■ مراتب و اقسام حضورقلب درنماز
محمد مهدی حائری پور، مرکز تخصصی نماز
عالم بزرگ اخلاق وعارف سالك جناب ميرزا جوادملكی تبريزی درباره مراتب حضور قلب چنین می نگارد: برای حضورقلب مراتب ودرجاتی است ونمازی كه ازجميع مراتب حضورخالی باشد برصاحبش برگردانده می شود، ولی چنين نمازی بسياركم است چون حركات اختياری انسان قطعاًدرجه ای ازحضورقلب را به همراه دارد هرچند اندك،والا آن عمل،عمل اختياری نخواهد بود.
توضيح مطلب اين كه حركات انسان برچند قسم است:
يك قسم اعمال وحركاتی است كه ازجميع مراتب قصد وحضورقلب خالی است مثل حركات شخص خوابيده كه بدون قصد ونيت،عملی را انجام می دهد.
قسم ديگراعمالی است كه قصد ونيت انسان درآن بی دخالت نيست ولی قصد بامقصود انطباق ندارد،مثل بعضی ازكارهای شخص ساهی وغافل.
قسم سوم اعمالی است كه انسان بانيت وقصد به انجام آن همت می گمارد ومنطبق با مقصودهم هست ولی نيت وقصدی اجمالی ودر باطن قلب است واثرآن نيت دراين عمل،همين اندازه است كه آن را درزمره ی كارهای ارادی انسان درآورده است.
قسم چهارم اعمالی است كه قصدنيّت نسبت به صورت ظاهرآن عمل،تفصيلی ونسبت به معنای آن اجمالی است.
قسم پنجم اعمالی است كه قصد ونيت نسبت به صورت وهم نسبت به معنا تفصيلی است وقلب بهصورت کامل نزد صورت ومعنای آن حضوردارد واين،حضورقلب تمام وكامل است،به خصوص اگرنمازگزار باتمام هستی وشراشر وجود خود وبا هيبت و رجا وحيای كامل وبا درك جلال پروردگاری درپيشگاه حضرت ذوالجلال حضوريابد.
آنچه ازاخبار واحاديث فهميده می شود اين است كه آن قسمتی كه با قصداجمال انجام می گيردومنطبق با مقصودهم هست،اگركه اقبال وتوجه نمازگزار وقصد نيّت اوبرحقيقت اجزاء نماز ومعانی آن افزايش يابد ولااقل يك دهمِ نماز به اين صورت انجام گيرد،آن نماز برگردانده نمی شود وفقظ به همان اندازه كه موردقبول واقع شده بالا می رود ودرظاهر هم امرخدا واقع شده وقضای نمازبرعهده اونخواهد بود.
واگر آن قسمتی كه بدون توجه كامل انجام گرفته باانجام نوافل جبران گردد اميداست كه تمام آن مورد قبول واقع شود ولی اگر آنچه كه باتوجه وحضورقلب بوده،كمترازيك دهم نماز باشد برگردانده شده وبه صورت صاحبش زده می شود.
اين چيزی است كه به عنوان حكم عام برای نماز ازاخبار استفاده می شودولی اين مطلب منافاتی بااين ندارد كه فضل خداوند ازجهت ديگری شامل حال بنده شود وآن اقسام ديگرهم موردقبول واقع گردد!..وازسوی ديگر ممكن است بنده به سبب ارتكاب بعضی ازگناهان،مستحقّ خذلان شود،درنتيجه همان نماز هم كه واجد تمام شرايط اقبال وتوجه قلبی بوده وباحضورتفصيلی تمام،انجام گرفته رد شود چنان كه ازاين آيه ی شريفه برمی آيد:" وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ- فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُورا"[1]: وما برسركردار آنها آمديم ازهرعملی كه انجام داده بودند پس آن راهم چون گردی پراكنده درهواگردانيم.
ونيز اخباری كه دراين زمينه رسيده صريحاًمی گويد:كه اگرعمل،با ولايت نباشد موردقبول واقع نمی شودهرچند صاحبش سعی وكوشش بسياركند.
