■ راه های جذب دانشجویان به نماز (1)
1. ترسیم جذابیت های نماز
هنگامی که انسان از زیبائی ها و جذابیت های عبادات به ویژه نماز که ستون دین است، آگاه شود، پایبندی و توجه به آن فزونی می یابد و می کوشد به نحو احسن آن را به جا آورد.
برای روشن تر شدن این موضوع ذکر برخی از بیانات نورانی حضرات معصومین علیهم السلام ضرورت دارد. پیامبر اسلام (ص) در این خصوص می فرماید: «نماز به نهری تشبیه شده که انسان روزی پنج بار در آن شستشو می کند و دیگر چرکی باقی نمی ماند»[1] و یا فرمود: نور و روشنی چشم من در نماز است.[2] و نیز فرمود: نماز، به منزلة پرچم و آرم و نشانة مکتب اسلام است.[3] امام علی (ع) در این باره فرمود: «مردم نماز را بر عهده گیرید و آن را حفظ کنید، زیاد نماز بخوانید، و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید... همانا نماز، گناهان را چونان برگ های پائیزی فرو می ریزد و غُل و زنجیرگناهان را از گردن ها می گشاید...»[4] از امام حسن مجتبی(ع) سؤال شد: چرا بهترین لباس ها را به هنگام نماز می پوشید؟ فرمود: خدای بزرگ زیباست و زیبایی را دوست دارد. پس من برای پروردگارم خود را آراسته می کنم؛ زیرا خداوندمی فرماید: نزد هر مسجدی خود را آراسته کنید. به همین دلیل دوست دارم بهترین لباس هایم را بپوشم.[5] امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «و به هنگام نماز، مقام واصلان به منازل والای آن و حافظان ارکانش را بر ما ارزانی دار، آنان که نماز را در اوقات مخصوصش بنا بر سنّت بنده و پیامبرت که درود تو بر او و آلش باد در رکوع و سجود و همة فضیلت هایش با کامل ترین و تمام ترین طهارت، و روشن ترین و رساترین خشوع، به جای می آورند»[6] امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر که این نمازهای پنجگانة واجب را بر پا دارد و بر وقت هایش مواظبت نماید، خداوند را در روز رستاخیز در حالی دیدار کند که او را از جانب خداوند پیمانی باشد و خدا او را به سبب آن پیمان به بهشت در آورد و هر که در وقت هایش نماز را بر پا ندارد، پس او را چنان باشد که اگر خدا خواهد او را ببخشاید و چون خواهد او را عذاب کند»[7]
با توجه به این بیانات و سایر احادیثی که در خصوص جاذبه های نماز از سوی حضرات معصومین علیهم السلام ایراد شد. نسیم فرح بخشی در وجود ما وزیدن گرفته و شوق و رغبتمان را نسبت به اقامه نماز که فریضة الهی است، مضاعف می نماید.
2. پاداش رفت و آمد به مسجد و بیان فضیلت نماز جماعت
هنگامی که پیامبر عظیم الشأن اسلام به مدینه هجرت کردند، نخستین اقدام ایشان تأسیس مسجد بود، تا گذشته از اینکه در خدمت عبودیت و بندگی خدا قرار می گیرد، به عنوان یک محل تعلیم و تربیت از یک سو و هم چنین کانون سیاسی و قضایی از سوی دیگر در آید. ساختن مسجد باعث ایجاد وحدت و یکپارچگی و انسجام بیشتر در میان جامعه اسلامی گردید، به طوری که مسلمین برای اقامه نمازهای پنجگانه در مسجد حضور پیدا می کردند و باعث اخوت و برادری و نزدیک شدن قلوب آنها به یکدیگر می گردید و می توانستند ضمن به جا آوردن فریضه مقدس نماز معارف و احکام اسلامی را از زبان پیامبرگرامی اسلامی بشنوند و عمل نمایند.[8]
مساجد به عنوان یک مکان مقدس از صدر اسلام تا کنون برای مسلمین نقش مهمّی چه در حوزة عبودیت و چه در حوزه های مختلف دیگر ایفا نموده، پیشوایان ما اجر و پاداش زیادی برای کسانی که قدم به آن می نهادند، بیان فرمودند که به پاره ای از آنها اشاره می نماییم.
