■ معارف دين در نماز
مقدمه
حقيقت و گستره هر چيز را از درك نحوه هستي آن مي توان بدست آورد، بنابراين از آنجا كه در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولي) چهره ملكوتي نماز براي مقام ختم مرتبت جلوه نمود،[1] و در قبر (در واقع در برزخ صعودي) براي مومن نماز گزار متمثل مي شود،[2] بخوبي مي توان فهميد كه نماز فراتر از وجود اعتباري دنيايي كه به صورت اركان مخصوصه تحقق پيدا مي كند، داراي وجود حقيقي و عينيت ملكوتي نيز هست. به دليل اين ويژگي نماز است كه برخي از معارف ديني بخوبي در آن تجلي كرده و در واقع گستره هستي نماز تجليگاه بسيار ديگري از معارف ديني نيز هست كه در اين جا به نمونه هايي از آن اشاره مي شود:
1. نماز نمودار كامل توحيد و يگانه پرستي است، زيرا نماز با تسبيح و تنزيه ذات حق تعالي شروع مي شود و به آن ختم مي گردد. به عنوان مثال، گذشته از تسبيح هاي توحيدي كه در ركوع، سجود، اذان، اقامه، تشهد و ركعت هاي نماز اداء مي شود و نماز گزار با گفتارها و كردارهاي توحيدي يگانه پرستي خود را به منصه ظهور مي رساند، گفتن تكبيرات متعدد در آغاز و انجام نماز زيباترين شعار توحيدي است كه در نماز اداء مي شود، زيرا تكبير گرچه نشانه جمال حق است، ولي جلال الهي نيز در آن نهفته است، چون خود تكبير عين تنزيه الهي است، بدليل آن كه معناي «الله اكبر» اين نيست كه خداوند بزرگتر از اشياي ديگر است، بلكه معنايش اين است كه خداوند بزرگتر از توصيف است. و از آن جا كه در اذان و اقامه و تكبير هاي متعدد افتتاحي و همچنين در تكبيرهاي سه گانه تعقيب نماز خداوند تنزيه مي گردد،[3] پس بدين ترتيب معلوم مي شود كه معارف توحيدي به زيباترين وجه در نماز جلوه كرده است كه شايد در كمتر عبادتي بدان گونه تجلي كرده باشد.
برخي از بزرگان نكته آموز در اين باره مي گويند: «در نماز اين مرقاة (وسيله) وصول الي الله، پس از هر ستايش تكبيري وارد است، چنانچه در دخول آن تكبيري است، كه اشاره به بزرگتر بودن از ستايش است ولو اعظم آن كه نماز است. و پس از خروج تكبير است كه بزرگتر بودن او را از توصيف ذات و صفات و افعال مي رساند.»[4]
2. معارف زكات كه يك عبادت مالي است نيز در نماز نهفته است، زيرا زكات محك محبت است و گذشتن از ملك خود در راه تامين رضاي دوست و فناي هستي خود در هستي او در پرداخت زكات متبلور است، اين اثر در نماز به صورت دل انگيزي تجلي كرده كه اوج آن به هنگام قرائت جمله نوراني «مالك يوم الدين»[5] است.[6]
برخي از بزرگان با اشاره به نمود دل انگيز چهره زكات در كسوت نماز، و اين كه براي صالحان كه با براق نماز به معراج وصال راه مي يابند و اصل قرآني:«لِمن المُُلك اليوم، لِله الواحدِ القهار»[7] قبل از گذارندن عقبه كئود مرگ طبيعي و برزخ براي او جلوه مي كند چنين تصريح كرده اند: «سر نماز در خرق و پاره كردن همه حجاب هاي ظلماني و نوري است و معناي خرق، نديدن است نه نبودن و خرق نهايي عبارت است از خود را نديدن، نه نابود شدن، چون نابودي كمال نيست بلكه نديدن هنر است، سالك كه به مقام فناء تام راه يافت، چيزي جز خدا نمي بيند.»[8] بنابراين اگر گفته مي شود كه زكات به عنوان يكي از احكام و معارف ديني در نماز نيز تجلي كرده است، مراد آن است همان طور كه گذشتن از مال و دادن زكات محك محبت است، هستي خود را نديدن و خويشتن را فاني در هستي مطلق حضرت دوست ديدن كامل ترين زكاتي است كه سالك راه و مال آن را در راه دوست مي پردازد و اين زيباترين و كامل ترين تزكيه است. پس بنابراين اثر زكات نيز در نماز به صورت كامل تر از هر زكاتي در نماز نهفته است.
