■ قبلۀ آزادگی
جستاری کوتاه دربارۀ نقش نماز در اسارت
سیدحمید مشتاقینیا (دانش آموخته سطح عالی حوزه و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس)
مقدمه
اسارت، حتی اگر منطبق با قواعد و قوانین کنوانسیون ژنو باشد، باز هم وضعیتی غیرعادی و دشوار است. دوری از خانواده، آیندۀ مبهم، عدم دسترسی به امکانات معمول اجتماعی و زندگی در حریم سیطرۀ دشمن، از جمله عواملی است که دوران اسارت را سخت و ناهموار نشان میدهد. آنچه بر اسرای ایرانیِ در بند رژیم بعث عراق گذشت، اما چیزی ورای شرایطی بود که در اسارتگاههای شناختهشدۀ دنیا در جنگهای جهانی و... ترسیم شده است.
گذشته از شرایط غیرانسانیِ حاکم بر فضای اردوگاهها و فقدان حداقلهایی از امکانات مادی، این واقعیت را نباید فراموش کرد که اصل نبرد بین دو جبهۀ عراق و حامیان بینالمللیاش با ایران اسلامی، محدود به مبادیِ جغرافیایی نبوده و از خاستگاهی ایدئولوژیک نشئت میگرفت؛ از این رو، اسارت را باید جلوهای از استمرار نبرد اعتقادی بین قوای حقّ و باطل دانست. زندانبانان عراقی موظف بودند مظاهر ایمانی و ریشههای اعتقادیِ اسرای در بند را هدف قرار داده و از هر فرصتی برای انتقامجویی و ایراد خدشه به ساحت اعتقادات رزمندگان ایرانی بهره بگیرند؛ در مقابل، شیرانِ در بند نیز با تأسی از عمق باورهای مذهبیِ خویش و بر مبنای منطق دینیِ خود، تلاش میکردند با اتخاذ تدابیری شایسته، حوزۀ نفوذ توطئههای متنوع و پیچیدۀ دشمن را محدود و ناکام سازند. این مجاهدتِ خاموش بود که دورۀ سخت و طاقتفرسای اسارت را به مفهوم حقیقیِ «آزادگی» پیوند زد و گنجینهای از آموزههای مکتب پایمردی و ایثار را، میراث گرانسنگ تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ساخت.
نماز؛ پُل عبور از بحرانها
بسیاری از انسانها وقتی در تنگناهای زندگی قرار میگیرند، به ورطۀ ناامیدی غلتیده و به معضلات روحی و روانی مبتلا میشوند. آنچه را برای آزادگانِ در بند دژخیمان بعث، راه عبور از بحرانهای طاقتفرسا و قوّت قلبی برای استقامت و صبوری بود، باید در عمقِ اعتقادت آنان جست؛ نماز، نسخهای برای دفع همۀ آفتهای روحی و معنوی در دوران اسارت بود:
«من و داوود به يكي از پادگانهاي بعقوبه منتقل و هر كدام در سلول انفرادي، زنداني شديم. از صبح دستهايمان را از پشت بسته بودند. ديگر كمرمان خشك شده بود. درد در تمام بدنم ميپيچيد. سعي ميكردم كمرم را راست كنم تا كمتر درد بكشم، ولي بيفايده بود! دستوچشمبسته مانده بودم، بدون اينكه بدانم كجا هستم! اول كه وارد سلول شدم، به لولاي در تكيه دادم و دور تا دور اتاق را با دست كشيدن به ديوار، ورانداز كردم؛ اتاقي بود به اندازۀ دو در سه متر. نيشهاي پيدرپي پشهها اعصابم را خرد كرده بود. در فصل پاييز و هواي شرجيِ عراق و هواي دمكردۀ سلول، حسابي عرق كرده بودم. با زحمت، كفش كتاني را از پا درآوردم. خواستم نماز بخوانم، اما وضو كه هيچ، تيمم هم نميتوانستم بكنم. سمت قبله را هم كه در آن سلول تاريك نميتوانستم پيدا كنم. خود را كنار ديوار كشاندم و به موازات آن ايستادم و نماز مغرب و عشا را خواندم. آن نماز برايم نمازي تاريخي بود؛ نمازي با دستاني كه از پشت بسته بودند و چشماني بسته، بدون تيمم و وضو و با آنهمه دردسر؛ در جايي تنگ، بيآنكه سمت قبله را بدانم. ميدانستم كه خداوند به حال بندگانش آگاه است.» 1
نماز شب؛ رمز سلامت روح و جسم
حجۀالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی; که به «سیدِ آزادگان» معروف است، در طول دوران اسارت همواره بر ضرورت حفظ و ارتقای سطح سلامت روح و جسم اسرا تأکید داشت. با توجه به جایگاه معنوی و رهبریِ فکری مرحوم ابوترابی، خط و مشیِ تبیینشده از سوی ایشان برای اُنس با نماز، بهخصوص نمازهای مستحبی، مورد استقبال اسرا قرار گرفته و بر تقویت قوای آنان، تأثیری شگرف میگذاشت:
«حاجآقا میفرمودند: برادران، آرامش فکری و سلامت جسمانی پیدا نخواهند کرد، مگر با تکیه به خداوند متعال و یاد و ذکر او در نمازهای نیمهشب. با این کلامهای دلنشینِ مرحوم ابوترابی، من نیز مجذوب و شیفته شدم و مشتاق و شادمان، نمازهای شب را مرتب میخواندم.» 2
نماز جماعت؛ پناهگاه امن اجتماعی
گاه چنان عرصه بر جمعی، تنگ میشود که شاید دیگر کسی نتواند در نقش طبیب روح و روان، تأثیری در پیرامون خود داشته باشد! در چنین شرایطی، نسخههای مادیِ علوم زمینی، دیگر کارساز نبوده و برای نجات اجتماع باید به راهکاری فرابشری اندیشید. از مجموع خاطراتی که در فرهنگ اسارت و آزادگی به یادگار مانده، میتوان اینگونه فهمید که دشوارترین برهۀ تاریخ اسارت، مربوط به ایام بیماری و ارتحال امام خمینی; است. اوج دلدادگی آزادگان سرافراز به پیرِ مرادشان، آنقدر وسیع و غیر قابل توصیف است که جز از زبان راویان و شاهدان آن دوران، بیانشدنی نیست. امید آزادگان در تمام فراز و نشیبهای دوران اسارت این بود که روزی به موطن خود بازگشته و توفیق زیارت مقتدای محبوبشان را درک کنند.
