■ چند راهکارها برای حضور قلب
رضا اخوی
تهیه مرکز تخصصی نماز
یک اعتراف صادقانه
قابل انکار نیست که بیشتر افراد نمازهایشان از کیفیت و حقیقت لازم برخوردار نیست. نشانه این مسئله هم این است که اگر یک نفر بخواهد دو رکعت نماز با حواس جمع و بدون دل مشغولی و افکار پراکنده و متشتت بخواند، غالباً نمی تواند! به راستی کدام یک از ما تاکنون توانسته ایم دو رکعت نماز صادقانه و خالصانه به جا بیاوریم؟
باید اعتراف کنیم که بیشتر نمازها، محلی برای جست و جوی گمشده ها، یادآوری کلمات و جملات نغز یا طعنه آمیز دیگران، پاسخ به پرسش ها و تفکر به هر آنچه که در زندگی برای ما دغدغه و معضل شده و به دنبال فرصتی آرام و مناسب برای یادآوری و تفکر پیرامون آن می گشتیم! ما غرق در افکار و تخیلات و تفکرات عمیق خودمان هستیم و قرائت، رکوع و سجود، قیام و قعود، تسبیحات و اذکار و تمامی ارکان پنجگانه و واجبات یازده گانه نماز هم اتوماتیک وار و با مهارت مثال زدنی انجام شده، به لحظاتی پایانی نزدیک می شوند.
هم زمان با پیدا شدن گمشده، به اتمام رسیدن ساخت و ساز، تثبیت لطیفه در ذهن، یافتن پاسخ مناسب پرسش و ... سلام آخر نماز هم به پایان رسیده و تکلیف الهی ادا شده و عشق واقعی نسبت به درگاه الهی ابراز شده است!!
«سید نعمت الله جزائری» در كتاب «انوار نعمانیه» مینویسد: یكی از دوستان مورد اعتماد و عادلم گفت: با خود فكر كردم كه در حدیث وارد شده: هر كس دو ركعت نماز او قبول شود، عذاب نمیشود. به همین دلیل تصمیم گرفتم به مسجد كوفه بروم در آنجا دو ركعت نماز با حضور قلب بخوانم و خود را از وساوس شیطان خالی نمایم.
ناگاه به خاطرم گذشت كه مسجد كوفه مناره ندارد، اگر كسی بخواهد منارهای برای آن بسازد از كجا سنگ و گچ تهیه كند، بالاخره به فكرم رسید كه از فلان محل بهتر میشود، تهیه نمود، كمكم تعیین كردم كه در چند روز این مناره تمام میشود و سر مناره را چگونه میسازند. همینكه دو ركعت نماز تمام شد. متوجه شدم من هم از ساختمان مناره فارغ شدهام. فهمیدم به مسجد كوفه آمدم برای ساختن مناره نه برای دو ركعت نماز با حضور قلب.[1]
قلبت را همراه خودت بیاور!
آیا خداوند از ما چنین عبادتی خواسته است؟ اگر همین بی تفاوتی– بخوانید: بی ادبی و جسارت- را هنگام صحبت با پدر و مادر، معلم و مسؤول انجام دهیم، چه واکنشی خواهند داشت؟ اگر کسی عمیقاً در این مسئله تأمل کند، قطعاً عرق شرم بر پیشانی اش خواهد نشست. ما حتی با دوست خود هم، با این دلزدگی صحبت نمیکنیم و اگر چنین کنیم، او از ما دلخور میشود. لذا در حدیث میخوانیم: «بعضی چنان در برابر خدا سبک سخن میگویند و نماز میخوانند که اگر با همسایهشان چنین حرف بزنند، جواب آنها را نمیدهد».[2]
به راستی چه معنا دارد که انسان در مقابل خالق خود چند بار در شبانه روز ظاهراً در مقابل پروردگار خود بایستد و به جای صحبت با او، مدام فکر و ذکرش در مسائل حاشیه ای باشد، حتی لحظاتی را هم به گفت و گوی آگاهانه با او نگذراند! نمازی به نام خدا، برای غیرخدا!
