■ خشوع امام سجاد در نماز
نماز امام سجاد علیه السلام، تجسم عینی انقطاع تام برای خدای تعالی و گسستن از عالم مادیات بود، به طوری که به هیچ چیز در پیرامون خود توجه نداشت بلکه وجود خود را نیز احساس نمیکرد و تنها دلش را به خدا سپرده و دلبسته او بود. راویان اخبار درباره وقت نماز آن حضرت گفتهاند: وقتی که در محراب نماز میایستاد رنگ مبارکش دگرگون میشد و از ترس خدا اعضای بدنش میلرزید و در نمازش همچون بنده ذلیل که در برابر پادشاهی مقتدر و بزرگ ایستاده باشد، میایستاد و همواره نمازش را چون نماز وداع میخواند که میگفتی هرگز پس از آن، نمازی نخواهد خواند. امام باقر علیه السلام از خشوع پدر بزرگوارش در حال نماز چنین نقل میکند و میفرماید: «امام علی بن حسین علیه السلام وقتی که در حال نماز بود گویی ساقه درختی است که هیچ حرکتی نداشت جز آن که باد شاخهای از آن را به حرکت آورد...» [1[
ابان بن تغلب میگوید، در خدمت امام جعفر صادق علیهالسلام از نماز جدش امام زین العابدین علیه السلام صحبت میکردم و عرض کردم:
«من خود علی بن حسین علیه السلام را دیدم وقتی که به نماز میایستاد رنگ مبارکش تغییر میکرد...» امام صادق علیه السلام، از روی تعجب فرمود: «به خدا قسم که علی بن حسین میدانست که در حضور چه کسی ایستاده است!» [2] . آری والله، امام سجاد معرفت کامل به عظمت پروردگار حکیم داشت و عبادتش از روی معرفت و اطاعتش از روی ایمان بود.
از جلوههای خشوع امام در حال نماز، آن بود که هرگاه به سجده میرفت سر از سجده برنمیداشت تا این که عرق میریخت، [3] و یا آن که از زیادی اشک چشم و گریه، در آب دیدگان غرق میشد. [4] راویان خبر از ابوحمزه ثمالی نقل کردهاند که او امام علیه السلام را در حال نماز دید که ردای مبارک از روی شانهاش افتاده و توجه ندارد، ابوحمزه، علت را میپرسد، امام میفرماید: «وای بر تو آیا میدانی که در حضور چه کسی بودم؟ همانا از نماز بندهای پذیرفته نمیشود مگر آن مقداری که توجه قلبی دارد.» [5] . امام سجاد علیه السلام از دلبستگی زیاد به خدا در حال نماز به جایی رسید که یکی از کودکان آن حضرت در چاه افتاد و اهل منزل فریاد برآوردند و مردم مدینه آمدند و کودک را نجات دادند، امام علیهالسلام همچنان در محراب نماز ایستاده بود و توجهی نداشت، همین که از نماز فارغ شد جریان را گفتند، فرمود: «من متوجه نشدم، در حال مناجات با پروردگار بزرگ بودم.» [6] . روزی در خانه امام حریقی اتفاق افتاد و آن حضرت چنان سرگرم نماز بود که توجه نکرد، موقعی که از نماز فارغ شد به اطلاع آن حضرت رساندند، فرمود: «یاد آتش بزرگ (آتش دوزخ) مرا از این آتش باز داشته بود.» [7[
عبدالکریم قشیری، این حالت از خود بیخبری را که در حال نماز همیشه با امام بوده است از باب غیبت دل از ماجرای احوال خلق دانسته و میگوید به خاطر اشتغال حواس به حالات وارده چنین حالی دست میدهد، زیرا که گاهی دل از احساس خود و غیر خود به دلیل تذکر ثواب و یا اندیشه عقاب فراموش کرده و غافل میشود. [8[
پی نوشت ها:
[1] وسائل الشیعه: 4 / 685.
[2] وسائل الشیعه: 4 / 685.
[3] تهذیب الاحکام: 2 / 286، بحارالانوار: 46 / 79.
[4] بحارالانوار: 46 / 108.
[5] علل الشرایع: ص 88، بحارالانوار: 46 / 61، وسائل الشیعه: 4 / 688.
[6] اخبار الدول: ص 110، بحارالانوار: 46 / 99.
[7] صفة الصفوه: 2 / 52، المنتظم: 6 / 141، نهایة الأرب: 21 / 325، سیر اعلام النبلاء: 4 / 238.
[8] رساله قشیریه: 1 / 214، این رساله مشهورترین اثر ابوالقاسم قشیری از مشاهیر صوفیه و عرفاست که مشتمل بر داستانهای عجیب از قبیل داستان ابوحفص حداد نیشابوری و شبلی با جنید بغدادی است و همچنین در این رساله برخی از اصطلاحات تصوف و عرفان تفسیر و توضیح شده است از جمله میگوید: «این که میگویند صوفی فرزند وقت خویشتن است، یعنی او همواره آنچه را که برایش اولویت دارد انجام می دهد.» -م.
منبع: تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 1)؛ باقر شریف قرشی مترجم محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام 1372.ش