وبايد توجه داشت كه احتمال دارد اخباری كه می گويد:"اگرنمازی يك دهم آن با توجه وحضورقلب باشد بالا رود"ازباب فضل كلی پروردگار است كه دراين آيه ی شريفه بيان شده: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها[2].يعنی آن كس كه كارنيك انجام دهد برای اوده برابر آن است وآن كه كاربدی انجام دهد جزمثل آن كيفرنمی شود. واگرازاين باب باشد،احتمال دارد كه اين قسمی كه گفتيم،تمام آن موردقبول واقع شود بدون اينكه نيازی به اين باشد كه باانجام نوافل،آن اجزائی كه بدون حضورقلب بوده جبران شود وجبران به نوافل درغيراين قسم ازنمازهايی كه فاقد قصدحقايق اعمال واقوال نمازبوده وتنها درهنگام نيت اجمالاً قصدحقيقت آن نموده است می باشد وازفضل وعنايت حضرت حق بعيد نيست كه به مجرداين كه روح نيت درابتدای نمازبوده آن راقبول نمايد!![3]
«جمع بندی سخن مرحوم ملكی تبريزیv»
نتيجه كلام ايشان اين است كه چنان كه گفته شد طبق روايات ملاك ومعيار درقبولی نماز –نه صحّت آن-حضورقلب درتمام اجزاء نمازاست ويا لاأقل دريك دهم نماز حضورقلب داشته باشد تا قبول گردد ولی درعين حال ممكن است خداوند ازروی لطف وكرم بی نهايت خود حتی نمازی كه تنها درحال نيّت،حضورقلب درآن بوده قبول كند چنانكه ازسوی ديگرخوف آن هست كه به واسطه ی گناهان،نماز واجد تمام شرائط و همراه با حضورقلب،قبول نشود بنابراين نمازگزارمؤمن نه به عمل خود-هرچند به نظرش كامل باشد- مغرور شود ونه ازلطف خدا-هرچندعملش بسيارناقص باشد-مأيوس گردد بلكه پيوسته حالت خوف ورجاء را داشته باشد تا راه اوبه سوی انجام عمل بهتر وپاك تر وخالص تر وبا آداب وشرائط كامل تر بازباشد وپيوسته بااميد به حق وتوكل واعتماد به لطف ورحمت او به قرب الهی نزديك ترشود وواقعاً نمازمعراج عروج او و وسيله ی تقرّب روزافزون اوبه حضرت حق باشد.
«انواع حضورقلب وكامل ترين نوع آن»
گفتيم كه مقصودازحضورقلب اين است كه درهنگام نماز،قلب فقط نزد نمازباشد نه مشغول به امر ديگری كه او را ازنماز غافل كند حال می خواهيم اقسام اين حضورقلب رابشناسيم:
1.گاهی قلب انسان متوجّه وجهی ازوجوه نمازمی شود مثل اينكه نمازگزارتوجه پيدامی كند كه درحضورخدا ايستاده است وهمين احساس حضور دربرابر ذات ذوالجلال،او رااز حضورنزد هرفعل وقولی ازافعال واقوال نمازبازمی دارد.
2.گاه می شود كه انسان،مقيّد ومشغول به تصحيح أدای حروف ازمخرج آن ويا أدای كلمات به لحن عربی است وتا آخرنماز درهمين انديشه است.
3.گاهی مواظب اين است كه صورت افعال واعمال نماز راصحيح بجامی آورد.
4.وگاهی فكرش متوجه معنای يكی از اعمال ويا اذكارنمازمی شود مثل اينكه درمعنای تكبيريا قيام يا ركوع ويا غيراين ها به فكر فرومی رود وممكن است اشتغال به اين فكر تا آخرنمازبرايش باقی بماند.
5. امّا بهترين و كاملترين نوع حضورقلب اين است كه قلب نمازگزار درهنگام انجام هر عملی از اعمال نماز یا گفتن هر قولی متوجه همان عمل وقول باشد ومراعات حضورپروردگارش را بنمايد ومتوجه باشد كه اين اعمال را درحضور او أدا می كند وتأمّل وتفكّردرباره ی جزئی ازنماز او را ازتوجه به آن جزء كه مشغول انجام آن است بازندارد ودرهنگام انجام هرعملی يا أدای هرذكری به فكرآن عمل ويا ذكرمشغول باشد وبداند كه درآن لحظه،انجام آن جزء ازنماز وأدای آن ذكر ازاوخواسته شده واز خدا بخواهد كه اورا كمك كند تا آن جزء راهمان گونه كه ازاوخواسته انجام دهد. واين شکلِ كاملِ حالت دوّم ازآداب شش گانه نماز است كه همان تفهّم ودريافتن معانی نمازاست.زيرافهميدن معنای اقوال وافعالی كه انسان درنماز بجامی آورد عبارت ازحضورقلب درآن اقوال وافعال است...وكسی كه درابتدای راه است سزاوار است كه نخست معنای هرفعل وقولی را اجمالاً درنظرآورد پس ازآن شروع به انجام آن كند درحالی كه فكرش متوجه حقيقت آن عمل يا آن قول است سپس به ملاحظه معنای جزء بعدی بپردازد وبعد وارد آن جزء شود همين گونه تا آخرنماز.وقبول اين مسئله برايت مشكل نباشدزيرا قصدمعانی افعال در اول كارتفصيلی است وهنگام انجام آن عمل ويا بيان آن قول دراثنای كار،اجمالی است وفكر،مشغول دريافتن معانی اذكاراست.[4]