به فرموده ی عارف واصل، امام خمینی (رحمه الله): حقيقتاً اين عبادت فضاحت آور است و اين مناجات شرمانگيز.[3]
از این رو در منابع دینی و آموزه های الهی، به بحثی به نام حضور قلب مواجه می شویم که به انسان تأکید می کنند که برای گفت و گوی با خدا، باید یکسری مقدمات فراهم شود و نماز و عبادت او با آگاهی کامل و حضور قلب باشد. «حضور قلب» یعنی اینكه انسان بداند مشغول چه كاري است و با توجه كاملْ آن را انجام دهد؛ يعني توجه و تمرکز کامل نسبت به کاری که در حال انجام آن است.
چند راهکارها برای تحصیل حضور قلب
1-خدا می بیند!
یكی از بهترین راهکارهای حضور قلب و اینكه نمازگزار بتواند در وقت عبادت از همه جا و همه چیز غیر از جمال حق تعالی فارغ و منصرف شود، این است که خود را فقط در محضر محبوب ببیند و جز او چیزی را مشاهده نكند. هنگامی که نمازگزار در محضر خدا بودن را از عمق جان خود احساس نماید، قطعاً توجه و التفات او هم بیشتر خواهد شد، همانگونه که وقتی خود را در مرئی و منظر و کنترل و نظارت می بیند یا در محضر بزرگی می خواهد جملاتی را بیان کند، خیلی مؤدبانه و محترمانه و آرام و شمرده سخن می گوید. لذا رسول اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «خدا را عبادت كن، آن چنان که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را میبیند».[4]
و امام صادق علیه السلام میفرماید: «هنگام نماز از دنیا و آنچه در آن است مأیوس شو و تمام توجه خودت را به خدا قرار ده و به یاد روزی باش که در برابر دادگاه عدل الهی قرار میگیری».[5]
به همین دلیل است که از چیزهای نشانه ی بی ادبی و اسائه ادب به ساحت ربوبی حق تعالی است منع شده و برخی کارها را مخالف با خشوع دانسته شده است. خشوع در نگاه رسول خدا صلى الله علیه وآله به عنوان زینت و زیور نماز دانسته شده است[6] و درباره حقیقت آن فرمودند: «التواضع فى الصلاه و ان یقبل العبد بقلبه كله على ربه...؛ فروتنى و خاكسارى در نماز و اینكه بنده با تمام قلبش به سوى خدا برود...».[7]
و امام باقر علیه السلام فرمود: «هر گاه به نماز ایستادی كاملا متوجه نمازت باش، چون آن مقدار از نمازت كه با توجه باشد، برای تو مفید خواهد بود. در نماز با دست و سر و ریش خویش بازى نكن و در نماز با خودت صحبت نكن و خمیازه نكش و قامت كشی نكن».[8]
نقل شده که روزى نبىّاكرم صلى الله عليه وآله و سلم، مردى را ديد كه موقع خواندن نماز با ريش خود بازىمىكرد. آن حضرت فرمود: «أما إنّه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛ همانا او اگر قلبش خاشع بود، اعضايش هم خاشع مىشد».[9]
2-شاید آخرین نمازت باشد!
راه دیگر ایجاد حضور قلب و توجه هنگام نماز، این است که انسان هر نمازی را که بجا می آورد، این تصور را داشته باشد که شاید پس از این نماز، دیگر فرصت و امکان خواندن نماز دیگری را نیابد و چه بسا لحظاتی دیگر چراغ عمرش خاموش گردد و حسرت خواندن دو رکعت نماز با حضور قلب برای همیشه بر دلش بماند. به همین سبب رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «صَلِّ صلاة مودّعٍ تَرى اَنَّكَ لاتُصَلِّى بَعد ما صلاة ابدا؛ آن چنان نماز بگزار كه گویى آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازى نخواهى خواند».[10]
این گونه نمازگزاردن، شیوه معصومین علیهم السلام بوده است، همانگونه که امام باقر علیه السلام درباره حالات نماز پدر بزرگوارشان می فرماید: «کانَ يُصَلّي صَلاةَ مُوَدِّعٍ يَري أنَّهُ لا يُصَلِّي بَعدَها أبَدَاً؛ امام سجاد علیه السلام همواره مانند کسي که آخرين نماز خود را بجاي ميآورد، نماز ميگزارد. او چنين ميديد که پس از آن هيچ گاه نماز نميگزارد».[11]
فرد مؤمن هم با تبعیت از پیشوایان خود، یاد گرفته که اینگونه نماز بخواند: «اذا صَلَّیتَ صَلاَةَ فَریضَة فَصَلِّ لِوَقتِهَا صَلاةَ مُوَدَّعٍ تَخافُ اَلَّا تَعُودَ اِلَیهَا؛ یعنی نماز واجب را در وقت خودش بخوان، مانند كسى كه نماز وداع مىخواند و مىترسد كه بعد از این توفیق و فرصت نماز خواندن نیابد».[12]
آخرین نماز مدرّس
مُدرّس بر سر سجادهاش مینشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار كه در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگیاش را مرور میكند، تا دورترین خاطرههایش را و حتی ضربهی تركهای را كه در شش سالگی به بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان كشاند.
