك از آنها تفاوتهاي خاصي با يكديگر دارند كه آنها را از ديگر موجودات آن نوع متمايز ميكند. انسان هم از اين قاعده استثنا نيست و افراد در كنار شباهتها و اشتراكات فراوان، تفاوتهايي نيز با يكديگر دارند. حتي دو برادر يا خواهر نيز كاملاً شبيه يكديگر نيستند و در خصوصيات بدني و روحي تفاوتهايي با يكديگر دارند. اين همان اصل تفرد است. هر انسان، انساني منحصر به فرد است با ويژگيهاي جسمي و روحي خاص خود كه او را از ديگر انسانها جدا ميكند. امام صادق عليه السلام فرمودند: "النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ"؛[4]مردم معدنهايي همانند معدن طلا و نقرهاند [و با يكديگر متفاوتند].اصل تفرد اقتضا ميكند كه در دعوت فرزندان به نماز اين تفرد را لحاظ كنيم و براي دعوت هر فرزند از شيوهها و روشها و فنوني استفاده كنيم كه با خصوصيات او سازگارتر است.
هماهنگي در خانواده نقش مهمي در هدايت فرزندان به نماز دارد. هماهنگي مورد نظر دو گونه است: گونة نخست هماهنگي پدر و مادر با يكديگر و گونة دوم هماهنگي رفتار و گفتار پدر و مادر در دعوت فرزندان به نماز است.
هماهنگي نوع اول از اين جهت مهم است كه به فرزندان اين پيام مهم را ارسال ميكند كه از نظر والدين، نماز يكي از وظايف مهم و واجب ديني است و هيچ شك و ترديدي در آن راه ندارد و آنان، يك فرد مسلمان و موظفند نماز را بخوانند؛ تخلف از اين نه تنها تخلف از دستور ديني است، بلكه تخلف از خواست والدين و موجب رنجش آنان است و موجب بيتوجهي والدين به آنان خواهد شد.
اما اگر والدين در دعوت به نماز با يكديگر هماهنگ نباشند، تلاش آنها در اين زمينه بياثر يا كماثر ميشود. براي مثال، يكي بر آن بسيار تأكيد كند، ولي ديگري بر آن تأكيد نداشته باشد؛ يا يكي از آن دو بيدار شدن در هنگام اذان صبح را براي اداي نماز صبح ضروري بداند و ديگري با آن مخالفت كند. این ناهماهنگی پيامش برای كودك این است که اولاً معلوم نيست آنچه والدين از او ميخواهند از نظر آنها ضروري و اطاعتش لازم باشد؛ چرا كه اين دو با يكديگر اختلاف دارند؛ ثانياً معلوم نيست خواستة والدين خواستة دين هم باشد و به همين جهت، راه براي سرپيچي از خواستة والدين براي فرزند باز ميشود. به عبارت ديگر، اختلاف و ناهماهنگي والدين در دعوت فرزند به نماز مشروعيت و مقبوليت دعوت آنها را در ذهن فرزند از ميان ميبرد و همين مانع بزرگي در پذيرش آن است.
هماهنگي نوع دوم (هماهنگي گفتار و رفتار والدين) كه تعبير ديگري از عامل بودن والدين به گفتههاي خود است، در هدايت به نماز بسيار تأثيرگذار است و در آموزههاي اسلامي بر آن بسيار تأكيد شده است. از اميرالمؤمنينj روايت شده كه فرمود: "مَن نَصَب نفسَه للناسِ إماماً فعَليه أن يبدَأ بتعلَيم نَفسِه قبلَ تعليمِ غَيره ..."؛[5] كسي كه خود را در جايگاه راهنما و معلم ديگران قرار داده است بايد پيش از تعليم ديگران به تعليم خود بپردازد .... . مطابق اين روايت، هر كسي كه ميخواهد به تعليم و تربيت ديگران بپردازد و به آنان بگويد چه انجام دهند یا ندهند، پيش از آن بايد خود به آن بايد و نبايدها عمل كرده باشد. در روايتي از امام صادقj ميخوانيم:
"كونوا دعاة الناس بغير ألسنتكم ليروا منكم الاجتهاد و الصدق و الورع"؛[6] مردم را دعوت كنيد اما نه با زبانتان؛ تا مردم از شما تلاش و كوشش و راستي و تقوا ببينند.
