■ مردم و نماز
با همه اهمیتی که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:
الف: عدّه ای ایمان ندارند و نماز نمی خوانند: «فلا صدّق و لاصلّی»[1]
ب: عدّه ای مانع نماز دیگران می شوند: «ارایت الذی ینهی عبداً اذا صلّی»[2]
در شأن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامی که پیامبر برای نماز به سجده می رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشکند. مردم او را دیدند که رفت ولی منصرف شد. گفتند: چرا چنین نکردی؟!
گفت: چون خواستم چنین کنم، خندقی از آتش دیدم که در پیش روی من شعله ور شد. [3]
ج: عدّه ای نماز را مسخره می کنند: «و اذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزواً»[4]
د: عدّه ای بی نشاط نماز می خوانند: «واذا قاموا الی الصلوة قاموا کسالی»[5]
ه: عدّه ای گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند: «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون»[6]
و: عدّه ای به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم می گذارند: «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما»[7] هرگاه لهو و تجارتی دیدند به سوی آن روانه شده و تو را در حالی که به خواندن خطبه نماز ایستاده ای وامی گذارند.
این آیه اشاره به ماجرائی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول خواندن خطبه های نماز جمعه بود که کاروانی تازه وارد، برای فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پای سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند.
پی نوشت ها
[1] . قيامت، 31
[2] . علق، 40
[3] . تفسير نمونه، ذيل آيه
[4] . مائده، 58
[5] . نساء، 142
[6] . ماعون، 4- 5
[7] . جمعه، 10
منبع : حوزه