جانِ خستهاش انگار، زخم تمام ضربههایی را كه در سراسر عمر خورده به یاد میآورد با این حال در چهرهاش طراوت و شادابی خاصی موج میزند زیرا به خوبی میداند آخرین ضربه كه برای همیشه او را به دیار دوست میفرستد در حال فرود آمدن است.
صدای اذان، مُدرّس را به خدا و دیگران را به خود باز میگرداند. جهانسوزی (شخصی كه برای قتل مدرس آمده بود) به تندی قوری را كه از روی سماور برداشته و در استكانی چای میریزد و استكان را به خَلَج (همكارش) میدهد. خَلَج نیز گَرد پاكتی كوچك را در آن خالی میكند. استكان را در مقابل مُدرّس میگذارد و به او میگوید: بخور. مُدرّس استكان را بر میدارد و چای را در چند جُرعه مینوشد و با خونسردی سریعا به نماز میایستد و در پیش رویِ كسانی كه داغ حسرت یك تعظیم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به ركوع میرود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو میزند و به سجده میافتد.
مستوفیان با نگرانی چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پایان میبرد اما زهر هنوز اثر نكرده است. مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذكر میگوید. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شدهاند. در برابرش احساس ناتوانی میكنند. زهر را به او خوراندهاند اما تلخی در كام و جان خودشان موج میزند.
مستوفیان بیش از آن تاب نمیآورد بلند شده و مدرس را به زمین میاندازند، «جهانسوزی» و «خلج» نیز دست و پای سید را میگیرند. مُدرّس با صدای بلند شهادتین خود را میگوید. مستوفیان عمامه مدرس را باز میكند و آن را بر گردن او میپیچد. آنگاه دو سوی عمامه را آن قدر از دو طرف میكشد تا راه لب، بر كلام سرخ مُدرّس بسته میشود. چشمانش به روی مُهر سجاده و لبانش به كلام خدا بسته میشود اما جلاّدان هنوز رهایش نمیكنند. آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه میدارند تا پیكر نحیف و رنج كشیدهاش سُست میشود و ستاره بر آسمان سجاده میافتد؛ همچون مولایش علی علیه السّلام در محراب خون.[13]
- توجه به نقش آن در قبولی نماز
اهمیت مسئله حضور قلب تا بدانجاست که مقدار قبولی نماز بدان وابسته است و از نماز انسان، تنها همان مقداری که با توجه و حضور قلب بوده، پذیرفته خواهد شد. همانگونه که امام باقر علیه السلام فرمود: «عَلیکَ بِالاِقْبالِ عَلی صَلاتِکَ فَاِنَّما یُحسَبُ لَکَ مِنها ما اَقبَلتَ عَلَیهِ؛در نماز توجه به خدا داشته باش، زیرا از نماز آن مقدار قبول میشود که با توجه خوانده شود».[14]
و رسول الله صلى الله علیه وآله فرمود: «لیسَ لكَ مِنَ صَلاتِكَ اِلَّا مَا اَحضَرتَ فِیهِ قَلبَكَ؛ نیست براى تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد».[15] و فرمود: «إنَّما يُكتَبُ لِلعَبدِ مِن صَلاتِهِ مَا عَقَلَ مِنهَا؛ از نماز يك بنده، تنها به آن اندازه اى كه مى فهمد، ثواب نوشته مى شود».[16]
امام رضا عليه السلام نیز درباره نشانه های یک نماز کامل فرمود: «نمازي است که با حضور قلب و فراغت اعضا و انکسار و فروتني در حضور خداوند تبارک و تعالي باشد. بهشت را در طرف راستش، و آتش جهنم را در طرف چپش، و صراط را پيش روي خود و خداوند را در مقابل خود ببيند».[17]
اگر بخواهیم تعبیری ساده و عامیانه در این باره داشته باشیم، شاید بتوان گفت که نمازی در پیشگاه الهی مورد قبول است که نه تنها جسم، بلکه قلب هم با نمازگزار همراه باشد؛ زیرا به همان اندازه که اقبال و توجه و همراهی قلب باشد، به همان مقدار نیز نماز مورد قبول واقع خواهد شد. همانطور که پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «لايَقبَلُ اللّهُ صَلاةَ عَبدٍ لايَحضُرُ قَلبُهُ مَعَ بَدنِهِ؛ خداوند نماز کسي را که قلبش در کنار بدنش حضور ندارد، نمی پذیرد».[18]
مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت حـدیث درد فــراق تــو بـا تـو بگزارم
وگرنه این چه نمازی بود که من بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم
4-بی توجهی به وسوسه شیطان
چنانچه به یاد داشته باشید، پیش از این اشاره کردیم که بهترین راه برای شکست شیطان در میدان مبارزه دنیا، اقامه نماز و برقراری ارتباط محکم و وثیق با خداوند داست؛ از این رو شیطان هم برای جلوگیری از این شکست، تلاش می کند تا به هر نحو ممکن این ارتباط برقرار نشود، یا اگر هم شد، ناقص و بی اثر باشد.
