■ نگاهی کوتاه به آداب باطنی نماز
محمدمهدی حائریپور، مرکز تخصصی نماز
آداب باطنی نماز که با درون نماز و روح آن ارتباط دارد عبارتند از:
1. اخلاص و نيت قربت
اين همان است كه هنگام نيت نماز می گوييم نماز می خوانم قربة الی الله ومقصودمان اين است كه اين عبادت را تنها برای نز ديكی به خدا وقصد فرمان اوانجام می دهم وهيچ انگيزه ديگری درانجام آن دخالت ندارد وضد اين حالت حال ريا وتظاهر وخود نمايی است واينكه درنيت وقصد انسان غير خدا باشد يعنی برای دنيا واهل دنيا نماز بخواند ونيتش وقصدش اهداف زمينی باشد.
2- حضور قلب
مهمترين ادب از آداب نمازحضورقلب نماز گزار است.مقصود از حضورقلب آنست كه نمازگزار درتمام حالات نماز با دل وجان به خداوند توجه داشته باشد وبه هيچ چيز غير خدا نينديشد و نقطه ی مقابل حضورقلب،اين است كه در همه ی نمازيا بخشی از آن گرفتار افكار روزمرّه يا شيطانی شود و در نتيجه از ياد خدا غافل گردد وتنها با زبانش كلماتی را بگويد ولی دلش در غيرنماز وباغير خدا باشد ومعلوم است كه اين حالت بافلسفه ی نماز و نمازخوانی سازگاری ندارد زيرا كه خداوند متعال در قرآن می فرمايد:"واقم الصلاة لذكری"[1]يعنی ونماز را بپادار برای اينكه مرا يادكنی يعنی كه روح نماز و حقيقت آن يادخداست واگر نمازگزار تنها صورت واعضای ظاهری رابه سمت قبله گرداند وحمد وسوره بخواند و ركوع وسجود كند ولی روی دل را به سوی خدا نكند،از حقيقت نماز دور مانده است و درنتيجه ازنمازش بهره ی چندانی نمی برد.آری نمازبدون حضورقلب،تكليف را از انسان برمی دارد ولی برای آدمی رشد وتعالی نمی آورد چون آنچه روح نماز است يادخداست وهمان است كه سبب رشد وقرب ونزديكی به خدا می گردد.
در ادامۀ اين بحث درباره ی عوامل حضورقلب وموانع آن به تفصيل سخن می گوييم.
3-تفهّم
سومين ادب از آداب باطنی نماز،تفهّم است ومقصود از آن فهم معانی اقوال وافعال نماز است واين ادب غير از حضورقلب است زيرا چه بسا قلب نمازگزار در نماز حاضر باشد ولی معنی كلمات و افعال نماز را درك نكند و به همين اندازه از درك نماز محروم بماند و از سوی ديگر آنها كه به مقام تفهّم می رسند نيز در يك رتبه نيستند وافراد به تفاوت استعداد خود،معانی نماز را می فهمند.
برای توضيح بهتر اين ادب، ازكلام مرحوم ميرزاجواد ملكی تبريزیvكمك می گيريم.
ايشان در توضيح اين بخش از آداب باطنی نماز می گويد:
"تفهّم عبارت است ازاينكه انسان از هرفعل وقولی،آنچه را كه مناسب با آن است ومعانی ومقاصدی كه درآن نهفته است آشكار سازد زيرا نماز معجونی الهی است كه دوای هر دردی در آن تركيب گشته و درجلب هر خير وسعادتی كه برای انسان دست يابی به آن ممكن است،مؤثر می باشد وبرای هر حركت وسكون وهر فعل و قولی از آن، معنايی به خصوص است كه شارع مقدس، آن معنا را در نظر داشته است همان گونه كه در اخبار آمده است كه هركس از افعال نماز آنچه را كه مقصود از آن عمل است در نظر نداشته باشد گويا آن جزء را انجام نداده است."[2]
بنابراين مراد علمای اخلاق مانند مرحوم فيض كاشانی وعلامه نراقی و نيز ملكی تبريزی اين است كه نمازگزار بايد با اسرارنماز آشنا باشد يعنی سرّ تكبير وتسبيح وقرائت و ركوع وسجود وتشهد وسلام را بداند تا هر جزئی از اجزاء را كه به جا می آورد علاوه بر حضورقلب و توجه باطنی به معبود،راز آن جزء را بفهمد تا حقيقت آن جزء در وجود او متجلّی وآشكار شود واين اسرار در كلام معصومين ونيز علمای اخلاق به زيبايی تبيين وتفسير شده است.[3]
واين نكته گفتنی است كه بعضی از اجزاء نماز ويژگی خاصی دارد كه فهم آن جزء اهميّت بيشتری دارد.
