■ دو مشکل اساسی نماز ما و راهکار آن - 01
دو مشکل اساسی نماز ما
1. نماز برای ما کار مهمی نیست.
مشکل اول این است که به نمازمان اهمیت نمیدهیم و عملاً قبول نداریم نمازمان ناقص است؛ چراکه برای برطرفشدن نقصش تلاشی نمیکنیم. شاهدش اینکه نمازهای ما از اول تکلیف تاکنون، تغییری نکرده است و در نمازمان پیشرفتی نکردهایم، حتی شاید کیفیتش پایینتر هم آمده باشد! و همین، شاهد اندکبودن اهتمام ما به نماز است.
کودکی را در نظر بگیرید که چند ماه به طور مستمر و مرتب در کلام آموزش خط حاضر شده، ولی جز حضور در کلاس کار ویژه¬¬ای انجام نداده است و در نتیجه خطش هیچ تغییری نکرده است؛ هنوز مثل اول بدخط مینویسد. در چنین حالتی به او گفته میشود: “چرا به کلاس و درست اهمیت نمیدهی!؟”، یعنی عدم حصول پیشرفت، شاهد عدم اهتمام او به کلاس و درس تلقی میشود، اگر¬چه هر روز در کلاس حاضر شده باشد.
2.نمازهای ما ناقص است.
کمال و نقصان هر چیز حداقل از دو جهت قابل ارزیابی است: یکی با بررسی حقیقت آن و دیگری با توجه به آثار آن. نمازهای ما با هر دو نگاه، ناقص است؛ چون:
الف) نماز ما با غفلت همراه است؛ در حالی که حقیقت نماز و عیار اصلی آن به فرموده خداوند متعال، “ذکر” است: “أقم الصلوة لذکری”.
ب) نماز ما، بازدارنده از گناه نیست. قرآن کریم نماز را فریادگری میداند که نمازگزار را به پرهیز از گناه دعوت میکند: “إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر”؛ حال آنکه ما نماز میخوانیم، ولی مرتکب گناه هم میشویم. معلوم میشود نماز ما کارایی لازم را ندارد و فریادش آن¬قدر بلند نیست که ما را در مواجهه با گناه در جایمان میخکوب کند. پس درجه مطلوب کمال را ندارد؛ چراکه اگر کامل بود، کاراییاش هم کامل بود.
چه کنیم نماز برای ما مهم باشد؟
در این بخش به بیان راه حل مشکل اول میپردازیم؛ یعنی بیان اینکه چه کنیم که "نماز "یک کار مهم، بلکه مهمترین کار برایمان باشد؟
در این راستا شاخصه های اهمیت را میتوان از قرآن و فرمایشهاي معصومین استفاده نمود:
1. از اهداف باشد
انبياي بزرگ الهي همانگونه که به اقامه دين مأمور بودند؛
(شرع لكم من الدين ما وصّي به نوحاً والذي أوحينا إليك وما وصينا به إبراهيم وموسي وعيسي أن اقيموا الدّين ولا تتفرّقوا فيه)
و به اقامه نماز، چنانكه حضرت عيساي مسيحخود را موظّف به نماز ميدانست:
(وأوصاني بالصّلوة والزّكوة ما دمت حيّاً) ؛ و نيز حضرت موساي كليمبه اقامه آن مأمور شد؛
(وأقم الصلوة لذكري) ، و حضرت ابراهيم خليلاز خداي سبحان براي خود و فرزندانش توفيق برپايي نماز خواست؛
(ربّ اجعلني مقيم الصّلوة ومن ذرّيتي)
بنابراين، اگر انسانها اهل قيام به قسط و قيام براي خداباشند نماز همچون ستون خيمه دين محسوب شده وبا اقامة آن خيمه دين برافراشته می گردد.
2. دشمنان به آن حساسیت داشته باشند
دشمنی اولیاء شیطان بر محوریت نماز
دشمنان دین خدا در مبارزه با نماز از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند. این دشمنان دو گروه انسیان و جنیان هستنت که هر کدان شیوه خود را دارند.
در قرآن روش¬های دشمنی انسان¬هایی معاند اینگونه بیان شده است:
1. درگیری با نمازگزار
"أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى- عَبْداً إِذا صَلَّى"
ترجمه: آيا نگریسته ای به كسى كه باز مىدارد، بنده را چون نماز مىگزارد.
2. تخریب محل نماز
"وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فيخَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ "
ترجمه: و چه كسى ستمكارتر از كسى است كه [مردم را] از مسجدهاى خدا از [بيم] آنكه نام خدا در آنها ياد شود، باز دارد و در ويرانى آنها بكوشد؟ اين گروه را نسزد كه جز هراسان به مساجد در آيند. آنان در دنيا خفّت [و خوارى] و در آخرت عذابى بزرگ [در پيش] دارند.
