- بدانید
- بخوانید
- ببینید
- بشنوید
- بپرسید
- محصولات
- درباره ما
■ نماز عاشقانه جانبازان
اذان كه از بلندگوى آسايشگاه پخش شد، به من گفتند كه امام جماعت باشم. نماز كه تمام شد، ديدم همه آنهايى كه به جماعت آمده اند، روى صندلى چرخدار نشسته اند. تنها كسى كه سرپا بود، همان بود كه همراه من آمده بود.
کتاب «بهترين پناهگاه حكايات و داستان هاى نماز» اثری از آقای رحيم كارگر محمديارى
نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 60 کلمه
■ به بهانه روز جوان
لطفا به سوالات نم ... ■ دعا و فشار خون
دانشمندان واحد پزشکی ... ■ کارکرد های تحلیلی نماز(نیت=کارکرد پنها ... ■ امیل دورکیم که از نخستین جامعه شناسان ... ■ یک یادداشت مرتبط با وظیفه ما در این ای ... ■ خاطره سازی
یکی از بهترین روشهایی که م ... ■ آیت الله بهجت رحمت الله علیه:
استاد ا ... ■ می خوایی بدونی هدف نهایی از خلق تو چیه ... ■ عرض زندگی شما چقدر است؟
معمولا انسانه ... ■ وقت نماز مختص او
نبی اکرم هنگام نما ...