■ راه¬های تکمیل نماز1
حجت الاسلام ابراهیم کفیل، مرکز تخصصی نماز
کمال و نقصان هر چیز حداقل از دو جهت قابل ارزیابی است: یکی با بررسی حقیقت آن و دیگری با توجه به آثار آن. نمازهای ما با هر دو نگاه، ناقص است؛ چون:
الف) نماز ما با غفلت همراه است؛ در حالی که حقیقت نماز و عیار اصلی آن به فرموده خداوند متعال، “ذکر” است: “أقم الصلوة لذکری”.
ب) نماز ما، بازدارنده از گناه نیست. قرآن کریم نماز را فریادگری میداند که نمازگزار را به پرهیز از گناه دعوت میکند: “إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر”؛ حال آنکه ما نماز میخوانیم، ولی مرتکب گناه هم میشویم. معلوم میشود نماز ما کارایی لازم را ندارد و فریادش آنقدر بلند نیست که ما را در مواجهه با گناه در جایمان میخکوب کند. پس درجه مطلوب کمال را ندارد؛ چراکه اگر کامل بود، کاراییاش هم کامل بود. در علم منطق گفته شده است اگر گزارهای صحیح و صادق بود، عکس نقیض آن هم صحیح و صادق خواهد بود؛ مثلا گزاره “آتش سوزنده است” گزارهای درست است؛ بنابراین گزاره “آنچه سوزنده نیست آتش نیست” (عکس نقیض آن است) هم صحیح است بر این اساس چون آیه شریفه ای که ذکر شد، بلاشک صادق است، عکس نقیض آن هم صادق است؛ یعنی “ما لاینهی عن الفحشاء و المنکر فلیس بصلوة”. و از آنجا که آنچه ما با عنوان نماز انجام میدهیم، بازدارنده از گناه نیست (یا لااقل بازدارنده از همه، گناهان نیست) معلوم میشود در همان محدوده نماز هم نیست؛ یعنی ناقص است.
در این مقاله به بیان راه این مشکل نمازهایمان میپردازیم. در راستای حل این مشکی که" نمازهای ما ناقص است"، راههای زیر را میتوان از فرمایشهاي معصومینb استفاده کرد:
1. فراگیری احکام نماز
یادگرفتن و رعایتکردن احکام نماز از قبیل واجبات، ارکان، مبطلات، مقدمات و اموری از این قبیل، شرط اساسی گام نهادن در فضای تکمیل است، چرا که بدون اینها ممکن است نماز، به مرحله صحت هم نرسد تا بتوان از کمال آن هم سخن گفت.
رعایت آداب ظاهری نماز، ما را بیش از پیش کمک میکند تا نماز کاملی بخوانیم. فراموش نکنیم که نکته اصلی روایت حماد (که مورد نکوهش امام صادقa قرار گرفت) توجه به آداب ظاهری نماز بود. از آداب نماز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف. انتخاب مکان مناسب؛
ب. انتخاب لباس مناسب؛
ج. پرهیز از حرکتهای اضافی (که منافی با حضور در محضر ربّالعالمین است)
عَنْ عَلِیٍّa فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ وَ لَا یَعْبَثِ الرَّجُلُ فِی صَلَاتِهِ بِلِحْیَتِهِ وَ لَا بِمَا یَشْغَلُهُ عَنْ صَلَاتِه.[1]
در حدیثی از امیرالمؤمنین علیa آمده است: مرد نباید هنگام نماز، با ریشش یا هر چیزی که او را از نماز باز میدارد، بازی کند.
د. پرهیز از نماز در حالت کسالت
خداوند در قران کریم میفرماید: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ."[2] گفتنی است "سکر" در آیه مذکور به "مستی خواب" نیز تفسیر شده است. عن أبیاسامة زید الشحام، قال: قلت لأبیعبداللّهa: قول اللّه عزوجل: "لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری" فقال: "سکر النوم":[3] زید شحام گوید: به امام صادقa عرض کردم: نظرتان درباره این قول خداوند عزوجل که میفرماید: در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، چیست؟ حضرت فرمودند: مراد، مستی خواب است.
"إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً[4]": منافقان همواره با خدا نیرنگ میکنند، و حال آنکه خدا کیفردهندۀ نیرنگ آنان است؛ و هنگامی که به نماز میایستند، باکسالت میایستند، و همواره در برابر مردم ریاکاری میکنند و خدا را جز اندکی به یاد نمیآورند.
فی حدیث المعراج: یَا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلَاثَةِ عَبِیدٍ؛ عَبْدٌ دَخَلَ فِی الصَّلَاةِ وَ هُوَ یَعْلَمُ إِلَی مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ یَنْعُس... .
در حدیث معراج آمده است : ای احمد! از سه بنده در شگفتم: [اولی] بندهای که به نماز میایستد و میداند دست به سوی چه کسی برمیدارد و در برابر چه کسی ایستاده است، اما خوابآلود است... .
ه. توجهنکردن به راست و چپ
رَوَی مُعَاذُ بْنُجَبَلٍ عَنْهُs أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَرَفَ مَنْ عَلَی یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ مُتَعَمِّداً فِی الصَّلَاةِ فَلَا صَلَاةَ لَهُ.[5]
پیامبر خداs فرمودند: هر که در نماز کاری کند که بداند در طرف راست و چپ او کیست، نمازش درست نیست.
وَ قَالَs: إِنَّ اللَّهَ مُقْبِلٌ عَلَی الْعَبْدِ مَا لَمْ یَلْتَفِت.[6]
پیامبر خداsفرمودند: تا زمانی که بنده التفات [و توجه به غیر خدا] نکند، خداوند رو به او دارد.
عَلِیٍّa قَالَ: الِالْتِفَاتُ فِی الصَّلَاةِ اخْتِلَاسٌ مِنَ الشَّیْطَانِ فَإِیَّاکُمْ وَ الِالْتِفَاتَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّ اللَّهَ مُقْبِلٌ عَلَی الْعَبْدِ إِذَا قَامَ فِی الصَّلَاةِ فَإِذَا الْتَفَتَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا ابْنَآدَمَ عَمَّنْ تَلْتَفِتُ ثَلَاثَةً فَإِذَا الْتَفَتَ الرَّابِعَةَ أَعْرَضَ اللَّهُ عَنْهُ.[7]
امام علیa فرمودند : التفات [و توجه به غیر خدا] در حال نماز، دستبردی از جانب شیطان است. پس، از توجه به غیر خدا در حال نماز بپرهیزید؛ زیرا هرگاه بنده به نماز بایستد، خداوند تبارک و تعالی به او رو میکند، و چون بنده به این سو و آن سو توجه کند، خداوند تبارک و تعالی فرماید: ای فرزند آدم! از که روی میگردانی!؟ ـ تا سه مرتبه ـ و چون برای چهارمین بار بنده به غیر خدا توجه کرد، خداوند نیز از او روی میگردانَد.
3. افزایش حضور قلب با برطرفکردن موجبات حواسپرتی
از دیگر عوامل کامل کردن نماز، افزایش حضور قلب است. و حضور قلب بدون تلاش برای برطرف کردن موجبات حواسپرتی ، حاصل نمیشود.
پیامبر خداs فرمودند: لایقبل اللّه صلوة عبد لایحضر قلبه مع بدنه[8].
خداوند نماز بندهای را که دلش در کنار بدنش حضور ندارد، نمیپذیرد.
إنّ العبد لیصلّی الصلوة لایکتب له سُدسها و لا عُشرها و إنما یکتب للعبد من صلوته ما عقل منها[9].
[گاه] بنده نماز میخواند، اما یکششم و یکدهم آن هم برایش نوشته نمیشود؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب میآید که با توجه همراه باشد.
"حضور قلب" یعنی انسان بداند مشغول چه کاری است و با توجه کامل آن را انجام دهد؛ یعنی فقط به کاری که انجام میدهد، توجه داشته باشد و نسبت به امور دیگر، بیتوجه باشد. گفتنی است در روایات تعبیر "یعلم ما یقول فیهما": بداند درنماز چه میگوید و تعبیر "لم یحدث فیهما بشی من امور الدنیا": به کاری از امور دنیا در نمازش فکر نکند، وارد شده است.
