■ نماز جماعت و نماز جمعه در نگاه شهید مطهری
در اینجا برخی خصوصیات نماز جماعت و نماز جمعه را ذكر می كنم. می دانیم نماز جماعت در اسلام سنت بسیار مؤكّدی است ولی مستحب است نه واجب، مگر اینكه به شكل اعراض از جماعت باشد یعنی كسی به هیچ شكلی در هیچ جماعتی شركت نكند كه این كارش حرام است و اگر زمانی باشد كه حكومت، حكومت اسلامی باشد چنین فردی را مجبور به شركت در جماعت می كنند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله حتی قصد كردند كه خانه ی كسانی را كه اعراض از جماعت داشتند خراب كنند؛ فرمودند: شركت نكردن به طور مطلق در جماعت مسلمین نوعی نفاق است. به هر حال مسأله ی نماز جماعت یكی از خصوصیاتش این است كه فی حد ذاته مستحب است.
خصوصیت دیگر نماز جماعت این است كه نماز جماعت را به صورت متعدد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 299
هم می شود اقامه كرد؛ یعنی در یك شهر، مسجد هر محلی و مسجد جامع شهر هر كدام می توانند نماز جماعت مستقلی داشته باشند. در شیعه گاهی یك مسجد ده تا نماز جماعت دارد كه این دیگر تقریباً نماز تفرقه است. برخی نماز جماعت های شیعه شده است نمازهای تفرقه، چون در بسیاری از مساجد چندین نماز جماعت برپا می شود.
خصوصیت سوم این است كه نماز جماعت با نماز فرادی اختلاف زیادی ندارد، همان نماز فرادی است كه به صورت جمعی خوانده می شود و تفاوت فقط در این جهت است كه امام، قرائت [می كند] یعنی حمد و سوره را می خواند و مأمومین استماع می كنند. امام نیابت می كند از آنها در قرائت حمد و سوره. البته مأمومین در حركات و سكنات و اذكار و اوراد هم باید پیرو و تابع امام باشند، قبل از امام به ركوع نروند، قبل از امام به سجود نروند و ذكری نگویند.
ولی نماز جمعه یك نماز جماعت خاص است. اولین تفاوت آن با نماز جماعت این است كه واجب است، جز بر افرادی كه عذر داشته باشند مثلاً مریض باشند. بر زنان هم واجب نیست. مثل جهاد است كه بر زنان، مریضها و مسافران و چند دسته ی دیگر واجب نیست ولی بر باقی مردان واجب است كه شركت كنند.
فرق دیگر نماز جمعه با نماز جماعت این است كه برخلاف نماز جماعت كه در یك شهر مسجد هر محلی می تواند یك نماز جماعت داشته باشد، نماز جمعه را در یك شهر به صورت متعدد نمی شود اقامه كرد؛ یعنی یك نماز جمعه باید اقامه شود و بس. این كه می گوییم یك شهر، ملاك یك شهر نیست. بر مكلفین اگر فاصله ی آنها از دوازده كیلومتر بیشتر نیست، واجب است كه شركت كنند. این را درنظر داشته باشید كه مردم قدیم كه پیاده و یا با الاغ و اسب و قاطر می آمدند، برای طی دوازده كیلومتر حداقل دو ساعت در راه بودند. دو ساعت می رفتند و دو ساعت برمی گشتند كه رفت و آمدشان چهار ساعت طول می كشید.
مسأله ی دیگر این است كه در فاصله ی كمتر از شش كیلومتر، تشكیل دادن نماز جمعه ی دیگر حرام است؛ یعنی اگر نماز جمعه ای در این نقطه تشكیل می شود، تا شش كیلومتر كسی حق تشكیل نماز جمعه را ندارد. آنوقت قهراً می شود یك نماز عمومی. وقتی كه تا شعاع دو فرسخ، آمدن مردم واجب است و در شعاع یك فرسخ تشكیل دادن نماز جمعه ی دیگر حرام است و شركت در نماز جمعه هم واجب است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 300
معنایش این می شود كه در هفته یك روز، همه ی مردم به استثنای معذورها و به استثنای زنها و به استثنای كسانی كه وظیفه ی شُرطه گری و مانند آن دارند كه حضورشان در كوچه ها و خیابانها برای حفظ امنیت مردم لازم و ضروری است، در یك نماز عمومی شركت می كنند. حتی زندانیهای شرعی واقعی را باید از زندانْ تحت مراقبت مأمورین بیاورند و در نماز جمعه شركت بدهند و پس از انجام نماز به زندان برگردانند. این قدر این كار ضروری است.
آیا این فقط برای به جماعت خواندن یك نماز است؟ خواندن نماز به جماعت كه در تمام ایام هفته هست. البته می شود گفت این هم خودش فلسفه ای است كه هفته ای یك بار همه یك جماعت بخوانند. ولی اگر تنها فلسفه اش جماعت خواندن عمومی می بود، دیگر وضع نماز ظهر عوض نمی شد، تبدیل به نماز جمعه نمی شد.
تبدیل شدنش- چنان كه گفتیم- به این صورت است كه چهار ركعت تبدیل شده است به دو ركعت و به جای آن دو ركعتِ دیگر دو خطبه ایراد می شود.
