■ کسب مقامهاي معنوي به وسیله نماز
از مهمترين عبادتهايي که قرب الهي و انسانسازی را سبب ميشود، نماز است. نمود خارجی این انسانسازی این است که هرچه نمازگزار حق اقامۀ نماز را بهتر ادا کند، به همان اندازه، نماز او را به درجاتی میرساند. امير مؤمنان علی7 مقام معنوي نمازگزاران را اينگونه توصيف کردهاند:
فرشتگان آنان را در ميان میگیرند و آرامش بر آنها مىبارند. درهاى آسمان به رويشان گشوده، و مقام ارزشمندى براى آنان آماده شده است. مقامى كه خداوند با نظر رحمت به آن مىنگرد؛ از تلاش آنها خشنود است و منزلت آنها را مىستايد؛ دست به دعا برداشته، و آمرزش الهى مىطلبند.[1]
نماز درجات معنوي بسیاری را براي انسان بهارمغان ميآورد که در اينجا به چند مورد اشاره ميکنیم:
يکي از مقامهاي معنوي که جز افراد خاص و برگزيدۀ الهي کسی به آن دست نمييابد، مقام شفاعت است. از جمله آثار مهم نماز اين است که انسان را به مقام شفاعت ميرساند. پيامبر رحمت6در مورد مقام نمازگزاران و جايگاه رفيع آنان در قيامت يادآور شدهاند:
خداوند به سه گروه وعده داد بدون حساب وارد بهشت شوند، و هريك از اين گروهها (روز قيامت) ميتوانند هشتاد هزار نفر [تعداد زيادي] را شفاعت كنند. [سه گروه مزبور عبارتاند از:] مؤذن، امام جماعت و كسي كه وضو بگيرد، سپس داخل مسجد شود و نماز را بهجماعت بهجا آورد.[2]
مقام شفاعت از مقامات والاي معنوي است که هرکسی صلاحيت برخورداری از آن را ندارد؛ بنابر دلالت آيات قرآن، نمازگزاران از اين مقام برخوردارند.[3] مقام شفاعت نهتنها براي افراد عادي که براي پيامبران نيز بزرگ و باعظمت است.
نماز اکسيري است براي رفعت و بلندي انسان. انسان با نماز نهتنها خود را از عذاب الهي و کيفرهاي اخروي ميرهاند که ديگران را نيز ميتواند با شفاعت خود نجات بخشد و راه ورود به بهشت را برايشان هموار سازد. اين موهبت بزرگ را نماز موجب ميگردد!
يکي از مقامات معنوي اين است که انسان به مرحلهاي از شناخت و معنويت برسد که خدا را ناظر مطلق ببیند و در همه حال از او خوف و خشيت داشته باشد. صفت خوف و خشيت نشانة کمال معنوي و از خصوصيات برجستۀ انبيا، اوليا و اوصيا بوده است. در سيرۀ معصومان: مكرر بيان شده كه ايشان هنگام نماز، از خوف خداي متعال بهشدت متأثر ميشدند.
رسول خدا6هرگاه به نماز ميايستادند، رنگ چهرۀ مباركشان به سبب ترس از پروردگار دگرگون ميشد.[4]
حضرت اميرالمؤمنين7 نهتنها هنگام نماز که در حال وضو گرفتن ميلرزيدند و هنگامي كه در محراب عبادت ميايستادند، رعشه بر اندامشان ميافتاد و از بيم عظمت پروردگار، اشكِ چشمانشان بر محاسن شريفشان جاري ميشد. سجدههاي ایشان طولاني، و سجدهگاهش هميشه از اشك چشم مرطوب بود. ایشان در محراب عبادت بهشدت گريان بودند.[5] حضرت هنگام نماز، رنگ رخسارشان تغییر میکرد و بدن مبارکشان بهلرزه ميافتاد، و میفرمودند: "وقت ادای امانتی است که خداوند آن را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه نمود؛ ولی آنها از قبول آن خودداری کردند، و انسان آن را قبول کرد. حالآنکه من ضعیف هستم و نمیدانم خوب میتوانم آن امانت را ادا کنم یا خیر".[6]
امام حسن7 هنگام نماز لرزه بر اندامشان ميافتاد، و همچون مارگزيده مضطرب و پريشان ميشدند و به خود ميپيچيدند.[7] سیدالساجدين عليبنالحسين7 نيز وقتي به نماز ميايستادند، رنگ چهرهشان دگرگون ميشد و حالشان در پيشگاه خداوند مانند حالِ بندگان ذليل بود. اعضاي بدنشان ميلرزيد، و نمازشان مانند كسي بود كه گويي آخرين نماز را ميخواند.[8]