امام علی (ع) بارها می فرمود: هر که به مسجد رفت و آمد کند، یکی از این هشت چیز را به دست آورد: برادری که در راه خدا از او بهره مند گردد، دانشی برگزیده، نشانه ای استوار، رحمتی مورد انتظار، سخنی که او را از تباهی باز دارد، سخنی که بشنود و او را بر راه هدایت رهنمون شود و یا گناهی را به سبب بیم یا آزرم ترک کند.[9] امام صادق از پدرانش علیهم السلام روایت نموده که پیامبر خدا (ص) فرمود: هر که قرآن گفتارش و مسجد خانه اش باشد، خداوند خانه ای برای او در بهشت بنا نهد.[10] و نیز فرمود: هر که پیاده سوی مسجدها رود، پای خویش را بر هیچ خشک و تری ننهد، جز آنکه این زمین تا زمین هفتم برای او خدا را تسبیح گویند و به پاکی یاد کنند.[11]
به نظر می رسد یکی از اهداف نبی مکرم اسلام (ص) در توجه دادن به مساجد این بود که به مردم تفهیم نمایند که علم و ایمان با یکدیگر توأم است، یعنی هر کجا مسجدی بنا شد آنجا کانون تعلیم و تربیت و علم و دانش نیز می باشد.[12] در خصوص پاداش نماز جماعت امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی ، نماز جماعت بیست و سه درجه بر نماز فُرادی برتری دارد و بیست و پنج نماز به شمار آید.[13] از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: نماز کسی که صدای اذان را بشنود و بی دلیل ، در نماز جماعت مسلمانان شرکت نکند، ارزشی ندارد.[14] اگر نفرات شرکت کننده در نماز جماعت از ده نفر گذشت، حساب آن را جز خدا کسی نمی داند.[15]
نخستین نماز جماعتی که در صدر اسلام برگزار شد، به امامت پیامبر عظیم الشأن بود. یعقوبی در این خصوص می نویسد: «نخستین نمازی که بر او واجب گشت، نماز ظهر بود، جبرئیل آمد و وضو گرفتن را به او نشان داد و چنانکه جبرئیل وضو گرفت، رسول خدا هم وضو گرفت، سپس نماز خواند تا به او نشان دهد که چگونه نماز بخواند، سپس رسول خدا (ص) نماز خواند. بر روایت بعضی نخستین نمازی که رسول الله(ص) خواند، «صلوة وسطی» یعنی نماز ظهر بود. سپس خدیجه دختر خویلد رسید و رسول خدا (ص) او را خبر داد، پس وضو گرفت و نماز خواند، سپس علی بن ابیطالب رسول خدا (ص) را دید و هر چه را دید انجام می دهد، انجام داد.»[16]
اگر شریعت مبین اسلام امروز به دست ما رسیده، مرهون زحمات پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام و بسیاری از کسانی است که در این راه شکنجه و یا حتی جان خود را در راه اعتلای آن دادند. چنانکه در تاریخ آمده، روزی پیامبر (ص) به همراه مسلمانان مشغول نماز جماعت بودند که یکی از مشرکان، غلام خود را امر کرد تا شکنبه و سرگین شتر را بردارد و بر میان دو شانة رسول خدا (ص) که در سجده بود، افکند.[17] و به این صورت موجبات آزار رسول الله (ص) را فراهم نمودند. هر چند این حادثه با جوانمردی عموی پیامبر (ص) ابوطالب، پاسخ دندان شکنی به مشرکان داده شد امّا دلالت بر استقامت پیامبر (ص) از یک سو و ایستادگی و حمایت مسلمانان از ایشان از دوم سو دارد. شایان ذکر است هنگامی که دانشجویان و جوانان برومند ما از این مصادیق تاریخی مطلع باشند با علاقمندی بیشتر به سمت نماز جماعت سوق پیدا می کنند.
