■ دو مشکل اساسی نماز ما و راه کار آن - 02
.4 از جایگاه ویژه ایی برخوردار باشد
- جایگاه نماز درنزد خدای متعال
نماز "احبّ الأعمال إلی اللّه" است
زید شحام میگوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّلَاةُ وَ هِیَ آخِرُ وَصَایَا الْأَنْبِیَا ؛ خداوند عز¬وجل نماز را بیش از سایر اعمال دوست دارد و نماز آخرین سفارش همه پیامبران است. فَمَا أَحْسَنَ الرَّجُلَ یَغْتَسِلُ أَوْ یَتَوَضَّأُ فَیُسْبِغُ الْوُضُوءَ ثُمَّ یَتَنَحَّی حَیْثُ لَا یَرَاهُ أَنِیسٌ فَیُشْرِفُ عَلَیْهِ وَ هُوَ رَاکِعٌ أَوْ سَاجِدٌ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَجَدَ فَأَطَالَ السُّجُودَ نَادَی إِبْلِیسُ یَا وَیْلَاهْ أَطَاعَ وَ عَصَیْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَیْت. چه منظره زیبایی است این¬که شخصی غسل کرده یا وضوی مطلوبی گرفته، در مکانی خلوت و به دور از چشم دیگران، به رکوع و سجده مشغول شود. زمانی که بنده¬ای سر بر خاک مینهد و سجده میکند، صدای شیطان به ناله بلند میشود که ای وای این بنده اطاعت خدای را نمود و من نافرمانی کردم و او سجده کرد و من امتناع نمودم.
امام سجّادمی¬فرماید: "وَحَقُّ الصَّلَاةِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ فِيهَا قَائِمٌ بَيْنَ يَدَي..." حق نماز این است که بدانی نماز کوچ کردن سوی خدای عز¬و¬جل است، و تو در آن حال در برابر خدای عز¬و¬جل ایستادهای، و چون این معنا و موقعیت را دانستی در موضع بندهای میایستی که خوار و بیمقدار و زار و هراسان و امیدوار و ترسان و خاضع و متضرع است، و کسی را که در برابر او ایستاده است، به¬وسیله سکون و وقار خود بزرگ میدارد. و در این حال با صمیم قلب به¬نماز رو میآوری، و آن را با حدود و حقوقش به¬پا میداری.
ازمواردی که اهمیت نماز را برای نمازگزار بیش از پیش جلوه¬گر می¬کند، توجه به عنایات پروردگار به نمازگزار است.
حضرت علی می¬فرمایند: چون نمازگزار به نماز میایستد، برای او سه خصلت است: فرشتگانی او را از جای پاهایش تا آسمان احاطه میکنند، و از آسمان بر فرق سرش رحمت و نیکی فرو میریزد و فرشته ای از سمت راست و چپ بر او گماشته میشود. در این حال اگر نماز¬گزار توجه خود را از دست بدهد خدای تبارک و تعالی ندا میدهد: بهتر از من کسی را یافته¬ای که به او توجه می¬کنی؟ اگر نمازگزار می¬دانست با چه کسی مشغول مناجات است خسته و آزرده نمیشد.
رسول خدادر سفارشی به ابوذر می فرمایند: یَا أَبَا¬ذَرٍّ مَا دُمْتَ فِی صَلَاةٍ فَإِنَّکَ تَقْرَعُ بَابَ الْمَلِکِ وَ مَنْ یُکْثِرْ قَرْعَ بَابِ الْمَلِکِ یُفْتَحْ لَهُ یَا أَبَا¬ذَرٍّ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَقُومُ إِلَی الصَّلَاةِ إِلَّا تَنَاثَرَ عَلَیْهِ الْبِرُّ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَرْشِ وَ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ یُنَادِی یَا ابْنَ آدَمَ لَوْ تَعْلَمُ مَا لَکَ فِی صَلَاتِکَ وَ مَنْ تُنَاجِی مَا سَئِمْتَ وَ لَا الْتَفَت.
ابوذر! مادامی که در نمازی، درِ خانۀ پادشاه عالم را می¬کوبی و آن که درِ خانه پادشاه را بسیار بکوبد، در بر او گشوده می¬شود. ابوذر! هیچ مؤمنی به نماز نمی¬ایستد مگر این¬که ما بین عرش تا سرش، نیکی ریزش می¬کند و فرشته-ای بر او گمارده می¬شود که بانگ برآورد: ای فرزند آدم اگر می¬دانستی چه بهره¬ای از نماز داری و با چه کسی مشغول مناجات هستی خسته و آزرده نمیشدی.