3. چون همه مفطرات روزه، (چيزهايي كه روز را باطل مي كند) در نماز حرام است و سبب بطلان نماز نيز مي شود، پس نماز اثر و خاصيت روزه را نيز داراست و در واقع احكام و معارف روزه نيز در نماز تجلي كرده است، بخصوص آن كه غير از مفطرات روزه گفتن كلام مخلوق نيز در نماز حرام است.[9]
پس نماز تجلي روزه كامل تر است و هر اندازه كه نماز كامل تر باشد نمودار روزه اي كامل تر خواهد بود، چون در روزه كامل گذشته از امساك هاي عمومي، از شهود غير حق تعالي نيز امساك مي شود و نماز گزار بايد بكوشد با حضور قلب، خود را در حضور و محضر خدا ببيند و تنها او را با قلب و حقايق ايمانش مشاهده كند، در راستاي اين نكته است كه برخي از اهل معنا گفته اند: (طهارت باطني از ناپاكي شرك و پليديِ رويتِ غير، در نماز و روزه همچون ساير عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران بايد تلاش كنند تا خود را با زمزم توحيد و نور ايمان و اخلاص از آلودگي ديدن غير خداوند منزه كنند.)[10]
4. مسئله ديگر تجلي معارف حج در نماز است، زيرا حج كه قصد و توجه و سفر به سوي كعبه ظاهري است، در نماز نه تنها حج به مفهوم قصد قبله ظاهر لازم است بلكه توجه به سوي كعبه دل كه بيت المعمور در كشور وجود انساني است نيز تحقيق مي يابد، و اين زيباترين جلوه معارف حج در نماز است،[11] زيرا در اين حج (نماز) قصد جامع و كاملتري با سير معنوي نماز گزار در دو نشئهي افاقي و انفسي (توجه به قبله ظاهر و باطن) انجام مي شود و سالك خانه حضرت دوست با سلوك معنوي خويش كعبه جان را قصد كرده و از آن طريق به وصال جان جانان بار مي يابد.[12]
برخي از بزرگان نكته آموز با اشاره به مطالبي بلند در اين باره چنين تصريح كرده اند:
(اتصاف انسان نماز گزار كه در واقع سالك خانه دوست است به مقام فناء براي او عيدي بزرگ است و بقائي بعد از فنا براي او عيدي كامل تلقي مي شود و نماز اين دو عيد را در مقام خاصي كه عبارت از مقام وحدت حقيقي باشد بجا مي آورد)[13] بنابراين نماز كاملترين جلوه گاه حج است. بخصوص آن كه نماز يك نحوه حركت خاصي است آنهم نه در مقوله هاي عرضي نظير: كيف، متي، اين، و مانند آن بلكه در جوهر نماز گزار، زيرا صحت آن به نيت است و نيت همان انبعاث روح انسان نماز گزار از خلق به سوي حق است.[14]
5. يكي ديگر از معارف دين كه در نماز به صورت بسيار دل انگيز جلوه نموده است، جهاد است، زيرا در اينجا ترديد نخواهد بود كه نماز شورانگيزترين ميدان جهاد است، آنهم نه جهاد اصغر بلكه جهاد كبير و اكبر، بدليل آن كه هرگاه انساني مومن به نماز بر مي خيزد، ابليس همه ذريه خود را بسيج مي كند تا به هر نحو ممكن در نماز او مشكل ايجاد كند، به اين جهت نماز گزار براي اداء نماز واقعي بايد با تمام جنود ابليس و نفساني جهاد كند. برخي از بزرگان اهل معنا در اين باره چنين زيبا گفته اند:
«راه وصول به اين مقام منيع نه تنها به صِرف تحصيل شرايط و آداب و احكام نماز حاصل نمي شود، بلكه با اكتفا به جهاد مستمر با نفس نيز حاصل نخواهد شد، چون جهاد اكبر هم لازم است و هرگز با اكتفاء به جهاد اوسط كه نبرد با نفس مي باشد ميسر نمي شود، و جهاد اكبر همانا نبرد عشق و عقل است كه اگر سالك از قيد عقل مصطلح برهد و به عقل ناب كه همان عشق به عبادت و سپس حصر در معبود است برسد، در جهاد اكبر پيروز شده است.»[15]
پس بدين ترتيب معلوم مي شود كه نماز بزرگترين ميدان جهاد و تجليگاه معارف جهاد نيز هست.
