■ برای ارتقای فرهنگ دینیِ زنان، باید هوشمندانهتر عمل کرد
(گفتوگو با خانم دکتر نیلچیزاده)
به کوشش محمدرضا نظری
[خانم دکتر نیلچیزاده، چهرۀ نامآشنایی است که علاوه بر بهره بردن از محضر علما و بزرگان، به موضوع زنان بیتفاوت نبوده و سالیانی است که در این باره اندیشه، نوشته و سخن گفته است. در گفتوگوی زیر تلاش کردیم تا مسئله فرهنگِ ترویج نماز و مطالبات زنان را از منظر ایشان جستوجو کنیم.]
زنان جامعه چگونه میتوانند از فرهنگ نماز بهره ببرند؟ به بیان دیگر، فرهنگ نماز برای زنان جامعه، دربردارندۀ چه فرصتهایی است؟
برپا داشتن نماز را میتوان در دو حیطۀ خاص مشاهده کرد؛ یکی برگزاری نماز و دیگری، برنامههای جنبیِ آن. نماز، نقشی کلیدی در تسهیل و تصحیح روابط، ایجاد سلامتی و تحکیم خانواده دارد. زن، که رکن اصلیِ خانواده است، قطعاً میتواند با کارکرد نماز و تقویت جایگاه نماز، بُعد سلامت اخلاقی و معنویتِ خود و خانوادهاش را ارتقا دهد. دربارۀ فعالیتهای جنبی نیز باید گفت نماز، خواه فردی باشد یا جمعی، با فعالیتهای مرتبط با خود دیده میشود؛ در حالت فردی مقدمات و مؤخرات، به پیشباز رفتن و تعقیبات نماز، این قابلیت را چندین برابر خواهد کرد؛ برای مثال، وقتی فرهنگ اذان را در مردان جامعه مشاهده میکنیم، میتوانیم نقشی کلیدی را هم برای مادران در نظر بگیریم؛ به بیان دیگر، ترویج این فرهنگ از سوی زنان، قطعاً میتواند ماندگاریِ بیشتری در طول نسلها ایجاد کند. ما پیرمردهایی سراغ داریم که مؤذن هستند و هر جای دنیا که باشند، افقشان افقِ خدا، مادر و دل است. این به خاطر همان فرمولهایی است که مادران در کودکی، آنها را با نماز آشنا ساخته تا ذکر خداوند را بالا ببرند، که آمده است: «ترفع و یذکر». با این ویژگی، اقامۀ نماز، مجموعهای فرهنگی است و نمیتوان آن را عمل فردیِ خاص قلمداد کرد. تعقیبات آن نیز همینگونه است؛ دعاها، مناجاتها، ذکر تسبیحات و... کمک میکنند که فرد ارتباطش با خدا را تقویت کند. زن در جایگاه کمالیِ خود به عنوان مادر، وقتی سایر افراد خانواده را تقویت میکند، آنها را در کسب توفیقاتِ بیشتر یاری میدهد. پس برای این نقش باید اهمیت بسیاری قائل شد.
چگونه میتوان این فرهنگ را در میان زنان ترویج داد، یا چه راهکارهایی وجود دارد تا این فرهنگ در میان زنان جامعه تغییر کند؟
ترویج فرهنگ نماز را گاهی میتوان به صورت انفرادی تحلیل کرد و گاهی هم به صورت گروهی؛ کدام فرض، مورد اهتمام شماست؟
در هر دو مورد، مسائل بسیار مهمی وجود دارد که نباید از آنها غفلت کرد.
اگر بخواهیم فرهنگ نماز به صورت فردی را تقریر کنیم، چند رکن مهم دارد؛ یکی از آنها احکام ویژۀ بانوان است و هرچه اینها دقیقتر، راحتتر و صحیحتر به خانمها برسد، به فرهنگ نمازِ آنها بسیار کمک خواهد کرد، چون نماز خواندن خانمها در زمانها، مکانها و شیوهها با آقایان متفاوت است؛ عدم توجه به این موضوع، مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.