امام حسين7 وقتى وضو مىگرفتند رنگشان میپريد و پاهايشان مىلرزيد. وقتي علت اين حالت را پرسيدند، فرمودند: سزاوار است براى كسى كه در مقابل خداى باجبروت ايستاده رنگش زرد شود و پاهايش بلرزد.[9]
در شأن امام باقر و امام صادق8 نيز آمده است که آن حضرات هنگام نماز رنگ چهرۀ مبارکشان تغيير ميکرد، و طوري مناجات ميکردند که گويي کسي را ميبينند و با او نجوا ميکنند.[10]
شواهدي که از سيرۀ معصومان: آورده شد، بيانگر اين حقيقت است که ارتباطي ميان خوف الهي و نماز وجود دارد؛ زيرا بیشتر رواياتي که در باب نماز و مناجات حضرات آمده است، از خوف، خشيت و تغيير حالات روحي و جسمي آن بزرگواران حکايت دارد. اين امر نشان ميدهد که آنچه انسان را به مقام خوف و خشيت الهي نزديک ميسازد، نماز است. تبلور خداوند در نماز بيش از اوقات ديگر است؛ ازاینرو اگر افراد عادي نماز را با شرايط آن بهصورت کامل اقامه کنند به اين مقام عظيم دست خواهند يافت.
بالاترين مقام معنوي اين است که انسان بهجایي برسد که همة گفتار، رفتار و نياتش براي رضاي خداوند باشد. "قرب الي الله" غایتِ رفتارهاي ديني افراد بهشمار ميرود. به همين علت، تمام اعمال ديني مشروط به نيت و قصد قربت است. بدون قصد قربت نهتنها اعمال ديني منعقد نميگردد، که نيت غيرالهي سبب بطلان نماز ميشود. بنابراین نماز با اخلاص عجین است و همانگونه که امام باقر7 بيان فرمودهاند، "نماز خانۀ اخلاص و فراهم کنندۀ قرب الهي است".[11]
نماز انسان را به مقام "رضای الهی" میرساند. از پيامبر6 درباره نماز پرسيده شد؛ ایشان در پاسخ فرمودند: "نماز از سنتهاي مذهبي است و سبب رضايت پروردگار عالم ميگردد".[12] در حديثي ديگر پيامبر اعظم6 ميفرمايند: خداوند از سه گروه خشنود است؛ کساني که نماز شب ميخوانند، کساني که در نماز به صف جماعت ميايستند، و کساني که در مقابل دشمن صفآرايي ميکنند.[13]
چهار. مقام آرامش
برخی آرامشها زودگذرند. اما نماز میتواند انسان را به مقام آرامش برساند؛ یعنی آرامش را در انسان نهادینه کند. اضطراب، افسردگي، و نبود آرامشِ روحي و رواني، گمشدة زندگي مدرن امروز است. انسانها درسایۀ مشکلات زندگي و گرفتاريهاي محيطي، اضطرابی مداوم را تجربه ميکنند. دراينميان، نماز نقش بسيار ارزشمندي در کاهش نگرانیها و اضطرابها دارد و باعث تمدد اعصاب و آرامش رواني در نمازگزاران ميگردد. نمازگزاراني که در زندگي ناملایماتي را تجربه ميکنند، با اتکای به عبادت معنوي نماز و با توجه به خداوند متعال، فشارهاي رواني را پشت سر ميگذارند. میتوان گفت اين تأثير مهم نماز در درمان اضطراب، از جهاتی همانند تأثير روش رواندرماني برخي درمانگرانِ رفتارگرايي معاصر است که اضطراب بيماران رواني را از راه آرامسازي يا كاهش حساسيت انفعالي برطرف میکنند.[14] رواندرمانگراني مانند"ژوزف" و "لپه" از روشي پيروي ميكنند كه به"منع متقابل" معروف است و این روش "درمان از راه آرامسازي (حساسيتزدايي)" يا "درمان از راه كاهش حساسيت انفعالي" نامیده ميشود. در اين روش درمانگر ميكوشد ميان موارد اضطرابانگيز و واكنش مخالف اضطراب، يعني همان حالت تمدد اعصاب رابطه ايجاد كند. اثر روشی كه رواندرمانگران رفتارگر برای رواندرمانی به کار میبرند با اثر درماني منتج از نماز، بسيار شباهت دارد.
