■ ادبِ رکوع
در نماز به دستور ربّ عظیم، به رکوع می رویم: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا"[1]. رکوعی که در آن اسراری نهفته و همچون دیگر اعمالِ نماز، مبدأ سرّ آن را در معراج پیامبر(ص) می توان یافت.
امام صادق(ع) می فرمایند: "هيچ بندهاي براي خدا به حقيقت ركوع نكند، مگر آنكه خداوند تعالي او را به نور جمال خود بيارايد و در سايه كبريايياش جاي دهد و جامة برگزيدگانش بپوشاند. ركوع اول است و سجود دوم. هر كس معنا و حقيقت اولي را به جاي آورد، شايستگي دومي را يافته است. در ركوع، ادب [بندگی] است و در سجود، قرب [به معبود] و كسي كه به نيكي ادب نگذارد، قرب را نشايد. پس ركوع كن، همانند ركوع كسي كه قلباً خاضع براي خداست و تحت سلطة او، ذليل و بيمناك است و اعضای خود را از حركتهاي لغو حفظ كن و مگذار كه در میان نماز به غير آنچه بايد مشغول بود، مشغول شوند!"[2]
این تسبیح و ادب، در ظاهرِ ركوع بهصورت خمشدن در برابر خدای عظیم تمثل مييابد. از طرفی، ذكر مستحبي ركوع نيز با اين تأويل تناسب دارد: "اللَّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ، وَ لَكَ أَسْلَمْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ أَنْتَ رَبِّي، خَشَعَ لَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ مُخِّي وَ عَصَبِي و عِظَامِي وَ مَا أَقَلَّتْهُ قَدَمَايَ غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَ لَامُسْتَكْبِرٍ وَ لَا مُسْتَحْسِرٍ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه".[3]
امیرمؤمنان و موحّدان(ع) در تأویل رکوع میفرمایند: " آمَنتُ بِکَ و لُو ضَرَبتَ عُنُقی" خدایا [از تو دست برنمیدارم و] ایمان به تو را حفظ میکنم، اگرچه گردنم را بزنی. یعنی همۀ بلاها و مصیبتها بر من فرود آید. و این همان مقام ادب در برابر ربّ جلیل است که در رکوع تمثیل مییابد. در حقیقت رکوعکننده به مقام "رضا" رسیده و مشمول خطاب "یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیة مرضیة ... " قرار میگیرد که ثمرۀ آن دخول در جنت "قرب" میباشد (و ادخلی جنتی) که ثمرۀ سجده بعد از رکوع است.
ما گدایان خیل سلطانیم |
|
شهروند هوای جانانیم |
بنده را نام خویشتن نبود |
|
هرچه ما را لقب دهند آنیم |
چون دلآرام میزند شمشیر |
|
سر ببازیم و رخ نگردانیم[4] |
چنانكه گفته شد، مؤمن برای ادب کمر به رکوع خم میکند. ادب نیز به این است که خود را در مقابل هستیبخش هیچ نداند. اما زمانی که بعد رکوع کمر راست میکند و برای گفتن تکبیر قیام میکند، تداعیکنندۀ این است که از نیستی به هستی رسیده و خداوند به او اجازه داده که بعد از نیستیِ در رکوع، وجود پیدا کند و توان تکبیر داشته باشد. امیرمؤمنان(ع) می فرمایند:"زمانی که میگویی"سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ" تأویلش این است که "شکر خدایی را که من را از نیستی خارج کرد و هستی بخشید".[5] سپس نمازگزاری که به این راز دست مییابد اولین نعمت خدا که همان نعمت وجود و هستی بخشی به اوست، همواره شاکر است و حامد، و هیچ گاه از فیض و لطف خالق خود محروم نمیماند.
آداب
در حال رکوع زانوها را به عقب برده و جلو نیاورد، پشت خود را راست نگه دارد، گردن را موازى پشت بکشد و نگاهش، بر زمین بین دو پای خود باشد.
دو دستش را از دو پهلوى خود فاصله دهد، کف دستها را بر دو زانو بگذارد و انگشتان دست را به هم نچسباند.
دست راست را قبل از دست چپ، بر زانو گذارد. بانوان، دو کف دست را بالاتر از زانوها قرار دهند.
تکرار ذکر "سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِه" تا سه مرتبه و پنج مرتبه بهتر است و بهتر از آن هفت مرتبه است.
قبل از گفتن "سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِه" این دعا بخواند: "اللّهُمَّ لَکَ رَکَعْتُ وَلَکَ اسْلَمْتُ وَبِکَ امَنْتُ وَعَلَیکَ تَوَکَّلْتُ وَانْتَ رَبی، خَشَعَ لَکَ سَمْعىْ وَبَصَرىْ وَشَعْری وَبَشَرِی وَلَحْمی وَدَمی وَمُخی وَعَصَبی وَعِظامی وَما اقَلَّتْهُ قَدَمای غَیرَ مُسْتَنْکِفٍ وَلا مُسْتَکْبِرٍ وَلا مُسْتَحْسِرٍ". همچنین مستحب است پیش از ذکر یا بعد از آن صلوات بفرستد.
در نماز جماعت، اگر امام است، ذکر رکوع را بلند و اگر مأموم است آهسته بگوید، طوری که صدا به امام نرسد.
در نماز فرادا، نسبت به بلند یا آهسته بودن صدا، ذکر را طبق قرائت حمد و سورهاش بخواند.
چون سر از رکوع بر دارد بگوید: "سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهْ الْحَمْدُللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَالْعَظَمَةِ وَالْجُودِ وَالْجَبَرُوْتِ".[6]
پیامها
ـ ادب آموزی از نماز.
ـ احترام به منعم و کسی که به ما لطفی میکند.
[1]. حج: 77.
[2]. مصباح الشريعة، ترجمه مصطفوى، ص89.
[3]. "بار خدایا! برایت رکوع کردم و تسلیم شدم. به تو ایمان دارم و بر تو توکل کردم؛ که تویی خداوندگارم. قلب و گوش و دیده و مو و پوست و گوشت و خون و مغز و پی و استخوانم و هرچه روی دو پا میکشم، در برابر تو خاشع و خاکسار است؛ بی آنکه ابا ورزم یا سر نخوت برافرازم و یا خستگی را بهانه سازم. منزه است خداوند من و او را سپاس میگویم" (شیخ کلینی، اصول کافی، ج6، ص165).
[4]. سعدی.
[5]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج81، ص254.
[6]. ر.ک: بهاء الدین عاملى و نظام بن حسین ساوجى، جامع عباسى و تکمیل آن، ص 143؛ امام خمینى، سید روح اللّه، توضیح المسائل، ج1، ص 568.