در زمینۀ جمعی و ترویج نماز در نمازهای جمعه و جماعت نیز باید گفت، اگر آداب، اخلاق، عقاید و احکام نماز به زیرساختهای اجتماعی بدل نشود، قطعاً در ترویج فرهنگ نماز شاهد اختلال خواهیم بود، هرچند زنان و دختران ما اهل ایمان و تقوا باشند؛ یعنی با سختی و رنجهای بسیار میتوانند در جماعت حاضر شوند؛ برای نمونه، در مساجد جدید بحثهای تفکیکی لحاظ نشده تا اگر خانمی عذر شرعی داشته باشد، بتواند از آنجا استفاده کند. دلیلش هم این است که در مساجد، نه مشاوران زن وجود دارد و نه با مجتهدان مدبّر تطبیق داده میشود؛ بانیِ خیّری وجود دارد که میخواهد مسجدی بسازد و احیاناً از یکی ـ دو نفر از روحانیون نظر خواسته میشود، اما اینکه واقعاً مساجد از نظر هندسۀ حقیقیِ نیازهای نمازگزاران بنا شوند، در اغلبِ مساجد رعایت نشده است؛ مثلاً در صورتی که فضای فیزیکی مسجد کم باشد، خانمها را در طبقۀ بالا جای میدهند (بدون وجود آسانسور) و طبقۀ پایین را به آقایان اختصاص میدهند و فرهنگ عمومی جامعۀ ما، آسانسور برای یک طبقه را رفتاری غیراخلاقی میداند! این مسئله از نظر منطقِ احکامِ نماز درست است، اما از نظر رعایت شرایط خاص بانوان، غلط است، زیرا آقایان کمردرد و پادرد کمتری نسبت به بانوان، بهخصوص پس از دوران یائسگی دارند.
مسئله دیگر این است که خانمها، چه در خانه و چه در جامعه، مطابق فطرت خدادادیشان جزو منظفات هستند؛ یعنی هم تمیزکننده هستند و هم به تمیزی علاقه دارند؛ به اضافه اینکه، زیبایی، عنصر مهمی است که خانمها به آن اهمیت میدهند. حال، چه بخشی از مسجد را به خانمها اختصاص میدهند؟ معمولاً بخشی که اگر بخواهند وسایل اضافی را در جایی انبار کنند، آن را در بخش خانمها میگذارند! اگر قرار است پردۀ مخمل نصب شود، روی مخمل برای آقایان است و پشت آن برای خانمها! در صورتی که باید پرسید: این پرده برای این است که خانمها راحت باشند یا قرار است آقایان راحت باشند؟! اگر این پرده به دلیل حضور زنِ مسلمان در مسجد است، یا پردۀ دورو بزنید یا یک هفته آن را به سمت زنان بزنید و خواهید دید که زنان خواهند فهمید و مردان متوجه نخواهند شد! اینها نکاتِ ریزی است که از آنها به «زبان اشیا» یاد میشود. علم امروز بعضی از این چیزها را میفهمد، در حالی که فرهنگ اهلبیت: بسیار دقیقتر از این را به ما یاد داده است که: «زنان را تکریم کنید!» و فرمودهاند: «مَا اکرَمَهُنَّ الّا کَریم و مَا اهَانَهُنَّ الّا لَعین.» آیا جامعۀ دینی و سبک رفتاری ما در سطحی قرار ندارد که به زنان، یعنی کسانی که در مسجد و پای منبر و محراب بزرگ شدهاند و با همهچیز ساختهاند، اهانت میشود؟!
پس نظرِ حضرتعالی این است که برای تنظیم این هندسه، از مشاوران زن بهره گرفته شود؟
معتقدم باید در هیئتامنای مساجد، برای اصلاح ساختار فیزیکی مساجد اقداماتی صورت بگیرد، سپس با خانمهایی که اهل دین، تقوا، آگاهی، دانایی و فرهنگ هستند، مشورت کنند؛ و چه بسا مشکلات بسیاری به دست اینها حل شود. بدون تردید، حضور بانوانِ متدین در برنامهریزی و اجرای برنامهها، ضرورت دارد.
روشن است که اقبال زنان به امور معنوی و نماز، بیشتر از مردان جامعه است. منظور شما این است که مردان، مانعی بر سر راه ترویج نماز زنان هستند؟
میخواهم بگویم مردان باید خیلی فهیمتر از این، به حضور زنان در مساجد، حسینیه و تکایا توجه داشته باشند. برای رسیدن به این فهم باید از زنان متدین و متخصص مشاوره بگیرند و نکات آنها را به کار ببرند.