قطعاً نمازی که دماغ شیطان را به خاک می مالد، یعنی او را خوار و مفتضح می کند، نمازی است که همراه با حضور قلب بوده و شرایط کمال و صحت نماز را با هم داشته باشد تا بتواند اثرگذاری موردنظر یا همان ریل گذاری به سوی قرب الهی به طور صحیح و کامل انجام شود؛ چون اگر شیطان بتواند در حال نماز بر انسان چيره شود، گمراه ساختن و شکست او در غير نماز آسانتر خواهد بود.[19]
حضرت علي علیه السلام با اشاره به همین نکته، این حرکت سپشیطان را نوعی اختلاس و دزدی از جانب شیطان دانسته می فرماید: «الِالْتِفَاتُ فِي الصَّلَاةِ اخْتِلَاسٌ مِنَ الشَّيْطَانِ فَإِيَّاكُمْ وَ الِالْتِفَاتَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّ اللَّهَ مُقْبِلٌ عَلَى الْعَبْدِ إِذَا قَامَ فِي الصَّلَاةِ فَإِذَا الْتَفَتَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَا ابْنَ آدَمَ عَمَّنْ تَلْتَفِتُ ثَلَاثَةً فَإِذَا الْتَفَتَ الرَّابِعَةَ أَعْرَضَ اللَّهُ عَنْهُ؛ بی توجهی در نماز اختلاسی است از شیطان، پس بپرهیزید از بی توجهی در نماز، زیرا که خداوند تبارک و تعالی روی می آورد به بنده در هنگامی که نماز می خواند، و وقتی بی توجه شد خدا می گوید: ای فرزند آدم! از چه کسی روی بر می گردانی؟ سه مرتبه این سخن را تکرار می شود و آن گاه که مرتبه چهارم بنده بی توجهی کرد، خداوند از او اعراض می کند».[20]
5-برطرف کردن عوامل حواس پرتی
برای دستیابی به حضور قلب، باید از از عواملی که باعث حواسپرتی می شود پرهیز کرد؛ عواملی مانند بازی کردن با سر و ریش و لباس و اعضای بدن، خاراندن بدن، به اطراف توجه كردن، پوشیدن لباس تنگ و نامناسب، خمیازه كشیدن اختیاری، نگاه كردن به آسمان، گذاردن دست به كمر، فشار دادن بند انگشتها، مقابل تصویر یا در باز ایستادن و... البته انجام دادن این امور، موجب بطلان نماز نمی شود.
خیلی موارد جلوی تلویزیون روشن نماز میخوانیم و همهی حواس ما به آن است. گاهی در حال خوابآلودگی و کسل بودن نماز میخوانیم. در خیلی موارد، چون با رعایت مقدمات وارد نماز نمیشویم، حواسمان به مسائل و اتفاقات مختلف زندگی است و اصلاً به نماز توجه نداریم.