یا نماز را به سُخره می گیرند :
"وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ" .
ترجمه: و هر گاه كه شما (به وسيلهى اذان، مردم را) به نماز فرا مىخوانيد آن را به مسخره و بازى مىگيرند. اين به علت آن است كه آنان گروهى هستند كه نمىانديشند.
در قرآن روش¬های دشمنی جنیان معاند نیز آمده ¬است که بیان باشد از:
از مهمترین اقدام شیطان، بازداشتن از ذکر و نماز است
" إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ "
ترجمه: شيطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه افكند و از ياد خداوند و از نماز بازتان دارد اكنون آيا دست مىكشيد.
آیه شریفه میزان اهتمام و حساسیت شیطان در تخریب نماز را بیان می دارد.
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند: إِذَا قَامَ الرَّجُلُ إِلَی الصَّلَاةِ أَقْبَلَ إِلَیْهِ إِبْلِیسُ یَنْظُرُ إِلَیْهِ حَسَداً لِمَا یَرَی مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ الَّتِی تَغْشَاه. هنگامی که شخصی به نماز می¬ایستد، چنان رحمت خداوند سر تا پای وجودش را می گیرد که حسادت شیطان برانگیخته می شود وشیطان با حسادت به او می نگرد.
3. اولویت خاص داشته باشد
در میان عبادات ،عبادتی که هم از لحاظ کیفیت و هم از لحاظ کمّیت، در بلندترین جایگاه قرار گرفته، نماز است. انسان مسلمان در طول عمر خود ، برخی عبادات را تنها یک بار به جای می آورد. برای نمونه "حج" تنها برای کسانی که به استطاعت و توانمندی رسیده باشند واجب است و برای ناتوانان وجوبی در انجام آن نمی باشد.
روزه نیز تنها در یک ماه از 12ماه سال ، واجب است و آنانی که به هر دلیلی از اجرای آن ناتوان می گردنند ، می توانند با پرداخت کفاره ، ترک آن را جبران نمایند. " خمس"، "زکات" ، " جهاد" وسایر عبادات به نسبت توانمندی و توان ، بر انسان ِ مکلف ، واجب می شود.
در این میان نماز، تنها عبادتی است که هر کسی در هر رتبه علمی و اجتماعی و سنی قرار دارد و از نعمت عقل برخوردار است ، واجب می شود.
فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً (103نساء )
" الصلاة لا تسقط بحال " نماز در هیچ حالتی از عهدة آدمی برداشته نمی¬شود وانسان بایستی در هر حال برپا کنندة نماز باشد ،حتی حالاتی که جان در خطر است و می¬تواند برخی از تکالیف شرعی را فرو گذارد به غیر از نماز؛ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ "
پس اگر (از دشمن يا خطرى) بيم داشتيد، پياده يا سواره (به هر شكل كه مىتوانيد نماز گزاريد) و آن گاه كه ايمن شديد خدا را ياد كنيد، همانگونه كه آنچه را نمىتوانستيد بدانيد به شما آموخت.
و این عطیة الهی همراه انسان است تا هنگامة مرگ .
" قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ "
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانيان است .
در این آیه به علت اهمیت و حاکمیت دین و عبادت بر زندگی دنیا، ابتدا به عبادات اشاره و سپس به زندگی دنیا شده است.نکته این است که از میان عبادات، نماز به طور خاص مورد اشاره قرار می گیرد.
این اهمیت بدان پایه است که شرط قبولی سایر عبادات، برپایی مطلوب و مقبول نماز می باشد، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:
إِنَّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا إِنَّ الصَّلَاةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِيَ بَيْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ وَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِهَا بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّه.
حسابرسى اعمال بندگان، از نماز آنان شروع مىشود؛ اگر نماز كسى پذيرفته شود، ساير اعمال او پذيرفته خواهد گشت. اگر نماز كسى در اول وقت به درگاه خدا بالا رود، درخشان و تابان به سوى صاحبش باز مىگردد و مىگويد: حقوق مرا نگهبان شدى، خدايت نگهبان باد! و اگر نماز كسى در خارج از وقت ويژه بدرگاه خدا بالا رود و از حدود و مقررات لازمه عارى باشد، سياه و تاريك به سوى صاحبش باز مىگردد و مىگويد: حقوق مرا پامال كردى، خدايت پامال كند.
ادامه دارد...