■ نماز، سطح تحمل و رهايي از غم و اندوه را بالا میبرد
زندگي انسان پیوسته آماج مشکلات، گرفتاريها و درماندگيهاست. اين مشکلات، در زندگي مدرن فراوانتر، پيچيدهتر و آزاردهندهتر شده است. متخصصان برای بالا بردن ظرفیت انسان در مقابل مشکلات و گرفتاریها راههاي بسیاری را پیشنهاد میکنند. يکي از دسترسپذيرترين راهها براي جوامع ديني، مناسک و اعمال عبادي و معنوي است. "کليفورد گيرتز" جامعهشناس، اسلامپژوه و نظريهپرداز فرهنگی بعد از مطالعات و مشاهدات فراواني که در مراکش و اندونزي روي مسلمانان انجام داد، به اين نتيجه رهنمون شد که دين، تبيينهاي نهايي درباره جهان را برعهده دارد؛ يعني دين تلاش ميکند که يک معناي نهايي و يك هدف نظم دهنده بزرگ براي جهان معرفي کند.[1]
ازنظر گيرتز اين عملکردِ دين توجيه روانشناختي دارد و به علاقهمندي انسان به سامانمندي جهان بازميگردد. از سویی انسان علاقه دارد جهان را منظم ببيند و ازسوي ديگر رويدادهاي شگفتآور و نابهنجاري وجود دارد که با وسايل طبيعي قابل تبيين نيستند. رخدادهایي چون مرگ، خواب و خيال، بلاهاي طبيعي، رنج و شُرور، و توفيق شَروران و محنت نيکان از اين جمله اند. دين سعي ميکند تجربههاي تلخ زندگي و رخدادهاي نابهنجار را که به بيسروساماني جهان دامن ميزند، معنادار و توجيهپذير سازد.[2]
این برداشت از دين و باورهاي ديني و اعمال و رفتار مذهبي، برداشتی درست و مطابق شواهد ديني است. خداوند در سورۀ بقره به مؤمنان امر فرموده که هنگام مشکلات و گرفتاريها به نماز پناه ببرند: "وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ.[3] کمترین درجة معناي آيه اين است که هنگام گرفتاريها نماز بخوانيد. گويا نماز گزاردن در آسانسازي و رفع مشکلات نقش دارد. مقارنت نماز و صبر در آیه نشان ميدهد که افراد براي کاهش آسيبهاي مشکلات بايد آستانۀ تحمل خود را بالا ببرند. از امام صادق7 نقل شده است: "هرگاه غمي از غمهاي عالم دامنگيرتان شد وضو بگيريد و به مسجد برويد؛ دو رکعت نماز بخوانيد و دعا کنيد".[4] روايات ديگري نيز وارد شده که در آن به نقش نماز در رفع غمها و گرفتاريها اشاره شده است.[5]
"نورمن وينسنت گريسي" بهنيکويي يادآوري کرده است: "دعا و نماز، بزرگترين نيرويي است كه براي مبارزه با دشواريهاي زندگي روزانه و بهدست آوردن آرامش روحي، شناخته شده است. گفتوگو با خدا، بايد عادت هميشگي انسان شود؛ نه اينكه چون درماندگي به نهايت رسيد، رو به خدا كنيم... نخستين قاعدة دعا و نيايش، آن است كه ضمير ما را آرام ميكند و قلب دردناك ما را شفا ميبخشد، و در كاري كه در پيش داريم بصيرت و روشني فراهم ميآورد.[6]
بنابراین نماز و نيايش، عامل سازندهاي است كه مقاومت و ايستادگي انسان را در نشيب و فرازهاي زندگي، حفظ ميكند و نمازگزار را در هر خير و شري و در هر اقبال و ادباري محافظت مینماید. سادهترين تحليل اين مدعا اين است که نمازگزار در مشکلاتش به خداوند اتکا ميکند و او را در گرفتاريهای خود سهيم ميشمارد؛ درحاليکه انسان محروم از نماز و دعا هنگام بروز مشكلات، خود را تنها ميبينيد. لذا در دعا نوعي رابطۀ عاطفي بين انسان و خداوند بر قرار ميشود كه اين خود عاملي براي برونريزي عاطفي در فرد ميشود.[7]
[1] . دانیل پالس، هفت نظریه در باب دین، ص345.
[2] . ر.ک: ملکم همیلتون، جامعهشناسی دین، ص267ـ269.
[3]. بقره: 45.
[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص264.
[5]. همچون: صلاة اللیل... تذهب بالهم (همان، ص 272).
[6]. علی شجاعی، سلامت روان در پرتو نماز، ص62.
[7]. محسن عباسنژاد، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز، ص191.