مرحوم ملكی تبريزی در ادامه می گويد:
"آنچه درباره ی تفهّم بدان اشاره نموديم برای مطلق اجزاء نماز است اما خصوص قرائت در نماز، تفهّم و دريافتن معانی آنچه انسان بر زبان می آورد منشأ امور بزرگی است كه زبان را يارای بيان آن نيست وعلوم واسرارعظيمی در آن نهفته است كه تنها در دل ها متجلی می شود وظاهرمی گردد...وگاه می شود كه در حين قرائت، مطلبی برايش معلوم می گردد و پرده از حقيقتی برگرفته می شود كه او را به سعادتی بزرگ رهنمون می گردد وگفته شده اينكه خداوند نماز را بازدارنده ازفحشاء ومنكرات می داند.[4]از همين وجه است، زيراكه نمازگزاز درحين قرائت حقيقتی را درمی يابد كه پيش از آن به خاطرش نگذشته بود وهمين حقيقتی كه برای او درنماز مكشوف می گردد سبب بازداشتن او ازفحشا و منكرات می شود."[5]
توضيح مطلب بالا اين است كه برای مثال وقتی در نماز به آيه ی شريفه ی"اياك نعبد واياك نستعين"(يعنی تنها تورا می پرستيم وتنها از توكمك می گيريم) رسيد،به حقيقت آن كه نفی همه ی معبودهای خيالیوباطل است برسد يعنی هر معبودی جزخدا ازقبيل دنيا وشهوات ومال ومقام را نفی كند.آيا اگر اين بخش به ظاهر كوچك از قرائت رابفهمد و سرّ آن را به جان خود برساند نمازش ناهی از فحشا ومنكرات نخواهد بود؟!
آيا وقتی درآيه ی شريفه ی"مالك يوم الدين"تنها صاحب اختيار وهمه كاره ی قيامت را خدا می داند و باور می كند كه جز او مؤثری واراده كننده ای نيست وهمه مقهور ومغلوب او و اراده ی اويند،اين درك وفهم او را از زشتی ها ومنكرات باز نمی دارد؟!
واما راه رسيدن به ادب تفهّم،همان است كه در حضورقلب بيان خواهدشد به اضافه اين كه معانی واسرار نماز رابياموزد وسعی درتفكر نسبت به آنها داشته باشد.
4- تعظیم مقام پروردگار
ادب ديگر از آداب باطنی نماز،تعظيم است وآن به معنی بزرگ شمردن خدا ومقام ربوبيّت اوست واين حالتي است قلبی كه از دو شناخت ايجاد می شود يكی شناختن جلال وعظمت پروردگار عالم كه از اصول ايمان است وديگری شناخت پستی نفس خويش است واين كه بداند اوبنده ای مقهور ومملوك است كه هيچ اراده ای از خود ندارد وهرچه دارد از مولای خود دارد و همه ی وجودش تحت حكومت اوست .با اين دو معرفت حالت زاری وفروتنی وخشوع برای خداوند دراو ايجاد می شود واين همان تعظيم است كه حالتی است غير از حضور قلب وفهم معانی نماز؛ زيرا ممكن است وقتی نماز می خواند حضور قلب داشته باشد ومعانی راهم بفهمد ولی خداوند را تعظيم نكرده باشد زيرا تعظيم مربوط به آن دو شناخت است كه بيان شد.
اولياء خدا ونماز
حالت تعظيم نسبت به خداوند بويژه درنماز در اولياء خدا بسيار ديده شده است كه چند نمونه را می آوريم:
درباره ی امام حسن مجتبیaروايت شده است كه پس از تمام شدن وضو، رنگ رخسارش تغيير می كرد ووقتی كه علت را می پرسيدند فرمود: برای كسی كه می خواهد برصاحب عرش وارد شود سزاوار است كه رنگش تغيير كند![6]
ودرباره ی امام سجادaروايت شده كه به هنگام وضو رنگش به زردی می گراييد وچون خانواده اش می پرسيدند كه اين چه حالتی است كه برشما عارض می شود؟می فرمود:آيا می دانيد درمقابل چه كسی می خواهم بايستم؟![7] وامام صادقaفرمود:حضرت سجادaهنگامی كه برای نماز برمی خاست رنگش تغيير می كرد وچون سر به سجده می نهاد برنمی داشت تاعرق از بدن مباركش جاری می شد![8]
ونيز امام سجادaرا ديدند كه درحال نماز،عبا از دوش مباركش افتاد وحضرت توجّهی به آن نداشت تا ازنماز فارغ شد.مردی از آن حضرت،علّت بی توجهی به عبا را پرسيدند،حضرت فرمود:وای بر تو! می دانی در مقابل چه كسی بودم؟! خدا نماز بنده اش را نمی پذيرد مگر نمازی كه در آن توجه باشد راوی می گويد:گفتم فدايت شوم بنابراين،هلاك می شويم!فرمود:چنين نيست.خدای تعالی نقص وكمبود نمازها را با نافله جبران می كند![9]
5-خوف رجا
ادب باطنی دیگر در نماز گزار تركیبی است از بيم و اميد كه در دل نماز گزار نسبت به خداوند بزرگ ايجاد می شود يعنی وقتی عظمت او را شناخت،هيبت او در دلش می افتد و اين حالتی است نفسانی كه ناشی از شناخت قدرت و قهر و غلبه ی خداوند و نفوذ مشيّت او در بنده است.و در كنار اين حالت اميدواری به خير و رحمت بی كران آن قدرت لا يزال و بِیانتهاست. چه بسيارند پادشاهان بزرگی كه دارای هيبت و شكوه بوده و قدرت آنها مایه ی خوف و بيم است ولیمردم به خير و خوبی آنها اميدی ندارند ولی حالت بنده نمازگزاردر برابر خدا حال بنده ای است كه به خاطر گناه و تقصير خود از كيفر او بيمناك است و درهمان حال به رحمت و لطف او و پاداش هايی كه وعده داده است اميدوار. اين خوف و رجا سبب حضور قلب در نماز گزار می شود.