6. احكام و معارف ديني ديگر نيز در نماز نهفته است به عنوان نمونه: پاك بودن و غصبي نبودن لباس و مكان نماز، اقرار به رسالت و امامت در اذان و اقامه و تشهد، اعتراف به معاد و روز واپسين، ذكر و تسبيح و تقديس، دعا و نيايش، طلب رحمت و مغفرت در قنوت نماز و ده ها آموزه ديگر ديني در نماز وجود دارد كه شرح و بيان آن از ظرفيت اين مقاله بيرون است و تنها به عنوان حُسن ختام بايد به كلام نوراني امير مؤمنان درباره خاصيت و اثر گناه شويي نماز اشاره شود كه فرمود: امر نماز را مراعات كنيد، و بر آن محافظت نماييد، و اين عبادت بزرگ را فراوان به جاي آوريد، و با آن به خداوند تقرب جوييد، كه نماز بر مومنان فريضه اي است داراي وقت مخصوص، مگر پاسخ دوزخيان را نشنيديد كه وقتي از آنان پرسيده مي شود: چه چيز شما را وارد جهنم كرد؟ مي گويند: ما از نماز گزاران نبوديم.[16]
نماز گناهان را همچون برگ درختان مي ريزد و ريسمان معصيت را از گردن گناهكاران مي گشايد آن گونه كه مهار از گردن حيوانات باز مي شود، رسول خدا نماز را به چشمه آب گرمي تشبيه كرده كه بر در خانه انسان است و او شبانه روزي پنج بار خود را در آن مي شويد، آيا ديگر هيچ آلودگي در او باقي خواهد ماند؟[17]
آنچه اشاره شد تنها جلوه اي از معارف ديني در نماز بود و بايد توجه داشت كه حقايق و معارف فراوان ديگري نيز در نماز وجود دارد كه در اين مختصر ، مجال بيش از اين نبود.
[1] . صدوق، علل شرايع، ج2، ص5، باب1. نشر موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1408 ق.
[2] . مجلسي، بحار، ج6، باب 8، حديث50، ص134، نشر موسسه الوفاء بيروت، 1403ق.
[3] . جوادي آملي، عبدالله، نقل از: سرالصلوة امام خميني، ص19 تا ص20. نشر موسسه نشر آثار امام 1378ش.
[4] . امام خميني، سرالصلوة، ص29، نشر پيشين.
[5] . سوره حمد.
[6] . حسن زاده آملي، هزار و يك نكته، نكته اي 103، نشر مركز فرهنگي رجاء، تهران، 1364.
[7] . سوره غافر، آيه 16.
[8] . جوادي آملي، عبدالله نقل از: سرالصلوة، امام خميني، ص17، نشر پيشين.
[9] . حسن زاده آملي، هزار و يك نكته، نكته 103، ج1، ص101، نشر پيشين.
[10] . سيد حيدر آملي، اسرار شريعة، ص211، نشر موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، تهران (بي تا).
[11] . حسن زاده آملي، هزار و يك نكته، نكته 103، ج1. ص100، نشر پيشين.
[12] . سيد حيدر آملي، اسرار شريعة، ص223 و ص233، نشر پيشين.
[13] . سيد حيدر آملي، اسرار شريعه، ص243، نشر پيشين.
[14] . جوادي آملي، عبدالله، نقل از: سرالصلوة امام خميني، ص16، نشر پيشين.
[15] . جوادي آملي، عبدالله، نقل از: مقدمه سر الصلوة امام خميني ص15، نشر پيشين.
[16] . سوره مدثر، آيه 42 و 43.
[17] . نهج البلاغه، خطبه 199.