■ رابطه کودک، رسانه و نماز
رسانهها فنآوری عظیمی هستند که دنیای ما را به تسخیر خود درآوردهاند و پس از خانه و مدرسه از دیگر عوامل تأثیرگذار بر روح کودک و نوجوان هستند. رسانهها از نخستین دوران زنـدگی تا پایان حیات انسان، به عنوان عامل آموزنده و تأثیرگذارندة بسیار قوی نقش دارند. بنابراین، ظهور رسانهها، تولد دنیای تازهای است که بدون توجه به آثار تربیتی آن، توفیق در آموزش و گـرایش بـه نماز امکانپذیر نیست.
رسانهها آموزشگاه میلیاردها انسان است و در اعماق دل و ذهن اعضای خانوادهها رسوخ کرده است. رسانهها معلم و کلاس همگانی، همه جایی و غیر انحصاری هستند که همة لحظات خالی و غیررسمی انـسان امـروز را پر کرده، در ایجاد انگیزه و پذیرش یک عمل و شکل دادن عادتهای خوب یابد، نقش مؤثری ایفا میکنند. اگر برنامهها و زمان پیام رسانهها با تفکر و ارزشهای مـعنوی و مـذهبی جامعه و خانواده انطباق نداشته بـاشد، آمـوزش و القای پیامهای دینی و تربیتی اثری نخواهد داشت و هر پیامی از طرف پدر، مادر و معلم، همانند یخی در مقابل حرارت شدید و همهجانبه ذوب خواهد شد و از بین خواهد رفت.
درایـن شـرایط، جوانان شخصیت دوگانهای پیـدا مـیکنند، دچار بحران عاطفی و فکری میشوند و بعدها طی همنوایی با این بحران، به هر سمت و سویی سوق پیدا میکنند و بدون اراده و اندیشه به هر سو روانه میشوند. در تهیه، تولید و پخش برنامه از طـریق رسـانهها برای کودکان و نوجوانان باید بسیار دقت کرد و برای این مسأله مهم، یعنی آموزش و پرورش احساسات و گرایشهای دینی، به ویژه نماز، بیشترین اهمیت را قائل شد.
برنامههای تلویزیونی اگر با ارزشها و تفکر جـامعه هـماهنگ نباشند، در انـدیشه فرد بحران و تناقض ایجاد خواهند کرد و انتخاب بهتر را برایش مشکل خواهند ساخت. در لحظاتی که پدر و مادر، مدرسه و مـسجد، همه به نماز اول وقت اهتمام نشان میدهند، پخش مجموعههای تلویزیونی خـارجی و داسـتانی جـذاب و دلربا از تلویزیون به چه معناست؟ بزرگترین تأثیر ناخودآگاه مشاهده روابط بسیار نزدیک و گرم دختر و پسر در برخی از فیلمهای خـارجی و داخـلی، عدم شوق و رغبت به نماز و ایجاد کسالت در انجام فرایض است. این نحوة نـمایش روابـط دخـتر و پسر در فرهنگ اسلامی جایی ندارد، ازاین رو به طور طبیعی و تدریجی اثر تخریبی خود را در روحیة جـوان باقی خواهد گذاشت و خود نوعی تهاجم فرهنگی از طریق رسانههاست.
رسانه جمعی یکی از عـوامل مؤثر و مهم زندگی اسـت و بـاید با خواست و ارزشهای معنوی خانه و خانواده و جامعه، همسو و هماهنگ باشد، تا بتواند گرایش به نماز اول وقت را در نوجوانان و جوانان زنده نگه دارد. بنابراین، برای رسیدن به روح و پیام معنوی نماز و درک فضیلت وقت نـماز، تأکید بر ضرورت ایجاد نظامی متشکل از خانه، مدرسه و رسانه، به صورت مجموعهای هماهنگ و حرکتکننده در یک جهت واحد. امری منطقی و اجتنابناپذیر مینماید. باید این مجموعه به همپیوسته، برای انتقال فرهنگ نماز، هـماهنگ و از هـمه بالاتر همدل باشند. اگر شیوههای تربیتی مربوط به نماز و برنامههای زمینه ساز و جانبی اوقات فراغت در خانه، مدرسه و رادیو تلویزیون متناقض باشند، کودکان و نوجوانان به شکل صحیح به نماز گرایش پیدا نـخواهند کـرد و روح حقیقی نماز در وجود آنان تحقق نخواهد یافت.
تلویزیون نباید در محل عـمومی خـانواده در منظر دید همگان گذاشته شود و همیشه روشن و قابل دسترسی برای همه نباشد، بلکه باید محل مـناسب و مـتمایزی داشـته باشد تا اعضای خانواده گه گاه برای تماشای برنامههای مفید انتخابی به آن مـحل بـروند. بـه ویژه در هنگام اقامه نماز در خانه و مدرسه برنامههای رادیو و تلویزیون نباید به گونهای باشد کـه قـطع بـرنامه موجب دلخوری و بدبینی کودک یا نوجوان نسبت به نماز شود. به همین جهت، بـاید قـبل و یا بعد از نماز از پخش سریالهای پربیننده خودداری گردد تا این محدوده زمانی بـه زمـینهسازی روانـی و عاطفی برای برپایی فریضة نماز اختصاص داده شود.