نمازگزار پس از نماز، به ذكر دعا و تسبيح ميپردازد، و اين خود به تداوم حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني كمك ميكند. انسان هنگام دعا، با خداي خود به مناجات ميپردازد، و از مشكلاتي كه او را در زندگي مضطرب و ناراحت ساخته است، به درگاهش پناه ميبرد. بازگو كردن مشكلات اضطرابانگيز در چنين حالتي از آرامش رواني، منجر به رهايي از اضطراب میشود. این نتیجه از راه ايجاد ارتباط شرطي جديد ميان مشكلات و حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني بهدست میآید. بدينترتيب مشكلات بهتدريج قدرت اضطرابزايي خود را از دست ميدهند و با حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني، كه حالتي مخالف اضطراب است، بهصورت رابطهاي شرطي شده، پيوند مييابند.[15]
در آيات و روايات، خصوصيت اضطرابزدايي نماز مورد توجه قرار گرفته است. در آيۀ 277 سورۀ بقره تأکيد شده است که نمازگزاران از ترس و اندوه بري هستند.[16] نماز، باارزشترين ذکر خداوند است و در هر حال سبب آرامش، طمأنينه و آسايش روحي و رواني ميگردد.[17]
بيان مشكلات و مسائل پس از نماز نیز موجب آرامش رواني ميشود. اين فرصت مغتنم، فقط در اختيار افرادي قرار ميگيرد كه به اقامۀ نماز ميپردازند. تحقيقات متعدد روانشناسان نشان ميدهد كه حالت رواني انسان با آشكار كردن مشكلات در حضور يك دوست صميمي يا درمانگر رو به بهبود ميرود. تصور كنيد كه همين انسان اگر مشكلات خود را با خدا بازگو كند و پس از نماز به مناجات با پروردگار و دعا مشغول شود و از درگاه او طلب ياري کند، حالت رواني او تا چه اندازه بهبود مییابد. زيرا آن احساس امنيت و رهايي از اضطرابی كه نماز در انسان ايجاد ميكند، موجب آزاد شدن نيروي رواني او ميشود؛ نيرويي كه قبلاً در زنجيرهاي اضطراب، نگراني و افسردگي، مقيد و زنداني بود. آزادی این نیرو ضامن ایجاد سلامت روان است.[18]
تأثير نماز در کاهش اضطراب و افسردگي در مطالعات و تحقيقات روانشناختي نیز تأييد شده است. دكتر توماس هايس لوپ دراينباره توضيح ميدهد:
مهمترين مطلبي كه من در طول چندين سال تجربه و آزمايش بهدست آوردهام اين است كه بهترين وسيله براي درمان بيخوابي، نماز و نيايش است؛ با اين قيد كه من پزشكم و اين سخن را ميگويم كه نماز بهترين وسيلهاي است كه تاكنون براي توسعۀ اطمينان و تسكين اعصاب و آسايش و نشاط شناخته شده است، كه زمينة بيخوابي را برطرف ميگرداند. بهعبارت دقيقتر مهمترين وسيلة ايجاد آرامش در روان و اعصاب انسان نماز است.[19]
تحقيقاتي که در ايران به انجام رسيده، گوياي نقش بيبديل نماز در سلامت روان انسان است. موسوى و همكاران (1380) پژوهشى با هدف تعيين رابطۀ نحوۀ بهپادارى نماز با اختلال افسردگى اساسى بر روى صد بيمار مراجعهکننده به درمانگاه بيمارستان خورشيد (1375) اصفهان انجام دادند. بدينترتيب پرسشنامهای را دربارۀ نحوۀ برپادارى نماز برای روى بيماران ـ بهعنوان گروه آزمودني ـ و همزمان صد نفر از افراد غير بيمار ـ بهعنوان گروه گواه ـ تكميل كردند. تحليل دادهها توسط آزمون t و X2 صورت گرفت، و نتايج نشان داد كه رابطۀ معنادارى[20] بين نحوۀ بهپادارى نماز و افسردگي و عدم افسردگي وجود دارد.[21]
جليلوند و اژهاى (1378) پژوهشى با هدف بررسى رابطۀ پایبندى عملى به تقيدات مذهبى (نماز) و اضطراب دانشآموزان دبيرستانى شهر تهران در سال تحصيلى 76ـ75 انجام دادند. در اين پژوهش 501 دانشآموز دختر و پسر از مناطق نوزدهگانۀ آموزش و پرورش با پرسشنامۀ اضطراب كتل و پرسشنامۀ سنجش ميزان پایبندى عملى به تقيدات دينى (نماز) آزمون شدند. نتايج نشان داد كه بين نماز و اضطراب رابطۀ منفى و معنادار وجود دارد.[22]