3. ارائه و ترسیم ارزش عبادت در جوانی
از جمله عوامل سوق دهندة دانشجویان و جوانان به نماز جماعت، بیان ارزش عبادات آنان در دورة جوانی، که در حقیقت همانند یک دُر گرانبها در اختیار آنان نهاده شده، می باشد. پر واضح است هنگامی که انسان از جایگاه و منزلت خود در نزد حضرت حقّ مطلع باشد، عمر گرانمایه اش را در همان راهی که محبوبش می پسندد، صرف می نماید و به هیچ وجه حاضر نیست ارزش وجود خود را با گناه تیره و تار سازد. در اینجا بیان احادیثی از سوی نبی مکرم اسلام (ص) ضرورت می یابد. رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند جوانی را که در اطاعت خدا، جوانی خود را سپری کند دوست دارد»[18] و نیز فرمود: «خدای تعالی در برابر فرشتگان به جوانی که عبادت می کند، مباهات می نماید و می فرماید: به بندة من بنگرید که به خاطر من تمایلات شهوانی اش را رها ساخته است.»[19] و باز فرمود: «برتری جوان عابدی که در کمی سنش بندگی ورزد، بر پیری که پس از سالمندی رو به بندگی آرد، همچون برتری پیامبران بر دیگر مردم است.»[20]
4. ارائه الگوهای موفق نمازگزار به دانشجویان و جوانان
یکی از ویژگی های عمده در انسان به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، حسن الگوپذیری است. انسان ها در صددند شخصیت هایی که از نظر مادی و به ویژه معنوی به کمال رسیده اند را اسوة خود قرار دهند. الگوها و نمونه های اخلاقی و چهره های موفق نمازگزار، همیشه نیروی محرکة جامعه بوده اند و آنها را به سمت اهداف متعالی که همان قرب به خداوند است سوق داده اند.
در این مورد ذکر برخی از نمونه ها ضروری است. در جنگ صفین تیری به پای مبارک امیرمؤمنان اصابت کرد و نوک تیر در پای حضرت باقی ماند. جرّاحان آن روز نتوانستند آن را خارج سازند و وقتی حضرت به سجده رفتند آن را بیرون آوردند، بعد از نماز حضرت قسم یاد نمود که چیزی حس نکرد.[21] حال ممکن است که این سؤال در ذهن متبادر شود که چگونه ممکن است کسی چنین دردی را حس نکند؟ آری! مراحل کمال انسان اولاً تسلط بر اعضا و جوارح است یعنی اینکه انسان بر چشم، گوش، زبان و... مسلّط باشد.
ثانیاً: تسلط برخواسته های درون است از شهوت، غضب، حبّ مال، ریاست طلبی و... ثالثاً: تسلط بر أوهام و خیالات و افکار است که در نماز اسیر آنها نباشد. رابعاً: فراموش کردن خویشتن و جذب جلوات حضرت حق شدن است.[22]
جهادهای پیامبر (ص) و نبردهای علی علیه السلام و نهضت حسینی، همه برای «اقامة نماز» و ایجاد و تقویت رابطة بندگی میان خالق و مخلوق است. در نهضت عاشورا، نماز جایگاه مهمی دارد. پیش از شب عاشورا که سپاه عمر سعد به طرف خیمه گاه امام می تازند، حضرت برادرش عباس را می فرستد تا با آنان گفتگو کند و شب را مهلت بخواهد تا به نماز و عبادت بگذرانند. در همان وقت نیز حبیب بن مظاهر به سپاه دشمن خطاب کرد که چرا با گروهی می جنگید که سحر خیزان و شب زنده داران و اهل عبادتند؟[23]
به گفته مورخان همة یاران امام شب را به نماز مشغول بودند. ظهر عاشورا نیز، ابوثمامه صائدی، وقت نماز را به یاد حضرت آورد. حضرت نیز او را دعا کرد که: خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آنگاه به اتفاق جماعتی به نماز ایستادند و نماز خوف خواندند.