- جایگاه نمازدر دین
امر دیگری که اهمیت نماز را در نگاه نمازگزار بیشتر می¬کند، توجه به¬ جایگاه نماز در دین مبین اسلام است.
الف) نماز "رأس اسلام" است
پیامبر()زمانی که معاذ بن¬جبل را به یمن فرستادند، در ضمن سفارشها به او فرمودند:
یَا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ کِتَابَ اللَّهِ ... وَ لْیَکُنْ أَکْثَرُ هَمِّکَ الصَّلَاةَ فَإِنَّهَا رَأْسُ الْإِسْلَامِ بَعْدَ الْإِقْرَارِ بِالدِّین .
کتاب خدا را به ایشان بیاموز... و بیشترین توجه خود را معطوف به نماز کن، چرا¬که پس از پذیرش اصل دین، نماز مهمترین جایگاه را دارد.
ب) نماز "وجه دین" است
مُحَمَّدٌ عَنْ سَهْلِ¬بْنِ¬زِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه(): لِکُلِّ شَیْءٍ وَجْهٌ وَ وَجْهُ دِینِکُمُ الصّلَاةُ فَلَا یَشِینَنَّ أَحَدُکُمْ وَجْهَ دِینِهِ وَ لِکُلِّ شَیْءٍ أَنْفٌ وَ أَنْفُ الصَّلَاةِ التَّکْبِیر .
هر چیزی چهره¬ای دارد و چهره دین شما نماز است. پس مبادا شخصی چهره دینش را زشت و نازیبا گرداند و هر چیزی شروعی دارد و شروع نماز با تکبیر است.
د) نماز "عامل نزدیک شدن به خدا" است
عَنْ أَبِی¬الْحَسَنِ الرِّضَا: قَالَ: "الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِی" : نماز عامل نزدیکی پارسایان به خداوند است.
ه) نماز "بهترین موضوع" است
ابوذر میگوید به پیامبر()عرض کردم: مگر نماز چیست که مرا به آن توصیه[ویژه] نمودید؟ فرمودند: قَالَ خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ أَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ أَکْثَر. بهترین موضوع است. حال، هر¬کس [مخیراست] که بهره خود را اندک کند یا بسیار نماید.
و) نماز "عمود خیمه دین" است:
امام صادق نقل می¬کنند که پیامبر() فرمودند: مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْکَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ یَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَا. ؛ مَثَل نماز مَثَل ستون چادر (خیمه) است. اگر ستون محکم باشد، طنابها و میخها و پوش[بر سر پا و] سودمند خواهد بود و اگر ستون بشکند [و از جا در رود]، هیچ طناب و میخ و پوشی به درد نمیخورد[و چادر بر پا نخواهد ماند].
ح) نماز “بهترینِ اعمال بعد از معرفت” است
به امام صادق گفتم: باارجترین طاعتی که انسان را به خدا نزدیک کند و هیچ طاعتی به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چه طاعتی است؟ ابوعبداللَّه فرمودند: فقَالَ مَا أَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ أَ لَا تَرَی أَنَّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ، عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ قَالَ ؛ بعد از شناخت خداوند، هیچ طاعتی را باارجتر و پربهاتر از نماز نمیشناسم. نشنیدهای که بنده صالح خدا عیسی بن مریم گفته است: وَ أَوْصانِی بِالصَّلاة. “و خداوند مرا به ادای نماز سفارش کرد.
ط) نماز، اولین چیزی است که از آن، سؤال میشود
قال النبّی(): اوّلُ ما ینظر فی عمل العبد فی یوم القیامة، فی صلوته؛ فإن قُبلَت، نظر فی غیرها، و إن لمتقبل، لمینظر من عمله بشیء.
در روز قیامت، ابتدا به نماز بنده توجه میشود؛ اگر شایسته پذیرش بود به بقیه اعمال او هم توجه میشود و اگر شایسته پذیرش نبود به هیچ¬یک از اعمالش توجه نمیشود؛ مثل اینکه دکتری به مریض میگوید: از این نسخه اگر فلان دوا را نخوری، مصرف بقیة دواها بیفایده است. یا معلم به دانشآموز میگوید: اگر به فلان سؤال جواب ندهی، ورقهات را تصحیح نمیکنم، چرا که پاسخگویی به بقیه سؤالات، وابسته به پاسخگویی یه این سؤال است. یا به کسی گفته میشود: از این کتاب اگر فلان صفحه را نخوانی، گویی اصلاً کتاب را نخواندهای. به عبارت دقیقتر نماز محصول کارخانه زندگی و بندگی انسان است که کیفیت مطلوب آن از سلامت همه دستگاهها و عرصهها حکایت دارد.
