■ حضوری برای قلب /اهمیت حضور قلب
حضور قلب از آداب باطنی نماز است که در تمام نماز باید جریان داشته باشد. برای دانستن اهميت حضور قلب، توجه به این چند سخن از معصومان: كافی است:
امام صادق7 فرمودهاند: "نخستین عملی كه از آن حسابرسی میکنند، نماز است. پس اگر نماز پذیرفته شود، دیگر اعمال او را قبول میكنند و اگر نماز رد شود، بقیة اعمالش نيز رد میشود". [1] بنابراین نماز شرط قبولی دیگر اعمال است.
از دیگر سو، در روايات متعدد، شرط قبولی نماز، حضور قلب دانسته شده است؛ همانگونه که پيامبر اكرم6 فرمود: بهراستی كه هر آينه از نماز، نصف، یکسوم، یکچهارم، یکپنجم و... تا یکدهم آن قبول میشود... و همانا بخشی از نماز تو قبول میشود كه با قلب خود به آن روی آورده باشی.[2]
نيز از امام صادق7 روايت شده كه فرمود: "بهرة تو از نماز به مقداری است كه در آن توجه داشته باشی. اگر نمازگزار همة نماز را با خيالات بگذراند، يا از آداب آن غفلت ورزد، چنين نمازی در هم پيچيده و بهصورت صاحبش زده میشود".[3]
نيز امام باقر7 فرمود: "وقتی برای نماز بهپاخاستی، بر تو باد به توجه و حضور قلب؛ زيرا نصيب تو از نماز، فقط به مقدار توجه قلبی توست. هرگز در نماز با دست خود و سر و صورتت بازی نكن، و در دل سخنی مگو و خميازه نكش".[4]
بنابراین، بر اساس كلمات معصومان:، شرط قبولي دیگر اعمال، قبولي نماز است که اگر نماز پذیرفته نشود، به اعمال ديگر نگریسته نمینگردد. قبولي نماز هم به اقبال قلب و توجه باطني انسان به خداست و اگر نماز بدون حضور قلب خوانده شود، از درجة اعتبار ساقط میگردد و سزاوار محضر حضرت حق نيست. پس كليد گنجينة اعمال و همة سعادتها، حضور قلب است و بدون آن، عبادتها قیمتی ندارند.
1. تأثيرعبادت همراه با حضور قلب
عبادتها، بهويژه نماز، صورتهای غيبی ملكوتی و ما فوق دارند كه هم بهشت جسمانی را میسازند و هم در روح آدمی تأثيراتی نورانی میگذارند كه سبب تحقق بهشت روحانی میگردد. يكی از اسرار تكرار اذكار و اعمال عبادی همين است؛ چون وقتی زبان جسم، ذكر خدا را تكرار میكند، به مرور زبان قلب هم باز میشود و قلب نيز مشغول به ذكر خدا میگردد؛ همانطور كه ذكر قلبی، مقدمه باز شدن زبان آدمی به ذكر میشود؛ يعنی قلب و زبان در هم تأثير میگذارد.
اما نكتة اصلی و مهم اين است كه تأثير عبادت و ذكر زبانی بر قلب و جان انسان، زمانی حاصل میشود كه در وقت عبادت، دعا و ذكر، قلب انسان حاضر باشد؛ يعنی زبان و قلب هماهنگ باشند، وگرنه با غفلت و نسيان قلب، به هيچ وجه اعمال خير در روح انسان تأثير نمیگذارد. شايد به همين جهت است كه در روايت آمده: وقتی دل با زبان هماهنگ نباشد، عبادت مورد توجه و قبول خدا واقع نمیشود. پيامبراكرم6 فرمود: "وقتی نمازگزار قلبش را در نماز همراه بدنش حاضر نكند، خداوند به نمازش نظر نمیكند".[5]
به همین علت، وقتی اين هماهنگی نباشد، میبينيم كه [نه تنها] عبادتهای پنجاه سال يا بيشتر در قلب ما اثری نمیگذارد؛ بلكه روزانه بر اخلاق فاسد ما افزوده میشود. ازاینرو، نماز كه به فرمودة حق تعالی، نهی كننده از فحشا و منكر و وسيلة عروج مؤمن و تقرّب انسان پرهیزکار است، برای ما حاصلی نداشته است.[6]
برای هماهنگ شدن دل با زبان هنگام ذكر و بهويژه نماز و چگونگی اثرگذاری متقابل اين دو بر يكديگر، از مرحوم شاه آبادی مثالی زيبا نقل شده است:
انسان در وقت ذكر بايد مانند كسی باشد كه كلمات را در دهان طفل میگذارد و به او تلقين میكند تا آن طفل كلمهها را به زبان آورد. همينگونه بايد ذكر را با زبان بگوییم و به قلب تلقين كنيم و تا وقتی که مشغول تعليم قلب هستيم، ظاهر به باطن كمك میكند و همينكه زبان طفل باز شد، از باطن به ظاهر مدد میشود؛ همانطور كه در تلقين طفل نيز چنين است؛ يعنی تا وقتی معلم میكوشد كه كلام را به دهان طفل بگذارد، او را مدد میكند. وقتی كه طفل كلام را به زبان اجرا میكند، نشاطی در معلم ايجاد میشود كه خستگی او را برطرف میكند. پس در ابتدا از سوی معلم به طفل مدد میشود و در انتها، از طفل به معلم كمك میشود. بنابراين، اگر انسان مدتی مواظبت كند و در نماز و اذكار و ادعيه، به همين ترتيب ذكر را به قلب تلقين كند، البته اين تذكر برای نفس عادی میشود و حضور قلب در عبادت، به يك امر طبيعی و عادی تبديل میگردد.[7]
[1]. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج1، باب30، ح5.
[2]. محمد ریشهری، ميزان الحكمة، باب الصلاة، ج5، ص261.
[3]. شیخ کلینی، اصول کافی، ج3، ص363؛ مجلسي، بحارالانوار، ج81، ص260.
[4]. حر عاملی، وسائل الشيعه، ج4، ص677، ح5.
[5]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی احیاء الاحیاء، ج1، ص351.
[6]. ر.ک: به خمینی;، سرّالصلاة، ج2، ص28 و 29.
[7]. همان، ج2، ص29.