سعید بن عبدالله نیز از یاران او بود که هنگام نماز، جلوی امام ایستاد و بدن خویش را سپر تیرهای بلا ساخت و با پایان یافتن نماز امام، او بر زمین افتاد و شهید نماز گشت.[24] امام زین العابدین را که اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانیش ظاهر بود «ذی الثفنات» می گفتند.[25] افراد زیادی در طول تاریخ به پیشوایان معصوم علیهم السلام که سیاستمدار و رهبر بندگان و ارکان و استوانه های بلادند و اگر نبودند زمین اهلش را به کام خود فرو می برد»[26] اقتدا کرده و سجده های طولانی داشتند، از جمله: فضل بن شاذان گوید: داخل عراق شدم، شخصی را دیدم که دوستش را مورد سرزنش قرار داده و به او می گوید: تو مردی عائله مندی و ناچار می بایست برای آنها کسبی داشته باشی، من می ترسم که سجدة طولانی تو، به چشمانت آسیب برساند. چون سخن بر این منوال بسیار راند، دوستش در پاسخ گفت: سخن بسیار گفتی، وای بر تو، اگر چشم کسی به جهت سجده از دست می رفت ، باید چشم ابن ابی عمیر از دست برود، چه می گویی دربارة مردی که بعد از نماز صبح به سجده شکر رفت و تا هنگام ظهر سر برنداشت؟ البته هرگز نباید از آنچه در این باره ذکر شد یا می شود، شگفت زده شد، زیرا عاشق از مناجات با معشوق لذّت می برد و نزدیک ترین حال وصل همان سجده است، سجده ای که تجلی گاه فروتنی و مستلزم ترقی و رسیدن به محبوب واقعی است.[27] نسل حاضر ما از امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نیز در خصوص پایبندی به نماز تا پایان عمر شریفش درس می آموزد و آن را الگوی خود قرار می دهد. یکی از نزدیکان امام گوید: امام خمینی در یکی از روزهای آخر عمر خود می خواست بخوابد، به من گفت: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدارم کن. گفتم: چشم. اول وقت نماز شد و امام خوابیده بود و حیفم آمد که او را صدا بزنم، زیرا عمل جراحی کرده و سرم به دست او بود، گفتم ایشان را صدا نمی زنم، چند دقیقه ای از اذان گذشت که امام چشمهای خود را باز کرد و گفت: وقت نماز شده است؟ گفتم: بله... فرمود: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر نگذشته است. فرمود: مگر به شما نگفتم (مرا صدا بزنید؟) سپس فرزندش را صدا زد که: احمد بیا! و فرمود: ناراحتم، از اول عمرم تا به حال نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الآن که پایم لب گور است ده دقیقه به تأخیر افتاد؟[28] جوانان و دانشجویان ما که خاطرة جانفشانی ها و عبادات و نمازها و توسلات رزمندگان اسلام و شهیدان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را یا شنیده، یا دیده و یا مطالعه نموده و یا مطالعه خواهند نمود، می توانند آن نمونه ها را به عنوان الگوهای موفق نمازگزار برای خود قرار داده و اسباب سعادتمندی خود را مهیا نمایند.