چند تذکر
در حضور قلب، حتی موقع انجام یک بخش نباید ذهن نمازگزار متوجه بخشهای دیگر باشد؛ مثلاً موقع قرائت، نباید به رکوع فکرکند.
اینکه گفته میشود: برای حضور قلب، به معانی نماز توجهکنید، یعنی الفاظ را به قصد و با ارادۀ جدی بگویید، نه اینکه یک بار عربی را بخوانید و در ذهن ترجمه را هم مرورکنید(یکی از بزرگان به کسی که گفته بود در نماز به معانی آن فکر میکنم، فرموده بودند: پس کی نماز میخوانی!).مثلاً بخش اول سورۀ مبارکه حمد را واقعاً به قصد ستایش خداوند متعال بهزبان جاری کند و در بخش دوم، حقیقتاً از خداوند درخواست هدایت نماید و نگرانی خود را از مورد غضب خدا واقع شدن و گمراهگشتن ابراز نماید. و در تشهد، واقعاً به وحدانیت خدا و رسالت و بندگی پیامبرsگواهی دهد.
نماز، از اذکار و افعالی تشکیل شده است که هر دو، معنادار هستند. معنیدار بودنِ الفاظ، روشن است. ولی برای فهم معنادار بدون افعال نماز، توجه به "اسرارالصلاة" و مطالعه کتابهایی در این زمینه لازم است.
باید توجه داشت که کسب حضور قلب مانند کسب یک مهارت، نیاز به تلاش دارد نه اینکه با ذکر و وردی انجام شود؛ و توقع حصول دفعی آن در هر شرایطی دور از واقعیت است. در ادامه به برخی از راههای تحصیل حضور قلب، اشاره میکنیم:
الف. مهمترین راه درخواست از خداوند متعال است. "ربّ اجْعلنی مقیم الصلوة": ای پروردگار من، مرا برپادارندۀ نمازگردان.
ب. افزایش معرفت: فهم اهمیت نماز و توجه به آنچه در باب اهمیت نماز گفته شد، میتواند موجب حضور قلب بیشتر شود؛ چون کاری که برای انسان مهم باشد، انسان آن را با توجه بیشتر انجاممیدهد، بلکه در هنگام کارهای دیگر هم حواسش به آن است؛ بنابراین اگر اهمیت نماز روشن شود، انسان در موقع کارهای دیگر هم، متوجه نماز خواهد بود: “خوشا آنان که دائم در نمازند!”. شاهدش همان است که در نماز، کارهایی که برای ما مهم است، حواسمان را پرت میکند و ما را به خود مشغول میکند.
ج. ترک گناه: گناه کردن، ترک نمودن سیر بندگی است. بنابراین کسی که از گناه پرهیز کند، همیشه در سیر بندگی در حرکت است. در نتیجه، نماز هم ادامه سیر معمولی او خواهد بود و برای ورود به آن، نیاز به زحمت چندانی ندارد.
د. برطرفکردن موجبات حواسپرتی، مثل بینظمی اگر کارهای انسان منظم باشد، موقع نماز میداند که فعلاً تنها کارش نماز است. ولی وقتی نامنظم باشد، اگر روحانی است، موقع نماز به فکر تهیه مطلب برای منبر خویش است، و اگر خانهدار است، به فکر تهیه غذا و نوع آن و ... است، و اگر دانشآموز است، فکر تکلیف و امتحان را میکند. یعنی بینظمی انسان، راه را برای ورود شیطان باز میکند.
رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّs أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا اشْتَغَلَ بِالصَّلَاةِ جَاءَهُ الشَّیْطَانُ وَ قَالَ لَهُ اذْکُرْ کَذَا اذْکُرْ کَذَا حَتَّی یُضِلَّ الرَّجُلَ أَنْ یَدْرِیَ کَمْ صَلَّی.[10] پیامبر خداs فرمودند: هرگاه بنده مشغول نماز شود، شیطان نزد او میآید و به وی میگوید: فلان چیز را به خاطر بیاور، بَهمان چیز را به یاد بیاور، تا جایی که فرد یادش میرود چند رکعت خوانده است.
