■ نماز در نگاه علامه محمدتقی جعفری – بخش سوم
خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "خداوند سبحان از ورود به نماز در حال ناهشیاری بطور عام نهی می فرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون / ای مردمی که ایمان آورده اید به نماز نزدیک نشوید در آن حال که مست هستید تا بدانید آنچه را که می گویید. با توجه به جمله تا بدانید که چه می گویید بخوبی روشن می شود که منظور اعم از مستی و انواع ناهشیاریها است. و این یک قضیه بدیهی است که برای دریافت مقام شامخ ربوبی و درک و فهم صفات کمالی خداوندی که مواردی از نماز باید بزبان آورد، هشیاری کامل مورد نیاز است. همچنین برای فهم و بیان این حقیقت که ما بندگان او را عبادت می کنیم و از او یاری می جوییم، بیداری و توجه دقیق لازم است. همچنین تسبیح گفتن واقعی به پروردگار عظیم در رکوع و پروردگار اعلی در سجده بدون نهایت هشیاری و انجذاب امکان پذیر نیست."
نماز در نگاه اندیشمندان الهی توصیف های قریب به حقیقت را به خود می گیرد و هر اندازه که ما به توصیف حقایق از زبان انسان های وارسته از هوا و نفسانیات نزدیک شویم درک آن حقایق بر ما آسان خواهد بود. آنچه در ادامه می آید اشاراتی به مباحث کتاب "نماز و نمازگزاران" تألیف علامه جعفری دارد.
نماز و نمازگزاران در قرآن چطور مطرح شده اند؟
در قرآن مجید در بیش از 80 مورد کلمه صلوه بمعنای نماز آمده است. ما نخست مختصات نماز و نمازگزاران را از قرآن مجید استخراج می نماییم و سپس به مطالبی دیگر در این مبحث می پردازیم:
یک - استمداد و یاری جویی از نماز در برابر شدائد و سختی های زندگی که دامنگیر همه انسانها است. این حقیقت قابل تردید نیست که زندگی آدمی از سنگلاخ ناگواریها و حوادث غیر قابل تحمل و ظلماتی که گاهی هیچ روزانه امید بخش در آنها مشاهده نمی شود. مردم در برابر این سختی ها بر دو گروه اصلی تقسیم می گردند: یک گروه با انواعی از وسائل تخدیر و با کنار زدن خود از سیل گاه آن سختی ها و زیر پا قرار دادن اصول و قوانین لازم، خود را راحت تلقی می کنند. با اینحال خود آنان در اعماق درون خود می دانند که با سپری شدن ساعتهای تخدیر و خودفریبی مجبورند با همان سختیها مواجه شوند: جمله عالم ز اختیار و هست خود / می گریزد در سر سرمست خود / می گریزند از خودی در بیخودی / یا به هستی یا به شغل ای مهتدی /
تا دمی از هوشیاری وارهند / ننگ خمر و بنگ خود را می نهند.
ولی این بی خودی تصنعی و ناهشیاری و تخدیر دوامی نداشته، دیر یا زود: نفس را زان نیستی وامی کشی - زانکه بی فرمان شد اندر بیهشی / نیستی باید که آن از حق بود / تا که بیند اندر آن حسن احد.
یعنی باید بار دیگر بر گردند بهمین سنگلاخ سختی ها و ناگواریها.
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
گروه دیگر نمازگزاران هستند، اینان که در هر شبانه روز چند بار توفیق حضور در پیشگاه الهی را بدست می آورند، حکمت هستی و هدف عالی حیات را بالاتر از آن می دانند که غم و شادیها و شیرینی ها و تلخی های روزگاران بتواند در حیات معقول آنان که بر مبنای حکمت ربانی و به هدف اعلی می رود، تاثیری بگذارد:
غم و شادی بهر چه تفاوت دارد / باده بده شادی آن کاین غم ازوست / به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست /به ارادت بکشم درد که درمان هم از وست.
به همین جهت بوده است که سالکان طریق عشق حقیقی و رشد یافتگان حیات ربانی با ابتلاء به مصائب و ناگواریهای بسیار سخت، هرگز چهره شکوفای خود را در هم و آشفته ننموده با دریافت عظمت لذت دیدار خداوندی همواره شادمان و بانشاط بودند.
دو - افزایش هشیاری و استناد آن به بیداری فوق بیداریهای طبیعی که گاهی سنگین تر از هر خواب سنگین می باشند. خداوند سبحان از ورود به نماز در حال ناهشیاری بطور عام نهی می فرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون / ای مردمی که ایمان آورده اید به نماز نزدیک نشوید در آن حال که مست هستید تا بدانید آنچه را که می گویید. با توجه به جمله تا بدانید که چه می گویید بخوبی روشن می شود که منظور اعم از مستی و انواع ناهشیاریها است. و این یک قضیه بدیهی است که برای دریافت مقام شامخ ربوبی و درک و فهم صفات کمالی خداوندی که مواردی از نماز باید بزبان آورد، هشیاری کامل مورد نیاز است. همچنین برای فهم و بیان این حقیقت که ما بندگان او را عبادت می کنیم و از او یاری می جوییم، بیداری و توجه دقیق لازم است. همچنین تسبیح گفتن واقعی به پروردگار عظیم در رکوع و پروردگار اعلی در سجده بدون نهایت هشیاری و انجذاب امکان پذیر نیست.
سه - واقم الصلوه ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر
سیری مبارک با الله اکبر تا سلام
این مختصر باعظمت، سازندگی این عبادت بزرگ را که نماز نامیده می شود، بیان می کند. هر انسان عاقل حتی باکمترین توجه به این که از موقع گفتن الله اکبر به شرف و افتخار و کرامت ارتباط رویارویی با خدا نائل آمده و شخصیت او را از روی خاک برخاسته و فروغ ربانی در دل او تابیده است، هرگز چنین شخصیت و چنین دل را در لجنزار خود خواهی ها و کامکاری در فحشاء و زشتی ها تباه و نابود نمی سازد. در پیکار تضاد آشتی ناپذیر فروغ الهی و ظلمات فحشاء و زشتی ها، غلبه نهایی با فروغ جان پرور و روح افزای آن ارتباط است که الله اکبر آغاز آن است، و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته که نغمه ابد آهنگ وحدت انسانهای مشترک در قافله سالکین جاذبیت ربوبی است، پایان آن می باشد.
براستی چه معنای بزرگی دارد آن ارتباط سازنده که نخست با دیدار رویاروی با فیض بخش هستی شروع می شود و در امتداد حرکت همه اعضای قافله ملکوت الهی را با آن نور حاصل پس از دیدار با فیض مطلق، در عبادت و یاری خواستن از خدا ایاک نعبد و ایاک نستعین مشترک و متحد تلقی نموده و با درود به پیامبر و به خویشتن و به عباد الله صالح و دیگر شایستگان به پایان می رساند.