■ نقش الگویی اساتید و معلمان بر دعوت به نماز
نویسنده: محسن ابراهیمی
نقش الگویی اساتید و معلمان بر دعوت به نماز
پايدارترين و در عين حال خوشايندترين يادگيري ها، يادگيري غير مستقيم يا مشاهده اي است. در اين نوع يادگيري که از طریق دیدن رفتارها و اعمال دیگران صورت می گیرد، يادگيرنده مطابق رغبت ها و انگيزهاي خود، آگاهانه و بدون هر گونه جبر و فشار رواني، همة حواس خود را متوجه رفتار مورد نظر مي کند و با نوعي احساس خوشايند و عاري از دشواري با الگوگيري از الگوهاي رفتاري بر دانسته ها و تجارب شناختي خويش مي افزايد. هر قدر الگوهاي بزرگسال براي کودکان، نوجوانان و جوانان مطلوب تر و محبوب تر باشند، ميزان تأثيرپذيري بيشتر و پايدارتر مي شود. آن ها رفتار الگوهاي مطلوبشان را بسيار دوست مي دارند و مايلند که با آنها همانندسازي کنند و رفتار همسان رفتار الگوهاي خود داشته باشند. هر چه قدر الگوها دوست داشتنی تر باشند، افراد به صورت ارادي و غير ارادي تلاش مي کنند که رفتاري نظير رفتار آنها داشته باشند و يا به گونه اي بينديشند، بگويند، و عمل نمايند که مورد توجه و تأييد آنها باشد. اين امر يک گرايش کاملا طبيعي و فطري است. بنابراین اگر معلمان، اساتید و در کل یک مجموعه آموزشی مشتاقند که شاگردان و پرورش یافتگانشان، باورها و رفتارهاي مطلوب آنها را مورد توجه کامل قرار داده، وجودشان متصف به ويژگي هاي مورد نظر بشود، بايد در درجة اول همواره سعي کنند که رفتارشان محبت آميز باشد تا قلوب آنان را تسخير نمايند، زيرا هر اندازه پيوندهاي عاطفي ميان ايشان بيشتر باشد، همانند سازي ها افزون تر مي شود. در اين شرايط است که ديگر نياز چنداني به پند و اندرز و موعظة مستقيم نخواهد بود.
زماني که دانش آموزان یا دانشجویان الگوهاي رفتاري مطلوب خويش را در شرايط و موقعيت هاي مختلف در حالت اقامة نماز مشاهده مي کنند، احساس خوشايندي سراسر وجودشان را فرا گرفته، عميقاً نسبت به رفتار آنها کنجکاو مي شوند و با توجه به اين که خود فطرتي مستعد و نيازمند نيايش دارند، با شور و شوق و احساس زيبا و توصيف ناپذير به نماز مي ايستند.
در یک مدرسه یا دانشگاه، هنگامی كه نوجوانان و جوانان، در موقعیت های مختلف اوقات تحصیل، هنگام شنیدن اذان، مشاهده كنند كه معلمان و مربیان بدون هیچ تكلفی، مشتاقانه به سوی نماز میشتابند، در اثر احساس همانند سازی به شوق و رغبت در میآیند و به اقامه نماز گرایش بیشتری پیدا میكنند.
براساس برخی تحقیقات میدانی صورت گرفته میان شرکت مسئولان و اسـتادان دانشگاه در نـماز و اقـامه نماز دانشجویان دانشگاه رابـطه مـستقیمی وجود دارد که این خود حاکی از نقش و جایگاه مهم الگودهی مسئولان و اسـتادان در محیط های آموزشی است.