امام رضاaدرباره آداب نماز فرمودند: وقتی می خواهی به نماز بایستی ... نماز را با حالت سکون و وقار بپا دار و حالت خشوع و خضوع در تو باشد.... در حالتی که امیدوار(به رحمت الهی) و بیمناک(از عذاب او)باشی... و حالت ترس و جزع در تو آشکار باشد و در همان حال به خدایت شوق و رغبت داشته باش...[10]
6- حالت شرم و حیا
ادب ششم برای نمازگزار،حالت شرم وحيا نسبت به پروردگاربزرگ است كه برخاسته از احساس تقصيروتوّهم گناه است.علت پيدايش شرم يا حيا،احساس كوتاهی در عبادت وعجز از ادای حقّ خداوند است به عبارت ديگر هر گاه نمازگزار رفتار پروردگار را با بندگانش در نظر آورد كه هر چه بندگان نافرمانی او را می كنند او در عوض به آنها اظهار لطف ورحمت می نمايد، از پروردگار خود شرمنده میشود. به فرموده ی امام سجاد(ع):خَيرُكَ إلَينا نازِلُ وشرّنا إلَيكَ صاعِدُ ولَم يَزَل ولايَزال مَلَك كَريم يَأتيَكَ عَنّا بِعَمَل قَبيح فلَم يَمنَعَكَ ذلِكَ مِن أن تَحَوطَنا بِنِعَمِكَ وتَتَفضَّل عَلَينا بِآلائِك. يعني خدايا پيوسته نيكی توبرما فرود می آيد واز اين سوبدی ما بسوی تو بالا می آيد وهميشه فرشته ای با كرامت عمل زشتي از ما بسويت می آورد ولی آن بدی ما مانع از آن نمی شود كه مارا باانواع نعمتهايت احاطه كنی ولطف خود را شامل ما سازی[11]
و دو چيز مایه ی تقويت اين خصلت است يكی شناخت عيوب نفس خود وكمی اخلاص بنده ونيز باطن آلوده كه گرايش به دنيا ولذّات زودگذر آن دارد وديگری آگاهی وتوجّه به علم خداوند كه همه ی اسرار وپنهانی های دل وفكر ما رامی داند هرچند باريك وپوشيده باشد.اگر چنين معرفت وتوجّهی باشد ناگزير حالت شرم وحيا در نمازگزار ايجاد می شود.
جالب است كه اين آداب شش گانه دركلامی جامع از حضرت سيدالسّاجدين امام زين العابدينaبه عنوان حقوق نمازجمع گرديده است:
وحَقّ الصّلاة أن تَعلَم أنَّها وِفادَة الی الله عزّوجل وأنَّك فيها قائِمُ بَينَ يَدَی الله عزّوجل فإذا عَلِمتَ ذلكَ قُمتَ مَقامَ الذَّليلِ الحَقيرِالرّاغِبِ الرّاهِبِ الرّاجِی الخائِفِ المُستَكينِ المُتُضرّعِ والمُعَظَّمِ لِمَن كانَ بَينَ يَدَيهِ بِالسّكونِ والوِقارِ وتُقبِل عَليها بِقَلبِكَ وتُقيمَها بِحدُودِها وحقُوقِها.[12]
يعنی حق نماز اين است كه بدانی نماز،وارد شدن بر خدای عزوجل است و تو بانماز در پيشگاه خدای بزرگ ايستاده ای،پس چون اين را دانستی بايد همچون بنده ای خوار وكوچك كه مشتاق به او وبيمناك ازاوست باشی ونيز اميدوار به رحمت او ودرعين حال هراسان ازعذاب اووبينوا وزاری كننده دربرابراووچنان باشی كه در برابراوبا آرامش وقار بايستی واوراتعظيم كنی وبزرگ بداری وبا قلبت به نماز رو كنی وآن را با رعايت همه ی شرايط وحقوقش بجا آوری.
[1] . طه 14
[2] . اسرار الصلاه، میزا جواد آقا ملکی تبریزی ص 287
[3] . در بخشی مستقل به"اسرارنماز" پرداخته ايم
[4] . (اشاره است به آيه ی شريفه"واقم الصلاة إن الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنكر..."عنکبوت 45)
[5] . اسرار الصلاه،ملکی تبریزی ص 288
[6] . بحار ج 70 ص400 ح 72
[7] .میزان الحکمه ح 10611
[8] .بحار ج 46 ص 64
[9] . علل الشرایع ص 232
[10] . بحار ج81 ص 204
[11] (دعای ابوحمزه ثمالی-مفاتيح الجنان)
[12] بحارالانوارج74/ص4/حديث1