- جایگاه نماز در بین اولیآء دین
از دیگر مواردی که اهمیت نماز را برای ما آشکار می¬کند، توجه به اهتمام ویژۀ پیامبر(ص) و ائمه(ع) به نماز است.
یک. پیامبر()
نماز “نور چشم پیامبر()” است
آن حضرت به ابوذر فرمودند:
یَا أَبَاذَرٍّ جَعَلَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ قُرَّةَ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ خداوند؛ نور چشم مرا در نماز قرار داده است
وَ حَبَّبَ إِلَیَّ الصَّلَاةَ کَمَا حَبَّبَ إِلَی الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ إِلَی الظَّمْآنِ الْمَاءَ وَ إِنَّ الْجَائِعَ إِذَا أَکَلَ شَبِعَ وَ إِنَالظَّمْآنَ إِذَا شَرِبَ رَوِیَ وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاةِ ؛ و چنان مرا علاقه¬مند به نماز ساخته که گرسنه را علاقه-مند به غذا و تشنه را علاقه¬مند به آب. البته محبت گرسنه و تشنه به غذا و آب موقت است و لیکن من از نماز سیری ندارم.
عایشه گوید: رسول خدا() با ما مشغول سخن گفتن بود، و ما با او سخن میگفتیم. همین که موقع نماز میشد، او را حالتی دست میداد که گویی نه او ما را میشناسد، و نه ما او را میشناسیم.
دو. امیرالمؤمنین
نویسندۀ کتاب لؤلؤیات در باب خشوع نوشته است: علی بن¬ابی¬طالب()هر گاه وقت نماز میرسید، بر خود میلرزید و رنگ به رنگ میشد. از آن حضرت پرسیدند: ای امیر¬المؤمنین! شما را چه میشود؟ میفرمود: وقت [ادای] امانت خدا فرا رسیده است؛ همان امانتی که خداوند به آسمان¬ها و زمین عرضه کرد و آنها از برداشتن آن امتناع کرده، ترسیدند ولی انسان آن را برداشت. و من نمیدانم آیا امانتی را که به عهده دارم نیکو، ادا خواهم کرد یا نه؟
سه. فاطمه(س)
رسول خدا() فرمود: فاطمه دختر من برترینِ زنان از اوّلین تا آخرین آنهاست. فاطمه پاره تن من است. فاطمه نور دو چشم من است. فاطمه میوه قلب من است. فاطمه روح و جان من است. فاطمه حوریهای است که به قیافه انسان در آمده است. هنگامی که فاطمه در مقابل پروردگار خود در میان محراب عبادت میایستد، نور او برای ملائکۀ آسمان نظیر نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد. خداوند به ملائکۀ خود میفرماید: ای ملائکه من! به فاطمه که برترینِ کنیزان من است، نظر کنید که چگونه در مقابل من قرار گرفته است. اعضا و جوارح او از خوف من میلرزد. فاطمه با توجه قلبی مشغول عبادت من شده است. من شما را شاهد میگیرم که شیعیان وی را از آتش ایمن می¬دارم.
در حق فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها رسيده «تنهج فى الصلاة من خيفة اللَّه» از خوف خدا در نماز بتندى نفس ميزد)
چهار. امامحسن
درباره حضرت مجتبى عليه السّلام وارد شده «اذا فرغ من وضوئه يتغيّر لونه و يقول حق على من اراد ان يدخل على ذى العرش ان يتغير لونه»
(هر گاه از وضوء فارغ ميشد رنگش تغيير ميكرد و ميفرمود سزاوار است بر كسى كه ميخواهد بر خداوند عرش وارد شود اينكه رنگش دگرگون شود)
امام صادق از پدر و ایشان از پدرانشان¬ نقل می¬کنند: امام حسن بن¬علی عابدترین و زاهدترین و فاضلترین مردم در روزگار خود بود. اگر به حج میرفت با پای پیاده و چه بسا با پای برهنه میرفت. هر گاه به یاد مرگ میافتاد،گریه میکرد. وقتی برانگیخته¬شدن در قیامت را به یاد میآورد، گریه میکرد. به یاد گذشتن از صراط که میافتاد، گریه میکرد و آنگاه که به یاد عرضه اعمال در برابر ذات اقدس الهی میافتاد، نعرهای میزد و خاموش میشد. وقتی در برابر پروردگار عزیز و جلیلش به نماز میایستاد، گوشت¬های دو پهلویش میلرزید و هر وقت بهشت و جهنم را یاد میکرد مانند انسان مارگزیده، به اضطراب میآمد. از خدا آرزوی بهشت میکرد و از جهنم به او پناه میبرد.