امام باقر علیه السّلام حضرت میفرماید: «هنگام نماز با دست و سر و صورت خود بازی مکن، زیرا همهی این کارها سبب نقص نماز میشود و در حالت کسالت، خوابآلودگی و سنگینی مشغول نماز مشو، زیرا چنین نمازی از آنِ منافقان است...»[21]
و مولای پرهیزگاران فرمود: «لا يَقُومَنَّ أحَدُكُم في الصَّلاةِ مُتَكاسِلاً و لا ناعِسا، و لا يُفَكِّرَنَّ في نفسِهِ فإنّهُ بينَ يَدَي رَبِّهِ عَزَّ و جلَّ، و إنّما لِلعَبدِ مِن صلاتِهِ ما أقبَلَ علَيهِ مِنها بقَلبِهِ؛ هيچ يك از شما با كسالت و خواب آلودگى به نماز نايستد و به خودش نيز فكر نكند؛ زيرا در پيشگاه پروردگارِ عزّ و جلّ خويش قرار دارد. بنده را همان مقدار از نمازش نصيب است كه با توجّهِ قلبى او همراه باشد» [22].
6-مراقبتهای قبل از نماز
نماز حضور در پیشگاه خداوند و شرکت در ضیافتی معنوی است که بندگان را به آن فراخوانده شده اند. همچنانکه انسان برای حضور در یک مهمانی و جشن آداب و مقدماتی را رعایت می کند و با نظر داشت فاکتورهایی مانند شأن مخاطب، اهمیت مجلس و محفل، شخصیت شرکت کنندگان، تأثیرگذاری نوع شرکت در سرنوشت آینده ی او، و...، به همان اندازه حساسیت و دقت و آمادگی او افزایش می یابد تا با بهترین شکل و هیئت در آن مراسم با شکوه حضور یابد، ادای فریضه ی الهی نیز چنین است.
نمازگزاری که می خواهد در پیشگاه الهی حاضر شود، اگر بخواهد بهره کافی و کاملی از این ضیافت ببرد و مدال بندگی را دریافت نماید، باید زمینه های آن را هم مهیا ساخته، لیاقت خود را به بهترین شیوه ممکن به معرض نمایش بگذارد. به عنوان مثال، فردی را در نظر بیاورید که وقتی اذان شروع شده یا در حال اتمام است، با اکراه برخیزد و همانطور که چشم به برنامه تلویزیون دوخته و ادامه برنامه را تماشا می کند، برای وضو اقدام نموده، اقامه نماز و تماشای فیلم را هم همزمان انجام می دهد تا از فیض هیچ کدام محروم نشود!!
حال فرد دومی را در نظر بگیرید که در طول روز از اعضا و جوارح خود مواظبت نموده و تمام تلاش خود را نموده تا به دام شیطان نیفتد، لبهایش نیز مترنّم به ذکر است و دقایقی است وضوی کاملی ساخته، رو به قبله روی سجاده نشسته، منتظر شنیدن صدای اذان است تا تکلیف الهی خویش را بجا آورد و به درگاه حضرت دوست عرض ارادت نماید. به راستی کدام میهمان شأن صاحبخانه را حفظ نموده و جایگاه و ارزش او را محترم داشته است؟
بدین روی، جای هیچ شک و شبهه ای نیست که برای شخص نمازگزار، مهم ترین مراقبت -که باعث همراه شدن دیگر موارد هم خواهد شد-، نیفتادن در منجلاب گناه است که باعث نزول برکات و توفیق الهی برای پذیرش حق و چشیدن حلاوت و شیرینی گفت و گوی با پروردگار مهربان است که با کنترل و مراقبت های پیش از نماز حاصل شده است. به قول شهید بزرگوار، علامه مطهری (رحمت الله علیه): اگر انسان بخواهد لذتهای معنوی و الهی را در این دنیا درک کند، چاره ای ندارد جز اینکه از لذت های مادی و جسمانی کسر بکند.[23]
مقام معظم رهبری، امام خامنه ای نیز در فرمایش خودشان، به زیبایی این فضا را به تصویر می کشند: اسلام ميخواهد انسانها را آنچنان بالا ببرد، دلها را آنچنان نوراني کند، بديها را آنچنان از سينهي من و شما بيرون بکند و دور بيندازد که ما آن حالت لذت معنوي را در همهي آنات زندگيمان، نه فقط در محراب عبادت، بلکه حتّي در محيط کار، در حال درس، در ميدان جنگ، در هنگام تعليم و تعلم و در زمان سازندگي احساس کنيم. «خوشا آنان که دايم در نمازند»، يعني اين. در حال کسب و کار هم با خدا، در حال خوردن و آشاميدن هم باز به ياد خدا. اينگونه انساني است که در محيط زندگي و در محيط عالم، از او نور پراکنده ميشود. اگر دنيا بتواند اينطور انسان هايي را تربيت کند، ريشهي اين جنگها و ظلمها و نابرابريها و پليديها و رجسها کنده خواهد شد. اين، حيات طيبه است.[24]
در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است: «رَکْعَتان مِنْ رَجُلٍ وَرِعٍ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفٍ رَکْعَۀٍ مِنْ مَخْلَطٍ؛ دو رکعت نماز انسان با تقوا، برتر از هزار رکعت نماز فرد لاابالی است».[25] یعنی در اینکه نماز با ارزش شود، نه تنها نحوهی نماز خواندن مهم است، بلکه حالات شخص نمازگزار هم نقش دارد.