در این پژوهش بیان شده است که درصد پایـینی از کارکنان و استادان به صورت مرتب در نماز جماعت دانشگاه شرکت میکنند. از سـوی دیـگر، نزدیک به نیمی از دانـشجویان خـواستار شرکت نمادین مسئولان و کارکنان به صورت هفتهای یک بار در نماز جماعت شده اند.[1]
در پژوهش دیگری که در محیط آموزش و پرورش و فضای مدارس انجام شده است مهم ترین عامل جذب دانش آموزان به نماز حضور و مشارکت اکثریت معلمان و کارکنان مدرسه در نمازجماعت دانسته شده است.[2]
امام خمينى (ره) در باره نقش الگویی مربیان و معلمان مى فرمايد:
"...كسى كه مى خواهد مربّى يك جامعه اى باشد، مربّى يك دستگاهى باشد و آنها را به اسلام دعوت كند، اوّلش بايد خـودش را اسـلامى كند و باطن خودش را دعوت به اسلام كند ... اگر خـودش را اسـلامـى نـكنـد، نمى تـوانـد ديـگـران را اسلامى كند، معلّمين آموزش و پرورش اگر خـودشان يك پرورش صحيح نـداشـتـه باشند و يك تعليم صحيح ، نمى توانند جوانها را تعليم كنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند مبداء هر امرى از خود آدم شروع مى شود. پيغمبر هم كه تشريف آوردند، از خودشان كامل بودند، از منزل خودشان شروع كردند ...[3]
مقام معظم رهبری نیز در این رابطه می فرماید:
معلمان مدارس در هنگام نماز، نوجوانان پسر و دختر را به حضور در نمازخانههاي مدارس تشويق كنند و خود پيش از همه به نماز بشتابند. [4]
تعارضات الگویی در دعوت به نماز
یکی از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمی و معنوی نوجوانان و جوانان ایجاد هماهنگی و همکاری مثبت و سازنده بین محیط های اصلی تأثیرپذیری تربیتی آن هاست. این عوامل محیطی را می توان در خانه و محیط آموزشی و جامعه جستجو کرد. برای رسیدن به اهداف تربیت دینی و ترویج فرهنگ نماز، همکاری همه ارگانها و نهادها، بهویژه نهادهای فرهنگی و تربیتی ضرورت دارد. خانه، محیط آموزشی و جامعه در انجام دادن وظایف تربیتی و پرورش مسائل دینی، مکمّل یکدیگرند.
لازم است تلاش دست اندرکاران تعلیم و تربیت بر این باشد که پیوندی واقعی و نه ظاهری و صوری بین این عوامل محیطی ایجاد کنند. با اینگونه پیوند، هم خانه به فضایی اسلامی و آکنده از ارزشهای معنوی تبدیل میشود، و هم مدرسه، نقش سازنده و هدایتگری در زمینه ارزشهای دینی مییابد. از اینرو، با هماهنگی و یکسانی فضای حاکم و ارزشهای معنوی و دینی در خانه و محیط آموزشی، بسیاری از تعارضات و مشکلاتی که ممکن است برای نوجوانان و جوانان در نتیجه ناهماهنگی بین خانه، محیط آموزشی و جامعه ایجاد شود، برطرف میشود.
یکی از آسیب های تربیت دینی، تضاد ارزش های بین خانواده و محیط آموزشی است. سرچشمه این ناهماهنگی، اختلاف ارزش های اجتماعی و خانوادگی است که علاوه بر این آنچه این اختلاف را دوچندان می کند، ناهماهنگی بین خانواده و محیط آموزشی در مورد مسائل تربیتی است. در زمینه مسائل تربیتی نوجوانان و جوانان، محیط آموزشی و خانواده باید هماهنگی و همکاری زیادی داشته باشند و نواقص یکدیگر را در این خصوص برطرف کنند.
جدایی و تضاد نظام ارزشی خانواده از نظام ارزشی محیط آموزشی علاوه بر اینکه زحمات دست اندرکاران تربیت را در نظام آموزشی به هدر می دهد، مطمئناً به تعمیق تربیت دینی در دانش آموزان نیز نخواهد انجامید. شاگرد به آنچه معلمش خوب بداند، ارج می نهد و آنچه را او بی ارزش می شمارد، بد و زشت می انگارد. او معلم و استاد را محور بسیاری از ارزش های انسانی و اجتماعی می داند. بنابراین حتی گاه ضد ارزش های وجود او را نیز ممکن است ارزش پندارد. در این موقعیت است که دچار تعارض و تردید می شود. زیرا بین آنچه قبلاً از والدین آموخته و آنچه اکنون می بیند، اختلاف است. او نمی خواهد بپذیرد که معلمش ممکن است اشتباه کند، در این صورت احتمال می رود نسبت به ارزش هایی که آموخته بی اعتماد شود یا سرگردانی و تعارض در او باقی بماند.[5]
بنابراین ضرورت دارد با کارهای فرهنگی کوتاه مدت و بلند مدت، فرهنگ هماهنگی بین خانواده و محیط آموزشی را برای از بین بردن تضادهای بین آنها تقویت کرد.
[1] رحمانی محمدجواد، بررسی عوامل مؤثر در گرایش و عدم گرایش دانشجویان در اقامه نماز، مجله مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی پاییز 1388، شماره 43
[2] جهانیان رمضان، بررسی جاذبه ها و دافعه ها در اقامه نمازجماعت مدارس شهر تهران، مجله تربیت ش6
[3] در جستجوى راه از كلام امام ، دفتر 22 ، ص361
[4] . پیام به هفتمین اجلاس نماز 7/7/1376
[5] حسینی افضل الملوک، جایگاه مدرسه در تربیت اخلاقی، ص18، مجله تربیت، شماره63