یك وقت در سخنرانیهایی در سابق تحت عنوان «خطابه و منبر» بحث كردم [1] و این مطلب را گفتم كه اسلام یگانه دینی است كه سخنرانی جزء فریضه ی دین در آن قرار گرفته است و سرّ اینكه مسأله ی خطابه و سخنرانی در اسلام نسبت به همه ی دنیا خیلی پیشرفت كرد- كه البته در شیعه یك وجه علاوه ای هم دارد كه مسأله ی ذكر مصیبت امام حسین علیه السلام است- همین است كه اساساً خطابه خواندن در متن اسلام و جزء عبادات اسلام است، خصوصاً برای زمامداران و آن كسانی كه می خواهند اقامه ی جماعت كنند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله تا وقتی كه در مكه بودند در حال خفا زندگی می كردند و چون دائماً در شكنجه بودند برایشان امكان تشكیل نماز جماعت نبود چه رسد به نماز جمعه، ولی هنوز وارد خود مدینه نشده بودند و در همین محلی كه امروز «قُبا» نامیده می شود چند روزی اقامت كرده بودند كه جمعه رسید؛ در همین محل مسجد قبا كه الآن در مدینه است، اولین جمعه [2] در اسلام تأسیس شد. این مسجد قبا خیلی مسجد عزیزی است برای اسلام. مسجدی است كه قرآن به عظمت آن شهادت داده است: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ» یعنی از اولین روزی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 301
كه تأسیس شده است، هیچ غش و دغلی در كار آن نبوده است، بر پایه ی تقوا تأسیس شده است. «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اَللّهُ یُحِبُّ اَلْمُطَّهِّرِینَ» [3].
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله خطبه های خود را بیشتر در همین نماز جمعه ها ایراد می كرده اند و مسائل مهم را در نماز جمعه ها به مردم عرضه می داشتند. قسمت عمده ی خطبه های امیرالمؤمنین علیه السلام كه در نهج البلاغه است خطبه هایی است كه در نماز جمعه ایراد شده است. دلایل تاریخی بر این امر زیاد است كه یكی را عرض می كنم [و آن مطلبی است كه مورخین ] در [ذیل ] یكی از خطبه ها- كه گفته اند آخرین خطبه ای است كه امیرالمؤمنین علیه السلام به صورت خطبه یعنی در منبر ایراد كرده اند- ذكر نموده اند. البته كلمات امیرالمؤمنین منحصر به خطبه نیست. وصایا دارند یا مسائلی كه در مجلسی بیان كرده اند و ضبط شده است. حضرت در آن خطبه ی آخر مردم را تحریض می كنند برای اینكه علیه معاویه حركت كنند و بروند و خطر معاویه را برای مردم بازگو می كنند و بعد به یاد یاران باوفا و خالص گذشته ی خود می افتند.
در همان منبر می گویند: «أین عمار؟ و این ابن التیهان؟ و أین ذو الشهادتین؟ » [4] كجاست عمّار یاسر! یعنی ما حالا عمّار یاسری نداریم، كه وقتی حضرت اینها را گفتند و به یاد این دوستان خالصشان افتادند، در منبر شروع كردند به گریه كردن. حضرت خیلی خطبه ی مؤثری در آنجا ایراد كردند به طوری كه مردم فوق العاده گریستند و بعد از آن بود كه عده ی زیادی هم حركت كردند و به نخیله ی كوفه رفتند و در آنجا چادر و پرچم زدند و آماده شدند. تاریخ می نویسد: «فَما دارَتِ الْجُمُعَةُ حَتّی ضَرَبَهُ الْمَلْعونُ ابْنُ مُلْجَم» [5] این جمعه به جمعه ی بعد نرسید كه ضربت ابن ملجم به حضرت وارد شد.
این نشان می دهد كه خطبه ی مذكور در روز جمعه بوده است.
بعدها هم این كار بوده است، منتها دیگران چون چنین قدرت و توانایی را نداشته اند دیگر چیزی به نام خطبه و خطابه از آنها باقی نمانده است كه قابل توجه باشد. [قبل از آن نیز] در دوره ی ابوبكر نماز جمعه اقامه می شد و همچنین در دوره ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 302
عمر.
از جمله خصوصیات خلافت عثمان این است كه شاید دو سه روز بود كه خلیفه شده بود روز جمعه پیش آمد. بالای منبر رفت. چشمش كه به جمعیت افتاد زبانش بند آمد. نتوانست سخنی بگوید و پایین آمد. وقتی پایین آمد این جمله را گفت: «أَنْتُمْ إلی اِمامٍ عادِلٍ أَحْوَجُ مِنْكُمْ اِلی إمامٍ خَطیب» [6] شما به یك پیشوای عادل بیشتر احتیاج دارید تا به یك پیشوای سخنور. مروان حكم گفت: اگر همین دو كلمه را بالای منبر گفته بودی خیلی خطیب خوبی بودی؛ یعنی خوب بود همین دو كلمه را بالای منبر می گفتی، چرا پایین گفتی؟ البته او نه عادل بود و نه خطیب، ادعایی بود كه می كرد.
[1] . [این سخنرانیها در كتاب ده گفتار چاپ شده است. ]
[2] . [یعنی نماز جمعه ]
[3] . توبه / 108.
[4] . نهج البلاغه، خطبه ی 182.
[5] . مناقب، ج 3 / ص 194.
[6] . شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید، ج 13 / ص 13.