همچنین از جمله وحى هاى خداوند متعال به حضرت داوود عليه السلام اين بود: «گاه بنده نماز مى خواند و من آن را به صورت او مى زنم و نمى گذارم صدايش به من برسد. اى داوود! آيا مى دانى او چه كسى است؟ «ذلكَ الذي يُكثِرُ الالتِفاتَ الى حَرَمِ المُؤمِنِينَ بِعَينِ الفِسقِ؛ او كسى است كه با چشمى ناپاك به ناموس مؤمنان مىنگرد».[26]
برای رسیدن به رقت قلب، فضای تقوا و کسب حالات معنوی، دائم الوضو بودن، گفتن اذکار، حضور در مسجد پیش از اذان، به دست آوردن رضایت والدین و احترام به آنان، کنترل زبان و دوری از بدزبانی، کنترل و مراقبت از چشم و هر آنچه که مایه تقرب به خدا است و موجب کسب رضای او، می تواند مؤثر باشد. لذا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «نماز بر چهار سهم بنا شده است: سهمى از آن، كامل گرفتن وضوست و سهمى ركوع و سهمى سجود و سهمى خشوع... و هرگاه اين چهار سهم نماز كامل نگردد، نماز با تاريكى بالا مى رود و درهاى آسمان به رويش بسته مى شود و مى گويد: مرا تباه كردى خدا تباهت كند! و آن نماز به صورت نمازگزار پرت مى شود».[27]
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَن صَلَّى رَكعَتین یَعلَم مَا یَقُولُ فِیهِمَا اِنصَرَفَ وَ لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ ذَنبٌ؛ كسى كه آگاهانه و با توجه به مفاهیم، دو ركعت نماز بخواند، در حالى نمازش را به پایان مى برد كه میان او و خدایش هیچ گناهى نمانده است». [28]
[1] . پند تاریخ، ج 5، ص221.
[2] . وافی، ج 2، ص 13.
[3] . چهل حديث، ص 360.
[4] . بحارالانوار، ج 74، ص 74، كتاب الروضه، باب 4، حدیث 3.
[5]. محجة البیضاء، ج 1، ص 382.
[6] . بحار الانوار، ج 77، ص 131.
[7] . بحار الانوار، ج 81، ص 264
[8] . بحار الانوار، ج 81، ص 201.
[9]. تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 528.
[10] . بحار الانوار، ج 84، ص 264.
[11] . بحار الانوار، ج 46، ص 79.
[12]. محجة البیضاء، ج1، ص350.
[13] . ستارهای بر خاك، ص 106.
[14]. محجة البیضاء، ج 1، ص 354.
[15] . بحار الانوار، ج 81، ص 259.
[16] . مستدرک الوسائل، ج3، ص 57.
[17] . بحار الانوار، ج 84، ص 246.
[18] . المحاسن، برقی، ج1، ص406.
[19] . امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «مَنْ ضَیَّعَ الصَّلاةَ فَهُوَ لِغَیْرِها اَضْیَعُ؛ كسى كه نماز را تباه و ضایع سازد، غیر نماز را بیشتر و راحت تر ضایع خواهد ساخت». وسائل الشیعه، ج 3، ص 19.
[20] . بحار الأنوار، ج 81، ص 239.
[21]. بحار الانوار، ج 74، ص 74.
[22]. الخصال، ص 613.
[23] . نک: حق و باطل، صص 173-171.
[24]. سخنرانى در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زايران حضرت رضا(ع) - ۲۹/۱/۷۰
[25] . نهج الفصاحه، ح 1672.
[26] . بحار الأنوار، ج 84، ص257.
[27]. دعائم الإسلام، ج 1، ص 158 .
[28] . وسائل الشیعه، ج 4، ص 687.