از دیگر موجبات حواسپرتی، صحبتکردن با دیگران، مشاهده تلویزیون، خواندن اخبار و نظیر اینها چند لحظه قبل از نماز است؛ چون اگر نفس آدمی تا قبل از گفتن تکبیرةالاحرام مشغول این امور باشد، مشکل میتواند هنگام نماز متوجه خدا گردد.
ه. مراقبت مستمر در شبانهروز؛ یعنی مراقب باشیم کارهایی را که ممکن است مشغولیت فکری برایمان درستکند، انجام ندهیم، و بهطور کلی از امور بیهوده و لغو رویگردان باشیم و آیات آغازین سوره مبارکه مؤمنون را از یاد نبریم که خداوند متعال فرموده است: "قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلواتهم خاشعون و الذین هم عن اللّغو معرضون". مشاهده بسیاری از برنامههای تلویزیون میتواند از نمونههای امور بیهوده و لغو شمرده شود.
و. مقدمات نماز مانند وضو را با توجه انجام دادن.
ز. توسل همیشگی و هنگام شروع نماز به امام زمانa: "بکم تُقبَل الطاعة المفترضة".
ح. انصراف قلب از غیر خدا به مجرد التفات؛ یعنی پرهیز از انصراف اختیاری. در مواردی که ذهن به صورت ناخودآگاه متوجه مطلبی میشود و به فکر و اندیشه در مورد آن مشغول میشود، به مجرد توجه و التفات، انسان اندیشه مذبور را قطع کند و به نماز برگردد.[11]
4. توجه به معانی و اسرار نماز و رعایت آداب آن
از دیگر عواملی که موجب میشود انسان نمازش را کاملتر بهجا آورد، توجه به اسرار نماز است.
همه عبادات و از جمله نماز، دارای اسراری هستند که به بعضی از آنها در کتابهای آداب الصلاة و اسرار الصلاة اشاره شده و بیان آنها از توان و حوصلۀ این نوشته خارج است. مثلا در فلسفه وضو چنین آمده است: "إنما الوضوء حد من حدود اللّه لیعلم اللّه من یطیعه و من یعصیه".
عَنِ الْفَضْلِ بْنِشَاذَانَ عَنِ الرِّضَاa قَالَ: إِنَّمَا أُمِرَ بِالْوُضُوءِ وَ بُدِئَ بِهِ لِأَنْ یَکُونَ الْعَبْدُ طَاهِراً إِذَا قَامَ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ عِنْدَ مُنَاجَاتِهِ إِیَّاهُ مُطِیعاً لَهُ فِیمَا أَمَرَهُ نَقِیّاً مِنَ الْأَدْنَاسِ وَ النَّجَاسَةِ مَعَ مَا فِیهِ مِنْ ذَهَابِ الْکَسَلِ وَ طَرْدِ النُّعَاسِ وَ تَزْکِیَةِ الْفُؤَادِ لِلْقِیَامِ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ... .[12]
فضل بنشاذان از امام رضاa چنین نقل میکند: همانا به وضو امر شده برای اینکه بنده وقتی در مقابل پروردگار جبّار به مناجات میایستد طاهر و پاکیزه باشد، مضافاً بر اینکه امر و فرمان او را که به منظور بر حذر ماندن از ناپاکیها و نجاسات صادر شده، اطاعت کند. علاوه بر آن بدین وسیله کسالت و چرت از او برطرف گشته، قلب از ناپاکیها تزکیه میگردد و [در نتیجه] بنده با طهارت جسم و قلب در مقابل پروردگار جبّار میایستد [و با او مناجات میکند].