پنج. امام زینالعابدین
امام صادق درباره نماز امام سجاد می فرمایند: «اذا قام الى الصلاة تغيّر لونه و اذا سجد لم يرفع راسه حتى يرفض عرقا و في القيام كانه ساق شجرة لا يتحرك الا بالريح»
(هر گاه بنماز مىايستاد رنگش تغيير ميكرد و هر گاه بسجده ميرفت سربلند نميكرد تا عرق در بدنش ظاهر ميشد و در حال قيام مانند ساق درختى بود كه حركت نميكرد مگر بواسطه باد)
شش. امام باقر و امام صادق
از ابو¬ایّوب نقل شده است: امام باقر و امام صادق هر گاه به نماز بر میخاستند، رنگشان تغییر میکرد؛ گاهی سرخ و گاهی زرد میشدند، گویی با کسی مناجات میکنند که او را می بینند .
درباره حضرت صادق عليه السّلام روايت شده : «يخرّ مغشيّا و يقول اردد الاية حتى سمعت من المتكلّم بها»
(در كلمه ايّاك نعبد و اياك نستعين حالت غشوه بحضرتش رو ميداد و ميفرمود آن قدر مكرر ميكنم تا اينكه از گوينده آن بشنوم)
و از بعض اكابر نقل شده كه ميگفت در حال نماز كعبه را در مقابل حاجب و صراط را زير پا و بهشت را طرف راست و جهنم را طرف چپ و ملك الموت را عقب سر قرار ميدهم و فكر ميكنم اين آخرين نماز من است.
5. از آثار(ثواب) فوق ا لعاده ایی برخوردار باشد
توجه به مزد و پاداش و مقدار آن، در "اهتمام به عمل "مؤثر است؛ مثلاً اگر سه نفر، از فرد نجاری درخواست ساختن میزی را داشته باشند و هر کدام مبلغی را پیشنهاد کنند، مثلاً هزار تومان، دههزار تومان و صدهزار تومان، نجار با توجه به پولی که هر کدام پیشنهاد کرده، میز مناسبی میسازد؛ یعنی توجه به مزد و مقدار آن، تلقّیِ او را نسبت به عمل مورد سفارش مشخص میکند.گفتنی است پاداش از طرف دیگر، بیانگر اهتمام پیشنهاد دهنده نیز است.
در ادامه نمونههایی از ثوابهای عظیم نماز را مرور میکنیم
الف. نماز، کفارۀ گناهان
امام صادق فرمودند: مَنْ أَتَی الصَّلَاةَ عَارِفاً بِحَقِّهَا غُفِرَ لَه . هر که نماز را با حقشناسی از آن بخواند خدایش بیامرزد.
سلمان میگوید: زیر سایه درختی در کنار رسول خدا() بودیم. شاخه¬ای از آن را گرفته، تکان دادند. برگهایی از آن بر زمین ریخت. حضرت فرمودند: نمیپرسید چرا چنین کردم؟ گفتیم: بفرمایید. فرمودند: هنگامی که مسلمانی به نماز میایستد، گناهانش مانند برگهای این درخت بر زمین میریزد.
پیامبر()فرمودند: اگر بر در خانه شما نهری باشد و در شبانه روز، پنج بار بدن خود را در آن شستشو دهید، آیا اثری از چرک و آلودگی در بدنتان باقی خواهد ماند؟ گفتیم: نه. فرمودند: همانا مَثَل نماز در میان شما، مَثَل نهری است که هر نماز در شبانه روز، اثر گناهانی که در فاصله نمازِ گذشته با آن انجام شده است را از بین میبرد.
ب.ثواب عظیم نماز
نماز واجب معادل هزار حج و هزار عمرة مقبول است
ابو¬کهمس¬گوید به ¬ابو¬عبد¬اللَّه امام صادقگفتم: باارج¬ترین طاعتی که انسان را به خدا نزدیک کند و هیچ طاعتی به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چه طاعتی است؟ حضرت در جواب فرمودند: مَا مِنْ شَیْءٍ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ یَعْدِلُ هَذِهِ الصَّلَاةَ ... وَ صَلَاةٌ فَرِیضَةٌ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَات . بعد از معرفت اللَّه (یعنی اعتراف به توحید، نبوت و امامت)، هیچ طاعتی را باارج¬تر و پربهاتر از نماز نمیشناسم ... و یک نماز واجب در نزد خداوند با هزار حج و هزار عمره¬ای که به¬خوبی انجام شود و مقبول درگاه الهی واقع شود، برابر است.