نيز از ايشان روايت شده كه فرمود:
"إن العالم إذا لم يعمل بعلمه زلّت موعظته عن القلوب كما تزل المطر عن الصفا"؛[7] هرگاه عالم به علم خود عمل نكند، موعظهاش در دلها نفوذ نميكند چنانكه باران بر سنگ صاف ميلغزد و در آن نفوذ نميكند.
والديني كه به گفتههاي خود عمل نميكنند، با زبان عمل و رفتار خود، كه مؤثرتر از زبان گفتار است، به فرزند خود اين پيام را ميدهند كه "ما به حقانيت و درستي آموزههاي خود اعتقادي نداريم!" طبيعي است كه گفتار آنان در قلب و جان فرزندان مؤثر نخواهد افتاد، گرچه هزاران دليل منطقي براي اثبات صحت گفتههاي خود اقامه كنند. به عبارت ديگر، اين والدين دو پيام متناقض به فرزندان خود ميدهند. از يك سو به زبان ميگويند سخنان و خواستههاي آنها واقعي و حقيقي است و به آن باور دارند. از سوي ديگر، در همان زمان به زبان رفتار، كه مؤثرتر هم هست، به آنان ميگويند اين سخنان و خواستهها واقعي و حقيقي نيست و به آن باور ندارند. طبيعي است كه فرزند از چنين والديني تأثير نپذیرد.
مداومت و استقامت در دعوت و تربیت، سیرة انبیای الهی و نشأت گرفته از سفارشهاي مكرر خداوند به آنهاست. "فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ و من تاب معك".[8] اين امر بهويژه در مورد نماز، اهميت و ضرورت بيشتري مييابد؛ زيرا چنانكه پيش از اين گفتيم، يادگيري نماز و تثبيت و دروني شدن آن در فرزندان نيازمند گذشت زمان است و با يك روز و يك هفته و يك ماه به سرانجام نميرسد. بنابراين، والدين بايد در هدايت فرزندان به نماز خود را براي فعاليتي پيوسته آماده سازند و روشن است كه فعاليت مداوم و پيوسته نياز به استقامت و پايمردي دارد.
در ميان مخلوقات الهي، خداوند به انسان عنايت ويژة داشته، استعدادها و تواناييهاي ويژهاي به او عطا كرده كه برجستهترين آنها عقل و اختيار است. آنچه انسان را از ديگر موجودات متمايز كرده و به او اين امكان را داده است كه بتواند در مسير رشد و كمال، گوي سبقت را از همة موجودات اين جهاني و حتي فرشتگان مقرب الهي بربايد، عقل و اختيار است. "وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلا"؛[9] و ما فرزندان آدم را بسيار گرامى داشتيم، و آنان را بر مركبهاى آبى و صحرايى سوار كرديم و از هر غذاى لذيذ و پاكيزه روزيشان كرديم و بر بسيارى از مخلوقات خود برتري افزون داديم. بدين ترتيب، انسان به واسطة برخورداري از عقل و اختيار داراي كرامت است و بر ديگر موجودات برتري دارد.
اصل كرامت بيانگر آن است كه والدين و معلمان و مربيان بايد فرزند و متربي خود را گرامي و كرامتش را پاس بدارند. دستور پيامبر گرامي اسلام dنيز همين است: "أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ يُغْفَرْ لَكُمْ"؛[10] فرزندان خود را گرامي بداريد و نيكو تربيتشان كنيد تا آمرزيده شويد. والدين حق ندارند حتي در مقام تربيت فرزند خود، او را تحقير و كرامت انساني او را لگد مال كنند. بنابراين، والدين در هدايت فرزندشان به نماز بايد بهگونهاي عمل كنند كه شخصيت و احترام و كرامتشان حفظ شود.