توجه به دعاهای وارده هنگام وضو هم میتواند ما را به فلسفۀ اجزای وضو رهنمون شود:
الف) انسان موقع دیدن آب، متوجه این نعمت عظیم و پاککننده بودنِ آن میشود؛
ب) و در هنگام مضممه "اللهم لقِّنی حجَّتی" میگوید و صحنه قیامت را ترسیم میکند؛
ج) و هنگام استنشاق، به یاد بهشت و جهنم میافتد و "اللهم لاتُحَرِّم علیّ ریح الجنّة" میگوید؛
د) و در هنگام شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها، صحنههای دیگرِ قیامت را ترسیم میکند... .[13]
[1]. شيخ حر عاملي؛ وسائل الشيعة؛ ج7، ص261.
[2]. نساء: 43.
[3]. بحرانی؛ سیدهاشم؛ البرهان في تفسير القرآن؛ ج2، ص81؛ به نقل از: شيخ كليني؛ كافي؛ ج3، ص299.
[4]. نساء: 142.
[5]. همان، ج81، ص226.
[6]. همان،ج81، ص261.
[7]. شيخ حر عاملي؛ وسائل الشيعة؛ ج7، ص288.
[8] .بحارالانوار؛ ج81، ص 242.
[9] .بحارالانوار؛ ج81، ص 249.
[10].علامه مجلسي؛ بحارالأنوار؛ ج81،ص 259.
[11] .نقل است شخصی همیشه در عالم رؤیا، مسابقات فوتبال را در خواب میدید، نزد بزرگی آمد و چاره طلب نمود. آن بزرگ گفت: موقع خواب فلان ذکر را بگو تا از دیدن اینگونه خوابها در امان بمانی. شخص مزبور پاسخ داد: آخِر امشب فینال است، نمیتوانم از آن چشمپوشی کنم!! . در حال نماز، نمازگزار نباید به این فکر باشد که مطالب غیر نماز را به سرانجام برساند.
[12]. شيخ حر عاملي؛ وسائل الشيعة؛ ج1، ص367.
[13]. شيخ صدوق؛ من لايحضره الفقيه؛ ج1، ص41.
قَالَ الصَّادِقُ a بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ a ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسٌ مَعَ مُحَمَّدِ بْنِالْحَنَفِيَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ ائْتِنِي بِإِنَاءٍ مِنْ مَاءٍ أَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاةِ فَأَتَاهُ مُحَمَّدٌ بِالْمَاءِ فَأَكْفَأَ بِيَدِهِ الْيُمْنَی عَلَی يَدِهِ الْيُسْرَی ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً قَالَ ثُمَّ اسْتَنْجَی فَقَالَ اللَّهُمَّ حَصِّنْ فَرْجِي وَ أَعِفَّهُ وَ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَ حَرِّمْنِي عَلَى النَّارِ قَالَ ثُمَّ تَمَضْمَضَ فَقَالَ اللَّهُمَّ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِي بِذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ ثُمَّ اسْتَنْشَقَ فَقَالَ اللَّهُمَّ لَا تُحَرِّمْ عَلَيَّ رِيحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشَمُّ رِيحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِيبَهَا قَالَ ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ ثُمَّ غَسَلَ يَدَهُ الْيُمْنَی فَقَالَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كِتَابِي بِيَمِينِي وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنَانِ بِيَسَارِي وَ حَاسِبْنِي حِسَاباً يَسِيراً ثُمَّ غَسَلَ يَدَهُ الْيُسْرَی فَقَالَ اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِي كِتَابِي بِيَسَارِي وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِي وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّي مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ عَفْوِكَ ثُمَّ مَسَحَ رِجْلَيْهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِيمَا يُرْضِيكَ عَنِّي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی مُحَمَّدٍ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ تَوَضَّأَ مِثْلَ وُضُوئِي وَ قَالَ مِثْلَ قَوْلِي خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی مِنْ كُلِّ قَطْرَةٍ مَلَكاً يُقَدِّسُهُ وَ يُسَبِّحُهُ وَ يُكَبِّرُهُ فَيَكْتُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثَوَابَ ذَلِكَ لَهُ إِلَی يَوْمِ الْقِيَامَةِ .