5. ارائه و ترسیم جایگاه مهمّ نماز در قرآن و تبیین و تفهیم آن به دانشجویان [آثار نماز]
هنگامی که انسان از دستورات الهی مطلع باشد و بداند که فرامین حضرت حق چیست و یا به عبارتی ملاک های سعادتمندی و رستگاری و شایستگی یافتن در محضر حق تعالی کدام است و در صدد تفهیم دستورات خداوند باشد، مطمئناً پای بند به آن دستورات نیز می شود. یکی از فرامین مهمّ پروردگار متعال، امر به نماز است. اگر بتوانیم آیات نوربخش الهی را برای جوانان و دانشجویان به زبان ساده و رسا تفسیر نمائیم، قطعاً موجبات علاقمندی به آن دستورات و فرامین را در ضمیر وجودی آنها فراهم نموده ایم. زیرا دستورات حضرت حق بر اساس فطرت خداجویی در نهاد انسانها قرار داده شد و فقط باید آن را شکوفا نماییم. در این صورت است که موفقیت ما نسبت به جذب دانشجویان به نماز بیشتر می شود و این یکی از راهکارهای اساسی است. در این باب توجه به برخی از آیات قرآن ضروری است. از جمله: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ و الإِنسَ الّا لِیَعْبُدُونِ؛[29] خداوند می فرماید: من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.» (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
هدف از آفرینش جن و انس آن است که آنان را در معرض پاداش نیک قرار دهیم و این به دست نمی آید مگر به وسیله انجام عبادت.[30] پاداش کمالی است برای فعل خدا، نه برای فاعل فعل که خود خداست. پس عبادت غرض از خلقت انسان است و کمالی است که نصیب انسان می شود. پس هم عبادت غرض است و هم توابع عبادت که رحمت و مغفرت و غیره باشد.[31]
خداوند در خصوص نماز می فرماید: «وَ اسْتَعِینوا بِالصَّبْرِ و الصَّلوة[32]...؛ از صبر و نماز یاری جویید»
کلمه استعانت به معنای طلب کمک است، و این در وقتی صورت می گیرد که نیروی انسان به تنهائی نتواند مسأله ای مهمّ و یا حادثه ای را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد، و اینکه فرموده: از صبر و نماز برای مهمات و حوادث خود کمک بگیرید، برای این است که در حقیقت یاوری به جز خدای سبحان نیست، در مهمات یاور انسان مقاومت و خویشتن داری آدمی است، به اینکه استقامت به خرج داده، ارتباط خود را با خدا وصل نموده، از صمیم دل متوجه او شود و به سوی او روی آورد، و این همان صبر و نماز است و این دو بهترین وسیله برای پیروزی است. چون صبر هر بلا و یا حادثة عظیمی را کوچک و ناچیز می کند، و نماز که اقبال به خدا و التجا به او است، روح ایمان را زنده می سازد.، و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام پذیر نیست، و به سببی دست زده که که پاره شدنی نیست.[33]
و باز حضرت حق فرمود: «یا اَیُّها الَْذینَ ءَامنُوا استعینُواْ بالصَّبرِ وَ الصَّلَوةِ اِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرینَ[34]؛ ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر (استقامت) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.»
این آیه از یک سو ارجمندی و ارزش ایمان و مؤمن را نزد خداوند بیان می دارد و از سوی دیگر بیانگر لزوم استعانت مؤمنان از صبر و نماز است و از سوی سوم می گوید نماز و صبر، یاور مومنان است و از سوی چهارم بیان می دارد که خداوند با صبرپیشگان است و از سوی دیگر ارزش و اهمیت صبر و نماز و جایگاه بلند صبرپیشگان را در بر دارد.[35] این آیه دارای این پیام و نکات است 1. اگرچه خداوند با هر کس و در هرجائی حضور دارد لکن همراهی خدا با صابران معنای خاصی دارد و آن لطف به محبت و یاری رسانی خداوند به صابران است. 2. نماز اهرم است بار نیست.[36]
و نیز فرمود: «.... فَاعبُدْهُ وَ اصطَبِرْ لِعِبادتِه[37]؛ خدا را بپرست، و درباره عبادت او صبور و شکیبا باش»
البته عبادت زحمت و مرارت دارد و بر خلاف هوای نفس است، باید انسان دشمن های خود که دنیا و هوای نفس و شیطان هستند را دور کند و کنار بگذارد و خود را برای بندگی و اطاعت و فرمان برداری پروردگار خود مهیا نماید.[38]
سپس خداوند متعال به فلسفة بزرگ نماز پرداخته می گوید: (ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر)[39] نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد» طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد.
دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است. منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهی از فحشا و منکر می کند، گاه نهی کلّی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود. ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری نداشته باشد. هر چند نمازش صوری باشد و هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تأثیرش کم است، این گونه افراد! اگر همان نماز را نمی خواندند از این هم آلوده تر بودند. نهی از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.[40]
نماز، مهمترین توصیه انبیای الهی و بزرگان حکمت بوده، به نحوی که حضرت لقمان به فرزندش فرمود: یا بُنَیَّ اَقِمِ الصَّلوة.[41] «پسرم ! نماز را بر پادار» در جای دیگر خداوند می فرماید: «... فَاعْبُدْنی و أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْری[42]؛ مرا بپرست و نماز را برای یاد من بپادار»
ادامه دارد
پی نوشت ها:
*. مربی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر.
[1]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 3 ، ص 7، نهج البلاغه، خطبه 199، ص 307.
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 77.
[3]. متقی هندی، کنزالعمّال فی السنن و الافعال، ج 7 ص 279.
[4]. نهج البلاغه، خطبه 199، ص 307.
[5]. دشتی، مجموعه نهج الحیاة (فرهنگ سخنان امام حسن (ع) ) ،ص 547 ، 548.
[6]. صحیفه کامله سجادیه، دعای 44 ، ص 287.
[7]. شیخ صدوق ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 79.
[8]. بنگرید به مقاله نگارنده (سید حسین حرّ) در مجلة آینه پژوهش شماره 87، ص 9.
[9]. شیخ صدوق ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 75.
[10]. همان، ص 75.
[11]. همان.
[12]. بنگرید به مقاله نگارنده (سید حسین حرّ) در مجله آینه پژوهش شماره 87 ص 9.
[13]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 99.
[14]. قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، ص 208.
[15]. همان، ص 209.
[16]. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 1 ص 378.
[17]. همان، ص 380.
[18]. نهج الفصاحه، حدیث شماره 1921، ص 362.
[19]. همان، حدیث شماره 1929، ص 363.
[20]. جامع الصغیر، ج 2، ص 213، حدیث 5856.
[21]. وحیدی، احکام و روح نماز، ص 186.
[22]. همان، ص 186.
[23]. محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 452 ، 451.
[24]. همان، ص 452.
[25]. جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص 262.
[26]. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا (ع) ج1، باب 28، ص 557 [ سلیمان بن جعفر جعفری گوید: از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: آیا زمین بدون حجت باقی خواهد ماند؟ فرمود: اگر زمین ولو به مدت یک چشم به هم زدن، از حجت خالی باشد، اهل خود را فرو خواهد برد. همان، ص 558].
[27]. آیه ا... جوادی آملی، رازهای نماز، ص 176، 177.
[28]. اکبری، سیمای امام خمینی ، ص 47، 48.
[29]. ذاریات/ 56.
[30]. طبری، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج 23، ص 331.
[31]. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیرالمیزان، ج 8، ص 579.
[32]. بقره / 45.
[33]. ترجمه تفسیرالمیزان، ج 1، ص 228.
[34]. بقره / 153.
[35]. هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج 1، صفحه 392.
[36]. قرائتی، تفسیر نور، ج 1، ص 306.
[37]. مریم / 65.
[38]. آیت ا... طیب، تفسیر طیب البیان، ج 8، صفحه 465.
[39]. عنکبوت / 45.
[40]. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 16، ص 284، 285.
[41]. لقمان / 17.
[42]. طه / 14.