نماز تكليفي است كه هر مسلمان در شبانهروز موظف است پنج بار آن را انجام دهد و افزون بر اين، هم مشتمل بر ذكر و قرائت است و هم مشتمل بر اعمال و افعال و به همين سبب، آموختن نماز و تثبيت پايبندي عملي به آن، فرايندي دشوار و تدريجي و زمان بر است و نميتوان انتظار داشت كه كودك يك روزه يا يك ماهه با نماز آشنا و به آن پايبند گردد. بديهي است كه متربي در طول مدت آموزش بايد در مراقبت باشد.
بهترين افراد براي مراقبت از نماز فرزندان والدين هستند كه در مقايسه با ديگران نسبت به فرزندان خود هم دلسوزترند و هم امكانات و فرصت بيشتري در اختيار دارند. اميرالمؤمنينj در توصيف سيرة پيامبرd ميفرمايد:
"پيامبرd با آنكه بشارتِ رفتن به بهشت را از خداوند دريافت كرده بود، خود را براي نماز به رنج ميافكند؛ چون خداي سبحان به او فرموده بود: "خانوادهات را به نماز فرمان ده و بر آن شكيبا باش". از اين رو، پيامبرd خانوادة خود را به نماز فرمان ميداد و خود نيز در راه اقامة آن بردباري ميكرد.[11]
بر اساس برخي روايات، هنگامي كه آية 132 سورة طاها "وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها" نازل شد، پيامبرd مدت نه ماه هنگام اوقات نماز، بر در منزل حضرت فاطمهh و علي jميآمد و آنان را به نماز فراميخواند.[12] بنابراين، يكي از اصول هدايت فرزندان به نماز، نظارت و مراقبت است؛ اما از آنجا كه دربارة شيوههاي نظارت و مراقبت پيش از اين بحث كردهايم، در اينجا از تكرار آنها خودداري ميكنيم.
کلیدواژه: نقش آموزشی والدین، دعوت فرزندان به نماز، اعتدال، نفرد، هماهنگی، کرامت، تدام، استقامت، نظارت و مراقبت، نماز، والدین
[1]. نهج البلاغه، حكمت 70.
[2] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِj: "قَالَ رَسُولُ اللَّهِd يَا عَلِی ... وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِكَ عِبَادَةَ رَبِّكَ فَإِنَّ الْمُنْبَتَّ يَعْنِی الْمُفْرِطَ لَا ظَهْراً أَبْقَى وَ لَا أَرْضاً قَطَعَ" (کلینی، كافي، ج 2، ص 87).
[3]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِj:: "اجْتَهَدْتُ فِی الْعِبَادَةِ وَ أَنَا شَابٌّ فَقَالَ لِی أَبِيj يَا بُنَی دُونَ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً رَضِی عَنْهُ بِالْيَسِيرِ" (کلینی، كافي، ج 2، ص 87).
[4]. كليني، الكافي، ج 8، ص 177.
[5]. مجلسي، بحارالأنوار، ج2، ص 56.
[6]. همان، ج 67، ص 309.
[7]. همان، ج 2، ص 39.
[8]. هود: 112.
[9]. اسراء: 70.
[10]. عاملي، وسائلالشيعة، ج 21، ص 476.
[11]. "وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِd نَصِباً بِالصَّلَاةِ بَعْدَ التَّبْشِيرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها فَكَانَ يَأْمُرُ بِهَا أَهْلَهُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْهَا نَفْسَه" (نهجالبلاغة، ص 316).
[12]. "و أما الثانی عشر قول الله عز و جل وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها فخصنا الله بهذه الخصوصية أن أمرنا مع الأمة بإقامة الصلاة ثم خصنا من دون الأمة فكان رسول الله dيجيء إلى باب علی و فاطمة بعد نزول هذه الآية تسعة أشهر كل يوم عند حضور كل صلاة خمس مرات فيقول الصلاة رحمكم الله" (شیخ صدوق، امالي، ص 533).