چه راهکاری برای استفاده از حوزههای تربیتیِ دیگر، مثل: مدارس، ادارات، تشکلها، هیئتهای خانگی و...، برای ترویج فرهنگ نماز وجود دارد؟
لازمهاش این است که «مبلغانِ تخصصیِ بانوان» را تربیت و حمایت کنند. دورههای بازآموزی و ارتقا بگذارند. الآن اینهمه فارغالتحصیل حوزههای علمیه و رشتههای الهیات داریم. اینها پس از فارغالتحصیلی میگویند: ما یا بیکاریم و یا با هزار سختی جذب مدارس شدهایم! گروههای مساجد، هیچگاه مبلغان ویژهای تربیت نکردهاند، چون احساس کردهاند از این موضوع بینیازند! تربیت تخصصیِ مبلغان خانم باید در زیرشاخههای کودکان، مسائل خاص نوجوانان و جوانان و مسائل خاص زنان خانهدار و شاغل صورت بگیرد؛ یعنی همانگونه که ما دندانپزشکِ اطفال داریم، باید مبلغان گروههای مختلف را هم تربیت کنیم. اگر به گروهی بپردازیم و از دیگری غفلت کنیم، به بقیه ظلم کردهایم. امروزه امکان این کار، در دسترس است.
در موضوع مدارس و دانشگاهها مشاهده میکنیم که وضعیت خیلی خوب نیست!
آسیبهای مدارس و دانشگاهها، آشکار میشود، اما در بقیۀ جاها به این وضوح نمیتوان این آسیبها را مشاهده کرد. اگر نماز جزو هندسۀ وجودی شخص گردد، از بسیاری آسیبها به دور خواهد بود، و این وعدۀ قطعی قرآن است.
زنان جامعۀ ما چگونه میتوانند خودشان را با نرمافزار حکومتی و ولایتی تطبیق دهند؟ به نظر میرسد، زنان معنویتر از مردان هستند، اما هنوز نتوانستهاند به صورت تشکلی و سازمانیافته عمل کنند.
باید ابتدا نکتهای را یادآور شوم. پس از ریاستجمهوریِ مقام معظم رهبری، بلایی سرمان آمد که فعالیتهای مذهبی و هیئات کاملاً نادیده گرفته شدند. گروههای مردمنهاد (NGO) و کانونها مطرح شدند، در صورتی که شکلگیری فعالیتهای اجتماعی به صورت خودجوش، صورت میپذیرفت. الآن گروههای مردمنهاد باید از هزار جا مجوز گرفته و از آنها پول دریافت کنند و دستآخر باید به آنها گزارش دهند! دربارۀ فعالیتهای مذهبی نباید این اتفاق بیفتد. ما قدرتمندترین گروههای مردمیِ عالم را داریم که همان «هیئات» هستند. در مسئله نماز هم خانمها فوقالعاده فعالند. از برگزاری نمازهای مستحبی و محافل غذا در هیئتها میتوان این مسئله را فهمید؛ البته آسیبهایی هم در این زمینه وجود دارد.
شاید یکی از دلایل عدم مقبولیت این کارها این است که در برخی اعمال جمعی، نوعی بدعت دیده میشود!
علت آسیب دیدن اینها، به سبب بلند کردن عَلَم و کتل است. تا زمانی که فرهنگِ صحیح ترویج نشود و به ارتقای آن کمک نکنید، حق ندارید جلوی آن را بگیرید! هرجا که معرفت دینیِ ناب نیاید، دینفروشی میآید. من معتقدم برای ارتقای فرهنگ دینی زنان، هوشمندانهتر و با برنامهریزی بهتر میتوان کارهای بهتری را صورت داد، چون زنان پتانسیل بسیار بالایی در این راستا دارند. ما برای تعظیم شعائرالله بسیاری از عرصهها را به کویر تبدیل کردهایم. چه کسانی بیشتر جذب عرفانهای کاذب میشوند؟ دختران و زنان! چه کسانی بیشتر سراغ فالگیر و جنگیر میروند؟ خانمها! پس باید با تدبیر بیشتری با این موضوع مواجه شد.