خبرِ ارتحال حضرت امام;، پشت آزادگان را شکست و غمی زایدالوصف را بر فضای عمومی حاکم ساخت. در چنین شرایطی که ممکن بود به یأس و سرخوردگی برخی اُسرا منجر شده و استیلای معنوی دشمنان را رقم بزند، تنها یک راهکار جمعی برای نجات همگانی وجود داشت:
«سکوت همهجا را فرا گرفته بود. همه منتظر شروع اخبار بودند، زیرا شایعۀ ارتحال امام; همۀ بچهها را مضطرب و نگران کرده بودند؛ با این حال، هنوز یقین پیدا نکرده بودیم. بالأخره ثانیهها سپری شد و زمانِ پخش اخبار فرارسید. گویندۀ تلویزیون، خبر ارتحال امام را خواند. انگار ستونهای بازداشتگاه بر سرمان خراب شد! صدای گریه و شیون بچهها، سکوت آسایشگاه را شکست. همهمه و هیاهو، تمام اردوگاه را فرا گرفته بود. بچهها همه بیتابی میکردند. این بود که به پناه آخرمان روی آوردیم؛ در صفوفی منظم به نماز ایستادیم و شروع به راز و نیاز با خدا کردیم. نگهبانان عراقی، متحیر و سرگردان فقط نگاه میکردند و هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدادند. ما هم آرامترین و پرشورترین نماز را در طول مدت اسارت برپا کردیم.»3
نماز جمعه؛ شکوه آزادگی
یکی از راهکارهای جذب افراد معمولی به جمع نیروهای ارزشی، اشاعۀ فرهنگ نماز است. در برخی اردوگاههای اسارت، گاه اُسرایی که تازهوارد بوده و نمیتوانستند با شرایط اسارت کنار بیایند، دچار انزوا و افسردگی شده و با انفعال در مقابل شرایط حاکم بر اردوگاه، در خطر انحطاط فکری و عقیدتی قرار میگرفتند. نماز، حلقۀ اتصالی بود که این افراد را به محفل معنویِ سایر آزادگان کشانده و جبهۀ مؤمنان را تقویت میکرد. این همبستگی و تقویت قوا در برخی اردوگاهها، نه تنها برنامههای دشمن را عقیم میساخت، بلکه در مواردی باعث احاطۀ فرهنگ خودباوری و پایداری در فضای اردوگاه گردیده و جمهوری اسلامیِ کوچکی را در زمین دشمن و در مقابل چشمان متحیر آنان ایجاد مینمود:
«وقتی دیدیم جوّ اردوگاه ۱۸ بعقوبه با اردوگاه ۱۱ تکریت، خیلی فرق میکند و اینجا آزادی وجود دارد و اسرا در حال و هوای دیگری هستند، بچههای ما شروع کردند به جذب بچههای جدید. یکی یکیِ اینها را کشیدیم به طرف خودمان. نماز یادشان دادیم، از آن حال و هوای زندانی بودن درشان آوردیم؛ آوردیمشان توی فضای اسارت. از اینجا نماز خواندنها یکی یکی شروع شد، تا کار به جایی رسید که نماز جمعه برپا کردیم؛ نماز جمعهای آنجا خواندیم که امامجمعهاش «حاجآقا علی باطنی» بود. چقدر بزرگ و باشکوه بود نمازی که جلوی چشم عراقیها خواندیم! تمام عراقیها از وحشت، جمع شده بودند پشت سیم خاردار و با اسلحه و خیره نگاهمان میکردند.»4
هر برگ از تاریخِ پرافتخار دوران اسارت، آموزهای از سبک زندگیِ منطبق با دین و فطرت را در خود جای داده است. در این میان، نخ تسبیح حماسۀ سترگ آزادگی و مقاومت در چنگال دشمن، که سرانجام شیرینیِ پیروزی را به دنبال داشت، جهانبینی توحیدی و اهتمام به معنویت بود که زیباترین مظهر آن، اقامۀ نماز است. امید است با واکاوی لایههای آشکار و پنهان تاریخ اسارت و دفاع مقدس، بتوان نسخۀ عملیاتی برونرفت از بحرانهای فرهنگی و اجتماعی را به پیشگاه فعالان و صاحبنظران این عرصهها تقدیم کرد!
پینوشتها:
1. قصۀ نماز، راوي: حسن حسنشاهي.
2. پیام آزادگان، راوی: محمد امیری.
3. سایت جامع آزادگان، راوی: محمد خالصی.
4. همان، راوی: علیاکبر اصغرزاد فیاض.