رادفر و عروجى (1380) پژوهشى با هدف نقش پاىبندى عملى به نماز در ميزان شيوع اضطراب انجام دادند. در اين پژوهش چهارصد دختر دانشآموز از نواحى سهگانه آموزش و پرورش شهر قم بهوسيلۀ پرسشنامۀ اضطراب كتل و برگۀ سؤالاتى كه بهمنظور ارزيابى پایبندى عملى به نماز طراحى شده بود، آزمون شدند. نتايج نشان داد افرادى كه نمرۀ نماز بالاترى دارند (توجه و پایبندى بيشترى نسبت به اقامۀ نماز دارند) از اضطراب كمترى برخوردارند.[23]
دكتر "آكيروماتسوموتو" مدير كانون تعليماتي مطالعات و تحقيقات مربوط به خاورميانه در دانشگاه دولتي ژاپن است. او كه چند سال پيش به اسلام گرويده، دربارۀ تأثير نماز در تسكين روح و آرامش نفس، در نامهاي به يکي از دوستان مسلمان خود، چنين مینویسد:
گاهي آن دفترچة نماز را كه شما براي من لطف نموديد نگاه ميكنم و مطابق توضيحات آن، با خود نماز را اقامه ميكنم. فهميدم كه نماز خواندن براي تسكين روح خود تأثيري خوب دارد. مثلاً روزي كه در محل كار خود با مسائل ناراحتكننده مواجه ميشوم به خانه برميگردم و نماز ميخوانم تا نفس خود را آرام بسازم... ".[24]
نقش نماز در آرامش روان ریشه در بسترسازي براي تكيه به موجود برتر دارد. احساس اتكای به چنين موجودي آرامشآفرین است. انسان بهرغم تواناييهايش موجودی ضعيف است كه بهسادگي به یأس و نااميدي ميگرايد. تكيه به قدرت مطلق، او را از يأس بازميدارد و آرامش را برايش بهارمغان ميآورد.
[1]. سید رضی، نهج البلاغة، ص 222.
[2]. میرزا حسین نوری، مستدرك الوسایل، ج 1، ص 488.
[3]. در آیۀ 87 سورۀ مبارکۀ مریم3 (لا یمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً) مالکیت شفاعت از تمام انسانها بهجز کسانی که نزد خداوند عهدی دارند، نفی شده است. تفسیر نمونه حدیثی از پیامبر نقل نموده است که حضرت در تفسیر آیه فوق، مصداق "من اتخذ عند الرحمن عهدا" را افرادی ذکر کردهاند که بر حفظ نماز در پنج وقت روز تلاش میکنند. بنابراین نمازگزاران تنها کسانی هستند که نزد خداوند حق مالکیت شفاعت از دیگران را دارند (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج13، ص136).
[4]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج84، ص248.
.[5] عباس عزیزی، نماز و عبادت امام علی7، ص16.
.[6] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج81، ص248. و نمونههای دیگری نیز در حوالی همین صفحه از کتاب شریف بحار الانوار آمده است.
[7]. همان، ج84، ص258.
[8]. شیخ عباس قمی،، منتهیالآمال، ج2، ص5.
.[9] تاج الدین شعیری، جامع الأخبار، ص76.
[10]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج84، ص248.
[11]. همان، ج75، ص183.
[12]. وسائل الشيعه، شیخ صدوق، ج2، ص522.
[13]. على مشكینى، تحریر المواعظ العددیه، ص238.
[14]. ریدرز دایجست، معجزههای دعا و نیایش، ص۶.
[15]. ر.ک: «نقش نماز در رواندرمانی»، مجلۀ تربیت، دی1375، شمارۀ114، ص23.
.[16] إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ َقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ؛ «كسانى كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین مىشوند» (بقره: 277).
3. الَّذینَ آمَنُوا وَ َطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: 28).
[18]. ر.ک: «نقش نماز در رواندرمانی»، مجلۀ تربیت، دی1375، شمارۀ114، ص23.
[19]. دیل کارنگی، آیین زندگی، ص249.
[20]. معناداری رابطۀ میان دو پدیده در تحلیلهای آماری بهمعنای رابطۀ علی و معلولی و تأثیر و تأثر میان دو پدیده است.
[21]. دبیرخانۀ ستاد مرکزی اقامۀ نماز، فصلنامۀ نیایش، شمارۀ5، بهار1380، ص135.
.[22] همان.
[23]. همان.
[24]. علی شجاعی، سلامت روان در پرتو نماز، ص63.